"پیشنهاد کردم بازاری های ثروتمند با رهبری در ارتباط مستقیم باشند"
پارسینه: حاج حسین مهدیان
روي ميز كار مهديان، يك روزنامه كيهان است، چند برگ رسيد كاغذ، فاكتور چاپخانه و... بر ديوار بالاي سرش هم يك عكس بزرگ از امام خميني(ره) و خودش در نوفل لوشاتوي پاريس. حاج حسين مهديان در دهه هشتم زندگي پر فراز و نشيباش هنوز در بطن جامعه است، هرچند مثل سالهاي اول انقلاب از او خبر يا عكسي نيست .
از حرفهاي سرپرست روزنامه كيهان كه در شهريور 1358 از ترور گروه فرقان جان سالم به در برد، بخوبي پيداست جامعه و مشكلاتش را ميشناسد و براي بسياري از اين مشكلات راهكارهاي خاص خودش را دارد، البته وقت گفتوگو كم و رعايت سن و سال و حوصله حاج آقا مهديان واجب بود.
گفتوگوي جامجم با حاج حسين مهديان، از بنيانگذاران دفتر نشر فرهنگ اسلامي و از چهرههاي مبارز قبل از انقلاب را از نظر ميگذرانيد.
آقاي مهديان! به عنوان سوال اول، شما قبل از انقلاب تا سال 58 از نظر سياسي خيلي در صحنه بوديد، خبر و عكس از شما ديده ميشد، اما به نظر ميرسد ناگهان يكي دو سال بعد از پيروزي انقلاب، از صحنه كنار رفتيد و شايد بشود گفت به پشت صحنه رفتيد. دليلش چه بود؟ چه اتفاقي افتاد كه شما اين تصميم را گرفتيد؟
ببينيد، انسان محاسبه ميكند كه كجا ميتواند بيشتر كار كند. وقتي شما وارد دولت شويد، درگير ضابطه و مناسبات خاص دولتي خواهيد بود و استقلال و آزادي خودتان را از دست ميدهيد، يا بايد مقاومت كنيد كه فايده ندارد و كنار گذاشته ميشويد. من بعد از اين مقطعي كه گفتيد، ديدم اگر كنار باشم و در كارهاي فرهنگي فعاليت كنم، بيشتر ميتوانم خدمت كنم. مثال اين وضع را در خيلي از آقايان ديدهام و از آنها اين را ياد گرفتهام، مثلا آقاي قرائتي هم ميگفتند مدتها به من پيشنهاد ميشد شما كانديدا شويد، رأي ميآوريد اما ديدم اگر خودم آزاد باشم، بيشتر از يك رئيسجمهور خدمت ميكنم. ما ميبينيم كه واقعا همينطور بوده، ايشان حتي اجازه دادند هركس كه ميخواهد كتابهايش را چاپ كند و حق تأليف هم نميگيرند و همين باعث شده كتابها ميليوني باشند، شما ميبينيد ايشان 30 سال است در صداوسيما برنامه دارند و دومين رأي پربينندهترين برنامه را به خود اختصاص ميدهند. اينها همه عنايت خداست كه محبت را در دل بندگان مياندازد و فردي تا اين حد محبوب ميشود، آقاي قرائتي به نظرم قهرمان فرهنگي كشور هستند كه يك تنه كارهاي بزرگي را در كشور انجام ميدهند.
حاج آقا! شما جزو بازارياني بوديد كه با روحانيت مبارز پيوند داشتيد كه منشأ تاسيس نهادهاي زيادي از جمله دفتر نشر فرهنگ اسلامي يا مثلا حسينيه ارشاد شد. آيا هنوز هم پيوندهايي خارج از مناسبات دولتي بين روحانيت با طبقه بازار هست؟
در آن زمان روحانيت حكومت دستش نبود، تيپهايي مثل آقاي مفتح، مهدوي كني و آقاي خامنهاي مسئوليتهاي اجرايي نداشتند و در كار فرهنگي، انقلابي و زيربناسازي و كادر سازي بودند. بحمدالله اين انقلاب اگر ريزش داشت، رويش هم داشت. از اين پيوندها هنوز وجود دارد و هنوز هم منشأ خير و بركت است.
