بابک زنجانی: اولین ارزی که از بانک مرکزی گرفتم ۱۷ میلیون دلار بود
پارسینه: به خاطر اینکه قیمت دلار بالا نرود آقای نوربخش به من گفت شما هم بیا در این مجموعه هایی که دارند کار می کنند [دلار به بازار تزریق می کنند] و ۴ یا ۵ نفر بودند کار کن.
مصاحبه رضا زندی با بابک زنجانی. هفته نامه آسمان
داستان کنترل قیمت دلار از زبان بابک زنجانی در مصاحبه سال ۹۲:
*وقتی خدمت سربازی ام تمام شد آقای نوربخش ۵-۴ جا را انتخاب کرده بود و برای کنترل بازار به آنها دلار می داد تا در بازار پخش کنند. آن وقت ها دلار رسمی ۳۰۰ تومان بود و بیرون قیمت دلار در حال رشد بود و همه می گفتند ارزش یک دلار می خواهد معادل یک هزار تومانی شود. خاطرم هست مردم می رفتند شب تا صبح در صف بانک ها می خوابیدند تا دلار بگیرند و در بازار آزاد بفروشند. به خاطر اینکه قیمت دلار بالا نرود آقای نوربخش به من گفت شما هم بیا در این مجموعه هایی که دارند کار می کنند [دلار به بازار تزریق می کنند] و ۴ یا ۵ نفر بودند کار کن. به من اعتماد پیدا کرده بود.
*برای تحویل ارزی که قرار بود به منظور کنترل بازار توزیع کنیم برای هر کس سقفی تعیین شده بود. سقف بقیه بالا بود. ۵۰ میلیون دلار و ۱۰۰ میلیون دلار...سقف اعتباری من ۲۰ میلیون دلار بود.
*[اولین ارزی که از بانک مرکزی گرفتم] ۱۷ میلیون دلار. [بود] اولین کارمزدی هم که گرفتم ۱۷ میلیون تومان بود. با آن پول هم یک دفتر در میرداماد خریدم. هر روز [ارز ] می گرفتم. دلارها را در بانک مرکزی می گرفتم و در بازار می فروختم و پول ریالی اش را به بانک واریز می کردم.
به همه کسانی که ارز توزیع می کردند کارمزد را می دادند. چهار، پنج جا این کار را می کردند. [نام می برد]. دلارها بالاخره باید پخش می شد. بعضی از آنها در سطح بالاتر این کار را انجام می دادند و من هم باید در سطح کف بازار این کار را انجام می دادم.
داستان کنترل قیمت دلار از زبان بابک زنجانی در مصاحبه سال ۹۲:
*وقتی خدمت سربازی ام تمام شد آقای نوربخش ۵-۴ جا را انتخاب کرده بود و برای کنترل بازار به آنها دلار می داد تا در بازار پخش کنند. آن وقت ها دلار رسمی ۳۰۰ تومان بود و بیرون قیمت دلار در حال رشد بود و همه می گفتند ارزش یک دلار می خواهد معادل یک هزار تومانی شود. خاطرم هست مردم می رفتند شب تا صبح در صف بانک ها می خوابیدند تا دلار بگیرند و در بازار آزاد بفروشند. به خاطر اینکه قیمت دلار بالا نرود آقای نوربخش به من گفت شما هم بیا در این مجموعه هایی که دارند کار می کنند [دلار به بازار تزریق می کنند] و ۴ یا ۵ نفر بودند کار کن. به من اعتماد پیدا کرده بود.
*برای تحویل ارزی که قرار بود به منظور کنترل بازار توزیع کنیم برای هر کس سقفی تعیین شده بود. سقف بقیه بالا بود. ۵۰ میلیون دلار و ۱۰۰ میلیون دلار...سقف اعتباری من ۲۰ میلیون دلار بود.
*[اولین ارزی که از بانک مرکزی گرفتم] ۱۷ میلیون دلار. [بود] اولین کارمزدی هم که گرفتم ۱۷ میلیون تومان بود. با آن پول هم یک دفتر در میرداماد خریدم. هر روز [ارز ] می گرفتم. دلارها را در بانک مرکزی می گرفتم و در بازار می فروختم و پول ریالی اش را به بانک واریز می کردم.
به همه کسانی که ارز توزیع می کردند کارمزد را می دادند. چهار، پنج جا این کار را می کردند. [نام می برد]. دلارها بالاخره باید پخش می شد. بعضی از آنها در سطح بالاتر این کار را انجام می دادند و من هم باید در سطح کف بازار این کار را انجام می دادم.
دلار ۳۰۰ تومنی رو گرفتن و در بازار ۶۰۰ فروختن تزریق اعتدال در بازار ارز میشه مگه !!!؟؟؟؟؟ اونم با مقدار بالا توسط ۴ یا ۵ نفر !!!! توجیه بهتر نداری جان !!!!!! شما از چرخه خرید و فروش دلار داشتین پول همین مردم رو به گزاف به حسابهاتون واریز میکردین یعنی نوعی پولشویی تبدیل ارز به ریال و ریال به حساب شخصی !!!!!