گوناگون

مازندران در محاصره زباله‌ها؛ چه باید کرد؟

قانون: در نگاهی کارکردی، جامعه‌شناسان محیط زيستی مطالعاتشان را بر اساس سه کارکرد عمده محیط زیست یعنی انبار آذوقه، فیلترینگ و فراهم آورنده فضای زندگی استوار كرده‌اند. آنان معتقدند مشکلات زيست محیطي در اشکال آلودگی، کمبود منابع و مشکلات ناشی از ازدحام یا افزایش جمعیت، زمانی به‌وجود می‌آید که انسان‌ها بیش از حد توانایی محیط برای تامین این سه کارکرد از آ‌نها استفاده می‌کنند و اصطلاحا باعث ناسازگاری یا اختلال کارکردی محیط زیست می‌شوند. از طرفی اختلال در یکی از کارکردها تامین دو کارکرد دیگر را دچار آسیب می‌کند یا به مشکلات زيست محیطی پیچیده‌تری منجر شود.

به عنوان مثال ممکن است ميان فضای زندگی و کارکرد پاکسازی زباله، ناسازگاری کارکردی ظاهر شود. به این معنی که، مکانی که برای زباله استفاده می‌شود، دیگر برای زندگی نامناسب است. یا اگر مواد خطرناک تحت پاکسازی محیط قرار نگیرند و آب و خاک را آلوده کنند، آن منطقه نمی‌تواند برای مدت طولانی آب شرب را تامین کند یا دیگر برای رشد محصولات کشاورزی مناسب نیست. همین‌طور وقتی زمین‌ها و جنگل‌ها تغییر کاربری داده می‌شوند، مسلما فضای زندگی بیشتری برای سکونت مردم خلق می‌شود. اما به این معناست که سرزمین برای مدت طولانی نمی‌تواند کارکردش را به عنوان انبار آذوقه یا زیستگاه حیوانات حفظ‌كند. در ادامه نگاهی خواهیم داشت به وضعیت زباله در ایران، به‌ویژه مازندران به عنوان یکی از استان‌های راهبردی کشور (از نظر انبار آذوقه-برنج و حتی خانه دوم شهروندان کلانشهرها) تا شاید به فاصله ميان تلخی واقعیات موجود و منطق ساده مفاهیمی پي ببريم که گاه به زبان نظریه، گاه به زبان هشدار یا دغدغه فعالان محيط زيستي مطرح می‌شود و همه راحت از کنارش می‌گذریم.

آمارها درباره میزان سرانه تولید زباله

آمارها نشان می‌دهند در حالی‌که ميانگين جهانی تولید زباله 600 کیلوگرم برای هر فرد است، سرانه تولید زباله هر ایرانی به طور میانگین 800 کیلوگرم است. طبق آمارهای منتشر شده، هر شهروند مشهدی روزانه 600 تا 640 گرم، هر شهروند سمنانی 700 تا 800 گرم زباله و شهروندان بوکانی در آذربایجان غربی روزانه بیش از یک کیلوگرم زباله تولید می‌کنند. در یک نگاه کلی، اكنون روزانه 35 تا 40 هزار تن زباله در كشور تولید می‌شود. این رقم برای شهر تهران روزانه 7500 تن، مشهد تا 2400 تن، شیراز روزانه 950 تن زباله عادی و 13 تن زباله‌های عفونی بیمارستانی، زنجان 500 تن زباله در روز و برای شهر سمنان 100 تن اعلام شده‌است.

این آمارها در حالی منتشر می‌شود که تاکنون هیچ سیاستگذاری کلان قابل اجرایی براي تبدیل، تصفیه و پاکسازی زباله‌های كشور وضع نشده است و طرح‌های منطقه‌ای عموما الکن باقی مانده‌اند. در ایران زباله‌ها رها یا دفن می‌شوند و پیداست که گازهاي حاصل از دفن بي‌هوازي به‌طور دائم در حال افزايش است. شیرابه‌ها در حال نفوذ به منابع آبی است و بهداشت محیط در حال تهدید است. با این همه باید توجه داشت که آلودگی ناشی از رهاسازی و دفن زباله در برخی نقاط کشور به دلیل موقعیت جغرافیایی ویژه منطقه، برشدت تاثیر مسئله زيست محیطی می‌افزاید.

مازندران، بحراني‌ترين منطقه
در این میان شاید بیراه نباشد به استان مازندران به عنوان بحرانی‌ترین منطقه متاثر از اثرات این مشکل اشاره كنيم. از آنجایی که بیشتر مناطق این استان در فاصله نزدیکی به‌هم، از شمال به دریا و از جنوب به جنگل وصل می‌شوند و خاک این مناطق مرطوب و جلگه‌ای است، محلی برای دفن زباله‌ها باقی نمانده و از جنگل برای دفن زباله استفاده می‌شود. انباشت زباله‌های‌ تر در این مناطق موجب می‌شود شیرآبه‌های تولیدی به رودخانه‌ها و سفره‌های آب زیر زمینی وارد شود.

از سوي دیگر باعث آسیب به پوشش گیاهی جنگل شده و بوی تعفن آزار‌دهنده‌ای را به ‌دنبال دارد. آمارها نشان می‌دهد که سالانه یک ‌میلیون و 500 هزار تن و روزانه 3150 تن ( 1450 تن در محدوده روستایی و 1700 تن در محدوده شهری) زباله در مازندران تولید می‌شود. سهم هر مازندرانی در تولید زباله 800 گرم در روز است. از کل زباله‌های تولیدی استان 68 درصد زباله‌های ‌تر هستند و بقیه زباله‌های استان شامل 9 درصد کاغذ، 5 درصد شیشه، 7 درصد پلاستیک، 3 درصد فلز، 3 درصد چوب و 5 درصد منسوجات است. 90 درصد از زباله‌های تولیدی به‌صورت غیراصولی و غیربهداشتی دفع می‌شوند و فقط 3درصد به‌صورت بهداشتی دفن مي‌شوند. 7 درصد بقيه هم کمپوست می‌شوند.

به مثابه فاجعه محيط زيستي
واقعیت این آمارها را در کنار شواهدی قرار دهیم که حاکی از دفن و رهاسازی بخش اعظم زباله‌های تولیدی مازندران در جنگل‌هاست. آنگاه باید پذیرفت که دفع غیر اصولی 90درصد زباله‌های تر (68 درصد کل زباله‌ها) در جنگل «فاجعه محيط زيستي» محسوب می‌شود. شاید هنگامی که ابعاد مسئله روشن شود، خواننده به تساهل نگارنده در فاجعه نامیدن آن پی ببرد. جنگل‌های مازندران روزانه 753 هزار لیتر شیرابه را در خود جای می‌دهند، در حالی که به لحاظ سیستمی قدرت خودپایی خود را از دست داده‌اند.

تغییر کاربری‌ها، تخریب و بهره‌برداری‌های بی‌رویه از جنگل‌های شمال، باعث بریده بریده شدن جنگل و بر هم زدن اکوسیستم یکپارچه آن شده‌است. در نتیجه اكنون جنگل‌های ناپایداری باقی مانده‌اند که کارکرد تصفیه طبیعی ندارند. بنابراین عمده شیرابه‌ها بدون گذشتن از فیلتر طبیعی جنگل وارد منابع آب زیرزمینی که تامین‌کننده آب شرب شهروندان مازنی است، می‌شوند. کارشناسان معتقدند شیرآبه‌ها به‌مراتب خطرناک‌تر از فاضلاب در آلوده کردن منابع آب عمل می‌کنند. شیرابه حاصل از زباله‌ها می‌تواند با گرفتن آلودگی‌های دیگری که در اطرافش قرار دارد به کانون قابل‌توجهی از باکتری‌ها و سایر میکروب‌های مضر تبدیل شود.

فاجعه زيست محيطي زباله به مثابه مسئله اجتماعی
گرچه باید تصریح کرد که واقعیت مشکل زباله در مازندران به مراتب عمیق‌تر از آمارهای عموما غیردقیقی است که اعلام می‌شود، اما تا همین‌جا هم وخامت ابعاد مسئله به وضوح قابل شناسایی است. از نقطه نظر جامعه‌شناختی و در بازگشت به بخش نخست اين نوشتار، می‌توان بر بعد اجتماعی مسئله متمرکز شد.

به نظر می‌رسد توافق عمومی وجود دارد بر سر اینکه عمدتا فرآیندهای اجتماعی از مصرف‌گرایی و خوش‌نشینی گرفته تا نبود نظارت و کنترل ساختاری بر جمع‌آوری و تصفیه زباله در مازندران، همچون سایر نقاط کشور، باعث بروز مشکلات آلودگی می‌شوند. اما نکته‌ای که غالبا مغفول می‌ماند این است که در یک چرخه تخریب، متقابلا تشدید آلودگی‌ها خود به تاثیرات اجتماعی منجر می‌شوند. تاثیراتی که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به پیامدهای مختلف نفوذ شیرآبه‌ها به منابع آبی اشاره کرد.

