نقد فیلم اژدها وارد مى شود / همه چیز درباره تازه ترین ساخته مانی حقیقی
پارسینه: نقد فیلم اژدها وارد مى شود ساخته مانی حقیقی
اژدها خارج میشود!
به نظر میرسد بزرگترین بلیهای که میتواند گریبان فیلمی را چنگ بزند و تا آخر رهایش نکند، این باشد که فیلم ما را به دنیای خودش راه ندهد. فیلم میتواند داستانش را روایت کند و اطلاعاتی را از تماشاگرش پنهان سازد تا سر فرصت این اطلاعات را در اختیار تماشاگر قرار دهد. اینها استراتژیهای روایی است که هر فیلمنامهنویس و کارگردانی که برای پسند تماشاگر فیلم میسازد، آنها را رعایت میکند اما به نظر میرسد مانی حقیقی در اژدها وارد میشود، کمتر به تماشاگرش فکر کرده و بیشتر مسحور داستانی بوده که آمیخته به فضاهایی شبیه به برخی آثار ساعدی (حتی با اندکی تسامح چیزی نزدیک به فضای عزاداران بیل) و فضاسازیهایی است که برخی از منتقدان ادبی معتقدند حتی پیش از رئالیسم جادویی مارکز در آثار ساعدی دیده میشود.
فیلم سعی دارد به سبک و سیاق داکیودراما ما را به درون داستانش بکشاند. حضور آدمهای واقعی که دربارهی چیزهایی تخیلی حرف میزنند. کتاب ملکوت بهرام صادقی و تمامی ماجراهایی مثل دختری که گم شده و انگار پدرش او را سربهنیست کرده و ماجرای قبرستان و دیگر ماجراها که هر یک سعی دارند فضایی وهمناک به فیلم بدهند، بیش از آنکه بتوانند به چنین فضاسازیهایی یاری برسانند، فیلم را از تماشاگرش دور میکنند. بسیار طبیعیست که حقیقی بگوید اصولا ًبرای پسند تماشاگرش فیلم نمیسازد و برای دل خودش فیلم ساخته است. این خودش یک استراتژی محسوب میشود و هیچ ایرادی هم ندارد؛ اما اگر چنین اثری در مکانهای عمومی به نمایش درنیاید و در سینهکلوبها و مجامعی از این دست به نمایش درآید، تناسب بیشتری ایجاد خواهد کرد.
راستش در تمام لحظاتی که این یادداشت را مینویسم دائماً با خودم کلنجار میروم که بگویم یا نگویم که اژدها... فیلمی است که بیش از هر چیز دیگری جلوهنما است (گفتم دیگر!). جلوهنمایی نهتنها میتواند در سرشت هر فیلمی موجود باشد بلکه کاری میکند که نگاهها به سوی یک فیلم جلب شود. اما جلوهنمایی تنها در همین حد متوقف میشود و پیشتر نخواهد رفت. به عبارت دیگر جذاب نخواهد بود و فیلم را بزرگ و جدی نشان نخواهد داد. به نظر میرسد زمانی برای یک فیلم این جلوهنمایی رخ میدهد که داستانش ظرفیت جذب مخاطب را پیدا نکرده باشد. این را کارگردان فیلم زودتر از هر کس دیگری متوجه خواهد شد و بدیهیست که تمهیدی برایش خواهد اندیشید و سادهترین تمهید میتواند همین جلوهنمایی باشد. تمهیدی که حقیقی برای پوشانیدن این عیب ذاتی اژدها... (تماشاگرناپسند بودن فیلم) اندیشیده، چیز خاصی نیست و بعضیها را همواره فریفتهی خود ساخته است: پرداختن به فرم. هرچند که این فرمگرایی باعث شده اژدها به جای اینکه وارد ذهن تماشاگر شده و جا خوش کند، از ذهنش خارج شود. دقیقاً با پایان فیلم.
شاهپور عظیمی
شما درباره فیلمی که طی این چندروز جزء5تامنتخب تماشاگرها بوده نظردادین!!
نمی توان درباره فیلمی که تماشاگرانش میخکوب می شوند و پلک نمی زنندچنین نظر داد،نقد نباید غرض ورزانه باشد.
خوشم آمد، همينطور است كه نوشته ايد. تلاش عمدى براى شكستن چارچوبهاى واقع گرايى بدون آنكه شبحى از يك حقيقت برتر در پس آن ديده شود و آدم را به فكر بيندازد! اصلاً اگر فيلم آدم را به جاى تكان دادن فقط گيج كند كه مى شود روان گردان؛ اثرش موقت است و حتى مخرب! وقتى چيزى را مى شكنى بايد ردى از يك چيز بهتر به جا بگذارى تا مخاطب خودش پازل را مرتب كند! مانى حقيقى اين كار را نمى كند، يعنى بيشتر دوست دارد با ذهن مخاطب بازى كند! مثل شخصيتهاى كتاب ملكوت بهرام صادقى ، چيزى بگويد بعد بگويد شوخى كردم!