گوناگون

زمان پیروزی ها فرا رسیده است

زمان پیروزی ها فرا رسیده است

پارسینه: دبیرکل حزب الله لبنان تاکید کرد کسانی که همه معادلات و موازنه ها و محاسبات و سطح حمایت بین المللی و منطقه ای و قدرت دشمن و در مقابل امکانات مقاومت و حامیان آن را مورد توجه قرار دهند می توانند به سادگی دریابند که آنچه در جنگ ژوئیه سال 2006 و سرانجام در چنین روزی رخ داد، معجزه واقعی بود.

دبیرکل حزب الله لبنان تاکید کرد کسانی که همه معادلات و موازنه ها و محاسبات و سطح حمایت بین المللی و منطقه ای و قدرت دشمن و در مقابل امکانات مقاومت و حامیان آن را مورد توجه قرار دهند می توانند به سادگی دریابند که آنچه در جنگ ژوئیه سال 2006 و سرانجام در چنین روزی رخ داد، معجزه واقعی بود.

به گزارش پارسینه به نقل از شبکه تلویزیونی المنار، سید حسن نصرالله در مراسم نهمین سالگرد پیروزی حزب الله در برابر رژیم صهیونیستی در جنگ ژوئیه سال 2006 سخنرانی کرد.

متن سخنان سیدحسن نصرالله در زیر می آید:

من در ابتدا به شما در این وادی (منطقه وادی الحجیر در جنوب لبنان) خوشامد می گویم و قبل از اینکه سخنرانی خود را شروع کنم وظیفه خود می دانم که به نام شما نیز به ملت مان در عراق به خاطر حوادثی که برای آن ها رخ می دهد به ویژه حادثه ای که دیروز روی داد و (گروه تکفیری صهیونیستی) داعش کشتار هولناکی در شهرک صدر مرتکب شد که در آن حدود هشتاد نفر شهید و بیش از دویست نفر زخمی شدند، تسلیت بگویم و ابراز همدردی کنم. ما برای شهدا طلب رحمت و مغفرت و برای خانواده های آن ها صبر و شکیبایی می کنیم. در هر حال این نبرد با این تهدید خطرناک و بزرگی که همه ملت های ما و منطقه ما را تهدید می کند، طولانی است. در این روز پیروزی الهی باردیگر خداوند را سپاسگزاریم و قدر دان فضل و احسان و عظمت نعمت هایش هستیم که بی شمار است و قابل شمارش نیست و او است که در چنین روز بزرگی صداقت ما و صداقت ملت ما را دید و پیروزی را بر ما نازل کرد و شکست را بر دشمن مان. باردیگر از همه کسانی که در لبنان و خارج از لبنان مقاومت کردند و جنگیدند و پایداری و ایستادگی کردند و صبوری کردند و کمک و حمایت کردند، و از همه کسانی که به شهادت رسیدند و زخمی شدند و آواره شدند و به خانواده و اموالشان آسیب وارد شد، تشکر می کنیم.

سلام و درود به خانواده های شریف شهدا که جگر گوشه هایشان را در این راه تقدیم کردند و همواره تا به امروز بدون تردید و منت و با تمام افتخار به راه فداکاری در مقابله با هر تهدید صهیونیستی یا تکفیری یا تروریستی ادامه می دهند و همچنان میدان ها و جبهه ها را پر می کنند و به ندا لبیک می گویند و معجزه آفرینی می کنند و پرچم های پیروزی را در هر نبردی که وارد آن شدند، به اهتزاز در می آورند. در چند روز گذشته هر چقدر فکر کردم که چیزی در ابتدای سخنرانی برای خانواده های شهدا و مجروحان و مبارزان قهرمان بنویسم هر چند که به طور معمول به فضل خداوند مجبور نیستم مطلبی از قبل بنویسم اما در برابر حجم فداکاری ها و به ویژه در برابر کاروان های شهدا که همواره به روستاهای و محله ها و شهرهای و شهرک های ما می آیند و در برابر مواضع خانواده های شهدا و پدران شهدا و مادران شهدا و عظمت و بزرگی و شجاعت آن ها و اخلاص و وفاداری آن ها و صداقت و فداکاری عظیم آن ها و در برابر حضور مبارزان قهرمان که اجابت می کنند و تضعیف و سست نشدند و عقب نشینی نکردند، در برابر زخم ها و دردهای این مجروحان فقط می توانم بگویم که زبان از بیان و تشکر و سخن گفتن عاجز است و به جای سخن گفتن، بر دستان خانواده های شهدا و مجروحان و مبارزان و همه کسانی که فداکاری کردند و به برکت فداکاری آن ها پیروزی به دست آمده است بوسه می زنم. پیروزی شما ان شاء الله دائمی و همیشگی باقی خواهد ماند.

طبق معمول در این سخنرانی تعدادی از نکات وجود دارد. نکته اول، خواستار تثبیت روز چهاردهم اگوست به عنوان روز پیروزی الهی در جنگ ژوئیه هستم مانند بیست و پنجم ماه مه که پیروزی مقاومت از سال هشتاد و دو و قبل از هشتاد و دو تا سال دو هزار است و چهاردهم اگوست باید روزی باشد که بیانگر پیروزی لبنان در جنگ ژوئیه است. اولا به خاطر اینکه روزی است که در آن تجاوز متوقف شد و دشمن نتوانست به هیچ یک از اهداف اعلام شده و اعلام نشده خود برسد و به خاطر اینکه روز چهاردهم اگوست در ساعت هشت صبح و به خاطر اینکه روزی است که در آن خانواده های وفادار ما از مکان هایی بازگشتند که به آن ها مهاجرت کرده بودند. آن ها در نخستین ساعات توقف عملیات نظامی، به روستاها و شهرهای خود در جنوب و بقاع و شهرک های خود در ضاحیه و سایر مناطق بازگشتند. آن ها با تمام اعتماد و یقین و اطمینان و بدون ترس یا هراس از تجاوز دوباره بازگشتند زیرا به شکست دشمن و پیروزی خود اعتقاد داشتند و به معادله بازدارندگی ایمان آوردند که پیروزی در جنگ ژوئیه از نخستین ساعات، آن را به وجود آورد و نه از بمب های خوشه ای و نه از روبرو شدن با ویرانی گسترده (ترس ندارند) و بازگشت خانواده های ما قویترین و محکم ترین پاسخ مردمی و روانی و معنوی و سیاسی و فرهنگی و رسانه ای و میدانی و جهادی به تجاوز و اهداف تجاوز بود و بازگشت آن ها در چنین روز و چنین زمانی آشکارا بیانگر پایبندی آن ها به سرزمین آبا و اجدادی صرف نظر از میزان خطرها و فداکاری ها، بود.

این روز فقط روز پیروزی نیست بلکه روز پیروزی الهی است زیرا همچنین به حق است تا با این عنوان سیاسی و رسانه ای آنچه را که در دل هایمان به آن ایمان داریم ثابت کنیم مبنی بر اینکه ما در چهاردهم اگوست در برابر پیروزی الهی بودیم، پیروزی که خداوند به همه ما عطا کرده است. کسی که همه معادلات و موازنه ها و محاسبات و سطح حمایت بین المللی و منطقه ای و قدرت دشمن را مورد توجه قرار دهد و در مقابل امکانات مقاومت و حامیان آن را مد نظر قرار دهد می تواند به سادگی دریابد که آنچه در جنگ ژوئیه و سرانجام در چنین روزی رخ داد معجزه واقعی بود که نمی توان آن را با علل مادی طبیعی تفسیر کرد. این پیروزی بزرگ و عظیم و از نعمت های بزرگ خداوند به ما و مردم است و ما هر چقدر هم که تشکر و سپاسگزاری کنیم، از سپاسگزاری آن عاجزیم. بنابراین نکته اول این است که مانند سالهای گذشته دائما بین دوازدهم ژوئیه و چهاردهم اگوست برای برگزاری مراسم در این زمینه و اینکه شعار مراسم چه چیزی باشد، تلاش کنیم و روز و عیدی برای پیروزی الهی در روز چهاردهم اگوست هر سال تثبیت کنیم همانطور که بیست و پنجم ماه مه هر سال روز مقاومت و آزادسازی است.

نکته دوم به مکان مربوط می شود. اینجا وادی الحجیر با موقعیت جغرافیایی بسیار خوب آن در قلب جنوب و راه منتهی به فلسطین است و با ویژگی های خاصی که دارد و مشاهده می کنید، اینجا را به عنوان محل برگزاری مراسم امسال انتخاب کردیم تا براساس تاریخ و ارزش های آن و آنچه در آن تاسیس شده و گذشته نه چندان دور آن در زمینه مقاومت و موقعیت خاص آن در جنگ ژوئیه و براساس این ارزش ها و این تاریخ اقدام می کنیم تا پرونده های موجود و چالش ها و مسئولیت های بزرگ آن را بررسی کنیم. در این وادی در سال هزار و نهصد و بیست کنفرانس تاریخی معروف در وادی الحجیر برگزار شد که در آن تعداد زیادی از روحانیون و رهبران سیاسی و رهبران مقاومت مردمی و بزرگان حضور داشتند و امام سید عبدالحسین شرف الدین سخنران این تریبون و رهبر نخست آن و امام عقل و حکمت و اصول و امام حماسه و جهاد در آن، این کنفرانس را از طریق علمای برجسته آن که از جنوب و همه لبنان آمده بودند و سران و رهبران آن، براساس خط مشی مبتنی بر قواعد و اصول و مبانی تاسیس کرد که در آن مسیر حرکت کردند و از طریق این خط مشی که امانت رهبری آن به امام سید موسی صدر منتقل شد جهاد کردند و این او بود که آن را تثبیت کرد و توسعه داد و ابعاد جدید و افق های دور به آن بخشید و همواره فرزندان این دو امام عالیقدر به پایبندی به این راه و خط مشی و اصول و قواعد آن ادامه می دهند و تا به امروز در آن راه گام برمی دارند و با صداقت و جهاد و حضور در میادین و فریاد و خون، به بیعت خود با این رهبران بزرگ در تاریخ و حال حاضر وفادارند. از اینجا وارد سه موضوع سخنرانی خواهم شد. موضوع اول مقاومت در برابر هر اشغالگری، موضوع دوم رد طرح های تقسیم در منطقه و موضوع سوم وحدت ملی است و از اینجا وارد تحولات سیاسی داخلی اخیر در لبنان می شوم.


ابتدا درباره مقاومت سخن می گویم. ما در وادی الحجیر آموختیم که مخالفت با هر نوع اشغالگری وظیفه ماست. اینجا «مدرسه وادی الحجیر» است که ما در آن آموختیم با همه ابزارهای موجود چه تفنگ های قدیمی و شکاری، چه کلاشنیکف و چه موشک های کورنت در برابر اشغالگری چه فرانسوی چه اسرائیلی یا هر عنوان دیگری مقاومت کنیم. این مقاومت به شکل های مختلف از زمان آن کنفرانس (معروف تاریخی وادی الحجیر در سال 1920) تاکنون ادامه دارد. مقاومت پیروزی هایی به دست آورد، دستاوردهایی داشت، معادلات را تغییر داد و طرح های اشغالگری و سیطره طلبی را در لبنان و منطقه به شکست کشاند. مقاومت نقش تاثیرگذار خود را در حوادث منطقه تحمیل و تثبیت کرد. پایداری اسطوره ای مقاومت، ارتش و ملت ما در لبنان در جنگ ژوئیه اوج این پایبندی بود. در این جنگ، پایداری نظامی در صحنه میدانی که اصلی است، با پایداری مردمی در همه جا کامل شد. چه در جاهایی که مردم باقی ماندند و چه در جاهایی که مجبور به ترک خانه های خود شدند. ما همچنین شاهد پایداری سیاسی در برابر طرح های مشکوک و دیکته کردن شروط، تهدید و هشدارها بودیم که با وجود دودستگی های شدید سیاسی در حکومت و بین مردم در سال 2006 محقق شد.

نبرد در وادی الحجیر، از جمله نبردهای سرنوشت ساز بود. زیرا در زمان جنگ ژوئیه بین دوازده ژوئیه تا چهاردهم اوت مراحلی وجود داشت. در نه سال گذشته در سخنرانی ها، تحقیقات و رسانه ها به بسیاری از این مراحل پرداخته شده است. بمباران حیفا و فراتر از حیفا از جمله این مراحل بود. نبرد بنت جمیل از جمله این مراحل بود. کشتارهایی که در بعضی از مناطق لبنان رخ داد از جمله در جنوب، البقاع و الضاحیه و نیز شمال از جمله این مراحل است. اما از مهمترین این مراحل بسیار سرنوشت ساز در جنگ ژوئیه نبرد وادی الحجیر و روستاها و شهرک های اطراف آن بود.

این نبرد در پایان دادن به جنگ و متوقف کردن تجاوز و تحقیر دشمن تعیین کننده بود. چند روز پیش تلویزیون اسرائیل مصاحبه هایی را با ایهود اولمرت نخست وزیر وقت اسرائیل، دان حالوتس رئیس ستاد و عمیر پرتز وزیر دفاع وقت اسرائیل پخش کرد. عمیر پرتز که می گفت نام او را هرگز فراموش نخواهیم کرد. مقامات اسرائیلی در این مصاحبه تاکید کردند در زمان جنگ زمان هایی وجود داشت که در آن احساس تحقیر و ذلت می کردند. این واقعیت احساسات سران دشمن در آن جنگ بود. این جنگ دشمن را تحقیر و خوار کرد و همه طرح های نظامی آن را ناکام گذاشت و چاره ای جز عقب نشینی سریع به طرف مرزها نداشتند. در آخرین روزهای جنگ در تاریخ یازدهم اوت قطعنامه 1701 صادر شد. این قطعنامه از نظر سیاسی و معنوی از اسرائیل جانبدارانه بود. در عمل عده ای تصور می کردند جنگ پایان یافت. اما در شب آن روز دشمن تصمیم گرفت عملیات نظامی زمینی گسترده ای را آغاز کند تا مناطق جنوب رود اللیطانی را اشغال کند. آنها از چند محور پیشروی کردند و خطرناکترین محور عبور از وادی الحجیر بود. اسرائیل به این منظور چند تیپ و گردان زرهی و نیروی های ویژه را بسیج کرد.

اسرائیل عملیات هلی برن در مناطق حساس و در پشت جبهه مجاهدان انجام داد. بعضی از مناطق اسرائیلی اذعان کردند بزرگترین عملیات هلی برن هوایی نیرو از زمان جنگ اکتبر سال 1973 بود. اسرائیل این تصمیم احمقانه را اتخاذ کرد، زیرا به پیروزی چشمگیر و معنوی نیاز داشت، زیرا اگر جنگ آنطور که تصور می شد در یازدهم اوت پایان می یافت، اسرائیل هیچ موفقیتی نداشت و هیچ یک از اهداف آن هم محقق نشده بود.

البته این رژیم مرتکب کشتارها، ویرانی و قتل شد که این کار را هر کسی می تواند انجام دهد، چه صاحب قویترین ارتش در خاورمیانه و چه شبه نظامیان داعش. اما این رژیم موفقیت های نظامی و پیروزی واقعی میدانی که متغیرهای جدیدی را تحمیل کند، به دست نیاورده بود. بنابراین به این اقدام نیاز داشت تا با شکست کامل از جنگ خارج نشود و نیز برای اینکه شرایط مورد نظر خود را به لبنان و لبنانی ها تحمیل کند. این رژیم می خواست درباره بازگشت مردم و اهالی شهرها و روستاهای جنوب رود اللیطانی مذاکره کند. این رژیم می خواست درباره خلع سلاح مقاومت در جنوب اللیطانی مذاکره کند. این رژیم می خواست درباره بسیاری از مسایل دیگر مذاکره کند. ما از این مسئله حتی بر اساس بحث هایی که در داخل دولت لبنان انجام می شد، اطلاع پیدا کرده بودیم. این رژیم می خواست جنوب اللیطانی را اشغال کند، زیرا می خواست دست بالاتر داشته باشد. این رژیم می خواست از جنگ با پیروزی خارج شود تا سیطره طلبی و تسلط جویی خود را تثبیت کند.

اما در اینجا در وادی الحجیر و در این تپه ها و شهرک های اطراف آن نبردهای قهرمانانه و تاریخی رخ داد. در اینجا دهها تانک و زره پوش منهدم شد. در اینجا دهها افسر و سرباز از نیروهای ویژه صهیونیست کشته شدند. در اینجا دهها نفر از آنها زخمی شدند. در اینجا جهنم را از زیر پای خود و از بالای سر خود احساس کردند. در اینجا تانک های میرکاوا منهدم شد. اینجا گورستان تانک ها و گورستان متجاوزان بود در اینجا رویاهای آنها برای پیروزی دفن شد. اینجا اسطوره میرکاوا و ارتش شکست ناپذیر در هم شکسته شد. دشمن در اینجا شکست خورد و تحقیر شد. در اینجا مردان مرد که استوارتر از کوه هستند و سرسخت تر از صخره ها هستند، این حماسه را آفریدند. همه تسلیحات مقاومت در اینجا به کار گرفته شد. نیروی مهندسی، نیروی توپخانه، نیروی پدافند هوایی، نیروی زمینی، مجاهدان قهرمان در اینجا بودند اما اصلی ترین نقش برعهده نیروی شرافتمند مجاهدان ضدزره بود که با دهها تانک، ادوات و زره پوش را با موشک هایشان منهدم کردند. در اینجا عاملان شلیک موشک ها در ظاهر مردان مقاومت بودند، اما در حقیقت این مردان نبودند که آنها را می کشتند، بلکه این خدا بود. « و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله الرمی» (آیه قرآن).
در اینجا شاهد حضور قهرمانان، مردان مرد، پایداری، برنامه ریزی، منطق، عزم و اراده، ایستادگی، صداقت، صبر، ایمان، قهرمانی ها و پیروزی بودیم. از بزرگترین شهدا در نبرد وادی الحجیر شهید فرمانده علی الصالح «حاج بلال» از جمله مسئولان نیروی ضدزره در مقاومت بود. او پیشینه طولانی در مقاومت در کنار دیگر برادران شهیدش داشت. در وادی الحجیر طرح متجاوزان به طور کامل شکست خورد که شامل اشغال جنوب رود اللیطانی و رسیدن به رود اللیطانی بود. آنها به دنبال برتری طلبی بودند، اما خداوند آنها را بر زمین زد. آنها به دنبال عزت برای خود بودند، اما خداوند آنها را خوار و حقیر کرد. آنها خواهان پیروزی بودند، اما خداوند آنها را شکست داد. اولمرت در این مصاحبه تلویزیونی گفته بود فرماندهان ارتش چند روز پیشتر او را زیر فشار قرار داده بودند که باید به سرعت عملیات گسترده زمینی آغاز شود و این اقدام برای اسرائیل و امنیت آن بسیار ضروری است، اما در شب چهاردهم اوت به او می گفتند باید به مرزهای عقب نشینی کنیم. اولمرت می گوید به آنها گفته است تا صبح صبر کنند تا بر اساس سازوکار قطعنامه شورای امنیت و زیر نظر سازمان ملل عقب نشینی به مرزها انجام شود، اما این فرماندهان اصرار داشتند شبانه عقب نشینی انجام شود. دان حالوتس رئیس ستاد وقت ارتش اسرائیل هم می گوید در پایان بحث ها گفتم ما تمایلی برای سرگردان باقی ماندن در لبنان نداریم و حتی یک دقیقه اضافی هم نمی خواهیم باقی بمانیم. همزمان با آن بالگرد پیشرفته اسرائیلی بر فراز وادی المریمین سرنگون شد که به دست ما افتاد. عملیات هلی برن نیرو دیگر نمی توانست ادامه پیدا کند. دیگر نمی توانستند با هیچ وسیله ای نه هواپیما، نه بالگرد، نه تانک و نه پیاده برسند. در این سرزمین شما راهی برای رسیدن و باقی ماندن ندارید. این مرحل مهم و بزرگی از جنگ ژوئیه بود.

این جنگ، راهبردهای نظامی بزرگ را در دنیا از جمله در آمریکا، ناتو و دشمن اسراییلی تغییر داد. قبل از جنگ ژوئیه (تموز) در بسیاری از کشورها می گفتند که نیروی هوایی فصل الخطاب جنگ است، اما این نظریه پایان یافت. رسانه های اسراییلی مطلبی را به قلم رییس کنونی ستاد ارتش اسراییل که در جنگ ژوئیه نقشی اساسی داشت، با نام «راهبرد اسراییل» منتشر کرده اند. من به کسانی که مسایل لبنان برایشان اهمیت دارد، توصیه می کنم این مطلب را مطالعه کنند. در آنجا خواهید دید که اسراییل به این نتیجه رسیده است که نیروی هوایی نقش تعیین کننده نهایی را ندارد. مورد دوم که در جنگ ژوئیه و در غزه مشاهده کردیم و امروز در یمن می بینیم، آن است که آتش سنگین، کشتار، جنایت، کوچاندن و آواره کردن مردم و محروم کردن آنها از آب و غذا آنها را شکست نمی دهد. اگر مردم، ایمان و اراده برای ماندن و پایداری و مقاومت داشته باشند با این مسایل شکست نمی خوردند. این مساله هم بخشی از راهبرد نظامی بوده است. می گفتند جنگنده ها از آسمان، تانکها از زمین و ناوها از دریا شهرها را بکوبند و تخریب کنند و بکشند و کشتار دسته جمعی به راه بیندازند همان گونه که در لبنان و غزه انجام دادند و امروز در یمن در حال اجرای آن هستند، تا مردم بخصوص زنان و کودکان بترسند و تسلیم شوند و اراده خود را برای مقاومت از دست بدهند و در برابر متجاوز قاتل، کرنش کنند. دوران این راهبرد هم پایان یافته است. نه نیروی هوایی فصل الخطاب جنگ است و نه کشتار بی رحمانه و وحشتناک در برابر ملتی که ایمان دارد و بر صبر و مقاومت و پایداری اصرار دارد و می خواهد با عزت و کرامت زندگی کند، سودی دارد.

بر همین اساس، راهبرد نظامی ارتش اسراییل به تکیه بر نیروهای زمینی و مانورهای زمینی یعنی اکتفا نکردن به حملات هوایی و لزوم وارد شدن در معرکه به صورت زمینی تغییر کرد. این در حالی است که این راهبرد را هم در جنگ 33 روزه تجربه کردند و شکست خوردند. مطلبی را از شیمون پرز(رئیس سابق رژیم صهیونیستی) در زمانی که در کابینه اولمرت وزیر بود برایتان می خوانم. او این مطالب را در کمیته «وینوگراد» تصریح کرده است. او می گوید اسراییل آنگونه که باید باشد آماده نبود و ابتکار عمل را در دست نداشت و ما ضعف هایی داشتم و الی آخر تا اینکه به این مطلب می رسد که - من آن را به صورت ساده برایتان می گویم - نمی توان با جنگنده های اف 16 که قیمت آنها یکصد میلیون دلار است به جنگ یک جوان 16 ساله رفت. این از نتایج جنگ 33 روزه است. حالا شما جنگهای غزه و یمن و دیگر جنگ ها را به آن اضافه کنید. بنابر این نیروی هوایی فصل الخطاب نیست. شما چند هواپیمای اف 16 در اختیار دارید؟ ما هزاران جوان 16 ساله داریم. چگونه می خواهید با آنها مقابله کنید؟ می گوید آنها در نهایت موشکهای ضد هوایی به دست می آورند و جنگنده ها را سرنگون می کنند. همچنین نمی توان تانک مرکاوا را که قیمت آن ده میلیون دلار است ، به تونلی در زیر زمین ارسال کرد. من امروز چهاردهم اوت سال 2015 به شما می گویم که هر وجب از خاک ما تونلی است که زره پوشها و تانکهای شما را منهدم خواهد کرد و سربازان و افسران شما را به کام مرگ خواهد کشاند و ارتش شما را شکست خواهد داد. از این پس، هیچ راهبرد موفقی برای ارتش اسراییل در لبنان متصور نیست. این آمادگی ماست، اقدام روزانه و همیشگی ماست که صرف نظر از همه حوادث و تحولات مرتبط با ما در منطقه، انجام می شود. ما در برابر راهبرد حمله زمینی که رییس ستاد ارتش دشمن از آن سخن گفته است ، راهبرد « وادی الحجیر» را مطرح می کنیم. ما در اراده قوی تر شده ایم، عزممان راسخ تر است، شدت برخوردمان بیشتر شده و در عُدّه و عِدّه افزایش داشته ایم.

ای برادران و خواهران ! ما هر ساله در چنین روزی بر گردهم آمدن اصرار داریم و جشن می گیریم تا به لبنانی ها یادآور شویم که اسراییل از چهاردهم اوت سال 2006 تاکنون بارها جنگ 33 روزه را مورد بررسی و مطالعه قرار داده، تجربه ها کسب کرده، راهبردهایش را تعدیل کرده و تغییر داده اما ما در لبنان چه می کنیم؟ هیچ! آسوده ایم. ما اصرار داریم که باید از تاریخ و حوادث درس گرفت. امروز به لبنانی ها می گویم که اعتماد و اطمینان داشته باشید که شما می توانید در سخت ترین شرایط مقاومت کنید و می توانید همه توطئه ها را ناکام بگذارید و قدرتمند ترین ارتش های منطقه را شکست دهید و در برابر تروریستهای منطقه پیروز شوید. شما می توانید از کشور، ملت و عزتتان با استفاده از معادلات بازدارنده و معادله طلایی ارتش، مقاومت و مردم محافظت و حمایت کنید. این یک درس و تجربه ای است که باید بر آن تاکید کنیم.

اجازه دهید با شما کمی مزاح کنم، قدرت بازدارندگی لبنان تا حدی است که حتی اوباما هم از آن استفاده می کند. مثلا زمانی که با سرکردگان یهودیان آمریکا دیدار داشت، همان زمان که نتانیاهو بالا و پایین می پرید، با چه چیز آنها را تهدید کرد؟ البته این تهدید مستقیم نبود اما با موشکهای مقاومت لبنان آنها را تهدید کرد. ( اشاره به اظهارات اوباما در دیدار محرمانه با سران یهودی آمریکا درباره توافق هسته‌ای ایران که خطاب به آنها گوشزد کرده بود اگر به ایران حمله کنیم حزب‌الله اسرائیل را موشک‌باران می‌کند) زیرا آمریکا به خوبی از قدرت بازدارندگی مقاومت لبنان اطلاع دارد.

برادران و خواهران و ای مردم لبنان! این پیروزی در حالی به دست آمد که در آن زمان جدایی و تفرقه شدیدی بر لبنان حاکم بود و احزاب و گروههای سیاسی و دولت دچار تفرقه بودند و فراموش نمی کنیم که مذاکرات چگونه اداره شد و تصمیمات در آن فضای سخت چگونه اتخاذ شد. فراموش نمی کنیم آن زمان را که آقای نبیه بری در خط اول مذاکره قرار داشت و با همه مذاکره کنندگان جهان گفتگو کرد و امانت مقاومت و خون شهدا را حفظ کرد. در همین جا از امیل لحود هم یاد می کنم که در آن زمان در کاخ ریاست جمهوی محاصره بود اما جلسات دولت را ریاست می کرد و با مشکلاتی که در داخل کابینه و حکومت وجود داشت مقابله می کرد. نمی خواهم مسایل گذشته را باز کنم ولی می خواهم در حد اشاره یادآور مطالب مهم باشم تا بگویم که در آن زمان دچار تفرقه بودیم اما پیروز شدیم، پس متحد و یکپارچه باشیم و باید حکومت به وحدت دست یابد و نیروهای امنیتی و نظامی متحد شوند و گروههای سیاسی اختلافاتشان را کنار بگذارند و یکدست در برابر تهدیدات تروریستی و اسراییلی بایستند، آیا نمی توانیم به عنوان مردم لبنان و حکومت و دولت لبنان از کشورمان دفاع کنیم و عزتمان را حفظ کنیم و از کرامت و شرافتمان و ملتمان بدون نیاز به هیچ کس در جهان حمایت کنیم؟ و اگر دوستی برای کمک به ما دستش را دراز کرد نباید از آن تشکر کنیم؟ اینها درس و تجربه است. در برابر خطرات که عزت و امنیت و استقلال و وجود کشورمان را تهدید می کنند همه را به وحدت و تمسک به مثلث طلایی و دوری از اختلافات توصیه می کنم.

بار دیگر اعلام می کنم که ما خود را به مقابله با تهدیدات رژیم صهیونیستی در منطقه متعهد می دانیم و ایستادن در کنار ملت فلسطین و مقاومت مشروع آنها برای باز پس گیری سرزمین و مقدسات آن را وظیفه خود می دانیم. از «وادی الحجیر» بار دیگر در مورد خطراتی که مسجد الاقصی و مقدسات در قدس را تهدید می کند و آخرین آن نیت دشمن برای ساخت کنیسه ای در صحن براق است هشدار می دهیم و در مورد تعرضات به ملت فلسطین از جمله به آتش کشیده شدن منازل و خیمه ها بر سر ساکنان آنها از جمله زنان و کودکان که هیچ کس در مقابل آن قیام نمی کند، هشدار می دهیم. مقاومت راه و روش ما در دفاع از سرزمین و کرامت و عزت ما و برای باز پس گرفتن مقدسات و برای مقابله با همه خطرات و برای رسیدن به پیروزی و موفقیت است.

در کنفرانس «وادی الحجیر» موضعی تاریخی اتخاذ شد که آن مخالفت با تقسیم منطقه بود، هرچند منطقه تقسیم شد. ولی به هر حال در این کنفرانس بهترین موضع اتخاذ شد. امروز که در اینجا جا گردهم آمده ایم باید با تقسیم دوباره این منطقه مخالفت کنیم که این همان اقدام و توطئه ای است که آمریکا و اسراییل در منطقه در حال انجام آن است و متاسفانه برخی از نیروهای منطقه دانسته یا نادانسته در حال پیگیری و انجام آن هستند که سعودی در خط مقدم آنها قرار دارد.

امروز در همه سرزمینها باید فریاد بزنیم و به امت و مردم ما هشدار دهیم که طرح های جدید تقسیم و تفرقه اندازی، منطقه را وارد جنگهای داخلی، قومی و نژادی و مذهبی طولانی مدت می کند که نتیجه ان چیزی جز ویرانی و تخریب و آوارگی و از بین رفتن نیروها نیست. بنابر این امروز علمای جهان اسلام و رهبران مسلمان و مسیحی و اسلام گرایان و ملی گرایان و قومیت گرایان و سکولارها و همه نیروها و جریانات باید موضعی جدی در برابر این توطئه ها اتخاذ کنند. اگر اجازه دهیم و اگر این نسل اجازه دهد که بار دیگر این منطقه تقسیم و تجزیه شود در برابر آثار و تبعات آن که برای نسلهای آینده نمود پیدا می کند در پیشگاه خداوند مسوول خواهیم بود. امروز داعش، دانسته یا نادانسته برای تقسیم منطقه تلاش می کند. اگر بیاد آورید سال گذشته این مساله را گوشزد کردم و گفتم که آمریکا به هیچ وجه در جنگ با تروریسم و داعش جدی نیست. آمریکا می خواهد از داعش برای تغییر بافت منطقه استفاده کند و حکومت ها و دولتهای منطقه را ساقط کند و نقشه منطقه را تغییر دهد. چند روز قبل آنکارا اعلام کرد که آمریکا از ما خواسته است تا عملیات ضد داعش را متوقف کنیم، چرا؟ آیا برای احترام به استقلال و عزت سوریه بوده است؟ خیر. ائتلاف بین المللی احترامی برای عزت سوریه قایل نیست. آنها نمی خواهند داعش اکنون تضعیف شود. می خواهند از داعش در سوریه استفاده کنند همانگونه که آن را در عراق به کار گرفته اند. چگونه؟ جان کری در دوحه گفت نظام کنونی سوریه نمی تواند با داعش مقابله کند. برای اینکه در مقابل داعش بایستیم و از رسیدن آن به دمشق جلوگیری کنیم بادی حکومت کنونی سوریه کنار برود و حکومت سوریه باید به معارضان میانه رو منتقل شود. بنابر این آمریکا از داعش استفاده سیاسی می کند تا حکومت سوریه را کنار بزند. اما او دروغ می گوید. آیا اصلاً معارضان میانه رو که گروههایی غیر از النصره و داعش باسند، می توانند با داعش مقابله کنند؟ او می گوید که تجربه آموزش نیروهای معارض میانه رو با شکست مواجه شده است و از دو هزار نفری که در ترکیه تحت آموزش قرار گرفته اند فقط شصت نفر با داعش می جنگند. بنابر این تو می خواهی به جای حکومت کنونی سوریه جانشینی ضعیف، سست و ناتوان را روی کار بیاوری؟ او (جان کری) می گوید اگر معارضان میانه رو حکومت سوریه را در دست بگیرند - نفاق و مکر و نیرنگ را ببینید - جهان به کمک آن می آید و از آن حمایت می کند و با داعش می جنگد. این مکر و نیرنگ در چندین کشور صورت گرفته است.

صرف نظر از اختلافات و کشمکش های سیاسی داخل عراق نگاه کنید چه چیز به عراقی ها گفتند. گفتند دولت خود را تغییر دهید تا به شما کمک کنیم تا داعش را از بین ببرید. دولت خود را تغییر دهید تا به کمک های بین المللی و منطقه ای و عربی نامحدود دست یابید. عراقی ها دولتشان را بابت دلایل و اسبابی که قصد ورود به آن را ندارم تغییر دادند اما نتیجه چه بود؟ آیا کمکی از آمریکا و منطقه و ناتو و عربی برای مقابله با داعش دریافت کردند و یا اینکه داعش پیشروی کرد مگر در اماکنی که نیروهای واقعی و اصیل که بر اراده خود و کمک دوستان واقعی شان تکیه کرده بودند. آنها همان نیروهای مردمی عراق (حشد الشعبی) بودند. از این فراتر برویم، مگر میان آمریکا و عراق قراردادهایی برای ارسال سلاح و مهمات و جنگنده منعقد نبود؟ این قراردادها اجرایی نشد و این در حالی است که ارتش و نیروهای عراقی با مشکلات سلاح و مهمات روبرو هستند. بدتر از آن، آمریکا و سعودی در اقدامی هماهنگ، قیمت نفت را کاهش دادند که همین مساله باعث شد بودجه عراق به نصف و کمتر از نصف کاهش یابد. شما به عراق وعده دادید که اگر دولتش را تغییر دهد آن را کمک خواهید کرد اما آیا کمکی به عراق ارایه دادید؟ امروز در سوریه هم همین بازی را تکرار می کنند. همه باید در برابر این نیرنگ و حیله آمریکا هوشیار باشیم.

در یمن می گویند که با تروریسم وارد جنگ شده اند اما با القاعده و داعش ضد ملت یمن و ضد نیروهای اسلامی و ملی و اصیل یمن ائتلاف کرده اند. آمریکا و متحدان آمریکا در منطقه از تروریسم استفاده می کنند تا خواسته ها و نقشه های خود را تحمیل کنند که ما باید در همه اماکن در برابر این توطئه ها بایستیم زیرا توطئه واقعی آمریکا - ای جهانیان ما را تصدیق کنید - تقسیم و تجزیه است. تقسیم عراق، تقسیم سوریه، تقسیم منطقه و حتی تقسیم سعودی است زیرا این به نفع آمریکا و اسراییل است. این آخرین ابزار آنها در برابر بیداری بوجود آمده در منطقه و در میان امت ماست. این مسوولیت و وظیفه بزرگی است که بر دوش همه ماست.

در همین راستا باید اشاره ای کوتاه به اتهاماتی کنم که به نظام سوریه، ارتش سوریه و متحدان آنها از جمله ما وارد کرده اند. ادعا می کنند که ما برای تقسیم سوریه اقدام می کنیم اما ابداَ این چنین نیست. در این مورد نیاز به توضیح بیشتر نمی بینم اما همین قدر به شما به گویم که ارتش و مردم و نیروهای سوریه از پنج سال پیش که در حسکه و دیرالزور و درعا و السویدا و حلب و ادلب و دمشق و حمص و در همه مناطق می جنگیده اند هدفشان باقی مانده سوریه به صورت یکپارچه و متحد بوده است. آنها سوریه یکپارچه را می خواهند و حاضر نشده اند در برابر توطئه تقسیم سوریه تسلیم شوند.

