گوناگون

"خود را فداى هيچ‌ها كرده‌ايم"

پارسینه: (إِنَّ اْلإِنْسانَ لَفي خُسْرٍ) . كسانى كه تدبّر در آيات قرآن و كلمات آن دارند متوجّه مى‌شوند كه اين آيه فقط نمى‌خواهد بگويد انسان خسارت ديده است؛ چون اگر منظور اين بود، كافى بود بگويد : «الانسانُ خَسِرَ».

در حالى كه كلمات اين گونه نيامده‌اند بلكه در اوّل سوره، سوگند به زمان خورده مى‌شود. اين سوگند براى اين است كه انسان خسارت خود را گردن زمانه نيندازد؛ چون زمانه و روزگار مقدّس هستند و قابل سوگند. انسان، محكوم زمانه نيست بلكه همه‌ى تقصير، گردن خود انسان را مى‌گيرد. و بعد از سوگند، از كلمات «اِنَّ» براى هشدار و بيدار كردن و از لفظ «لَـ» براى تأكيد و از لفظ «فِي خسر» كه مدفون شدن در خسارت را مى‌رساند، استفاده مى‌كند.

ما انسان‌ها به خاطر نداشتن شناخت از خود و هستى، خود را فداى هيچ‌ها كرده‌ايم. نهايت آرزوى ما و مدينه‌ى فاضله‌ى ما زندگى پست‌ترين موجودات عالم است.

دين اصيل به انسان آموزش مى‌دهد تا خود را بشناسد و گرفتار اين آرزوهاى پست و حقير نباشد و در نتيجه گرفتار اين بحران‌ها نشود. اصلا خود خداوند سوگند ياد كرده است كه من آرزوى هر آرزو كننده‌اى را كه آرزويش غير از خود من باشد، قطع مى‌كنم؛ «بعزّتي وجلالي وارتفاعي على عرشي لاََقْطَعَنَّ أَمَلَ كُلِّ آمِلٍ سواى». زيرا هر آرزويى غير از خود خداوند ارزشش از انسان كمتر است و اگر انسان خود را خرج آن كند، خسارت ديده و خود را به هلاكت انداخته است؛ بنابراين، خداوند از روى رحمت، آرزوى چنين شخصى را قطع مى‌كند. آن وقت ما ديندارها به اسم خدا و دين به او تلقين مى‌كنيم كه ناراحت نباش! بالاخره تو يك روزى به اين متاع‌هاى بى‌ارزش مى‌رسى. يا روان‌شناسى مى‌خواهد همين تلقين را به او بكند.

آيا لذتى در اين تلاوت تكرار و تحمل رنج و مرگ تدريجى هست؟ چه ترسى از رفتن داريم و چه شوقى در ماندن؟

ع.صاد

ارسال نظر

  • ناشناس

    احسنت

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار