جای خالی نگاه کارشناسی در مباحث اقتصادی نامزدها
پارسینه: در حالی شمارش معکوس برای انتخابات دولت دوازدهم آغاز شده است که هیچکدام از۶ کاندیدادی ریاست جمهوری تاکنون برنامه عملی برای نجات اقتصاد ایران ارائه نکرده اند و برخی برنامهها تنها حد شعار و شفاهی بوده تا عملیاتی و اجرایی.
تحریریه پارسینه: در حالی شمارش معکوس برای انتخابات دولت دوازدهم آغاز شده است که ۶ کاندیدادی ریاست جمهوری تا کنون برنامه عملی برای نجات اقتصاد ایران ارائه نکرده اند و برخی برنامهها تنها حد شعار و شفاهی بوده تا عملیاتی و اجرایی.
اکنون کشورمان با چالشهای مهم اقتصادی بیشماری روبه روست اما کاندیداهای ریاست جمهوری دولت دوازدهم کودکستان سیاسی به راه انداخته و هر کدام سعی دارند عملکرد دیگری را زیر سوال برده و یکدیگر را مورد نقد ناجوانمردانه قرار دهند.
۶ کاندیدا تاکنون ۲ مناظره مشترک داشتند که در این مناظرهها هیچ کدام به برنامههای اقتصادی مشخصی برای آینده نپرداختهاند. این کاندیداها صرفا سعی داشتهاند که برای بالا بردن ارای خود به یکسری وعده های پوپولیستی بسنده کرده و مناظرهها را به میدان جنگ سیاسی بدل کنند. آنها ساعتها در مقابل دوربین صدا و سیما میایستند و سعی میکنند یکدیگر را تخریب کنند اما در این میان کمتر بحثی در خصوص برنامههای راهبردی برای توسعه اقتصادی کشور مطرح میشود.
این در حالیست که در بسیاری از کشورها مناظره برای معرفی برنامههای آینده هر کدام از کاندیداها در نظر گرفته میشود تا در آن مردم با مقایسه میان برنامه آینده هر کدام از آنها شخص مورد نظر خود را انتخاب کنند. اما متاسفانه این روزها بیشتر شاهد وعدههای بیشماری هستیم که از سوی تمامی کاندیداها به گوش میرسد. چه بسا بسیاری از شعارهایی که شنیده میشود امکان به واقعیت پیوستن را ندارد زیرا بودجه کشور مشخص است و برای بالا بردن آن باید برنامه مشخص و جدا درآمدهای نفتی در نظر گرفت. البته اگر برنامه ای هم وجود داشته باشد این آرزوهای شیرین به سرعت رنگ واقعیت به خود نمیگیرد. بلکه مستلزم گذشت زمان و طی کردن دوره آزمون و خطاست.
بنابراین لازم است که این وعدهها جای خود را به برنامه های مدونی بدهد تا بتوان بهتر از هر زمانی آینده کشور را ترسیم کرد.
در حال حاضر کشورمان با چالشهای متفاوت اقتصادی دست و پنجه نرم میکند. به گفته کارشناسان اقتصادی از جمله این چالشها؛ نبود تعادلهای ساختاری ناشی از وابستگی به درآمدهای نفتی، فقدان برنامههای راهبردی توسعه، ناهمسویی سیاستگذاریهای اقتصادی با جهتگیری سیاستهای خارجی، رشد فزاینده فسادهای مالی و اقتصادی در شبکههای بانکی و بیمهای، شرکتهای تجاری، واردات و صادرات و گمرکات و نظایر آن، قاچاق کالا به میزان غیرقابل تصور ۱۵ تا ۲۰ میلیارد دلاری در سال، فساد در شبکه بانکی و تبعیض در اعطای اعتبارات و استفادههای نابجا از سپردههای مردم است.
گفتنی است اگر برای این چالشها به درستی چاره اندیشی نشوند به آرامی تهدیداتی بدل میشود که میتواند اقتصاد کشور را فلج کند. بنابرا این تفاسیر در تدوین برنامههای راهبردی، دولتمردان باید به دقت مختصات فعلی اقتصاد ملی را بررسی کرده و بدانند که با توجه به وضعیت فعلی به چه سمتی حرکت کنند و چگونه و با چه ابزارهایی پیش بروند.
در حال حاضر، متاسفانه برنامههای راهبردی توسعه نداریم. برنامههای پنج ساله توسعه صرفا احکام تکلیفی وزارتخانههاست که هر یک چه وظایف و تکالیفی برعهده دارند بدون آنکه حتی سازگاری این تکالیف با یکدیگر نیز به درستی سنجیده شده باشد.
یک کارشناس در خصوص بی برنامگی کاندیداها گفته است: فاصله زمانی کوتاه میان تصمیم به ثبتنام آقایان و طرح اهدافشان موید عدم برنامهریزی لازم برای اجرایی کردن آنهاست. به همین جهت طرح اینگونه مباحث بیشتر از جنس شعار است. شعارهایی که به تنهایی نشان میدهد که هیچگونه هنری در این افراد نیست.
حالا با نزدیک شدن به روزهای حساس انتخابات جدال داغ سیاسی در میان کاندیداهای ریاست جمهوری شدت مییابد و هر کدام از آنها سعی دارند دیگری را تخریب کرده و زیر سوال ببرند. برخی از کاندیداها برای افزایش اشتغال و پرداخت کارانه به جای یارانه به مردم نوید داده اند که کمی رویایی به نظر میرسد و دیگر کاندیداها برای عقب نماندن از کارزار انتخاباتی شعارهای جالبتری سر میدهند که به عقیده کارشناسان اجرایی شدن آنها سالها به طول میانجامد.
با این وجود بهتر است که کاندیداهای ریاست جمهوری به جای بیان وعدههای بیشمار و اقدامات کوتاه مدت (برای کسب رای) به ارائه برنامه های بلند مدت خود بپردازند و بگویند که چگونه میتواند با انجام و پیاده سازی این برنامه ها در آینده ایرانی آباد تر از گذشته داشت و اقتصاد کشور را از منجلاب بیرون آورد و تولید ملی را رونق بخشید.
در کل مقاله تون درسته ولی در خود مناظره ها و سوالات اقتصادیی که پرسیده میشد از نامزدها میرسلیم بهترین جوابها رو میداد روحانی که یا مشکلات اقتصادی رو مینداخت گردن دولت قبل و به چند هزار نفری که رفتن سرکار اشاره میکرد و چیزی از تعداد بیشتری که بیکار شدن مخصوصا از ۹۳ نمیکرد رییسی و قالیباف و جهانگیری هم که بیشتر سیاسی حرف میزدن هاشمی طبا هم که همون به درد سازمان تربیت بدنی میخورد باز میرسلیم آگاه تر بود تو بحثهای اقتصادی