گوناگون

چرا سینما از داستان عظیمی چون واقعه عاشورا غافل مانده است؟

پارسینه: اگر قیام کربلا بر پایه عدالت نبود و با بنیان های فکری غرب منافات نداشت تا به امروز صدهابار آن را از فرهنگ ما ربوده و از آن خود کرده بودند و بی نهایت فیلم های فاخر که سینمای جهان را تسخیر کند از آن ساخته بودند در حالیکه ما... .

به راستی اینکه می گویند انسان در هر موقعیتی قرار دارد قدرش را نمی داند و همیشه بهترین چیزها را در دوردست ها و از آن دیگران تصور می کند حقیقت دارد. ما از بد تولدمان با تاریخی هزارساله از تمدن و دین گره خورده ایم و آنقدر غرق این افتخاراتیم که هیچ گاه با فاصله منطقی و معقولی به آن نگاه نکردیم و ظرفیت ها و عظمت مضمونی آن را درنیافته ایم. یکی از این بزنگاه های مهم تاریخ زندگی بشری ماجرای قیام امام حسین (ع) و یاران اوست که سالیان دوری است بر زندگی ایرانیان سایه انداخته و به عنوان حکومت رسمی شیعه میزبان پرشورترین مراسم عزاداری این حضرت است. این قیام از بدو شکل گیری تا خاتمه سفر و عواقب بعد از آن شامل اسارت و به امامت رسیدن حضرت سجاد(ع) شبیه تابلویی نقاشی به وسعت جهان یا بلند ترین پلان سینمای تاریخ است . قیامی که چه از جنبه تاریخی و مذهبی و چه از لحاظ جاذبه های دراماتیک و قصه پردازی و عاطفی پتانسیلی بی نهایت برای هنرهای سمعی و بصری و اعلاءتر از همه هنر سینما محسوب می شود. گنجی بی نهایت که تا حیات هنر هفتم می تواند آن را تغذیه می کند و تکراری نشود. اما افسوس که این گنج در دست صاحبان قدرشناسی قرار نگرفته و سال هاست در کنج انبار خاک می خورد. سینمای ایران در بدترین وضعیت خود تولیدی معادل سالانه 50فیلم سینمایی با گردش مالی میلیاردی دارد که اگر در این 30و چند سال حیات سینما پس از انقلاب حتی سالی 1فیلم هم در این باب ساخته می شد اکنون نباید ما بودیم و دست خالی مان با 3فیلم با اشاره مستقیم و کمتر از 10فیلم با مضمون و نقل های غیر مستقیم واقعه کربلا !! این آمار به شدت تکان دهنده گاهی ما را بر این می دارد که این همه جهل و غفلت را باور نکنیم و تصور کنیم دست هایی پشت پرده مسیر سینمای ما را به عنوان کشوری سراسر شیعه با حاکمیت و هنری اسلامی از رسالت های اصلی خود دور می کند!

هالییود به عنوان سینمایی قهرمان پرور و مدعی نجات در تمام حیات هنری خود نتوانسته قهرمانی و واقعه‌ای به عظمت امام حسین (ع) و کربلا بیابد در حالیکه با ساخت و پردازش قهرمان هایی که یا اصلا وجود خارجی ندارند یا اگر بودند «یلی بودند در سیستان»‌ و هالیوود این چنین «رستم » دستانشان کرده است ، افکار عمومی جهان را تحت تاثیر قرار داده و آرمان های نسل جوان کشورهای در حال توسعه را به سمت خود و قهرمانان پوشالی اما جلوه گر خود معطوف کرده است.

ما در تمام سال های گذشته تنها 3فیلم داشتیم که مستقیما به واقعه عاشورا پرداخته‌اند. فیلم «سفیر»‌ قبل از وقوع حادثه ، فیلم «روز واقعه»‌ چند ساعت بعد از حادثه عاشورا و «رستاخیز»‌ روز عاشورا .

«سفیر» به کارگردانی فریبرز صالح در سال 61 یعنی نخستین سال‌های پیروزی انقلاب ساخته شد و تا مدت‌ها به عنوان یکی از فیلم‌های مناسبتی در سینماها و تلویزیون به نمایش درمی‌آمد.

در این فیلم قیس ابن مسهر، نماینده امام، با نامه‌ای برای سلیمان خزاعی به طرف کوفه می‌رود. در راه به دست راهداران ابن زیاد، والی کوفه، دستگیر و به زندان افکنده می شود. قیس پیش از دستگیری نامه را از بین می‌برد و در زندان زندانیان را بر ضد زندانبان ها می شوراند. حسین ابن نمیر، فرمانده راهداران، قیس را به زندان ابن زیاد در کوفه، منتقل می‌کند. ابن زیاد به پیشنهاد مشاورش، خالد، از قیس می‌خواهد که در مسجد سخنرانی کند و به دروغ به مردم بگوید که امام قصد بیعت با یزید را دارد. قیس می‌پذیرد، اما در روز موعود علیه یزید سخنرانی می‌کند. ابن زیاد، که به خشم آمده، او را از فراز ارک به زیر می‌اندازد.

بعد از آن «روز واقعه» در سال 73 توسط شهرام اسدی ساخته شد و مشهورترین فیلم درباره قیام عاشورا که مستقیماً به روز عاشورا می‌پردازد. در «روز واقعه» ، «عبدالله» جوانی نصرانی که تازه اسلام آورده است، در جریان عروسی خود با «راحله» دختر «زید» ندائی می‌شنود که او را به یاری فرا می خواند. «عبدالله» به دنبال این ندا بیابان به بیابان و واحه به واحه تا کربلا می تازد و سرانجام زمانی به کربلا می‌رسد که عصر روز عاشورا است و ... دیر شده است.

پرونده سینمای عاشورا نزدیک به 2دهه همین جا بسته شده بود تا اینکه احمدرضا درویش «رستاخیز» را محوریت روز عاشورا ساخت و در آن از لوکشین های عظیم و عوامل حرفه ای سینما بهره گرفت تا اثری درخورد شان این واقعه به تصویر بکشد و البته باید منتظر نمایش آن باشیم تا رای نهایی را صادر کنیم.

این 3فیلم همه سهم ما از ناجوانمردانه ترین واقعه تاریخی جهان اسللام بعد از 3دهه شکل گیری سینما در کشور اسلامی ایران است!

بعد از آن کمتر از 10فیلم داریم که در قالب روایت داستان خودشان از این قیام تکرار نشدنی وام هایی گرفته اند و اشاره هایی به آن کردند.

«بازرس ویژه» داستان کارگران یک معدن ذغال سنگ است که در زیر فشار زورگوئیهای کارفرما و مباشر معدن جان به لب شده اند. تعدادی از معدنچیان به خاطر مبارزه شان یا جان خود را از دست داده اند و یا به دلیل کفی نان نسبت به جریانات جاری بی تفاوت شده اند. تا اینکه از میان کارگران شخصی برای مبارزه با زورگوئی ها قد بلند می کند. او به مناسبت فرا رسیدن عاشورا، دیگر معدنچیان را دور خود جمع کرده و آنها را ترغیب به مبارزه می کند. وی علی رغم تهورش دچار یک توهم است و سرمنشأ ظلم را نمی شناسد. او تصور می کند اگر کارفرما و مباشر نباشند، اثری از ظلم نیز نخواهد بود، به همین جهت امید خود را به بازرس ویژه‌ای بسته است که از سوی سازمان بازرسی شاهنشاهی به منطقه اعزام خواهد شد. بعد از آمدن بازرس، او به واقعیات پی می برد و راه جدیدی از مبارزه را برمی گزیند. این فیلم توسط «منصور تهرانی» در سال 1360 با بازی فرامرز قریبیان، داوود رشیدی و... ساخته شد و با توجه به حال و هوای سال‌های تولید خود و رویکردش به عاشورا مورد استقبال نسبی قرار گرفت.

بعد از آن جمال شورجه در سال68 «شب دهم»‌ را ساخت که یکی از بهترین فیلم هایی است که انقلاب و دفاع‌مقدس با باورهای حسینی را به تصویر کشیده است. عزیز سحرخیز، در شب دهم ماه محرم پس از درگیری خیابانی عزاداران با مأموران ارتش، که برای حمایت از چند آمریکایی مست به خیابان آمده‌اند، از مهلکه می‌گریزد و همسرش را تنها رها می‌کند. او تا سال‌ها بعد از حرکت خود احساس پشیمانی و حقارت می کند و موفق نمی شود فرزندش را، که شانزده ساله شده، از زیر تأثیر برادر همسرش، نایب، که عزادارن شب دهم ماه محرم را رهبری می‌کرده، خارج کند. پسر او به جبهه جنگ می‌رود و عزیز به دنبال پسر روانه ی‌ جبهه جنگ می شود، اما در راه بر اثر موج انفجار دچار فراموشی می شود و پس از بهبودی خود را در موقعیت متفاوتی می بیند. بعد از آن کیومرث پوراحمد «به خاطر هانیه» را در سال73ساخت. در این فیلم ناخدا علو با چهارده مرد دیگر برای صید به دریا می‌روند ولی همه به جز ناخدا صید دریا می شوند و مردم ناخدا را مسبب مرگ عزیزانشان می دانند و به او و خانواده اش حمله می کنند و در این بین دختر خردسال ناخدا هانیه فلج می شود،‌ ناخدا و خانواده اش تنگک را ترک می کنند و به بوشهر می روند. ناخدا علو نذر کرده که شب دهم محرم تا صبح دمام بزند تا هانیه شفا یابد اما مرگ امانش نمی دهد. پس از ناخدا پسر او تصمیم می گیرد تا نذر پدر را ادامه دهد تا شفای خواهر را بگیرد اما برای دمام زدن مشکل پیدا می کند. او در محرم مأمور می شود به تنگک برود و گهواره مراسم محرم را به بوشهر بیاورد. اما در تنگک خبر آمدن ناخدا علو به همه می رسد و این بچه ها برای انتقام دست به کار می شوند و بشیرو را آزار می‌دهند اما او با شهامت بسیار گهواره را به مقصد می‌رساند. او که به فکر دمام زدن تا صبح است، اتفاقی در انبار زائر خذر که وسائل محرم در آنجا نگهداری می شود زندانی می شود و بدین ترتیب موفق می‌شود که به دمام دست یابد و تا صبحدم دمام بزند و بدین ترتیب نذرش را ادا می‌کند. در سال 1377 مهدی هاشمی و ناصر هاشمی در اولین ساخته خود به سراغ فیلمی برای نوجوانان با مضمونی عاشورایی رفتند و« بال‌‌های سپید» را ساختند که اتفاقا با استقبال بدی هم رو به رو نشد. در «بالهای سفید» تعدادی از دانشجویان رشته بازیگری به دیدن یکی از استادان رشته تعزیه خوانی می روند. استاد در این دیدار ماجرای نوجوانی به نام مراد را برای دانشجویان اینطور نقل می کند که مراد نوجوانی بوده که بسیار به رشته شبیه خوانی در مراسم عزاداری امام حسین (ع) علاقه داشته و همیشه آرزو داشته که در این مراسم در نقش حضرت قاسم ظاهر شود. سرانجام موقعیتی بوجود می آید تا مراد بتواند ایفای نقش کند. او برای اینکه بهتر بتواند نقش خود را بازی کند، تصمیم می‌گیرد که خود را در شرایط یاران امام حسین (ع) در روز عاشورا قرار دهد. برای همین هم چند روزی را با تشنگی تمرین می کند تا بالاخره یک روز در حال تمرین نقش خود بیهوش می شود. نقل استاد که به اینجا می‌رسد همه دانشجویان تحت تأثیر می گیرند و شناخت بهتری از نمایش شبیه‌خوانی پیدا می‌کنند.

«راه طی شده» عباس رافعی در سال 1384 با رویکردی داستانی نسبت به تعزیه از دیگر فیلم های این مضمون به شمار می رود. در این فیلم یک گروه فرانسوی به منظور انتخاب نمایش تعزیه برای جشنواره «اوینیون» و ساخت فیلم مستندی از مراحل آماده سازی و اجرای تعزیه به ایران می آیند. حضور این گروه موجب بروز ماجراهایی میان شبیه پوشان و شبیه گردانان تعزیه می شود، به گونه ای که تعزیه را تا مرز تعطیلی پیش می‌برد.

مسعود اطیابی نیز با پرداختن به باورهای عاشورایی یک اقلیت «مصائب دوشیزه» را ساخت. این فیلم به مشکلات زندگی یک دختر مسیحی می‌پردازد که در آستانه ازدواج با موانع گوناگونی مواجه می‌شود که به واسطه نزدیک شدن به خدا و معرفت دینی از این مشکلات رهایی پیدا می‌کند...

به جز فیلم‌های مختلفی که در زمینه دفاع مقدس ساخته شده است و باورهای حسینی را در خود داشته، می‌توان به چند نمونه اندک در این زمینه اشاره کرد. ابوالقاسم طالبی در «دست‌های خالی‌» باورهای حسینی را در فیلمش به عنوان یک عامل متحول‌کننده به تصویر می‌کشد. مسعود کیمیایی سال 75 در «سلطان» یکی از فصل‌های فیلم خود را به زنجیرزنی قهرمان خود در اربعین اختصاص داد که یکی از تصاویر ماندگار سینمایی است. همچنین فیلم مستند «تعزیه» (ناصر تقوایی) یکی از این رویکردهاست. در این فیلم ویژگی‌های این هنر به تصویر کشیده شده است. تعزیه طی یک هفته در منطقه زواره اصفهان با حضور جمعی از بهترین تعزیه‌خوان‌های ایران تصویربرداری شد و فرهاد صبا و اصغر رفیعی‌جم به شکل همزمان تصاویر فیلم را ثبت کردند.

در پایان باید بگوییم اگرچه سینماگران ایرانی، در فیلم‌های مختلف تجربی و مستند و نیز کارهای تلویزیونی به واقعه عاشورا پرداخته‌اند اما به‌نظر می‌رسد این توان را دارند و باید بتوانند بیش‌از این به باورهای حسینی و قیام عاشورا را به شیوه‌های مختلف، در سینمای ملی ایران به تصویر بکشند و اجازه ندهند مسیر اصلی سینمایمان به باورهای غربی و غریبه منحرف شود.

این را فراموش نکنیم که اگر قیام کربلا بر پایه عدالت نبود و با بنیان های فکری غرب منافات نداشت تا به امروز صدهابار آن را از فرهنگ ما ربوده و از آن خود کرده بودند و بی نهایت فیلم های فاخر که سینمای جهان را تسخیر کند از آن ساخته بودند.

منبع: خبرگزاری فارس

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار