نامه نگاری موتلفه اسلامی و نهضت آزادی در سال ۱۳۸۶
در نامهنگاری میان سران احزاب در سالیان اخیر، دبیرکل حزب موتلفه یک پای ثابت است. پس از نامهنگاری و دیدارهای چندی قبل بزرگان موتلفه و گروههای اصلاحطلب، اکنون نوبت نهضت آزادی است که با نگارش نامهای مجدد به محمد نبی حبیبی، دبیرکل حزب موتلفه، نکتهای را تذکر دهد و داستان نامهنگاریها دوباره آغاز شود. نهضت آزادی ایران پیشتر نیز در نامههایی به احزاب و گروههای سیاسی نکاتی را متذکر شده است، اما داستان نامهنگاریهای اخیر دکتر یزدی و نبی حبیبی از این قرار است. دکتر ابراهیم یزدی، در نامه مورخ 11/9/86 به محمدنبی حبیبی، دبیرکل حزب موتلفه اسلامی، درباره برگزاری کنفرانس احزاب اسلامی که به ابتکار حزب یاد شده در تهران برگزار شد و اخبار آن از رسانهها پخش شد، چند پرسش مطرح کردند که در همان موقع در رسانهها بازتاب یافت. حبیبی در 2/10/86 به آن نامه پاسخ داد و در پی آن، دکتر یزدی نامهای به تاریخ 11/11/86 به دبیر کل حزب موتلفه اسلامی فرستاد. باتوجه به اهمیت اینگونه گفتوگوهای بیناحزاب و روشن شدن مواضع آنها، مجموعه مکاتبات یاد شده برای آگاهی عموم منتشر میشود.
11/09/86_2041
جناب آقای محمدنبی حبیبی
دبیرکل محترم حزب موتلفه اسلامی
با سلام و احترام، از طریق اخبار روزنامهها مطلع شدیم که حزب موتلفه اسلامی در حرکتی نوآورانه و شایان تحسین از احزاب اسلامی دیگر کشورها برای شرکت در کنفرانس احزاب اسلامی دعوت کرده و در روزهای اخیر، اجلاس مقدماتی این کنفرانس را با حضور احزابی از کشورهای آذربایجان، فلسطین، عراق، لبنان، کویت و بحرین برگزار نموده است . نهضت آزادی ایران با تقدیر از توجه حزب موتلفه اسلامی به تقویت فرآیند تحزب در کشورهای اسلامی و رویکرد مدیران آن تشکل به اهمیت و نقش تحزب در برنامههای توسعه کشورها، بهرغم تبلیغات و موضعگیریهای... دولت نهم، توجه جنابعالی و دیگر مسوولان محترم حزب موتلفه اسلامی را به دو سوالی که پس از اطلاع یافتن از برگزاری چنین همایشی در اذهان به وجود آمده بود جلب میکنیم و امیدواریم که پاسخ به آنها را در عملکرد آینده آن حزب بیابیم:
1- آیا مسوولان و اعضای همه احزاب دعوت شده به همایش از نظر شرعی مانند حزب موتلفه میاندیشند... یا بعضا از احزاب اسلامی خارجی که در این مقولات نگرشی متفاوت با دیدگاهها و اعتقادات حزب موتلفه اسلامی دارند هم دعوت شده است؟ که در این صورت، آیا بجا نمیبود که از دیگر احزاب اسلامی با سابقهای که در داخل کشور با دوستان حزب موتلفه در زمینههای یاد شده اختلافنظر دارند نیز دعوت میشد؟ چرا که با مروری بر اخبار به نظر میرسد که نهتنها نهضت آزادی ایران، بلکه احزابی چون حزب جبهه مشارکت ایران اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی هم در زمره احزاب دعوت شده قرار نداشتهاند.
2- دومین سوال این است که معیارهای حزب موتلفه اسلامی برای دعوت از احزاب چه بوده است؟ آیا همه احزاب دعوت شده پروانه فعالیت از وزارت کشور و سایر نهادهای مربوط داشتهاند یا مطابق عرف رایج بینالملل، احزاب شناخته شده و شناسنامهدار، بدون دارا بودن کاغذی ممهور به مهر وزارت کشور یا وزارتخانه و نهاد حکومتی دیگری نیز رسمی تلقی شده و به همایش دعوت شدهاند؟ در این صورت، نهضت آزادی ایران به برادران مسوول حزب موتلفه اسلامی توصیه میکند که برای پرهیز از دوگانگی در رفتار ـ که به هیچوجه زیبنده حزب با سابقه موتلفه اسلامی نیست ـ از حقوق احزاب و گروههایی که بعضا با کارشکنی برخی از اعضای شورای مرکزی حزب موتلفه از دریافت پروانه محروم شدهاند، دفاع کرده، خواستار رفع تضییقات ایجاد شده و بهرهمند شدن این احزاب از حقوق مدنی، مطابق با قانون اساسی و دیگر قوانین ذیربط، شوند.
ومن الله التوفیق و علیه التکلان
ابراهیم یزدی
دبیرکل نهضت آزادی ایران
02/10/86_/3177/10/ـ الف
جناب آقای دکتر ابراهیم یزدی
سلامعلیکم؛ نامه شماره 2041 به تاریخ 11/9/86 جنابعالی در مورد ابتکار و نوآوری حزب موتلفه اسلامی برای برگزاری اجلاس احزاب اسلامی را دریافت کردم. از حسننظر شما نسبت به چنین نشستهایی که انشاءالله به تعمیق مناسبات اسلامی بین احزاب کشورهای اسلامی بینجامد تشکر میکنم. در خصوص مطالبی که فرمودید چند نکته را یادآور میشوم:
1- چندی پیش موضعگیری جنابعالی در مورد رژیم صهیونیستی و شکست کنفرانس آناپولیس را به نقل از خبرگزاری فارس ملاحظه کردم. در آنجا فرموده بودید؛ «غده چرکین اسرائیل باید ریشهکن شود» با خود گفتم در تفاوت مبانی برخی از دیدگاههای ما با شما تردیدی نیست. اما اینکه شما خواستار ریشهکنی غده چرکین رژیم صهیونیستی شدید این خود میتواند یکی از توافقات ما با شما باشد. جهت اطلاع جنابعالی توضیح میدهم که ضرورت برگزاری اجلاس مقدماتی احزاب اسلامی در جلسات اوایل سال 1385 حزب موتلفه اسلامی مورد بحث و بررسی قرار گرفت و در سال 1386 با توجه به نامگذاری این سال از طرف مقام معظم رهبری مدظلهالعالی تحت عنوان اتحاد ملی و انسجام اسلامی، با تلاش چند ماهه ما این اجلاس برگزار گردید.
برقراری روابط بینالمللی یک حزب رسمی شناسنامهدار در چارچوب سیاستها و اهداف موردنظرش حق هر حزبی است و اگر قرار باشد دعوت یا شریک کردن همه احزاب داخلی و خارجی در این اقدام بینالمللی الزامآور باشد هیچ حزبی در هیچ شرایطی موفق به تحقق این هدف نخواهد شد. بهخصوص اینکه از ابتدا، مقدماتی بودن این اقدام جزء ضرورتهای شروع آن باشد. البته ضرورت تعامل بین احزاب ولو با سلیقههای مختلف و حتی متضاد مورد قبول حزب موتلفه اسلامی است و ما باز بودن فضای تضارب فکری، با رعایت قواعد خاص آن را در مجموع به نفع نظام جمهوری اسلامی و یکی از نعمتهای آن میدانیم ولی نوع، چگونگی و هدف از تعامل در هر فعل سیاسی علیالقاعده باید ویژگیهای خودش را داشته باشد. البته ما در این اجلاس اعضای هیات رئیسه محترم خانه احزاب را که اولا نمایندگان رسمی احزاب کشور هستند و ثانیا اکثریت قاطع آنها در سلیقههای سیاسی با ما متفاوت هستند، دعوت کردیم. این دعوت هم به اعتبار عضویتشان در هیات رئیسه خانه احزاب و هم به اعتبار مسوولیتشان در حزب متبوعشان بوده است.
2- ما امیدواریم مشکلات قانونی شدن تشکل شما حل شود. اگر به قانون اساسی التزام عملی دارید قاعدتا باید در چارچوب قوانین جمهوری اسلامی عمل کنید. اگر قرائت شما از برخی از مبانی بسیار مهم در قانون اساسی و قوانین عادی جمهوری اسلامی و عرف سیاسی با قرائت مسوولان نظام بالاخص حضرت امام خمینی (ره) همچنان متفاوت باشد - که چنین است - در هیچ دولتی نمیتوانید مشکل قانونی شدن حزب خود را حل کنید مگر آنکه با تجدیدنظر در برخی از مبانی و استعانت از رهبری معظم خواستار بررسی مجدد باشید.
3- در نامه تاکید فرمودید؛ خواستار رفع تضییقات ایجاد شده و بهرهمند شدن از حقوق مدنی، مطابق قانون اساسی و دیگر قوانین ذیربط هستید. قانون اساسی یک بسته حقوقی است که همه اجزای آن به هم مرتبط است و در دو رفراندوم مردم به آن رای دادهاند. حقوق مدنی احزاب بخشی از قانون اساسی است و کسی نمیتواند با قانون اساسی برخورد دو یا چندگانه داشته باشد. اصول 5 و 57 و 107 و 177 قانون اساسی از اصول تغییرناپذیر قانون اساسی است در حالی که در بند یک نامه، خود شما از آن با بیمهری یاد کردید شما تا این تناقض را در آموزههای نظری و عملی تشکل خود حل نکردهاید عملا نمیتوانید با احزاب اسلامی معتقد به قانون اساسی همجهت باشید. ما امیدواریم با تدابیر جدیدی که میاندیشید، مشکل قانونی شدن تشکل متبوعتان را مرتفع نمایید.
4- اجلاس یاد شده مقدماتی بوده و ما قصد داریم بهزودی به توسعه آن اقدام نماییم. در قدم اولیه، احزاب مدعو به لحاظ مبانی فکری و عملی مورد مطالعه قرار گرفتند. مهمترین ویژگی آنها به شرح ذیل بوده است:
الف- اعتقاد به حاکمیت خدای یگانه.
ب- اعتقاد به انسجام اسلامی برای مقابله با زیادهخواهیهای آمریکا در منطقه و جهان.
ج- پذیرش گفتمان انقلاب اسلامی به عنوان اصلیترین گفتمان مسلط در عصر ما در جهان اسلام.
د- اعتقاد به راه امامخمینی(ره) و مشی رهبری معظم انقلاب اسلامی به عنوان اصلیترین طریق مبارزه با استکبار جهانی با اتکا به باورهای اسلامی.
هـ- اعتقاد به مبارزه با محورهای اصلی شرارت در جهان، یعنی آمریکا و اسرائیل.
5- در سطور آخر نامه جنابعالی راجع به پرهیز از دوگانگی در رفتار حزب موتلفه اسلامی و کارشکنی برخی از اعضای شورای مرکزی این حزب برای صدور پروانه فعالیت تشکل خودتان اشاراتی نمودهاید که دفاع مکرر و مستدل حزب ما از اصل تحزب (با صرفنظر از سلیقههای احزاب) آنقدر آشکار و صریح است که احتیاج به توضیح ندارد و علامت بارز صداقت در رفتار ماست. در مورد کارشکنی مورد ادعای جنابعالی از طرف برخی از اعضای شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی در موضوع صدور پروانه برای تشکل متبوع شما به نظر میرسد اشاره جنابعالی به یکی از شخصیتهای شناخته شده عضو شورای مرکزی، جناب آقای دکتر بادامچیان باشد که توجه جنابعالی را به نکات ذیل جلب مینمایم:
الف- جناب آقای دکتر بادامچیان بهعنوان نماینده قوه قضائیه در کمیسیون ماده 10 احزاب شرکت داشتهاند نه بهعنوان عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی. بنابراین اصل موضوع ارتباطی به حزب موتلفه اسلامی نداشته است. البته، معتقدیم در صدور پروانه فعالیت احزاب از طرف کمیسیون مزبور همه موازین قانونی باید رعایت شود و دلیلی هم بر خلاف قانون بودن آن رای نداریم.
ب- اعضای کمیسیون ماده 10 احزاب در آن مقطع زمانی دارای سلیقههای متفاوت سیاسی بودهاند و نمونه آن علاوه بر جناب آقای دکتر بادامچیان، جناب آقای مبلغ بهعنوان نماینده وزارت کشور میباشند.
ج- اعضای کمیسیون ماده 10 احزاب با استناد به دلایل قانونی به صدور رای منفی در موضوع پروانه فعالیت تشکل شما پرداختهاند و جالب است که در این موضوع اتفاق نظر هم داشتهاند.
و الیاللـهالمصیر
محمدنبی حبیبی
دبیرکل حزب موتلفه اسلامی
11/11/86ـ 2048
جناب آقای محمدنبی حبیبی
دبیر کل محترم حزب موتلفه اسلامی
با سلام و آرزوی توفیق جلب رضایت حق و خدمت به خلق، نامه شماره 3177/10/الف مورخ 2/10/86 جنابعالی را دریافت کردیم و از توضیحاتی که پیرامون مطالب نامه شماره 2041 مورخ 11/9/86 نهضت آزادی ایران به حزب متبوعتان دادهاید، تشکر میکنیم. لازم میدانیم که درباره مطالبی که در نامه جنابعالی آمده است توضیحاتی به شرح زیر بدهیم.
1- شما به موضع نهضت آزادی ایران درباره حق مردم فلسطین و محکوم کردن عملکردهای دولت اسرائیل اشاره کرده، آن را از موارد اتفاق نظر با ما دانستهاید. از این بابت خوشحالیم. مطمئنا آگاهی دارید که این نخستینبار نیست که نهضت آزادی ایران یا فعالان و مسوولان آن چنین مواضع بحقی را اتخاذ و اعلام کردهاند. از نظر ما فاجعه مردم فلسطین تنها یک مسئله عربی یا حتی اسلامی نیست، بلکه یک فاجعه انسانی است و هیچ انسانی نمیتواند با آن موافق باشد یا در برابر آن سکوت کند. نهضت آزادی ایران مواضعش را در فرصتهای متفاوت و به شکلهای گوناگون اعلام کرده است. اما امیدواریم که طرح چنین موضوعی به این معنا نباشد که خودتان را تنها در این موضوع با ما موافق یافتهاید. اگرچه قرائت حزب شما از اسلام با قرائت نهضت آزادی متفاوت است، در مبانی اعتقاد به خدای واحد، کتاب واحد، رسول واحد و موارد اساسی دیگر اشتراکهای جدی و زیربنایی بین ما وجود دارد.
2- در نامه شما آمده است: «ضرورت تعامل میان احزاب ولو با سلیقههای مختلف و حتی متضاد مورد قبول حزب موتلفه اسلامی است» و اینکه فضای باز تضارب فکری را به نفع جمهوری اسلامی میدانید. از بیان چنین موضع مترقی ازسوی شما بسیار خرسندیم. اما از حزبی که در درون ساختار قدرت قرار دارد و از امکانات فراوان برای باز نگه داشتن فضای تضارب سیاسی ـ فکری برخوردار است توقع و انتظار این است که در مسیری که حق آزادی فعالیت سیاسی و فکری منحصر به موافقان قدرت حاکم، ازجمله حزب موتلفه اسلامی، نباشد گام بردارد و تلاش کند. اتحاد ملی و انسجام اسلامی، که به آنها اشاره کردهاید، هنگامی تحقق خواهد یافت که همه اندیشههای گوناگون، و بعضا متضاد، قادر به حضور در مبادلات و معادلات سیاسی - فکری باشند. قطعا شما هم با ما موافقید که با شعار به تنهایی نمیتوان به اتحاد ملی و انسجام اسلامی، به عنوان ارزشهای والای ملی و دینی، دست یافت. نهضت آزادی ایران، با تاکید بر موضع ابرازشده در نامه شما، یعنی ضرورت تعامل میان همه احزاب، اگرچه با سلیقهها و نگرشهای متفاوت یا متضاد، اضافه میکند که نهادینه شدن رکن جمهوریت نظام در گرو پذیرفتن و تن در دادن به حق حضور
آزادانه تمام اندیشهها و تضارب دیدگاههای سیاسی معتقد به خدمت به کشور و ملت است. بهویژه، در شرایطی که خطرهای خارجی کیان کشورمان را تهدید میکند، وفاق ملی یک ضرورت سیاسی عقلانیتمحور است. ایجاد هماهنگی و تفاهم میان احزاب و گروههای سیاسی پیششرط اولیه وفاق ملی است.
3- حزب موتلفه اسلامی از یکسو با گروههای دگراندیش ـ حتی مسلمان و معتقد، مانند نهضت آزادی ایران ـ مرزبندیهای مشخص دارد و از هر نوع تعامل با این احزاب پرهیز میکند و ازسوی دیگر، با نمایندگان احزاب غیراسلامی و حتی ضددین، مانند حزب کمونیست چین، دید و بازدیدهای رسمی دارد و به مبادله تجارب سیاسی میپردازد. به راستی وجه مشترک میان حزب موتلفه اسلامی و حزب کمونیست چین چیست؟ و یک حزب کمونیست با کدامیک از اولویتها یا قرائت دینی حزب موتلفه اسلامی هماهنگی دارد؟
4- نهضت آزادی ایران بر این باور است که جامعه بشری علیالاصول یک جامعه متکثر از جهت فکری و عقیدتی است. در یک جامعه درحال انتقال تاریخی، مانند ایران، تنوع و تکثر آرا و عقاید به مراتب بیشتر از یک جامعه عادی میباشد. پدیدار شدن و پایداری احزاب سیاسی درگرو این است که معرف جریانهای فکری، سیاسی و اجتماعی واقعی و عینی درون جامعه باشند. در جامعه درحال انتقال ایران، دو جریان سیاسی ـ فکری با ویژگیهای متفاوت وجود دارند. در یکسو، افکار و اندیشههای سنتی یا سنتگرایان دینی و درسوی دیگر، قرائتهای جدید و نواندیشی دینی وجود واقعی دارند. درحالی که حزب موتلفه اسلامی جریان اول را تا حدود نسبتا زیادی نمایندگی میکند، نهضت آزادی ایران خود را معرف و سخنگوی غیرمنحصر به فرد جریان روشنفکری دینی و نواندیشی دینی میداند.
رمز ماندگاری هر دو حزب در این است که هر یک از آنها در حد و سهم خود معرف یک جریان ریشهدار فکری، فرهنگی و اجتماعی است. نه نهضت آزادی ایران و نه روشنفکران دینی میتوانند واقعیت وجود و حضور جریان سنتگرای دینی و حزب موتلفه اسلامی را نادیده بگیرند و نه این جریان و حزب معرف آن میتوانند جریان روشنفکری دینی و نهضت آزادی را نادیده گرفته، آنها را حذف کنند یا حتی بیاعتنا از آن عبور کنند. تضارب افکار و تعامل میان گروهها هنگامی مفید و موثر واقع میشود که احزاب سیاسی، چه در قدرت و چه بیرون از قدرت، حق حیات گروههای مخالفشان را با صداقت بپذیرند و بالاتر از آن، با صداقت و صراحت از حق حضور این افکار و احزاب حمایت کنند. در رابطه با کسب و حفظ قدرت، احزاب اسلامی باید به آیه شریفه قرآن: «وَ تِلْکَ الْأَیامُ نُدَاوِلُهَا بَینَْ النَّاسِ وَ لِیعْلَمَ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ یتَّخِذَ مِنکُمْ شهَُدَاءَ وَ اللَّهُ لَا یحُّب الظَّالِمِین» (آلعمران: 140) توجه کنند. تعامل مطلوب و سالم احزاب سیاسی نمیتواند در چارچوب شرایط زودگذر سیاسی محصور، منحصر و محدود بماند. چنین تعاملی هرگز پویا و رشدیابنده نخواهد بود. نهضت آزادی
ایران، به سهم خود و در حد توان و امکاناتش، از هر فرصتی برای تضارب فکر و اندیشه با احزاب سیاسی دیگر استفاده کرده است و میکند در چارچوب همین سیاستی است که ما با شما به همکنشی پرداختهایم.
5- در نامهتان، تصمیم کمیسیون ماده 10 قانون احزاب علیه نهضت آزادی ایران را تاییدکردهاید. به راستی، اگر قانون اساسی و قانون احزاب معیار است، نه تمایلات و گرایشهای سیاسی - حزبی، در کجای آنها حق فعالیت آزاد احزاب مشروط به کسب پروانه یا مجوز شده است؟ اگر به مشروح مذاکرات مجلس اول، در هنگام بحث پیرامون قانون احزاب، مراجعه کنید، به آسانی در خواهید یافت که رسمیتیافتن یک حزب سیاسی و ثبت آن در وزارت کشور شرط قانونی بودن حزب نیست، بلکه به معنای پیدا کردن شخصیت حقوقی است. همانگونه که میدانید، در کارهای گروهی اقتصادی، افراد حق دارند که آزادانه شرکت تشکیل دهند و به فعالیت پردازند. اما اگر بخواهند شرکت آنان شخصیت حقوقی بیابد و از مزایای رسمی بهرهمند شود، باید شرکتشان را در اداره ثبت شرکتها به ثبت برسانند. احزاب سیاسی نیز درصورت تمایل به کسب شخصیت حقوقی باید از وزارت کشور پروانه دریافت کنند. کمیسیون ماده 10 قانون احزاب یک واحد حقوقی با وظیفه دادرسی درباره احزاب نیست. خودداری وزارت کشور و کمیسیون ماده 10 از صدور پروانه فعالیت نهضت آزادی ایران تخلف آشکار از قانون اساسی و قانون احزاب است. کمیسیون یادشده مستندات
قانونی برای عدمصدور پروانه ارائه نکرده است. اتفاقنظر داشتن اعضای کمیسیون هم ملاک قانونی بودن تصمیمات آنها نیست. متاسفانه، قوه قضائیه به شکایت نهضت آزادی ایران از وزارت کشور و کمیسیون ماده 10ـ که بر طبق قانون احزاب صورت گرفته بود- رسیدگی نکرد... شما در توجیه غیرقانونی دانستن نهضت آزادی ایران نوشتهاید: «التزام به قانون اساسی کافی نیست» و «اگر قرائت شما از برخی از مبانی بسیار مهم در قانون اساسی و قوانین عادی جمهوری اسلامی و عرف سیاسی با قرائت مسوولان نظام، بالاخص حضرت امام خمینی (ره)، همچنان متفاوت باشد، در هیچ دولتی نمیتوانید مشکل قانونی شدن حزب خود را حل کنید، مگر آنکه در برخی از مبانی تجدید نظر کنید.»
از دبیرکل حزب موتلفه اسلامی، با سابقهای طولانی در فعالیت سیاسی، چنین استدلالی تعجبانگیز است. در کجای قانون اساسی، در کدامیک از قوانین جاری کشور، یا در کدام عرف یا سنت سیاسی پذیرفته شده، اختلاف در قرائت از مبانی قانون اساسی و قوانین عادی موجب محرومیت از حق فعالیت رسمی و آزادانه یک حزب شناخته شده است ؟ در ادامه همین نگرش، نوشتهاید: «شما تا این تناقض را در آموزههای نظری و عملی تشکل خود حل نکنید، عملا نمیتوانید با احزاب معتقد به قانون اساسی همجهت باشید.» این سخنان وجاهت قانونی ندارد. بسیاری ازعناصرفعال و سرشناس متعلق به جریان اسلامی سنتی به اصل جمهوریت، رای مردم و انتخابات اعتقاد ندارند و بارها آن را ابراز کردهاند.
مراجعه به مشروح مذاکرات مجلس بازنگری پیشنویس قانون اساسی در سال 1358 نشان میدهد که بسیاری از اصول قانون اساسی با اکثریت آرا، و نه اتفاق آرا، تصویب شده است. به عنوان مثال، هشت نفر به اصل پنجم قانون اساسی رای منفی دادند. نمایندگانی که به این اصول رای موافق ندادند، بیتردید به آنها اعتقاد نداشتند. اما پس از رایگیری و تصویب قانون، همه باید به آن التزام داشته باشند. اعتقاد یک امر درونی است و بررسی و قضاوت درباره اعتقاد اشخاص مصداق تفتیش عقاید است، در حالی که التزام یک اصل حقوقی است. رهبر فقید انقلاب در مصاحبهها و سخنرانیهایشان در پاریس به کرات اعلام کردند که در جمهوری اسلامی حتی کمونیستها میتوانند آزادانه فعالیت داشته باشند، به شرط آنکه از قانون تمکین کنند، یعنی التزام به رعایت قانون داشته باشند. در مجلس بررسی پیشنویس قانون اساسی، هنگام بحث درباره اصل 26، که ناظر بر فعالیت احزاب است، مسئله فعالیت آزادانه احزاب کمونیست نیز مطرح شد و مرحوم دکتر بهشتی از آن دفاع کرد. چگونه است که اینک... نه فقط از برگزاری مراسم سالگرد تاسیس نهضت آزادی ایران، بلکه از برگزاری نماز عید فطر، نماز عید قربان و مراسم سالگرد
درگذشت شادروان مهندس بازرگان هم جلوگیری میشود؟ آیا در صورت تداوم این وضعیت، ما حق نداریم که علاوهبر نگرانی از آینده... درباره کیان کشورمان نگران باشیم؟ ما داوری در این امر را به خدای بزرگ، که بهترین داور است، وامیگذاریم.
با احترام ـ ابراهیم یزدی
دبیرکل نهضت آزادی ایران
منبع خبر: روزنامه کارگزاران /12 اسفند 1386
ارسال نظر