آقاي «خ» اوقات فراغت خود را چگونه ميگذراند؟
تورنتو شهر سردي است، اما ويلاي سه ميليون دلاري آقاي «خ» در تورنتو حتما شومينه دارد،تماشاي رقص شعلهها هر آدمي را سحر ميکند، حتي آقاي«خ» را، او لابد بيشتر وقتش را جلوي شومينه ميگذراند، آقاي «خ» حتما آن ريش را هم تراشيده، ديگر نيازي به آن ريش ستاري ندارد، او حتما در ويلاي سه ميليون دلارياش کت و شلوار نميپوشد،به يقه سفيد و پيراهن ديپلماتيک هم ديگر نيازي ندارد.
آقاي «خ» اين روزها مجبور نيست صبح زود برود سرکار، او ديگر اصلا از خانهاش بيرون نميرود، آقاي «خ» حالا براي فکر کردن خيلي وقت دارد، تنها چيزي که حالا دارد، اوقات فراغت است، اما آقاي «خ» اوقات فراغت خود را چگونه ميگذراند؟ آقاي «خ» فکر همه جا را کرده بود، همان روزهاي اول که فرار کرد تورنتو، ويلايش را در مقابل سه دلار ناقابل به دخترش هبه کرد، ملک ششصد هزار دلاري خيابان يورک هم قبلا به اسم خانم «خ» شده است، اما آقاي «خ» باز نگران است، ميداند که چشم آبيها بالاخره ميآيند سراغ خودش.
روزنامههاي آمريکايي به آقاي «خ» ميگويند «معدن طلا»، معدن طلا-يا همان آقاي «خ» داستان ما- اين روزها حتما به شدت دارد دودوتا چهارتا ميکند، آقاي «خ» فکر ميکرد همه چمدانهايش از ايران را آورده است يا بهتر بگويم فکر ميکرد همه چيزهايش در چمدان جا ميگيرد، آقاي «خ» اين روزها در اوقات فراغتش، شايد به قيمت خودش فکر ميکند، ميدوني؟!
نیوفولدر/تهران امروز
شایدم به قیممت برخی دیگر؟!
بدنبود بیشتر یاربطی نداشت به موضوع
انشا.. همان ویلا خراب شه رو سرش