پیداست که شیوع بیماری‌ها، به‌ويژه بیماری‌های انگلی ناشی از آب آلوده و تهدید سلامت اجتماعات انسانی بدیهی‌ترین و البته مهم‌ترین پیامد اجتماعی این ضایعه است.اكنون نتایج مطالعات انجام شده و نیز شواهد موجود حاکی از شیوع بیماری‌های گوارشی و انگلی در نواحی جلگه‌ای و جنگلی مازندران است. علاوه بر این آلودگی زباله‌ای و شیرآبه‌ها منجر به آلودگی خاک و مزارع کشاورزی و دریاها می‌شوند که نه تنها سلامت جامعه، بلکه امنیت غذایی ساکنان منطقه و در برخی موارد (همچون تولید محصول راهبردی برنج و ماهی) کل کشور را هدف آسیب‌ها قرار خواهد داد.

در نگاه سوم، آلودگی‌ها علاوه بر تهدید سلامت و امنیت غذایی جامعه باعث ایجاد مشکلاتی در مدیریت شهری فضای زندگی اجتماعی نیز شده است. چنانچه نازیبایی، آلودگی و بوی تعفن فضاهای زندگی (محل زندگی، کار و بازی و تفریح) باعث پیشروی سکونتگاه‌ها به مناطق بالادستی و بکرتر می‌شود. اکنون نیز در بسیاری نقاط مازندارن شیوع یافته است و همچنین مشکلاتی که در اداره عاقلانه مسائل شهری به‌دلیل چیرگی مشکلات زيست محيطي رخ می‌نماید از جمله این نوع معضلات است. اما شاید بهتر باشد در اشارات کلی‌تر به تاثیراتی که آلودگی زباله‌ای در برهم زدن تعادل سامانه‌های جنگل و آب و خاک می‌گذارد و باعث تغییرات شدید در تنوع زیستی منطقه می‌شود پرداخت. باوجود آنچه غالبا تصور می‌شود تنوع زیستی یک مسئله صرف محیط زيستي نیست، چراکه تنظیم حیات اکوسیستم‌ها بسته به آن‌هاست و پیداست خلل در اکوسیستم یعنی خلل در حیات همه جانداران و من جمله انسان‌ها.

مسئله اجتماعی؛ نیازمند راه حل اجتماعی
در پرداختن به علل اجتماعی بروز فاجعه زباله‌ای (مصرف‌گرایی مفرط و کنترل‌نشدن مناسب ساختاری) و همچنین تاثیرات مستقیم و منفی که آلودگی زباله‌ای بر حیات اجتماعات در معرض اثرات بر جای می‌گذارد و در بالابه چهار مورد آن‌ها اشاره‌شد. اما جامعه‌شناسان از شق دیگر بحث یعنی حل مسئله نیز سخن به میان می‌آورند.

در واقع صحبت بر سر این است که مسئله‌ای که به لحاظ دلایل وقوع و نوع تاثیرات اجتماعی است، پس رفع آن نیز به حل اجتماعی نیاز دارد. در اینجا لازم است یادآور شوم که دامنه کلان اثرات بحران زباله در مازندران ما را از پرداختن به انواع راه‌حل‌های رفتاری و فردی که وجود دارد منصرف می‌کند و بهتر است در یک چشم‌انداز کلی توجه را به مثالی از یک راه‌حل ساختاری جلب كنيم. در سوئد به عنوان کشوری پیشرو در زمینه حفظ محیط زیست، فقط یک درصد زباله‌های خانگی قابل بازیافت نیست. در این کشور از طریق سوزاندن زباله توانسته‌اند 20 درصد از برق مورد نیاز دستگاه‌های گرمازای کشور و نیز ذخیره برق برای 250 هزار خانوار از 4 میلیون و 600 هزار خانوار را تامین كنند.

جالب‌تر آنکه، سود حاصل از این عملیات به قدری است که این کشور اقدام به واردات زباله می‌کند. بنابراین تصور کنید که اگر ما هم قادر به تصفیه و بازیافت زباله‌ها می‌بودیم، آنگاه به زباله نه به چشم یک خطر که آن را فرصتی برای توسعه پایدار منطقه می‌دانستیم.

ارسال نظر

  • باستانی

    در شهرهای دنیا نظیر سائوپائولو از زباله برق تولید می شود و ما نمی توانیم!

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار