سه پیغام از یک دیدار
پارسینه: مردم ایران هراسانند و همه با نگرانی روزها را دنبال می کنند و از فردای خود بیشتر از امروزشان نگرانند. دولت ایران هم خود را در بن بست می بیند و هیچ راهی برای رهایی از وضعیت موجود ندارد...
«مردم ایران هراسانند و همه با نگرانی روزها را دنبال میکنند و از فردای خود بیشتر از امروزشان نگرانند. دولت ایران هم خود را در بن بست میبیند و هیچ راهی برای رهایی از وضعیت موجود ندارد. اوضاع داخلی ایران بسیار آشفته است و تمام ارکان نظام جمهوری اسلامی به دنبال معاملهای با جهان هستند که بتوانند لااقل شکم مردم را سیر کنند. بدتر از همه، ترس عجیبی از جنگ در دل مردم ایران به راه افتاده و همه برای فرار از جنگ حاضرند به هر ذلتی تن دهند.»
این اوصاف تخیلی که در بالا گفته شد، ظاهرا به واقعیتی برای ترامپ و حامیانش تبدیل شده است. چنانکه رئیس جمهور آمریکا طی روزهای اخیر همچنانکه در مقابل شومینه کاخ سفید روی صندلی راک خود لم داده و روزنامههای آمریکایی میخواند، انگار در یک رویای آمریکایی هم به سر میبرد و با تصور اینکه ایران به بن بست رسیده، گمان میکند که با فرستادن نمایندگانش به ایران جهت میانجی گری، در آیندهای نه چندان دور به تمام اهداف خود در غرب آسیا دست خواهد یافت.
اما عمر این هپروت و لحظات شیرین توهم بسیار کوتاه بود؛ صبح پنج شنبه بعد از آنکه اخبار مربوط به دیدار شینزو آبه فرستاده ترامپ با رهبر انقلاب در رسانهها پیچید، سکتهای به مثابه یک انفجار اتمی در مغز ترامپ رخ داد و چنان از هم پاشید و به خود پیچید که دیگر هوس فرستادن نماینده به ایران را نکند و توهمات ذاتی دولتمردان آمریکایی درباره ایران را از خود دور کند. ترامپ هرچند که همچنان لبخند میزند و چنان وانمود میکند که از نتیجه این دیدار هیچ تعجبی نکرده است، اما بزرگترین تصویر و تصور از واقعیت ایران را اکنون میتواند مشاهده کند؛ واقعیتی که کاملا برعکس آن توهم آمریکایی است که در ابتدای مطلب گفته شد؛ واقعیتی که در ادامه به آن میپردازیم:
«مردم ایران اگرچه با مشکلاتی مواجه هستند، اما نسبت به آینده امیدوارند و زندگی عادی خود را دنبال میکنند. دولت ایران هم در تلاش است تا بتواند مصائب ناشی از تحریمهای ظالمانه آمریکا و اروپا را کم اثر کند و در این مسیر هیچ بن بستی در مقابل خود نمیبیند. ایران از مذاکرات محترمانه و عادلانه استقبال میکند، اما هرگز بر اساس توهمات غربی عمل نخواهد کرد و وارد هر معاملهای به هر قیمتی نخواهد شد. مشکلات کشور عمدتا راهکار داخلی دارد و با مدیریت داخلی، انضباط مالی، مقاومت، ایستادگی و تسلیم ناپذیری حل خواهد شد. ایران هرگز به دنبال جنگ با هیچ دولت و حاکمیت مستقلی نیست، اما اگر جنگی علیه ایران به راه افتد از هیچ نیرویی هراس ندارد و بدون ذرهای ترس و با قدرت تمام، درس بزرگی به دشمن خواهد داد تا عبرتی باشد برای همه زورگویان.»
این پیغامی بود که از دیدار نخست وزیر ژاپن با رهبر انقلاب به دولتها در سراسر جهان مخابره شد تا بدانند که ایران تحت فشار و زور و تحریم، وارد معامله و مذاکره نخواهد شد و انتهای این درخواست، بن بست برای غرب است نه ایران.
دومین پیغامی که از دیدار شینزو آبه با رهبر انقلاب ارسال شد برای ملتهای جهان به خصوص ملت ایران بود. اینکه باید در مقابل زورگویی ایستاد و هر جای دنیا در هر زمان که مردم در مقابل زور، زانو زدند و تسلیم شدند، به بردگی و ذلت کشیده شدند و هیچ عاقبت خوبی نصیبشان نشده است. نمونه اش همین افغانستان که این کشور با مردمش همچنان در اسارت آمریکا به سر میبرند. نمونه دیگرش همین مردم ایران در قبل از دهه ۴۰ تا آنجا که در سال ۴۳ پس از تصویب لایحه کاپیتولاسیون، ارزش شاه ایران از سگ آمریکایی پایینتر آمد و امام خمینی (ره) به سخنرانی در این خصوص پرداختند که آن سخنرانی از جمله نقاط آغازین اعتراض مردم و انقلاب ۵۷ بود و امام (ره) یک گام بزرگ برای خارج شدن مردم ایران از اسارت آمریکاییها را برداشتند و فرمودند: «اگر چنانچه کسى سگ آمریکایى را زیر بگیرد بازخواست از او میکنند، اگر شاه ایران یک سگ آمریکایى را زیر بگیرد بازخواست مى کنند و اگر چنانچه یک آشپز آمریکایى، شاه ایران را زیر بگیرد، مرجع ایران را زیر بگیرد، بزرگترین مقام را زیر بگیرد، هیچ کس حق تعرض ندارد چرا؟»
این عاقبتِ دوستی و صلح تحت فشار و زور است. مذاکره و صلح زیر پرچم بی ارادگی و وابستگی محض، نتیجه اش میشود کاپیتولاسیون. از ترس جنگ و رفع تحریم و مشکلات، تن به هر مذاکرهای بدهیم و هر لایحهای را تصویب کنیم و به هر قیمتی وارد معامله و صلح با کسی شویم که یک چماق بزرگ دستش گرفته و میخواهد مدام بالای سرمان رژه برود و از گزینههای روی میزش بگوید. بدیهی است هر ملتی که تن به چنین صلحی بدهد و راضی شود که در برابر قلدری و زورگویی آمریکا پرچم صلح نشان دهد، به مرور زمان و بسیار نرم و در عین حال شیک و مجلسی، این واقعیت را شاهد خواهد بود که ارزش خود را از سگ آمریکایی هم پایینتر آورده است.
سومین پیغام حاصل از دیدار نخست وزیر ژاپن با رهبر انقلاب خطاب به دولتمردان ایرانی و مسئولان و کارگزاران نظام بود. پیغامی که البته طی سالهای گذشته بارها توسط رهبر انقلاب ابراز شده بود و ایشان از بی اعتمادی به آمریکا و خوشبین نبودن به آمریکا گفته بودند.
«توسعه درون زا» و «نگاه به دورن و امید به منابع داخلی» از دیگر مقولات مستتر در این پیغام بود. برجام تجربهای بود که به همه ثابت کرد، «تدبیر و امید» با نگاه به «خارج از مرزها» محقق نخواهد شد و همه مشکلات ولو آنکه ریشه خارجی داشته باشد، میتوان برایشان یک راهکار داخلی پیدا کرد. فرمایشات رهبر انقلاب به شینزو، این نکته را به دولتمردان و سایر مسئولان گوشزد میکند که اگر ایران با «فشار حداکثری» مواجه هست، باید «کار حداکثری» در داخل ملموس باشد. اینکه صرفا به مذاکره امید داشته باشیم و یا بدتر اینکه پس از شکست فرستادگان ترامپ به ایران با دستکاری تعمدی نرخ ارز و اوضاع بازار توسط برخی بدخواهان، طوری جلوه داده شود که همه مشکلاتمان در صورت سازش و مذاکره حل خواهد شد و حالا که نشد دیگر هیچ (!)، این کارهای پوچ، نتیجهای نخواهد داشت.
مردم هم البته به خوبی این مسائل را درک میکنند و اسیر دستکاریهای بازار و خبرسازیهای جعلی نمیشوند و به خوبی این واقعیت را فهمیده اند که اگر برخی مسئولان به جای باندبازی و بندبازی در سیاست، به کار و رونق تولید و حمایت از تولیدکننده داخلی و استفاده از ذهن و توان جوانان روی آورند، بسیاری از مشکلات سخت با خلاقیت همین جوانان قابل حل است و اراده این ملت، بزرگترین و قویترین پدافند است در برابر همه تهدیدات.
این اوصاف تخیلی که در بالا گفته شد، ظاهرا به واقعیتی برای ترامپ و حامیانش تبدیل شده است. چنانکه رئیس جمهور آمریکا طی روزهای اخیر همچنانکه در مقابل شومینه کاخ سفید روی صندلی راک خود لم داده و روزنامههای آمریکایی میخواند، انگار در یک رویای آمریکایی هم به سر میبرد و با تصور اینکه ایران به بن بست رسیده، گمان میکند که با فرستادن نمایندگانش به ایران جهت میانجی گری، در آیندهای نه چندان دور به تمام اهداف خود در غرب آسیا دست خواهد یافت.
اما عمر این هپروت و لحظات شیرین توهم بسیار کوتاه بود؛ صبح پنج شنبه بعد از آنکه اخبار مربوط به دیدار شینزو آبه فرستاده ترامپ با رهبر انقلاب در رسانهها پیچید، سکتهای به مثابه یک انفجار اتمی در مغز ترامپ رخ داد و چنان از هم پاشید و به خود پیچید که دیگر هوس فرستادن نماینده به ایران را نکند و توهمات ذاتی دولتمردان آمریکایی درباره ایران را از خود دور کند. ترامپ هرچند که همچنان لبخند میزند و چنان وانمود میکند که از نتیجه این دیدار هیچ تعجبی نکرده است، اما بزرگترین تصویر و تصور از واقعیت ایران را اکنون میتواند مشاهده کند؛ واقعیتی که کاملا برعکس آن توهم آمریکایی است که در ابتدای مطلب گفته شد؛ واقعیتی که در ادامه به آن میپردازیم:
«مردم ایران اگرچه با مشکلاتی مواجه هستند، اما نسبت به آینده امیدوارند و زندگی عادی خود را دنبال میکنند. دولت ایران هم در تلاش است تا بتواند مصائب ناشی از تحریمهای ظالمانه آمریکا و اروپا را کم اثر کند و در این مسیر هیچ بن بستی در مقابل خود نمیبیند. ایران از مذاکرات محترمانه و عادلانه استقبال میکند، اما هرگز بر اساس توهمات غربی عمل نخواهد کرد و وارد هر معاملهای به هر قیمتی نخواهد شد. مشکلات کشور عمدتا راهکار داخلی دارد و با مدیریت داخلی، انضباط مالی، مقاومت، ایستادگی و تسلیم ناپذیری حل خواهد شد. ایران هرگز به دنبال جنگ با هیچ دولت و حاکمیت مستقلی نیست، اما اگر جنگی علیه ایران به راه افتد از هیچ نیرویی هراس ندارد و بدون ذرهای ترس و با قدرت تمام، درس بزرگی به دشمن خواهد داد تا عبرتی باشد برای همه زورگویان.»
این پیغامی بود که از دیدار نخست وزیر ژاپن با رهبر انقلاب به دولتها در سراسر جهان مخابره شد تا بدانند که ایران تحت فشار و زور و تحریم، وارد معامله و مذاکره نخواهد شد و انتهای این درخواست، بن بست برای غرب است نه ایران.
دومین پیغامی که از دیدار شینزو آبه با رهبر انقلاب ارسال شد برای ملتهای جهان به خصوص ملت ایران بود. اینکه باید در مقابل زورگویی ایستاد و هر جای دنیا در هر زمان که مردم در مقابل زور، زانو زدند و تسلیم شدند، به بردگی و ذلت کشیده شدند و هیچ عاقبت خوبی نصیبشان نشده است. نمونه اش همین افغانستان که این کشور با مردمش همچنان در اسارت آمریکا به سر میبرند. نمونه دیگرش همین مردم ایران در قبل از دهه ۴۰ تا آنجا که در سال ۴۳ پس از تصویب لایحه کاپیتولاسیون، ارزش شاه ایران از سگ آمریکایی پایینتر آمد و امام خمینی (ره) به سخنرانی در این خصوص پرداختند که آن سخنرانی از جمله نقاط آغازین اعتراض مردم و انقلاب ۵۷ بود و امام (ره) یک گام بزرگ برای خارج شدن مردم ایران از اسارت آمریکاییها را برداشتند و فرمودند: «اگر چنانچه کسى سگ آمریکایى را زیر بگیرد بازخواست از او میکنند، اگر شاه ایران یک سگ آمریکایى را زیر بگیرد بازخواست مى کنند و اگر چنانچه یک آشپز آمریکایى، شاه ایران را زیر بگیرد، مرجع ایران را زیر بگیرد، بزرگترین مقام را زیر بگیرد، هیچ کس حق تعرض ندارد چرا؟»
این عاقبتِ دوستی و صلح تحت فشار و زور است. مذاکره و صلح زیر پرچم بی ارادگی و وابستگی محض، نتیجه اش میشود کاپیتولاسیون. از ترس جنگ و رفع تحریم و مشکلات، تن به هر مذاکرهای بدهیم و هر لایحهای را تصویب کنیم و به هر قیمتی وارد معامله و صلح با کسی شویم که یک چماق بزرگ دستش گرفته و میخواهد مدام بالای سرمان رژه برود و از گزینههای روی میزش بگوید. بدیهی است هر ملتی که تن به چنین صلحی بدهد و راضی شود که در برابر قلدری و زورگویی آمریکا پرچم صلح نشان دهد، به مرور زمان و بسیار نرم و در عین حال شیک و مجلسی، این واقعیت را شاهد خواهد بود که ارزش خود را از سگ آمریکایی هم پایینتر آورده است.
سومین پیغام حاصل از دیدار نخست وزیر ژاپن با رهبر انقلاب خطاب به دولتمردان ایرانی و مسئولان و کارگزاران نظام بود. پیغامی که البته طی سالهای گذشته بارها توسط رهبر انقلاب ابراز شده بود و ایشان از بی اعتمادی به آمریکا و خوشبین نبودن به آمریکا گفته بودند.
«توسعه درون زا» و «نگاه به دورن و امید به منابع داخلی» از دیگر مقولات مستتر در این پیغام بود. برجام تجربهای بود که به همه ثابت کرد، «تدبیر و امید» با نگاه به «خارج از مرزها» محقق نخواهد شد و همه مشکلات ولو آنکه ریشه خارجی داشته باشد، میتوان برایشان یک راهکار داخلی پیدا کرد. فرمایشات رهبر انقلاب به شینزو، این نکته را به دولتمردان و سایر مسئولان گوشزد میکند که اگر ایران با «فشار حداکثری» مواجه هست، باید «کار حداکثری» در داخل ملموس باشد. اینکه صرفا به مذاکره امید داشته باشیم و یا بدتر اینکه پس از شکست فرستادگان ترامپ به ایران با دستکاری تعمدی نرخ ارز و اوضاع بازار توسط برخی بدخواهان، طوری جلوه داده شود که همه مشکلاتمان در صورت سازش و مذاکره حل خواهد شد و حالا که نشد دیگر هیچ (!)، این کارهای پوچ، نتیجهای نخواهد داشت.
مردم هم البته به خوبی این مسائل را درک میکنند و اسیر دستکاریهای بازار و خبرسازیهای جعلی نمیشوند و به خوبی این واقعیت را فهمیده اند که اگر برخی مسئولان به جای باندبازی و بندبازی در سیاست، به کار و رونق تولید و حمایت از تولیدکننده داخلی و استفاده از ذهن و توان جوانان روی آورند، بسیاری از مشکلات سخت با خلاقیت همین جوانان قابل حل است و اراده این ملت، بزرگترین و قویترین پدافند است در برابر همه تهدیدات.
علی رضایی/ روزنامه نگار
متاسفانه به علت ضعف دولت کار ایران بجایی کشیده که نه تنها طرف مقابل تمام تنریم ها را بازگردانده است بلکه ﺑﺮﯾﺘﺎﻧﯿﺎ ﻭ ﺍﺳﺮﺍﺋﯿﻞ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻋﺪﻡ ﭘﺎﯾﺒﻨﺪﯼ ﺑﻪ ﺑﺮﺟﺎﻡ ﻫﺸﺪﺍﺭ هم می دهند!.
امریکا و اسرائیل تا انفجار موفقیت آمیز هسته ایی ایران را نبینند دست از تهدید و تحریم نظام بر نمی دارند.
کاملا مشخصه همه این فرستاده بازی ها هم برای معطل کردن ایران از دستیابی به سلاح بازدارنده است..
تا ایران سلاح هسته ایی تولید نکنه طدف مقابل دلیلی برای حساب بردن از ایران نداره و تحریم ها هم لغو نمیشه.