در همين ماه رمضاني كه گذشت، انجمن خيريه مسجدسازان، بيمارستانسازان، مدرسهسازان و... هر شب به طور سيار در منزل يكي براي يك كار خير جمع ميشدند، اين نشانه اين است كه عواطف بيشتر شد. درست است كه فشار دشمن هم زياد شده، اما اين رويشها هم هست. دشمن با اين مسأله تحريم ميخواهد جامعه را در تنگنا قرار دهد اما مردم با ايمان در سختترين شرايطي كه گراني بيداد ميكند، دارند تحمل ميكنند. با اينكه دولت يارانه ميدهد اما مردم سه برابر گرانتر ميخرند اما باز هم در اين شرايط مقاومت ميكنند. اين واقعا لطف خداست، البته ما بايد سعي خود را انجام دهيم كه فشاري كه به مردم ميآيد، غيرقابل تحمل نشود، چون اگر به مردم خيلي فشار بيايد و نتوانند تحمل كنند، ديگر جمع كردنش خيلي سخت خواهد شد و دشمن به دنبال همين است. دشمن با زياد كردن فشار تحريم ميخواهد مردم را نسبت به دولت و بالاتر و بالاتر به مقام رهبري كه اوج علاقه و اعتقاد و ايمان مردم هستند، بدبين كند، زيرا رهبري نقش اصلي در حفظ انقلاب و نظام دارند. بنيصدرها آمدند و رفتند، خاتميها آمدند و رفتند، فتنه 88 شد و گذشت، ولي ايشان سكان كشتي را به دست گرفتند و ايستادند. اول با عنايت خدا و بعد با حمايت مردم و اينجاست كه مسئوليتها خيلي سنگين ميشود كه انشاءالله با درك دقيق موقعيت و حركت در پشت سر رهبري به نتيجه برسيم و فشار دشمن را خنثي كنيم.
در زمينه اين پيوند بين روحانيت و خيرين بازار آيا اتفاق يا تحول جديدي هم افتاده است؟
بله، در ماه رمضان كه براي نماز خدمت آقا رفته بوديم، بعد از آن يك جلسه خصوصي با رهبري داشتم. من به آقا گفتم خيريني كه در جامعه هستند اگر حول يك محور و با هم در ارتباط باشند و اگر اين افراد مورد لطف شما قرار گيرند، با تأثيرگذاري كلام شما راندمان كار بالاتر خواهد بود. ايشان فرمودند بررسي ميكنند و خبر ميدهند.
آقاي مهديان! يكي از مشهورترين چيزهايي كه در مورد شما ميگويند اين است كه گفته ميشود شما در دورهاي در سال 1358، روزنامه كيهان را خريديد. موضوع چه بود؟
اين خريد روزنامه كيهان را روزنامه آيندگان و چپيها شايعه كردند. زماني كه بعد از پيروزي انقلاب، مصباحزاده، مالك كيهان و دوستانش از كشور فرار كردند يك مقدار زيادي بدهكاري داشتند و سفته داده بودند، سفتهها به اجرا گذاشته شده بود. جوانهاي انقلابي كه رفته بودند كيهان تا كار را شروع كنند، درمانده شده بودند. از من خواستند مشكل مالي كيهان را حل كنم.
دقيقا چه كساني اين را از شما خواستند؟
شهيد باهنر و بالاخره دوستان و كساني كه ما را ميشناختند، اين را گفتند، من اين مشكل را با سفته حل كردم، آنجا فروشندههايي كه ما را ميشناختند و امضاي ما را قبول داشتند و احترام قائل بودند، سفتههاي طولاني مدت ما را قبول كردند.
مبلغ آن سفتههايي كه شما داديد، چقدر بود؟
آن زمان 70 ميليون تومان كه البته همه را از درآمد كيهان بعدها پرداخت كرديم، ولي يك سري روزنامههاي چپي شايعه كردند مهديان كيهان را خريده است، در صورتي كه ما از آبرويمان استفاده كرديم. بالاخره زماني آبرو بيشتر از سرمايه كار ميكند. به ما اعتماد داشتند و بدون گرفتن وثيقههاي معمول كار ما را انجام دادند، من هم ديدم بهتر است ما هم اين اعتماد را صرف انقلاب كنيم تا جاهاي ديگر.
نميترسيديد بهخاطر اين سفتهها كارتان به زندان بكشد؟
مهديان: قيمت كاغذ چند برابر شده. اگر قيمت كتاب بالاتر رود در سبد زندگي مردم با نان و گوشت و شهريه و قسط، كتاب و خواندني و نشريه حذف خواهد شد كه اين يك ضربه بزرگ جبرانناپذير فرهنگي است که نبايد بگذارند به هيچ قيمت اين اتفاق بيفتد
من به خدا توكل كردم. خداوند به بندگاني كه علاقه داشته باشد مراجعات مردم را به او ارجاع ميدهد و اگر عملكرد او خوب بود، اين روند ادامه خواهد داشت اگر هم نبود، از او ميگيرد و به ديگري ميدهد. فرض كنيد اگر من آنجا نميرفتم و ميترسيدم جايي كه آن همه كارمند و تشكيلات داشت اعتصاب ميكردند باز يك باري ميآمد روي دوش دوستان كه خودشان هزار مشكل داشتند. هركسي در توان و موقعيت خودش مسئول است و اگر شانه خالي كند، خداي نكرده پيش وجدان خود و در پيشگاه خدا بايد پاسخگو باشد.
يكي ديگر از اقدامات شما كمك به تاسيس دفتر نشر فرهنگ اسلامي به عنوان يك ابر انتشاراتي مذهبي در سالهاي قبل از انقلاب بود. اين دفتر چطور تاسيس شد؟
شهيد باهنر نقش اصلي را در تأسيس دفتر نشر داشتند. ما يكسري جلسات داشتيم، شهيد باهنر آن زمان با آقاي برقعي و دوستانشان در خيابان روزولت سابق بودند. بحث بر سر نياز جامعه بود. آنها خوب ميدانستند نياز جامعه چه هست. عميق فكر ميكردند. دورانديش و واقع بين بودند و با اين دورانديشي به تاسيس دفتر نشر فرهنگ اسلامي رسيدند. حساب كردند و ديدند به يك ميليون تومان سرمايه نياز دارند. ايشان از من دعوت كردند و من هم آن مبلغ را طي ده فقره چك روز بعد ديدار تقديم كردم. البته اينها همه عنايت خداوند است و اينطور نبود كه بخواهيم حساب كنيم اين پول را بدهيم يا از درآمدش استفاده كنيم، حتي رسيد هم نگرفتيم.
اين براي چه سالي بوده؟
سال 53 و الان ميخواهيم براي نكوداشت سي و هشتمين سالگرد تاسيس دفتر، يك مراسم يادبود برگزار كنيم و از كساني كه قلم زدند و در اين راه همراهي كردند، تجليل كنيم.
چند نسخه كتاب تا به حال در دفتر نشر چاپ شده؟
ميليونها كتاب. تعدادش از شماره خارج است.
به يادماندنيترين روزي كه در دفتر نشر فرهنگ اسلامي داشتيد چه روزي بود؟
يك روز شهيد بهشتي آمدند و خيلي خوشحال بودند و با آن صداي مخصوص و تن صدايي كه هنوز يادم هست، گفتند از امروز ما ده ميليون مخاطب نوجوان داريم.
فكر ميكنم اشارهشان به اين بود كه توانستند كار تاليف كتابهاي مذهبي درسي در وزارت آموزش و پرورش را بگيرند در زمان رژيم سابق؟
بله، همينطور است. خدا ميداند با چه تدابير و ظرافتي وارد كتابهاي ديني شدند. آنها ميدانستند بايد روي بچهها كار كرد و اثر آن را هم در انقلاب ديدند. شما اگر آن زمان ميخواستيد يك كتاب چاپ كنيد اگر داخلش يك جمله جهاد يا شهادت داشت جان به لب ميرسيد تا چاپ شود. ساواك اذيت ميكرد و حساسيت فوقالعاده داشت، ولي اين عزيزان توانستند در يكي از كليديترين دستگاههاي رژيم نفوذ كنند و كار تاليف كتب درسي مذهبي كشور را انجام بدهند. اين حلقه تاليف كتابهاي درسي هم از درون دفتر نشر فرهنگ اسلامي شكل گرفت. جالب است بدانيد شهيد باهنر حتي زماني كه رئيسجمهور شدند و تمام نهادهاي آموزشي و فرهنگي زير نظر ايشان بود، باز به دليل علاقهاي كه به دفتر نشر داشتند مسئوليتشان را رها نكردند. اين براي همه معما شده بود. نيمههاي شب ميآمدند اسناد را امضا ميكردند. خيلي راحت بود كه اختياراتش را به كس ديگري واگذار كند، اما معلوم شد اين دفتر براي ايشان چيز بسيار باارزشي بود كه اينطور به آن اهتمام داشتند. دفتر نشر فرهنگ اسلامي در واقع وسيلهاي شد كه پايههاي فكري انقلاب اسلامي و نهضت روحانيت را ساخت.
زماني كه حادثه شهادت ايشان پيش آمد در زادگاه شهيد باهنر در كرمان، يك نكوداشت گرفتند. در آنجا يك پلاكارد ديدم كه مقام معظم رهبري فرموده بودند «محمدجواد باهنر طراح فكري نظام جمهوري اسلامي ايران بود». مقام معظم رهبري اين لقب را به هيچيك از شهدا ندادند، پس معلوم است آنهايي كه در مبارزه بودند سطحي كار نميكردند.
دفتر نشر فرهنگي الان هم مثل آن موقع خروجي و بازدهي دارد؟
شرايط الان از آن زمان سختتر است؛ تهاجم فرهنگي آمده، ماهوارهها تمام نيرويشان را گذاشتهاند كه عقيده را از بين ببرند و به سوي پوچي و بيبندوباري روند. الان مسئوليت به مراتب بيشتر شده. درست است كه نظام اسلامي شده است، اما از آنطرف دشمن فهميده از كجا ضربه خورده و شب و روز روي همان كار ميكند. الان تكليف همه از جمله رسانهها و روزنامههاست كه بتوانند اين تهاجم فرهنگي گسترده و دائم را مهار كنند.
شما فكر ميكنيد راه عملي مبارزه با تهاجم فرهنگي و اين آسيبهايي كه گفتيد چه باشد؟
اگر ما و مخصوصاً جوانان به منش بزرگاني كه در گذشته بودند عمل كنيم در همه ابعاد زندگيمان تأثير خواهد داشت و مشكلات فرهنگي ما مهار خواهد شد، چون اصل سرمايهگذاري دشمن روي مسائل فرهنگي و بخصوص جوانان است. الان مشكلات مسكن، جهيزيه و ازدواج هست و چيزي كه من به عنوان يك فعال اقتصادي و كسي كه عمرش را در اين راه صرف كرده و جامعه را هم ميشناسم، اين است كه صندوقهاي قرضالحسنه ما بايد هرچه زودتر تقويت شود. گسترش فرهنگ قرضالحسنه ميتواند خيلي از مشكلات فرهنگي كه در ظاهر ربطي به اقتصاد را ندارد حل كند. الان متاسفانه صندوقهاي قرضالحسنه زير ضربه است، اين را من، يك جهاد فوري ميدانم.
اخيرا مشكلاتي در زمينه كاغذ ايجاد شده. شما به عنوان يك صاحبنظر امور فرهنگي و فعال در امور انتشارات و كتاب با اين مشكل چه كردهايد؟ چه راهكاري پيشنهاد ميكنيد؟
مهديان: فشار دشمن زياد شده، اما رويشها هم هست، دشمن با اين مسأله تحريم ميخواهد جامعه را در تنگنا قرار دهد اما مردم با ايمان در سختترين شرايطي كه گراني بيداد ميكند دارند تحمل ميكنند. اين واقعا لطف خداست
بله، ما الان به دليل تحريمهاي دشمن، مشكل كاغذ داريم. قيمت كاغذ چهاربرابر شده است. اگر قيمت كتاب بالاتر رود در سبد زندگي مردم با نان و گوشت و شهريه و قسط، كتاب و خواندني و نشريه حذف خواهد شد كه اين يك ضربه بزرگ جبرانناپذير فرهنگي است. اين الان بايد خواب را از چشم مسئولان فرهنگي بگيرد و آنها نگذارند به هيچ قيمت اين اتفاق بيفتد.
ما براي اين مشكل در دفتر نشر فرهنگ اسلامي فكر كرديم كاغذ را با همان ارز دولتي خريداري كنيم كه تقريباً نصف ميشود. اگر خودمان هم يك مقدار سوبسيد دهيم ميتوانيم كتاب را در حد متعادل عرضه كنيم. براي رسانه بايد زماني تنظيم كنند. ممكن است سركار باشند و نتوانند، اما هر زمان كه بخواهند كتاب، مجله يا روزنامه را باز ميكنند. لذا اگر خدا كمك كند اين معضل را برطرف ميكنيم. بحمدالله دفتر نشراسلامي اعتباري دارد كه دولت اطمينان ميكند شرايط و تسهيلات بانكي ميدهد و ميداند كاغذ را حرام نميكنيم.
آن زمان شرايط مناسبتر بود، كاغذ ارزان بود، تقويمهايي عرضه ميكرديم، با ابتكاري كه داشت كه در هر صفحه تقويم هر روز يك حديث و روايت بود. با قيمت هشت تومان. از راه فروش اين تقويمهاي مذهبي خيلي از مشكلات مالي را حل ميكرديم، ولي الان اين راه هم بسته شده.
حاجآقا مهديان! ميتوانيد تعدادي از اسامي افراد مطرحي كه در دفتر نشر آثاري از آنها چاپ شده نام ببريد؟
بله. سيدجعفر شهيدي، شهيد بهشتي، شهيد باهنر، خود آقا، حضرت آيتالله خامنهاي، محمدرضا حكيمي، محمدتقي جعفري، دكتر علي شريعتي و پدرشان محمدتقي شريعتي. ميشود گفت فرهيختگاني نيستند در كشور كه آثارشان در دفتر نشر فرهنگ اسلامي نباشد. ما 1300 عنوان داريم از همه نويسندگان مذهبي با گرايشهاي مختلف، حتي با طيف مهندس بازرگان و دكتر سحابي هم ارتباط داشتيم و مرتب با آنها هم جلسه داشتيم.
اگر يك نويسنده جوان گمنام براي چاپ اثرش به شما مراجعه كند ملاك شما براي قبول كردن او چيست؟
ما يك هيات تحريريه داريم متشكل از آقايان اشعري، مختاري، چينيفروشان و... كه آثار را براي تائيد آنجا ميفرستيم.
چه كساني اين افراد را تعيين كردند؟
دفتر نشر يك هيات امنا دارد كه در اساسنامه آن نوشته شده است پس از انحلال به مقام رهبري واگذار ميشود، اما اخيرا ما اجازه خواستيم اين اساسنامه را تغيير دهيم تا بتوانيم قبل از انحلال، اداره امورات را به رهبري بسپاريم.
پس اين افراد را آقا تعيين ميكنند؟
بله، زير نظر ولايتفقيه است.
از چه سالي؟
دو يا سه سالي ميشود. در هر صورت اثر در تحريريه بررسي ميشود اگر خوب باشد تائيد ميشود.
افراد هيات تحريريه قبل از انقلاب چه كساني بودند؟
شهيد باهنر، آقاي برقعي، شهيد بهشتي و مرحوم آقاي گلزاده غفوري كه كتاب «ايمانآوردهها» را نوشتهاند.
فكر ميكنيد الان بايد كاري فراتر از نشر كتاب انجام داد؟ نياز زمانه چيست؟
بله البته، به قول آقاي قرائتي مردم حال آشپزي ندارند ساندويچ ميخورند. حالا حال جويدن هم ندارند آبميوه ميخورند. گذشته از اينها ما بايد مطابق زمان پيش برويم؛ الان ميتوان از سيديها، ديويديها و از اين قبيل تكنولوژيها استفاده كرد.
مثلا اگر يكي از آقايان روحاني از شما بخواهند براي يك شبكه تلويزيوني يا ماهوارهاي جهت تبليغ اسلام سرمايهگذاري كنيد، شما استقبال ميكنيد؟
خب اينكه از نظر قانون اساسي امكان ندارد. ايجاد يك شبكه تلويزيوني غيردولتي منع قانوني دارد.
فرض كنيد امكانش بود. شما آمادگي آن را داريد؟
يك زماني آيتالله بروجردي در حوزه علميه قم ميفرمودند اگر ما يك فرستنده داشتيم چهها كه نميكرديم، اما الان تا چشم كار ميكند فرستنده و كانال تلويزيوني در اختيار است. به نظر من شبكه جديد نيازي نيست. هر كاري بخواهد انجام شود با همين شبكهها هم امكانش هست. مهم ايده بكر است كه بايد داده شود. مشكل ما الان ايدههاي ناب و بكر در حوزه فرهنگي است، خوراك رسانههاي موجود.
شما توسط گروه فرقان ترور شديد. آيا فكر ميكنيد امكان ظهور دوباره اين گروه افراطي حالا به شكل ديگر وجود دارد؟ زمينههايش هست يا كاملا از بين رفته؟
بارها گفتم رسوبات آنها هنوز باقي مانده. من سر همين كوچه رامين ترور شدم و الان هم سحرها كه به مسجد ميروم هيچ محافظي ندارم. اگر عمري بوده خدا حفظ كرده، عمر ما ارزشي ندارد. حالا يك چند سالي بيشتر و در بستر مردن، آخرش چه؟ اگر از خون ما رويشي ديگر باشد آن ارزش دارد. اصل تفكر فرقان حذف شده است، چون كسي كه منطق و استدلال نداشته باشد حذف ميشود. حالا بيايند و بكشند. شما فكر ميكنيد اگر امام حسين(ع) كشته نميشد آن اثري كه الان خون شهدا دارد باز هم بود؟ اگر زينب(س) مانند همه از دنيا ميرفت آيا پيامش ماندگار ميشد؟ همان خطبهاي كه حضرت زهرا(س)در مسجد خواند زينب(س) در چهار پنج سالگي در ذهن خود ثبت كرد و به تاريخ تحويل داد. اين زينب ارزش دارد. آن نماز شب يازدهم كه رمقي در بازوان بيبي نمانده بود بعد از تحمل آن رنجها و سختيها ارزشآور است. شما ميبينيد هنوز بعد از گذشت چند قرن محرم كه ميشود چهره مملكت عوض ميشود، اينهاست كه ماندگار شده، نه يكسري استدلالهاي پوچ و بياساس. آنچه هميشه باقي ميماند اسلام اصيل است.
حاجآقا مهديان! براي پرسيدن اين سوال عذر ميخواهم! شما قبل از انقلاب با يك تيپ ديگري بوديد، كت شلوار و كراوات، چه شد كه تيپ ظاهرتان عوض شد؟ شايد دانستناش براي خيليها جالب باشد شمايي كه قبل از انقلاب در كارهاي مذهبي و فرهنگي بوديد چطور بعد از انقلاب ظاهرتان تغيير پيدا كرد؟
ببينيد، اينها به نظرم مهم نيست. يك وقت شرايطي است كه ما بايد در اجتماع باشيم و اين ميتواند براي اصلاح مردم و بعضاً جامعه مؤثر باشد، لباس عرف زمانه است وگرنه بود و نبود كراوات تأثيري ندارد. شخصيت انسان به اعتقاد و ايمان اوست، هر شرايطي مقتضيات خاص خود را ميخواهد، مثلا فرض كنيد ميخواهيد برويد نزد يك مقام روحاني يا دولت يا وزارت خارجه. بايد لباس متناسب با هر مكان را تن كنيد يا وقتي ميخواهيد برويد مسجد نماز بخوانيد، اين لباسها ميتواند متفاوت باشد، اما عمده اصالت است و ريشه اعتقادي انسانها كه نبايد محيط و مكان روي آن اثرگذار باشد.
و... آرزوي باقيمانده حاج حسين مهديان؟
من هميشه از خدا خواستم مرگ مرا در بستر قرار ندهد.
ارسال نظر