تبی سوزان از جنس مصرف گرایی
معنایش زیاد خریدن و زیاد مصرف کردن نیست، بلکه به معنای بیهدف خریدن و بیانگیزه مصرف کردن است. به نوعی میتوان گفت بد مصرف کردن را اسراف مینامند. انسانها برای زیستن نیازمند به مصرفاند. از مصرف هوا، آب و غذا گرفته تا پوشاک، انرژی و زمان. به این منظور، بشر از آغاز خلقت به فکر تولید محصولات گوناگون برای مصرف خود و همنوعانش بوده است و کوشیده با بهرهگیری از مواهب بیکران و نعمتهای بیشمار الهی، مایحتاج خویش را تولید کند. این فرهنگ یک جامعه است که یا تو را مصرفزده و مصرفگرا بار میآورد یا آدمی صرفهجو و مقتصد و با حساب و کتاب. تب مصرفگرایی در دو دهه اخیر به شکل فزایندهای گریبان خانوادههای ایرانی را گرفته و روز به روز سبد کالاهای مصرفی آنها را جادارتر میکند. این فرایند پیش رونده اجتماعی در ایران به گونهای است که گویی قرار است در انتهای سند چشم انداز ۱۴۰۴ در کنار پیشرفتههای علمی، اقتصادی، فرهنگی و... رتبه اول را در مصرف گرایی نیز کسب کنیم.
ایران؛ رکورد دار اسراف
استفاده درست از منابع، یکی از پیششرطهای توسعه هر کشور است؛ اما ایرانیان بیش از هر ملت دیگری در هدر دادن منابع غذایی، انرژی و حتی وقت خود پیشتاز هستند. آنها به راحتی منابع ملی خود را به مقدار قابل ملاحظهای تلف میکنند. مردم ایران بر خلاف تمام آموزههای دینی و علمی بدون هیچ اغراقی از اسرافکارترین مردمان جهان هستند. اسراف در این منابع به حدی است که مصرف سرانه آب، انرژی، دارو، نان و سایر مواد غذایی و صرف وقت برای انجام یک کار معین در ایران چند برابر استانداردهای جهانی است. کشور ما یکی از پر مصرفترین کشورهای جهان است و با منابع محدود و بهرهوری بسیار پایینی که از محصولات داریم سبب شده که علاوه بر هدر دادن منابع الهی در مسابقهای برای فقیرتر شدن خود از کشورهای صنعتی جهان پیشی بگیریم و رکورد دار اسراف در جهان باشیم. یکی از روشهای مبارزه با اسراف اطلاعرسانی است از این لحاظ در زیر آمارهایی از میزان مصرف ما در مقایسه با نرمهای جهانی درج شده است.
آمارهای ناامید کننده
فرهنگ استفاده از مواد غذایی شاید در هیچ کجای دنیا به اندازه ایران ناسالم و غیر اقتصادی نباشد. به همین دلیل طول عمر ایرانیان، 20 درصد کمتر از میانگین جهانی بوده و حدود ۴۰ درصد از مرگهای روزانه به دلیل سوء تغذیه است. در کشور ما از مجموع ۸۰۰ مرگ روزانه ۳۰۰ مورد مستقیماً به تغذیه نامناسب مربوط است. همچنین هر فرد ایرانی حدود ۴ برابر میانگین جهانی انواع انرژی را مصرف میکند. آمار رسمی وزارت بهداشت میگوید در ۸ سال گذشته، متوسط تعداد داروهای تجویز شده در هر نسخه، بیش از چهار قلم بوده و در حال حاضر نیز متوسط کشوری آن به ۳/۶ قلم (بیش از سه برابر میزان جهانی) رسیده است.
طبق گزارش برگرفته از بنیاد کارآفرینی فروتن که مروری اجمالی دارد به فرهنگ و رویه مصرفی مردم ایران زمین، مصرف شیر در ایران ۹۱ کیلوگرم در سال است که این سرانه در اروپا ۳۰۰ کیلوگرم برآورد میشود. همچنین براساس آخرین آمار در مورد سبد غذایی ایرانیان، مصرف لبنیات به ازای هر نفر روزانه ۱۳۹ گرم است که فقط ۲۸ گرم از این میزان را شیر تشکیل میدهد. در حالیکه مصرف مطلوب لبنیات هر فرد باید روزانه ۲۲۵ تا ۲۴۰ گرم باشد.
سرانه مصرف شکر هر ایرانی ۳۰ کیلوگرم و ۶ برابر میانگین هر فرد در دنیا است. در حالی که مصرف سرانه سویا در اروپا و آمریکا ۹ تا ۱۱ کیلوگرم برآورد شده است. حجم مصرف این فرآورده در ایران تنها به نیم کیلوگرم به ازای هر نفر میرسد.
ایرانیان سالانه بیش از دهها میلیارد تومان نوشابه استفاده میکنند و نظر سرانه مصرف نوشابه گازدار در ایران، رتبه اول جهان را داریم. سرانه مصرف نوشابه در ایران ۴۲ لیتر است. در حالی که این سرانه مصرف ۴ برابر سرانه مصرف دنیاست.
میزان استاندارد مصرف نمک بین ۴ تا ۵ گرم در روز است. در حالیکه ایرانیان بطور متوسط روزانه ۸ تا ۱۰ گرم نمک مصرف میکنند. ایران در تولید ۱۵ محصول اصلی باغی دنیا مقام اول تا دهم را دارد و بیش از ۴ درصد از میوه و مرکبات جهان را تولید میکند. اما مصرف سبزی و میوه در کشورمان کمتر از میزان استاندارد جهانی است. روزانه هر فرد باید حداقل ۴۰۰ گرم میوه و سبزی مصرف کند اما سرانه مصرف در ایران ۱۰۰ گرم است. همچنین به طور متوسط ایران حدود ۴ برابر میانگین جهانی انواع انرژی را مصرف میکند. همچنین دو برابر میانگین جهان آب مصرف میکند.
همانطور که مشاهده میکنیم، مقایسه میزان مصرف در بخشهای مختلف با دیگر کشورها، نشاندهنده وضعیت بسیار نامطلوب مصرف در همه زمینهها است و جالبتر اینجاست که سالانه نزدیک به ۲/۱۲ هزار میلیارد تومان یارانه واقعی و ۷۸ هزار میلیارد تومان یارانه پنهان پرداخت میکنیم که در مجموع مبلغ کل یارانه آشکار و پنهان دولت چیزی در حدود ۹۰ هزار میلیارد تومان است. به راستی چرا در کشوری که مردم آن مسلمانند و با آموزههای دینی و اسلامی در زمینه چگونگی مصرف آشنا هستند، باید شاهد چنین آماری باشیم؟
ریشهای از جنس فرهنگ
ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺍﺳــﺮﺍﻑ ﻭ ﺯﻳﺎﺩﻩﺭﻭﻱ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺁﻥ ﺻﺮﻓﻪ ﺟﻮﻳﻲ ﺑﻪ ﻗﺪﺭﻱ ﮔﺴــﺘﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﺒﺴﻮﻁ ﺩﺭ ﻛﺘﺐ ﺩﻳﻨﻲ ﻭ ﺍﺧﻼﻗﻲ ﺍﺳﻼﻣﻲ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺤﺚ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻛﻪ ﻫﺮ ﺷــﻚ ﻭ ﺷــﺒﻬﻪﺍﻱ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺫﻫﻦ ﺍﻧﺴــﺎﻥ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﻣﻲﺳﺎﺯﺩ ﻭ ﺑﺴــﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺭﻏﻢ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﻪ ﺍﺑﻌــﺎﺩ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺁﻥ ﺍﺣﺎﻃﻪ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ، ﺍﻣﺎ ﺑﺎﺯﻫــﻢ ﺑﻪ ﺩﻟﻴﻞ ﻫﻤﻴﻦ ﺗﺎﻛﻴﺪﺍﺕ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﻟــﺰﻭﻡ ﺻﺮﻓﻪ ﺟﻮﻳﻲ ﻭ ﺑﻪ ﻗﻮﻟﻲ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩﮔﻴــﺮﻱ ﻣﻘﺘﺼﺪﺍﻧﻪ ﺩﺭ ﻣﺼﺮﻑ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻨــﻮﺍﻥ ﻳﻚ ﺍﺭﺯﺵ ﺩﻳﻨﻲ ﻭ اﻧﺴــﺎﻧﻲ ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻪﺍﻳﻢ. ﺍﮔﺮﭼﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺎ ﺍﻧﺴــﺎﻧﻬﺎﻱ ﻏﺎﻓﻞ ﺗﻨﻬﺎ ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﺸﻜﺴــﺎﻟﻲ ﻭ ﻣﺤﺪﻭﺩﻳﺖ ﻗﻄﻌﻲ ﺑﺮ ﻣﻲﺧﻮﺭﻳﻢ، ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺻﺮﻓﻪﺟﻮﻳﻲ ﺟﻠﻮﻩ ﭘﻴﺪﺍ ﻣﻲﻛﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﺍﺳــﻼﻡ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﻜﺘﺒﻲ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﺑﺸﺮ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺩﺍﺭﺩ، ﺩﺭﻫﻤﻪ ﺣﺎﻝ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺍﺳــﺮﺍﻑ ﺭﺍ ﺍﻣﺮﻱ ﻧﺎﭘﺴــﻨﺪ ﺫﻛﺮ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻭ ﻣﻮﻣﻨﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻳﺎﺩﻩ ﺭﻭﻱ ﺑﺮﺣﺬﺭ ﻣﻲﺩﺍﺭﺩ. ﺣﺎﻝ ﺍﮔﺮ ﻣﻲﺧﻮﺍﻫﻴﻢ ﺩﺭ ﻋﺮﺻــﻪﻫــﺎﻱ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥ ﺑﻪ ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ ﺩﺳــﺖ ﺑﻴﺎﺑﻴــﻢ، ﺑﺎﻳﺪ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺍﺳﻼﻣﻲ ﻣﺼﺮﻑ ﺻﺤﻴﺢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻛﻨﻴﻢ.
ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻲﺭﺳﺪ ﻣﺴﺎﺋﻠﻲ ﺍﺯ ﻗﺒﻴﻞ ﻛﻢ ﺁﺑﻲ ﻭ ﺧﺸﻜﺴﺎﻟﻲ ﻭ ﻏﻴﺮ ﺁﻥ، ﻳﻚ ﻣﺤﺼــﻮﻝ ﻣﻌﻨﻮﻱ ﺍﺭﺯﺷــﻤﻨﺪ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﺭﻣﻐﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳــﺖ ﻭ ﺁﻥ، ﭼﻴﺰﻱ ﻧﻴﺴــﺖ ﺟﺰ ﺍﺣﻴﺎﻱ ﻣﺠﺪﺩ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﺼﺮﻑ ﺻﺤﻴﺢ ﺑﻪ ﺭﻏﻢ ﻫﻤﻪ ﻧﻮﺍﻗﺺ. ﺩﺭﺳﺖ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﻫﺴﺖ، ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﺷــﻮﺩ، ﻟﻜﻦ ﻗﻄﺮﻩﻫﺎ ﻫﺴــﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺟﺮﻳﺎﻥﺳــﺎﺯ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺟﺮﻗﻪﻫﺎ ﻭ ﺷــﻌﻠﻪﻫﺎ ﻭ ﺯﺑﺎﻧﻪﻫﺎﻱ ﺁﺗﺶ ﺭﺍ ﻣﻬﻴﺎ ﻣﻲﺳــﺎﺯﻧﺪ. ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺑﺎ ﺍﺳــﺮﺍﻑ ﻭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻣﺼﺮﻑ ﺻﺤﻴﺢ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﺭﻳﺸــﻪﻫﺎﻳﻲ ﺗﻮﺟﻪ ﺩﺍﺷــﺖ ﻛﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺗﺎﺛﻴﺮ ﻋﻤﻴﻖ ﺩﺭ ﺩﻝ ﻭ ﺟﺎﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭﺩ، ﺯﻳﺮﺍ ﺩﺭ ﻏﻴﺮ ﺍﻳﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻤﻜﻦ ﺍﺳﺖ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﻱ ﻓﺮﺍ ﺭﺳﺪ ﻛﻪ ﺩﻳﮕﺮ ﺧﺒﺮﻱ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺭﻳﺸــﻪﻫﺎ ﻧﻴﺰ ﻧﺒﺎﺷﺪ. ﺣﺎﻝ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻳﺸــﻪﻫﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﺧﺸﻚ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﺎﻳــﺪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺗﻮﺟﻪ ﺩﺍﺷــﺖ ﻭ ﻏﻔﻠﺖ ﻧﻮﺭﺯﻳﺪ، ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﻛﻪ ﺍﺳــﺮﺍﻑ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﮔﺴــﺘﺮﺩﻩ ﺁﻥ ﻣﺤﺼﻮﻝ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺑﻴﮕﺎﻧﻪ ﺍﺳــﺖ، ﺻﺮﻓﻪﺟﻮﻳﻲ ﻭ ﻣﻴﺎﻧــﻪﺭﻭﻱ ﻭ ﺍﻋﺘــﺪﺍﻝ ﺩﺭ ﺍﻣﻮﺭ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻧﻴﺰ ﺍﺯ ﺩﻝ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺍﺳــﻼﻣﻲ ﻭ ﺑﻮﻣﻲ ﻣﻠﺖ ﻣﺎ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳــﺖ، ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﻴﻢ ﺍﻟﮕﻮﻳﻲ ﺻﺤﻴﺢ ﺍﺯ ﻣﺼﺮﻑ ﺭﺍ ﺍﺭﺍﺋﻪ ﺩﻫﻴﻢ، ﻧﺎﭼﺎﺭﻴﻢ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺍﺣﻴﺎﻱ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺟﺎﻣﻌــﻪ ﺑﻬﺎﻳﻲ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﭘﻴﺶ ﺩﻫﻴﻢ.
ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻜﻨﻴــﻢ ﻛﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﻘﻮﻟﻪﺍﻱ ﻣﺠﺮﺩ ﻭ ﻳﻚ ﻭﺟﻬﻲ ﻧﻴﺴــﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺗﺤﺖ ﺗﺎﺛﻴﺮ ﺍﻣﻮﺭ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲﮔﻴﺮﻧﺪ، ﻧﻤﻲﺗﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﻳﻚ ﺳــﻮ ﺷﺎﻫﺪ ﺭﻭﺍﺝ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﺪﮔﺮﺍﻳﻲ ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯﻃﺮﻓﻲ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺩﺍﺷــﺖ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺻﺮﻓﻪﺟﻮﻳﻲ ﺩﺭﻣﺼﺮﻑ ﺍﻫﺘﻤﺎﻡ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺑﻪ ﻫﺮﺣﺎﻝ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻲﺭﺳﺪ ﺍﻳﻦ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﻣﺮﺩﻣﻲ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻨﻪ ﺻﺮﻓﻪﺟﻮﻳﻲ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺳﺎﺯﻱ ﻭ ﺗﻼﺵ ﻫﻤﻪ ﺟﺎﻧﺒﻪ، ﺍﺳﺘﻤﺮﺍﺭ ﻳﺎﺑﺪ ﺗﺎ ﺩﺭ ﺁﻳﻨﺪﻩﺍﻱ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﻣﺸــﻜﻼﺕ ﻧﺎﺷﻲ ﺍﺯ ﻣﺤﺪﻭﺩﻳﺖ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻛﻤﺘﺮﻳﻦ ﺗﺎﺛﻴﺮ ﻣﻨﻔﻲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﺎ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ.
آفتی از جنس اسراف
حجت الاسلام سید محسن شفیعی، با بیان اینکه رواج مصرفگرایی در جامعه بسترساز تجملگرایی و تضاد طبقاتی است، بیان میکند: «در گذشته نه چندان دور، افراد براساس نیاز، کالاهای تولیدی را مصرف میکردند و ارزش کالا براساس کشش مصرفی مشخص میشد. اما امروزه کالاها و مصرف آن جنبه فرهنگی پیدا کرده، به عبارتی دقیقتر الگوی مصرفی، پایگاه اجتماعی و موقعیت افراد را مشخص میکند. در واقع کالاها بیش از آنکه براساس نیاز مصرف شوند براساس سلیقه و تامین بیشترین لذت اشخاص مصرف میشوند.»
وی در ادامه به مشکلات ناشی از مصرفگرایی هم چنین اشاره میکند: «مصرفگرایی یا مصرفزایی مشکلات اجتماعی و روانی را نیز به همراه دارد. چون مخاطب وقتی در مقابل کالاهای رنگارنگ قرار میگیرد برای به دست آوردن آنها ناچار است تلاش کند؛ به همین دلیل بعد از مدتی، بخشی از زندگی مردم صرف کسب درآمد بیشتر برای خرید کالاها میشود.»
این مدرس حوزه و دانشگاه با توجه به نقش تبلیغات در کشورهای سرمایهدار میگوید: «کشورهای صنعتی برای رسیدن به مرحلهای از رشد و بهدستآوردن سود بیشتر ممکن است در برنامههای رسانهای خود به موضوع مصرفگرایی توجه چندانی نداشته باشند، چون آنها مصرفگرایی را لازمه رشد صنعتی کشورشان میدانند. با توجه به وضع موجود و اوضاع جهانی که سرمایهداری بر آن حاکم است، این تصور شکل گرفته که مسیر توسعه تنها از طریق مصرفگرایی طی میشود؛ در چنین شرایطی باید با آموزش غیرمستقیم، نسل جوان را نسبت به عواقب مصرفگرایی آگاه کرد. به نظر میرسد برای ایجاد این آگاهی، مطبوعات مؤثرتر از تلویزیون باشند چون شرایط تلویزیون ایجاب میکند که برای حیات خود به آگهیها اتکا داشته و نتواند نظارت درستی بر آنها اعمال کند.»
به گفته شفیعی، در اصلاح الگوی مصرف باید با تحکیم باورهای دینی، تقویت ارزشها و سادهزیستی، سطح فرهنگ عمومی را افزایش دهیم و از سوی دیگر نیازمند تبیین خط مشیها و راهبردهای عملی هستیم که طی آن، این اصل از شکل شعارگونه خارج شود، در واقع لازمه دستیابی به شیوه بهینه مصرف در کشور ارائه مصممی است که باید مسئولان فرهنگی آغازگر آن باشند.
راز تولید ثروت یک کشور
رمز تولید ثروت در یک کشور پرهیز از مصرف گرایی است و کشورهایی به دام تجمل و اسراف میافتند که تولید در فرهنگ عمومی آنها جایگاهی ندارد. پرهیز از مصرفگرایی در کشورهایی مثل چین، ژاپن و برخی از کشورهای بزرگ اروپایی که اقتصادهای بزرگی دارند کاملا مشهود است. کشور ما امروز نیازمند تولید ثروت است و تحقق این مهم در گام اول مستلزم اصلاح الگوی مصرف در کشور است. واقعیت این است که راه پیشرفت کشور پرهیز از اسراف و ترویج الگوی مصرف بومی و اسلامی است؛ موضوعی که امروز در رسانههای کشور بخصوص در رسانه ملی مغفول واقع شده است. رویکرد صدا و سیما در دو دهه گذشته نه تنها نتوانسته خدمتی به اصلاح الگوی مصرف در ایران بکند بلکه متاسفانه یکی از مهمترین عوامل اشاعه فرهنگ مصرف گرایی در کشور نحوه برنامه سازی و تبلیغات در رسانه ملی است.
نکته ٔ قابل توجه در مصرفگرایی غربی و مصرفگرایی ایرانی این است که یکی از زمینههای شکلگیری مصرف غربی، حجم عظیم تولیداتشان است و حال آنکه جامعه ٔ ایرانی به این مرحله نرسیده است و در بحث تکنولوژیهای تولیدی و رشد اقتصادی و درآمد ملی به مراتب از کشورهای سرمایهداری غرب جایگاه پایینتری دارد و متأسفانه در بحث مصرفگرایی پابهپای غرب در حال پیشروی است. نقطه ٔ اتکای مردم ما در مصرفگرایی، اتکا به منابع خدادادی نفت و گاز این سرزمین پهناور است؛ بهطوری که نفت را خام میفروشیم تا نیازهای مصرفی خانوارهای ایرانی را برآورده سازیم؛ یعنی ما آنچه را که دیگران تولید کردهاند، میخوریم؛ حال آنکه امتیاز غربیها ایناست که آنچه را خود تولید کردهاند، به مصرف میرسانند.
جامعه اسلامی معتدل؛ به دور از اسراف
با دقت در تعالیم درخشان اسلام، در مییابیم که خداوند زندگی انسانها را بر پایه توازن و تعادل قرار داده و آن را بر اساس عدم تجاوز و تعدی به حدود الهی و حقوق دیگران و پرهیز از «اسراف» و زیادهروی بنا نهاد. به همین دلیل هرگونه اسراف و خروج از اعتدال و نیز اتلاف و تضییع نعمتها، زیان رساندن به اموال عمومی و بیت المال و ثروتهای الهی و طبیعی را، شدیدا منع و نکوهش کرده و حرام دانسته است و با اسراف کاری مسرفین و فسادهای آنان مبارزه کرده و میکند.
بنابراین، از نظر اسلام که دین حق است، اسراف کاری و صرف مال در راه بیهوده و هوای و هوس ناحق به هر اندازه و از هر کس و در تمام شرایط زمانی و مکانی و در همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی، حرام و زشت و خیانت است و شدیدا نهی و جلوگیری شده است.
متأسفانه در جامعه شاهد این مسئله هستیم که الگوگیری غلط خانوادهها و جوانان سبب افزایش ناسازگاری بین زن و مرد، مصرفگرایی، تغییر نوع پوشش و... شده است. آنچه در این میان از اهمیت بهسزایی برخوردار است، این است که باید مراقب باشیم تا شیوههای جدید زندگی با فرهنگ دینی ما سازگار باشد و به تغییر و استحاله ٔ ارزشها و اعتقادات ما نینجامد.
منبع: هفته نامه رایحه مهر استان قزوین
ارسال نظر