گوناگون

تخیل؛ ماورا و چند جرعه مالیخولیا!

پارسینه: «اژدها وارد می‌ شود» برای مخاطب خاص ساخته شده و محال است تماشاگر عادی حوصله برای تماشای آن داشته باشد و دست برقضا حق هم با همین تماشاگر است.

به گزارش خبرآنلاین، «اژدها وارد می‌ شود» برای مخاطب خاص ساخته شده و محال است تماشاگر عادی حوصله برای تماشای آن داشته باشد و دست برقضا حق هم با همین تماشاگر است.
از سوی دیگر، مانی حقیقی با ساخت اژدها وارد می‌شود می‌خواهد نمونه‌ای خاص از سینمای واقعگرا و سینمای تخیلی و ماورایی به ما نشان دهد.این فیلم در سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر پذیرفته در ۴ بخش نامزد دریافت سیمرغ بلورین شد.

در آغاز فیلم گفته می‌شود که این فیلم بر اساس یک داستان واقعی تهیه شده است. مصاحبه با افراد گوناگون از جمله خود مانی حقیقی این گمان را تقویت می‌کند که یک گروه سینمایی با دسترسی به این داستان در تلاش است تا فیلم داستانی تهیه کند.

دوم بهمن ماه ۱۳۴۳ است، یک شورلت ایمپالای نارنجی رنگ از قبرستان باستانی می‌گذرد و به سمت کشتی به خاک نشسته‌ای می‌راند.فیلم دربارهٔ مرگ یک تبعیدی در جزیره قشم است که در فیلم گفته می‌شود مارکسیست-لنینست است. یک مأمور ساواک برای بررسی قتل به قشم می‌رود و متوجه می‌شود که این تبعیدی کشته شده است. او در این جزیره با پدیده عجیبی روبرو می‌شود. پس از دفن هر جنازه‌ای در یک گورستان متروک، زلزله رخ می‌دهد. در فیلم گفته می‌شود که اژدهایی در زیر گورستان زندگی می‌کند. او به کمک دو دوست زمین‌شناس و صدابردار خود بار دیگر به جزیره می‌رود تا راز این موضوع را کشف کند. در آنجا ماجراهای دیگر اتفاق می‌افتند که سرانجام سرنوشت سه دوست را به گونه‌ای شوم رقم می‌زنند....

در اژدها وارد می‌شود همه رقم اتفاقات روی می‌دهد. از یک سلام و علیک ساده تا موارد پارانویایی و مالیخولیایی. گاهی اصلا تماشاگر تصور می‌کند مشغول دیدن یک مستند به نام اژدها وارد می‌شود است. مخصوصا سکانس‌های گشت و گذار در جزیره و نماهای مربوط به قبرستان متروکه این مهم را تجلی می‌کند روایت قصه‌گو نیست.

اژدها وارد می‌شود روایت غیر‌خطی دارد و اگر دنبال محتوا در فیلم هستید باید خیلی صبور باشید، اما در فرم فیلم مانی حقیقی حرف‌هایی برای گفتن دارد.

فیلمبرداری اژدها وارد می‌شود کار هومن بهمنش است و به‌نظرم واقعا خلاقانه کارکرده، با همه این حرف‌ها اژدها وارد می‌شود بیشتر یک فیلم شنیداری - دیداری است و دیالوگ بر روایت تصویری گاهی غلبه می‌کند که البته این معضل تمام سینمای ماست.

پيرنگ داستان و كاراكترها

اژدها وارد مي شود هيچ قهرماني ندارد. در حقيقت در چنين اثري نمي‌توان در جستجوي قهرمان و نقش اول بود. تماشاگر با سه شخصيت طرف است كه دست برقضا در يك چيز مشتركند و آن جواني شان است. به گونه اي حتي آنها مي‌توانند نماد و سمبل قشر و صنف خود باشند. بهنام يك زمين شناس وارد و اهل علم است. كيوان يك هنرمند شيداي عاشق پيشه و سرآخر بابك يك مامور عملياتي ساواك. اين سه تن عليرغم دوستي پايدار بينشان تفاوت هاي عظيم بايكديگر دارند. در روايت فيلم نيز كيوان و بهنام افسانه مي‌سازند و بابك حفيظي روايت شبه مستند. شايد اصلا همين كاراكتر حفيظي مرز بين افسانه و حقيقت در فيلم حقيقي باشد. براي همين است كه تماشاگر عام براي درك و لذت بردن از اين فيلم كاري بس طاقت فرسا در پيش دارد. او بايد با ديالوگ پيش برود و لوكيشن به مفت براي او نمي‌ارزد. تنها همين جمله مهم فيلم مي‌تواند او را پيش ببرد: چرا كسي مرده اش را در اين قبرستان دفن نمي‌كند؟

تماشاگر خاص از اما از ديدن اژدها وارد مي‌شود لذت مي‌برد. روايت غير خطي ماليخوليايي كه محتاج پيگيري هر نماست براي اين تماشاگر جالب است. از اين بين شخصيت حفيظي براي او مرز بين افسانه و مستند نيست. به هرحال روايت ماني حقيقي در اژدها وارد مي شود تابع هيچ قاعده اي نيست. نه سورئال است و نه رئال و نه چيز ديگري. اين فيلم افسانه به معناي فانتزي نيز نقل نمي‌كند. براي همين براي دنبال كردنش بايد نما به نما به تعقيب داستان پرداخت و همين براي مخاطب خاص تامل برانگيز است.

سورئاليسم و سمبوليسم

اژدها وارد مي شود اگرچه سرشار از نماد و پيرنگ و استعاره و گاهي هرج و مرج است اما هيچ نسبتي با سينماي سورئال ندارد. با اينهمه ممكن است نمادگرايي در فيلم ماني حقيقي را جدي‌تر پيگيري كنيم. جاي جاي اژدها وارد مي شود سرشار از اين نمادگرايي هااست. حالا در ذات داستان نيز پيرنگ سورئال پيدا نمي‌كنيم. لوكيشن نيز يك فضاي نمادگرايانه است. جزيره قشم و قبرستان پرتغالي ها! در بخش شبه مستند فيلم با طرح سئوالاتي روبرو هستيم كه طبيعتا انتظار داريم جواب آنها را بابك و كيوان و بهنام در محتوا به ما نشان دهند. اما اين تلاش، افسانه وار روايت مي‌شود. ديالوگ ها نيز به اين فضاي ماليخوليايي كمك مي‌كند.

داستان زمين و قبرستان و جسد زنداني سياسي را در كنار المان هاي تاريخي و معنوي قرار دهيد. كشتي پرتغالي هنوز به گل نشسته در كنار جزيره است. محلي‌ها از قبرستان بيزارند و از پرتغالي‌ها هم. دليلش هم واضح است. اين نامردان دشمنان خاك ايران بودند. تا اينجاي كار ما با رئاليسم و تاريخ مكتوب و شفاهي كار داريم. حالا عدم استفاده از از قبرستان و وجود اژدها در زير زمين و موضوع به قتل رسيدن آن زنداني سياسي و قضاياي هنگام دفن وي را مي توانيم به المنت هاي سورئاليسم ربط دهيم؟ با هيچ رمل و اسطرلابي اين مهم امكان پذير نيست.

اژدها وارد مي‌شود يك اثر شاخص براي تماشاگر شاخص و براي سينماي شاخص است. ممكن است عده اي اژدها وارد مي شود را يك فيلم پرمدعا و سرشار از پز روشنفكرانه نامگذاري كنند. برخي ممكن است اين فيلم را يك اثر غيراستاندارد و فيلمي كه تابع قوانين ژانر نيست؛ در نظر بگيرند و سرآخر عده اي شايد اين فيلم ماني حقيقي را يك اثر بي سروته بدانند.

من اعتقاد دارم اژدها وارد مي‌شود يك اثر قابل اعتنا است. و ديالوگ هرچه بيشتر در باره آن به سينماي ما كمك مي‌كند.

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار