گوناگون

حوزه علمیه ایده آل آیت الله مصباح یزدی

پارسینه: گزارشی از ویژه نامه «خردنامه همشهری» درباره تحول در حوزه

فرید مدرسی/ در شماره اخیر «خردنامه همشهری» آرای تحول خواهان مدافع حوزه علمیه‌ای سیاسی، بررسی و در قالب گفت‌و‌گو و مقالاتی به دفاع از این دیدگاه و بیان ادله و دستورالعمل آنان پرداخته شد. این شماره خردنامه، اگرچه از ضعف به کارگیری فنون روزنامه نگاری و حرفه‌ای رنج می‌برد اما قرار گرفتن دیدگاه های مدافعان این جریان کنار یکدیگر بر اهمیت آن اشاره داشت. تمامی نویسندگان و مصاحبه شوندگان، حوزه فعلی را تامین کننده وظایف حداکثری ندانسته‌اند و به ارائه راهکار پرداخته اند؛ راهکارهایی که می‌تواند انقلابی آموزشی در حوزه برپا کند.

* آیت الله محمد یزدی؛ رئیسی که منتقد است

اولین بخش این مجله به مقاله‌ای از آیت الله محمد یزدی، رئیس جامعه مدرسین و رئیس شورای عالی حوزه علمیه قم اختصاص دارد که به تبیین دیگاه این جریان پرداخته است. او که عالیترین مقام سیاستگذار حوزه در ایران محسوب می‌شود، در مقام یک منتقد ظاهر می‌شود و از بی‌نظمی در سیستم فارغ التحصیلی در حوزه گلایه می‌کند و می‌نویسد: «مشخص نیست یک طلبه برای آنکه به هدف نهایی خود در فقه یا اصول یا کلام و... برسد، چند سال باید در مقدمات و دوره سطح و درس خارج حضور پیدا کند؟ یا اینکه، در یک معنا در حال حاضر عنوانی به نام «فارغ التحصیل» در حوزه‌های علمیه وجود ندارد.» (ص ۱۳) او معتقد است که باید برخی مدارس علمیه را به عنوان نمونه در نظر گرفت و طلاب مستعد را شناسایی کرد. سپس به نقد کتاب‌های درسی حوزه می‌پردازد و راهکاری می‌دهد که چند سال پیش در زمان حیات آیت الله میرزا جواد تبریزی در حال اجرایی شدن بود که با اعتراض ایشان متوقف شد. یزدی می‌گوید: «متون سخت و پیچیده موجود، جای خود را به متون ساده و روان تری بدهد... طرح بسیاری از مباحث که امروزه تشکیل دهنده بخشی از متون درسی هستند، دیگر ضرورتی ندارد و لازم است به جای آنها از مباحث و مسائل جدید در متون درسی استفاده شود...» (ص ۱۴) او برای اجرایی شدن تحول از نظام متمرکز سخن می‌گوید که تمامی نهادهای حوزوی موظف به اجرای مصوبات و ابلاغیه آن باشند. (ص ۱۵)

* آیت الله مصباح یزدی؛ در قامت برنامه نویس

دیگر بخش این مجموعه مکتوب، به نظرات آیت الله محمدتقی مصباح یزدی می‌پردازد که از کتاب‌های آیت الله استخراج شده و به صورت مصاحبه تنظیم شده و به تایید دفتر او رسیده است. آیت الله مصباح را می‌توان رهبر جریان تحول خواهان در جهت سیاسی شدن حوزه دانست. نظراتش مدون‌تر است و قابلیت اجرایی دارد. او می‌گوید: «حوزه باید از نظر کمی و هم از نظر کیفی تحولاتی بپذیرد. باید در برنامه‌های درسی و تحقیقاتی تجدیدنظرهایی انجام گیرد.» (ص ۱۸) او نظام ایده آل خود برای حوزه علمیه را ارائه می‌کند و همچون مدارس و دانشگاه‌ها برای آن محدوده زمانی می‌گذارد و اعلام می‌کند: «بر اساس این طرح دوران تحصیلی طلاب طی ۱۵ سال زمانبندی شده است. این ۱۵ سال به سه سال؛ دوره عمومی، نیمه تخصصی و کاملا تخصصی تقسیم می‌شود. هر یک از دوره‌های فوق پنج سال زمان می‌برد. دوره نخستین، یک دوره عمومی است که طی آن دروس ادبیات عرب، معانی و بیان، منطق، فقه و اصول، علوم قرآنی، تاریخ اسلام، اخلاق و عقاید خوانده می‌شود... پنج سال دوم، دوره نیمه تخصصی است و حداقل به سه دسته تقسیم می‌شود: رشته وعظ و تبلیغ، رشته فقاهت و علوم نقلی، رشته علوم انسانی و علوم عقلی... پنج سال سوم کاملا تخصصی خواهد بود و هریک از رشته‌های سه گانه قبلی در این دوره به چندین رشته کاملا تخصصی منشعب می‌شود... در این برنامه فقها علاوه بر مهارت در رشته تخصصی خودشان، با مبانی علوم انسانی، علوم تجربی و ریاضی مربوطه آشنا می‌شوند...» (صص ۱۹-۱۸)

مصباح یزدی به کمیت طلاب اهمیت می‌دهد و می‌گوید: «روحانیت باید از نظر کمیت نیز رشد قابل توجهی داشته باشد تا بتواند ابتدا نیازهای داخلی کشور را تامین کند و سپس به ترویج اسلام در سراسر عالم بپردازد..» (ص ۱۹) او آنچنان نسبت به فضای کنونی حوزه گلایه دارد که در راستای اهدافی که برای آن متصور است، اعلام می‌کند: «وضع حوزه فعلا به گونه‌ای نیست که بتواند رسالتی را که برعهده دارد، به خوبی ایفا کند.» (ص ۱۹) از این رو در کنار ارائه مدل ایده آل می‌گوید: «باید در برنامه درسی حوزه تجدیدنظر کنیم و راه‌های نزدیک‌تر و بهتری برای تحصیل بیابیم... بسیاری از حوزویان با وجود آنکه بیش از ۴۰ - ۳۰ سال در بعضی رشته‌های تخصصی حوزه مانند فقه و اصول زحمت می‌کشند ولی در‌‌ همان بخش نیز قادر به پاسخگویی به نیازهای جامعه نیستند.» (ص ۲۰) این انتقاد فقط به حوزه کنونی یا حوزه قم باز نمی‌گردد، بلکه سنت مرسوم حوزه را هدف گرفته است. اینچنین است که آیت الله مصباح همچون آیت الله یزدی از تمرکز و یک دستی مدیریتی و برنامه ریزی برای حوزه سخن می‌گوید و عدم وجود این مسئله را از مشکلات حوزه می‌داند: «تعدد مراکزی که کم و بیش در تصمیم گیری‌های روحانیت موثرند؛ یکی از مشکلات حوزه است که مانع از اتخاذ یک خط مشی و تصمیمی واحد برای تمام نظام حوزه می‌شود... تصمیمی که از سوی مرجعی گرفته می‌شود، به راحتی از سوی دیگران نقض می‌شود.» (ص ۲۰)

او زمان تحصیل مرسوم در حوزه‌ها را بر نمی‌تابد و آن «بیش از حد معقول» توصیف می‌کند و می‌افزاید: «می‌توان همین معلومات را با صرف وقت کمتر به دست آورد. به عنوان مثال به گونه‌ای برنامه ریزی شود که به جای صرف وقت برای خواندن کتاب‌های متعدد، چند کتاب باکیفیت خوب خوانده شود... می‌توان هر علمی را با پیمودن راه‌های کوتاه‌تر و به نحو بهتر آموخت. این گونه نیست که راه تحصیل علوم حوزوی نیز منحصر به آموختن کتاب‌های امثله، النموذج، سیوطی، مغنی و... باشد... در حضور یکی از استادان حوزه مطرح شد که خواندن کتاب شرح امثله چه سودی دارد و چه اصراری بر تدریس آن در حوزه هست. ایشان پاسخ داد که امام (ره) فرموده‌اند: «باید فقه سنتی را احیا کرد، آیا شما مخالف فقه سنتی هستند؟» واضح است که این سخن ربطی به فقه سنتی ندارد و استدلالی غلط است.» (صص۲۱-۲۰)

مصباح یکی از کارهای ضروری در تحول حوزه را «تصحیح منابع فقهی» می‌داند و بر تصحیح نظام آموزشی تا «درس خارج» تاکید می‌کند و روش معمول در حوزه‌ها را باعث «تلف شدن عمر طلاب» توصیف می‌کند. همچنین تبعیت از پیشنهادات خود را مایه تدریس و تدرس صحیح‌تر و کامل‌تر عنوان می‌کند. او بر پاسخگویی حوزه نسبت به همه نیازهای زندگی بشریت تاکید می‌کند و از این رو می‌گوید: «برای رفع نیازهای روز افزون جامعه، به تعداد کافی، فقیه نداریم.» (ص ۲۲) سپس به دفاع از ترویج و حضور جدی فلسفه و تدریس آن در حوزه می‌پردازد و کنار گذاشتن تفکر غیرعمومی شدن فلسفه در حوزه را تجویز می‌کند. (ص ۲۴)

دیگر مسئله‌ای که آیت الله مصباح یزدی برای تحول در حوزه مدنظر قرار می‌دهد؛ جمع گرایی آموزش و گروهی شدن آن و به عبارتی تشکیلاتی شدن آن است. او می‌گوید: «تکروی و تک اندیشی و به دنبال آن خودمحوری یکی از مشکلات جامعه ما به حساب می‌آید... عیب روحانیان این است که وقتی درس خود را خواندند، تک تک فکر می‌کنند. در حالی که اگر جمعی فکر کنیم، بسیار پسندیده‌تر و سودمند‌تر است. از خطرات تکروی، افزایش اختلاف و فاصله گرفتن روحانیون از همدیگر است که زیان‌ها و خسارت‌های جبران ناپذیری را به بار می‌آورد... بهترین راه برای موفقیت کار گروهی است.» (صص ۲۷-۲۶)

نظر دیگر آیت الله مصباح یزدی به پیشنهاد دو سال گذشته آیت الله هاشمی رفسنجانی مبنی بر «شورای فتوا» نزدیک است؛ اگرچه تفاوت‌هایی هم دارد. مصباح از تخصصی شدن علوم حوزه سخن می‌گوید و پیشنهادتش را اینگونه ترسیم می‌کند: «بهتر است که ابواب فقه نیز تقسیم شود و هر فقیهی در یک قسمت متخصص شود. مقلدین نیز در هریک از بخش‌های احکام اعم از عبادات، معاملات و... از هر مرجعی که صلاح بدانند، تقلید می‌کنند. این امر موجب می‌شود که مراجع در زمینه تحقیقی خود دقت کافی داشته باشند.» (ص ۲۹)

* 6 راه تحول در حوزه

مقاله دیگری هم در این مجموعه به ارائه پیشنهاداتی برای تحول در حوزه و نقد روش مرسوم حوزه پرداخته است. رضا اسلامی، نویسنده این مقاله راهکار خود را اینگونه بیان کرده است: «۱- نظام آموزشی حوزه باید دارای تنوع قابل توجهی باشد... و به آموزش‌های درازمدت یا کوتاه مدت، مستقیم یا غیرمستقیم و مجازی، عمومی یا تخصصی تقسیم کرد... همچنین لازم است با طبقه بندی نیروهای حوزه به گروه‌هایی چون مدرسین، مبلغین و محققین، آموزش و تربیت خاص را برای هر گروه در نظر گرفت... ۲- در خصوص اساتید حوزه نیز لازم است که مرکز مدیریت حوزه اقداماتی مناسبی در جهت ساماندهی صورت دهد... (متاسفانه) روش برخی از اساتید حوزه پژوهش محور نیست و این اساتید بیشتر روی متون درسی و آموزشی و سنت پیشینیان اصرار دارند... ۳- اصلاح و ارتقای سیستم مدارک و مدارج علمی حوزه و افزایش اعتبار آنها یکی دیگر از اقدامات لازم است... ۴- تربیت نیروهای آماده و توانمند در زمینه‌های گوناگون فرهنگی در حوزه علمیه؛ به عنوان نمونه باید بررسی شود که چه میزانی از فضلای حوزه می‌توانند در ساخت مجموعه‌های تلویزیونی مشارکت داشته باشند تا صدا و سیما بتواند رسالت دقیق خود را به انجام برساند... ۵- ارتباط حوزه با مراکز علمی سایر نقاط جهان باید گسترش یابد... البته در این زمینه تاسیس جامعه المصطفی العالمیه که با همت و حمایت رهبر معظم انقلاب اسلامی تشکیل شده است تاحدودی توانسته است این خلا مهم را رفع کند... ۶- مدیریت تحول باید متمرکز باشد؛ زیرا تشتت در مراکز تصمیم گیری و اجرا در حوزه‌های علمیه باعث وارد آمدن ضررهای بسیاری خواهد شد...» (صص ۳۴-۳۳)

این نسخه تحول مدنظر نویسنده فقط به حوزه علمیه قم (ایران) محدود نمی‌شود، بلکه اعلام می‌شود: «این تمرکز در حد حوزه علمیه قم متناسب با شعاع وجودی خودش است و در حوزه علمیه نجف متناسب با خودش و حوزه‌های علمیه در کشورهای دیگر اسلامی مانند لبنان، پاکستان و هند نیز باید مدیریت متمرکز داشته باشد.» (ص ۳۵) همچنین از مدرک گرایی سخن گفته شده است و از رسمیت یافتن مدارک حوزوی از سوی دولت‌ها: «یکی از اقتضائات در بیشتر حوزه‌های علمیه در وضعیت موجود، اعطای مدرک معتبر به دانش آموختگان است تا در جامعه جایگاه خاص خود را بیابند؛ اگر مدارک حوزوی همسان یا بلکه بیشتر از مدارک دانشگاه‌های معتبر نباشد، دولت‌ها مراکز حوزوی را به رسمیت نشناسند... هرچند می‌دانیم در قدیم بحث مدرک گرایی بدین صورت وجود نداشته است.» (ص ۳۵)

سپس نویسنده به آثار مفید تحول مورد نظر خود می‌پردازد و دانشگاهی شدن حوزه را نامطلوب نمی‌داند: «در کشورهای دیگر اسلامی که حوزه‌ها شکل دانشگاه پیدا کرده‌اند، تاثیرگذاری حوزه کاهش نیافته است... تحول در حوزه‌های علمیه می‌تواند باعث ایجاد تحولات اجتماعی و سیاسی قابل توجهی شود. بنابراین اگر حضور روحانیت در بخش‌های مختلف مانند دانشگاه‌ها، صدا و سیما، نیروهای مسلح و مراکز فرهنگی ساز و کار بهتر و مناسب تری پیدا کند، بدون شک در زندگی عمومی مردم نیز تاثیر بسیاری خواهد داشت... اگر امر تبلیغ در حوزه سازماندهی بهتر و فنی‌تر یابد، این تحول می‌تواند به تحولی در زمینه ارتقای امنیت کشور و اتحاد و انسجام ملی بینجامد؛ چون نیروهای حوزه بهتر و مطمئن از هر فرد یا نهاد دیگری می‌توانند باورهایی را به مردم القاء کنند...» (ص ۳۵)

* بزرگان حوزه در معرض طمع دشمن

در مقاله دیگری هم درباره بسترسازی تحول مدنظر این جریان در حوزه‌های علمیه، سخن گفته شده و آمده است: «دشمنان نظام اسلامی... از هر تلاشی برای دروغ سازی، شایعه پراکنی، قلب واقعیت‌ها، فتنه‌گری و در نتیجه منحرف ساختن حوزه از رسالت اصلی خود در قبال نظام دریغ نمی‌کنند. البته همه عناصر حوزوی در معرض خطر هجمه دشمن قرار دارند اما طبیعی است که بزرگان حوزه بیش از بقیه در معرض خطر و به عبارتی دیگر، در معرض طمع دشمن قرار گرفته‌اند... خیلی اوقات، منحرفین ظاهرالصلاح دانسته یا ندانسته به عامل دشمن تبدیل می‌شوند و دشمن از طریق آن‌ها بدون هیچ زحمتی به اهداف خود می‌رسد. در چنین شرایط پرخطری، تنها بصیرت است که موجب نیفتادن انسان در دام دشمن می‌شود. اما بصیرت به خودی خود ایجاد نمی‌شود و نیازمند بسترسازی است.» (ص ۴۴) رضا غلامی، نویسنده این مقاله به نقد دروس خارج در حوزه‌ها می‌پردازد و می‌نویسد: «امروز بسیاری از دروس خارج هنوز در حوزه مسائل فردی محصور است اما بالاخره باید این حصر شکسته شود.» (ص ۴۵) سپس همچون آیت الله مصباح بر ترویج فلسفه در حوزه تاکید می‌کند و می‌گوید: «طلاب فلسفه خوانده به مراتب از عمق فکری بیشتری نسبت به دیگر طلاب برحوردارند و از خطر سطحی نگری تا حد زیادی مصونیت پیدا می‌کنند...» (ص ۴۵)

* تحول مانع آسیب دیدن نظام

عبدالحسین خسروپناه در این نشریه از «مهندسی تحول» سخن گفته و بر ترویج علوم عقلی در حوزه و به خصوص در شهرستان‌ها پای فشرده و یکی از اهداف تحول را «هدایتگری جوامع بشری» دانسته است. (صص ۶۹-۶۸) مقاله دیگری هم نتیجه تحول در حوزه را اینگونه بازگوکرده است: «شکل گیری تحول واقعی در حوزه‌ها باعث آن خواهد شد که مجتهدین طراز اول بیشتری تربیت شوند و این مجتهدین می‌توانند با انجام اجتهادات نظام مند و اصولی، بسیاری از مشکلات قانونی را حل و فصل کنند.» (ص ۷۵) نویسنده دیگری هم در این زمینه نوشته است: «اگر تحول و پیشرفت در حوزه‌ها نامحسوس باشد، به تبع آن انقلاب اسلامی آسیب خواهد دید و نخواهد توانست رسالت خود را به انجام برساند.» (ص ۸۱) در مقاله دیگری هم همچون نظرات آیات مصباح یزدی و یزدی، از لزوم بازنگری در متون درسی سخن گفته شده است: «آموزش متون درسی در حوزه نیازمند بازنگری است. تمرکز صرف روی متونی که گذشتگان می‌خواندند با بحث‌های حول محور تغییر و تحول صورت می‌گیرد، مغایرت دارد... ما نباید‌‌ همان روش‌های قدیمی بسنده کنیم. بعضی از روش‌ها می‌توانند راه آموختن را کوتاه و عمق آن را بیشتر کنند. تعقیدهایی که در بعضی از کتاب‌ها وجود دارد و به کار کتاب آموزشی نمی‌آید. چنین پیچیده گویی‌هایی باید کنار گذاشته شود و کتاب‌های آسان یاب‌تر و آسان فهم تری تدوین و ارائه شود...» (ص ۹۰)

* انتقاد از تدریس کفایه و مکاسب در حوزه

مقاله‌ای دیگری هم توسط یکی از استادان دانشگاه علم و صنعت نوشته شده و به نقد متون آموزشی حوزه پرداخته شده است. علی نصیری معتقد است که بخشی از دروس سطوح عالی و خارج به مواردی می‌پردازد که منسوخ شده است و مثال‌هایی می‌آورد: «در فقه مباحثی نظیر عبد و اماء، ایلاء، ظهار، با آنکه سال‌ها است در جامعه موضوعیت ندارد، همچنان مورد مداقه قرار می‌گیرد. در برابر، ده‌ها مساله مورد نیاز جامعه از قبیل حکومت اسلامی، معاملات نوظهور و... رخ نموده که در متون آموزشی ما سخنی از آنها به میان نیامده است.» (ص ۱۴۹) او می‌افزاید: «مشکل اساسی متون آموزشی حوزه این است که نویسندگان آن جز در مواردی اندک، آنها را به قصد متن آموزشی شدن تدوین نکرده‌اند... بیشتر مسائل کتب آموزشی همسان است... متاسفانه عموم کتب آموزشی حوزه... مجمع نظریات مولف است... مولف سرتاسر آن می‌جوشد و کتاب تجلیگاه افکار و آرای اوست... قیل و قال‌های کم فایده و احیانا بی‌فایده ممکن است فراوان مطرح شود.» (صص ۱۵۰-۱۴۹) نویسنده سپس به سراغ دیگر ایراد مدنظر خود در متون درسی حوزه می‌آید و از پیچیدگی عبارات کتاب‌ها گلایه می‌کند و به نقد تدریس «کفایه الاصول آخوند خراسانی» می‌پردازد: «کتاب کفایه آخوند خراسانی نمونه بارز تعقید و پیچیدگی الفاظ است. پیچیدگی عبارات این کتاب به قدری است که‌ گاه استادی که بیش از ده بار آن را تدریس کرده است، در تبیین مراد مولف به استناد ترکیب الفاظ دچار مشکل می‌شود. دیگر کتب درسی حوزه نیز کم و بیش به این آفت مبتلا است. متاسفانه دیدگاهی از طرف پاره‌ای از حوزویان مطرح می‌شود که بر این معظل دامن می‌زند و آن اینکه گویند: راه کسب اجتهاد از رهگذر همین عبارات پیچ در پیچ دشوار می‌گذرد.» او اشکال دیگر را «ان قلتَ: قلتُ» در کتاب‌های درسی حوزه می‌داند: «متون آموزشی حوزه و به دنبال آن دروس خارج،‌ گاه صفحات متعدد یا هفته‌هایی چند در کش و قوس اشکال و پاسخ گرفتار می‌آید؛ نمونه‌های آن را در جای جای کتاب معالم رسائل می‌توانید دنبال کنید.» (ص ۱۵۱) همچنین می‌افزاید: «با همه عظمتی که برای کتاب مکاسب قائل هستیم، اما نمی‌دانیم به چه دلیل باید از میان ۵۱ کتاب، تنها کتاب مکاسب گزینش شده و اینچنین وقت و عمر طلاب صرف آن شود؟!» (ص ۱۵۱) در ادامه هم به نقد برخی از مسائل علم اصول می‌پردازد: «پاره‌ای از مسائل علم اصول که ماه‌ها ذهن حوزویان را در سطوح عالیه و درس خارج به خود مشغول داشته، یا اصلا فایده ندارد یا فایده‌اش آنقدر اندک است که به هیچ روی، صرف این همه سرمایه‌ها را توجیه نمی‌کند.» (ص ۱۵۲)

در مقاله دیگری هم به نقد وضعیت دروس خارج پرداخته شده است و نویسنده آن می‌گوید: «درس‌های خارج هم اکنون بیشتر معطوف به بحث‌هایی نظیر طهارت و صلوه شده‌اند که البته اینگونه مباحث در جای خود بسیار مهم هستند ولی جا دارد که در مباحث مهم دیگری نظیر حکومت، جهاد، ولایت فقیه، و مسائلی از این قبیل درسهای خارج جدی دایر شوند تا در آن‌ها نیازهای جامعه فعلی مورد بررسی قرار گیرد.» (صص ۱۵۹- ۱۵۸)

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار