پارسینه - مصطفی مسجدی آرانی: حسن روحانی عزم ریاست جمهوری دارد. این خبری است که این روزها دست به دست و دهان به دهان میچرخد. برخی آتش آن را تند میکنند و برخی میخواهند که چنین اتفاقی نیفتند. اما او کیست و چه موافقان و مخالفانی دارد؟
نام اصلیاش حسن فریدون است؛ متولد 21 آبان 1327 که قمریاش میشود روز عاشورا. در سرخه سمنان، یکی از روستاهای نزدیک مرکز استان. بعد از اتمام دبستان، مدتی علوم حوزوی را در حوزه سمنان مطالعه میکند. اساتید او در این دوره حجتالاسلام نجات و علامه حائری سمنانی بوده است. 13 سال داشته که به قم میرود و نزد مراجع و علمایی چون آیات عظام سید محمد محقق داماد، مرتضی حائری یزدی و گلپایگانی، سلطانی، فاضل لنکرانی و شیخ محمد شاهآبادی درس میخواند. میگویند که او در این مدت طلبه مدرسه حقانی بوده است. 8 سال بعد عزم دروس عرفی میکند و به دانشگاه تهران میآید و تا سال 1351 لیسانس حقوق از دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران میگیرد. ظاهرا در آستانه انقلاب هم به انگلستان میرود و در دانشگاه گلاسکو، فوق لیسانس حقوق عمومی و دکترای حقوق اساسی میگیرد. روایت دیگری از این دوران حاکی از ناتمام گذاشتن دروس دانشگاه و حضور در ایران است. این روایت البته با سمتهای روحانی در ابتدای انقلاب و سفرهای او به اقصانقاط کشور برای سخنرانی سازگارتر است.
سخنرانی البته کار قبل و بعد از انقلاب روحانی بوده و عمده شهرت او از همین سخنرانیهاست. مخصوصا سخنرانی دی ماه 56 او که برای نخستین باز لقب امام خمینی از او شنیده شد. او به خاطر همین سخنرانیها بارها مورد تعقیب ماموران ساواک قرار گرفته و دوبار هم بازداشت شده و دست آخر به دلیل همین تعقیبها، مجبور به فرار از کشور در سال 1356 میشود.
شناسنامه حسن روحانی با عکس مکلا؛ او در روز عاشورا به دنیا آمده است
نخستین سمت روحانی در بعد از انقلاب اسلامی سر و سامان دادن به مجلس و ایراد سخنرانی بوده است. او بعدها به عنوان نماینده مردم سمنان به عضویت مجلس شورای اسلامی درمیآید. این سمت تا دوره پنجم، البته به عنوان نماینده مردم تهران پایدار میماند و روحانی به نائب رئیسی مجلس و ریاست دو کمسیون مهم سیاست خارجی و امنیت ملی هم میرسد. اما نکته جالب این است که میزان رای روحانی در طول این 5 دوره همواره رو به افول بوده است و در حالی که در دوره نخست رای 62 درصد مردم را داشته در مجلس پنجم، رای 32 درصد مردم را کسب میکند.
در طول این دوران البته، او سمتهای دیگری چون عضو شورای سرپرستی صدا و سیما (از سال 1359 تا 1362)، عضو شورای عالی دفاع (از سال 1361 تا 1367)، عضو شورای عالی پشتیبانی جنگ (از سال 1365 تا 1367)، رئیس کمیسیون اجرائی شورای عالی پشتیبانی جنگ (از سال 1365 تا 1367)، رئیس ستاد مرکزی قرارگاه خاتمالانبیاء (ص) (از سال 1364 تا 1366)، فرماندهی پدافند هوایی کل کشور (از سال 1364 تا 1370) و معاون جانشین فرماندهی کل قوا (از سال 1367 تا 1368) داشته است. نائب رئیسی مجلس و عضویت در مناصب دفاعی و جنگی دهه 60، حاصل نزدیکی او به هاشمی رفسنجانی است که در سالهای بعد هم ادامه دارد. او مشاور امنیت ملی هاشمی و دبیر شورای تازه تاسیس امنیت ملی میشود.
سابقه همکاری حسن روحانی با هاشمی رفسنجانی حدودا 30 ساله است
با آمدن دوم خرداد او سمت اول را از دست میدهد اما در سمت دوم باقی میماند. مدتی بعد باز هم به حکم سید محمد خاتمی مشاور امنیت ملی میشود. اینها را باید در کنار دو حکم رهبری برای او گذاشت. روحانی از ابتدای تاسیس دبیرخانه شورای امنیت ملی (حتی تا حال حاضر) نماینده رهبری در این شوراست و البته حدودا از ابتدای تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام هم عضو آن بوده است. اینگونه است که میتوان سابقه کاری او را در سه چیز خلاصه کرد: سخنرانی و خطابه، نمایندگی مجلس و امور دفاعی و امنیتی. با این حال پرونده هستهای، چهره جدیدی از او بیرون میدهد.
حسن روحانی از ابتدای تشکیل شورای عالی امنیت ملی، نماینده رهبری در این شورا است
«شیخ دیپلمات»؛ این عنوان گزارش شخصیتی بود که روزنامه اصلاح طلب شرق در سال 1382 در مورد حسن روحانی نوشت. ابتدای مذاکرات هستهای بود و مردم، کم کم با نام دبیرخانه شورای عالی امنیت و دبیر آن مانوس میشدند. مذاکرات هستهای نفس گیر بود و همراه با انتقادات فراوان. جناح اصولگرا که همواره با سیاست مذاکره و عقبنشینیها دولت اصلاحات مشکل داشتند. شاید گویاترین تصویر انتقادات آن روز به سیاست دولت خاتمی و حسن روحانی، تصویر دانشجویان بسیجی بود که در مقابل کاخ سعدآباد، در مهر ماه 1382 تجمع کردند تا «نگذارند که حقوق ملت معامله شود.». علاوه بر جوانان و بزرگان اصولگرا، حتی رهبر انقلاب هم انتقاداتی علیه این مذاکرات بیان کردهاند. رهبری از «عقبنشینی و همراهی با غربیها» در دولت خاتمی سخن گفتند که اینکه به این صورت «من مجبور شدم شخصاً وارد میدان شوم». ایشان همچنین گفته بودند که سخنان مسئولان «آمیخته به تملق گویی از غرب و آمریکا» بود و اینکه «کشورهای غربی ها در آن دورهآن قدر گستاخ شدند که حتی هنگامی که مسئولان ایران به سه سانتریفیوژ قانع شده بودند، آنها مخالفت کردند. اگر آن عقب نشینی ها ادامه پیدا می کرد، قطعا امروز از
پیشرفت های هسته ای و نشاط و ابتکار علمی در کشور خبری نبود.» با این حال روحانی و تیمش همواره از اینکه مساله هستهای سیاست کلی نظام بوده سخن میگویند و البته به نظر رهبری در مرداد 84 هم استناد میکنند: «آقای روحانی از مدیران كارآمد، فعال و دلسوز نظام است و ایشان در شانزده سال گذشته یك مدیریت عاقلانه، متین و مستمر را ارائه داد.» ماجرای هستهای دولت خاتمی و مدیریت حسن روحانی البته در دولت بعد هم ادامه پیدا کرد، وقتی که حسین موسویان، معاون روحانی و عضو ارشد تیم مذاکره کننده ایران به جرم جاسوسی بازداشت شد. او البته از بخش اعظم اتهامات خود تبرئه شد اما انتقادات دامنهدار علی لاریجانی، جایگزینش در شورای عالی و محمود احمدینژاد، رئیس جمهور به نحوه مذاکرات ادامه داشت. علی لاریجانی حتی مذاکرات و تعلیق را به مثال «دُر دادن» و «آب نبات گرفتن» هم تشبیه کرد.
مساله حسین موسویان یکی از بزرگترین چالشهای کاری حسن روحانی بوده است
با روی کار آمدن دولت احمدینژاد، روحانی هم بیشتر به کارش در مجمع تشخیص متمرکز شد. او از دهه 70 رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع بود. عملکرد روحانی در این سمت هم مورد انتقاد بود اما او بی توجه به انتقادات کار خود را انجام داد و حرفهای تندی هم علیه دولت احمدینژاد زد. حرفهایی مثل اینکه «مردم مدیر میخواند نه نوکر». اما آتش تند روحانی بعد از انتخابات 1388 سرد شد و او حدود 9 ماه هیچ موضع گیری نکرد. با این حال پس از نه ماه موضع تندی علیه «فتنهگران» گرفت و گفت:« مردم وقتی احساس کردند که عده اندک فریب خورده عاشورا را هتک کردند، خشم و هیجان آنها شعلهور شد و نهم دی یک پاسخ محکم و قاطعی به معاندین و ضد انقلاب دادند. نقد و نقادی در کشور آزاد است. اما تحریک مردم به اینکه بیایند در خیابان و یا اینکه فکر کنیم مشکل در کف خیابان حل خواهد شد، چیزی نیست که با قانون سازگاری داشته باشد. تجربه کشور ما هم میگوید که حرکتهای خیابانی برای کسی سودی ندارد. تجارب ماههای اخیر نیز ثابت کرد که با این گونه کارها کسی نمی تواند به اهدافی برسد و افراطیون باید توسط بزرگان نظام طرد شوند.» بعد از این بود که انتقادات روحانی در دولت دهم هم
کم کم آغاز شد و البته بخشی از آن در قالب کتاب روحانی با عنوان «امنیت ملی و مذاکرات هستهای» منتشر شد.
حالا به انتخابات دیگری نزدیک شدهایم. روحانی از حضور در انتخابات نهم و دهم ابا کرده بود اما حضورش در این انتخابات را نفی نکرده است. او سرمایههایی برای حضور در انتخابات دارد و البته موانعی هم بر سر راهش میبیند. نخستین سرمایه روحانی، نزدیکی او به هاشمی است. خبرها حاکی از این است که روحانی قرار است به عنوان کاندیدای هاشمی وارد انتخابات شود. او برای این نامزدی تلاش خود را آغاز کرده است و حتی سعی میکند با مهدوی کنی به عنوان نقطه وصل جامعه روحانیت و جامعه مدرسین دیدار کند. این در حالی است که خبرها حاکی از غیبت سه سال و نیمه او در جلسات جامعه روحانیت مبارز است. جالب اینجاست که خبرهایی از ملاقات او با سید محمد خاتمی و تلاش او برای جذب نظر اصلاحطلبان هم به گوش رسیده است. البته اطرافیان او، چون عسگری و نوبخت هم در پی جمعآوری یار برای او هستند و از دعوت 200 نفره از روحانی و نیز حمایت حزب اعتدال و توسعه خبر میدهند.
این خبرها اگر درست باشد میل زیاد حسن روحانی به ریاست جمهوری را نشان میدهد. صحبت کردن با دایره وسیعی از افراد، از مهدوی کنی تا هاشمی و خاتمی شاید به معنای نامزدی او برای دولت وحدت ملی باشد، اما در فضای امروز کشور یعنی فضای روشن کردن خط و مرزهای سیاسی، میتواند معانی بدی هم داشته باشد. در عین حال، تلاش ولایتی برای رسیدن به ریاست جمهوری هم تحت تاثیر تلاش روحانی قرار گرفته و خواهد گرفت چرا که ولایتی هم روی سرمایه «نامزد هاشمی بودن» فکر کرده بود. در عین حال، حسن روحانی نشان داده که از شکست در انتخابات هم ظاهرا میهراسد و دوست دارد بر سر او اجماع شود تا برنده احتمالی باشد. عدم حضور او در انتخابات نهم و دهم ریاست جمهوری از این حیث قابل بررسی است.
باید به انتظار آینده نشست. از سرخه سمنان، محل تولد حسن روحانی، تا آرادان، محل تولد محمود احمدینژاد راه زیادی نیست: حدود یک ساعت. تقریبا شبیه راهی که از نیاوران، دفتر مرکز تحقیقات مجمع برای رسیدن به پاستور باید طی کرد. اینها همه در شرایطی است که خیابانهای تهران خلوت باشد اما همه میدانیم که «امان از ترافیک»، «چراغ قرمزهای طولانی» و «خیابانهای باریک».
سلام قشنگ ترین بخش همان سطر آخر است که همه ی مطالب قبل را دربردارد
آقای روحانی بیاد انگار که هاشمی اومده
سلام
بابا يه خورده تحقيق كنيد.
حتي وقتي كه حسن روحاني تو سرخه متولد شد، سرخه روستا نبود. الان كه داره شهرستان ميشه!!
خيلي خوبه اگه ايشون بياد، چون به قول حضرت آقا ايشون:« از مدیران كارآمد، فعال و دلسوز نظام است و ایشان در شانزده سال گذشته یك مدیریت عاقلانه، متین و مستمر را ارائه داد.»
اميدوارم ايشون رئيس جمهور بعدي ما باشه. البته با يه ديپلماسي فعال تر و جسورانه تر در زمينه سياست خارجي!
فقطـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ وــــــــــــــــــــــــ فقـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــطـــ حسن روحانی