فقر رقابت در حوزه اندیشه/ تجددگرایی از عوامل گرایش به ترجمه است
رئیس گروه اخلاق حرفهای دانشگاه تهران نبود محیط رقابتی در عرصه اندیشه را از عوامل فقر تألیف در این حوزه دانست و یادآور شد: تجددگرایی و گرایش به غرب از دلایل توجه زیاد به ترجمه آثار مختلف در حوزه اندیشه است.
دکتر احد فرامرز قراملکی در مورد اینکه چرا در حوزه اندیشه با تألیفات خیلی کمی در کشور مواجهیم، با اشاره به شرایط و ضوابط لازم برای پاسخگویی به چنین سؤالی، به خبرنگار مهر گفت: در این حوزه میتوانم بگویم و داوری کنم که نه تنها تألیف اثر بعنوان انعکاسی از تولید علم در کشور اصلا وضعیت مناسبی ندارد و شایسته کشورمان نیست، بلکه اوضاع مناسبی در مقایسه با کشورهای دیگر حتی همسایگانمان نداریم.
رئیس گروه اخلاق حرفهای دانشگاه تهران افزود: حتی در مقایسه با گذشته خودمان هم وضعیت مطلوبی نداریم. با این فرض میتوان به سؤال چرا رسید که چرا آثار تألیفی خیلی کمی داریم؟ این مسئله عوامل مختلفی دارد که یکی مربوط به خود محققان است و یکی هم مربوط به محیط محققان میشود. آنچه به محقق مربوط است این است که ما محقق در کشور فراوان داریم مرحوم زرین کوب در سخنی تحت عنوان تحقیق درست به سال 1332 گفت ما محققان خیلی خوبی در کشور داریم ولی چرا تحقیق خوب نداریم جای تأسف است .
این محقق و پژوهشگر حوزه فلسفه افزود: یک نظام آموزشی اساسا پژوهش محور نداریم . دانشگاههای ما بدنبال تحصیلات دبیرستانی، کار یادگیری و انباشت اطلاعات در ذهن دانشجویان را پرورش میدهند و همکاران ذهن دانشجویان را با حل مسائل درگیر نمیکنند. فرآیند یادگیری و یاددهی در نظام آموزشی ما اساسا محقق تربیت نمیکند و اگر خیلی کارایی داشته باشد افرادی را تربیت میکند که آگاه بر گستره حوزه معرفتی خودشان هستند. این یکی از دلایل مهم کمبود تألیف است و نقش بسیار مهمی در آن دارد.
نویسنده کتاب "اخلاق حرفهای در تمدن ایران و اسلام" تصریح کرد: نکته دیگر اینکه ما مهارتهای روش تحقیق مناسب امروز دنیا را بلد نیستیم. پژوهش امروز دنیا نیازهای چند تباری دارند و نیازهای چند تباری را نمیتوانیم با متدهای ساده و بسیط پاسخ دهیم. اگر میخواهیم صاحب تألیف شویم قاعدتا باید تحول و توسعه در حوزه روش شناسی داشته باشیم. به عبارت دیگر ما با روش پیشینیانمان نمیتوانیم حریف مسائل جدیدمان بشویم. باید یک تحول عمیق در حوزه اندیشه داشته باشیم.
وی عامل دیگر را نوعی سختی و مشکلات معیشتی محققان دانست و ابراز داشت: ما به امنیت روانی و معیشتی محقق باید خیلی بها دهیم. محققی که بخواهد به دنبال مشکلات تأمین معاش و نواقص و کمبودهای آن برود دیگر از او کار تألیفی ساخته نیست و مانع بزرگی بر سر تولید اندیشه و ارائه کتابهای تألیفی ایجاد میکند.
قرا ملکی نکته دیگر را نبود محیط رقابتی در عرصه اندیشه ذکر کرد و گفت: محققان در یک محیط رقابتی سالم به وجد میآیند و شوق همکاری و همیاری با یکدیگر در آنها پدید میآید و بدینسان میتوانند به توفیقات علمی متعددی نائل شوند. یکی دیگر از این دلایل اشتباه و نادرست بودن نظام تنبیه و تشویق مراکز آموزش عالی و مراکز پژوهشی ماست. متأسفانه آئین نامهها و شیوه های پاداش و تشویق این مراکز همکاران را در عمل به کمیت و کتابسازی سوق داده است. اینکه مقالات متعددی داشته باشند و تعداد مقالات و حجیم بودن کتابها آنها را به مقام دانشیاری یا استادی ارتقا دهد و یا به عنوان پژوهشگر نمونه و برجسته انتخاب شوند.
وی افزود: این نوع آئین نامهها به کیفیت آسیب زده و ما را از کارهای کیفی به کمی و از تألیف کتاب به کتابسازی انداختهاند در نتیجه وقتی برخی از این کتابها را میخوانیم بی محتوا و تکرار مکررات هستند که به یکبار خواندن هم نمیارزند.
این استاد فلسفه دانشگاه تهران درمورد اینکه چرا محققان و اندیشمندان ما ترجمه آثار غربی را به تألیف ترجیح میدهند همچنین اظهار داشت: این سؤال جای بحث و تأمل فراوانی دارد و عوامل زیادی دارد یکی اینکه ترجمه و برگردان یا انتقال اندیشه تولید شده از ایجاد آن به مراتب آسانتر است و این دلیلی است که افراد به ترجمه سوق می یابند. نکته دوم این است که در کار ترجمه مسئولیتهای جدی و امنیتی و اخلاق حرفهای متوجه مترجم نیست. مترجم مبانی فکری نویسنده اثر را شرح میدهد و خود پاسخگو نیست.
این کارشناس فلسفه اخلاق درادامه یادآورشد: ترجمهها هم ترجمههای خیلی موفقی نیستند و ترجمه ناموفق و ماشینی همانند کتابسازی در حوزه تألیف هستند. ترجمههای خیلی قوی که بتواند راه را برای تبادل و تعامل اندیشه باز کنند و زبان ما را رشد دهند نداریم و اگر ترجمهای حرفهای و با متن خوب انجام بشود ارج و قرب خوبی خواهند داشت و فواید زیادی به بار میآورند.
وی تصریح کرد: یکی دیگر از عوامل آن تجدد گرایی و گرایش به غرب است برای مثال در کشور تألیفاتی در حوزه اخلاق حرفهای نداریم و مرتب روی ترجمههای فلسفه اخلاق غربیان کار میکنیم. فکر میکنیم با آوردن فلسفه اخلاق غربیها مشکلات اخلاقی ما حل میشود در حالیکه اساسا فلسفه اخلاق زایده توسعه علم اخلاق است در کشوری که علم اخلاق توسعه نیافته چگونه میشود انتظار داشت مسائل فلسفه اخلاق جواب داده شوند .
ارسال نظر