در پایان این بخش از سخنانم بار دیگر بعد از گذشت 142 روز از حمله سعودی - آمریکایی به یمن و ملت یمن، این هجوم وحشیانه و غیر انسانی و خطرناک که راه را برای جنایات هولناک تر از سوی اسراییل و آمریکا در منطقه باز می کند محکوم می کنیم و می گوییم همه آنچه در جنگهای منطقه قابل برداشت و کسب تجربه بوده در یمن هم وجود دارد. شاید یک شهر یا منطقه در گوشه و کنار یمن سقوط کند اما تا زمانی که اراده و ایمان و مقاومت و احساس عزت و کرامت و عزم مقابله با اشغال در مردم یمن وجود داشته باشد این متجاوزان نمی توانند پیروز شوند وبه اهداف خود برسند.

اسرائیل پذیرفت با نیروی هوایی نخواهد توانست نبرد را به نفع خود به پایان برساند. قتل، ویرانی و کشتار مانند آنچه امروز در یمن رخ می دهد باعث شکست ملت ها نمی شود.

جنگ ژوئیه سال 2006 بسیاری از راهبردهای نظامی را در جهان تغییر داد. هر وجب از خاک لبنان حفره ای خواهد بود که در آن تانک های دشمن ویران و نظامیانش کشته خواهند شد. ارتش اسرائیل هیچ راهبرد موفقی درلبنان نخواهد داشت. راهبرد ما در برابر راهبرد حمله زمینی دشمن، راهبرد وادی الحجیر خواهد بود.

در سال 1920 در جنوب لبنان اختلافات و تنش های طایفه ای میان مسلمانان و مسیحیان رخ داد. این یکی از مهمترین دلایل برگزاری کنفرانس وادی الحجیر بود. در هر کشور زمانی که اشغالگر وارد آن می شود برای اینکه خود را تقویت کند، به فتنه انگیزی میان اقشار مختلف می پردازد. این سیاستی قدیمی است که آمریکا و اسراییل و انگلیس و فرانسه و آلمان از آن بهره برده اند. سید عبدالحسین شرف الدین در « وادی الحجیر» سخنانی داشت که بخشی از آن را برایتان می خوانم زیرا امروز همه ما لبنانی ها از مسلمان و مسیحی به شدت به آن احتیاج داریم. او می گوید، آیا چیزی به شما نگویم که اگر آنرا انجام دهید پیروز خواهید شد؟ بر دشمن غاصب بتازید و با صبر جمیل، فتنه های دشمن را خاموش کنید چرا که دشمن با فتنه انگیزی و به جان هم انداختن گروهها و ایجاد جنگ داخلی به دنبال رسیدن به اهداف خود و استقرار در کشور است و در همان حال ادعا می کند که از اقلیت ها حمایت می کند- این همان چیزی است که امروز اسراییل ادعا دارد- بدانید که مسیحیان برادران شما هستند، پس برای آنها همان را بپسندید که برای خود می پسندید و از جان و مال آنها همان گونه که از جان و مال خود حفاظت می کنید مراقبت کنید.

با این اقدامات، توطئه ها را ناکام بگذارید و فتنه را خاموش کنید و تعلیمات دینتان و سنت پیامبرتان را انجام دهید. این همان راه و روش وادی الحجیر است که امام موسی صدر دهها سال آن را پیگیری می کرد و این فرهنگ و دیدگاه و منطق را به ما و نسلهایمان آموخت. امروز ما باز هم به این راه نیاز داریم. همه ما لبنانی ها نه تنها به سخن گفتن در مورد زندگی مشترک نیاز داریم بلکه باید تلاش کنیم که در عمل، زندگیمان یکی و مشترک باشد. همه باید به این نتیجه برسیم - من که برخاسته از جنبشی اسلامی و حزبی اسلامی هستم این را می گویم -که باید حکومتی تشکیل دهیم که همه ما یعنی همه اقشار تشکیل دهنده این کشور در آن مشارکت داشته باشیم و همه به آن اعتماد داشته باشیم. یعنی حکومتی داشته باشیم که کسی از آن نترسد و کسی را نگران نکند و هیچ گروهی بیم نداشته باشد که ضد او توطئه ای در کار است. حکومتی که آرامش را در بین همه تقسیم کند و خدمتگزار همه گروههای مردمی باشد و تبعیض و اهمال و محرومیتی در بین مناطق مختلف و یا طوایف ایجاد نکند. این، حکومتی است که به آن احتیاج داریم و اطمینان بخش ما در همه مسایل است. باید راه و روش سیاسی طایفه ای برچیده شود. در لبنان هیچ طایفه ای وجود ندارد که بتواند بر دیگران حکمرانی کند. امروز همه طوایف و گروهها دارای عالم، نخبه، رهبر و شخصیت های تاثیر گذار و امکانات و قدرت و فرهنگ و تمدن و نفوذ هستند. منطق حاکمیت یک طایفه بر دیگران باید از بین برود. منطق حاکمیت یک حزب و جریان بر کشور باید به پایان برسد زیرا در لبنان امکان آن وجود ندارد و اگر این چنین نشود شاهد ادامه بحران ها خواهیم بود. در گذشته گفته می شد دوگانه « ترس و ضرر» وجود دارد یعنی مسیحیان ترس و بیم دارند زیرا در منطقه در دریایی از مسلمانان در محاصره اند، پس آنها از مسلمانان ضمانتی برای حاکمیتشان می خواهند و مسلمانان احساس ضرر می کنند. اما ای مردم لبنان! به شما می گویم که امروز همه ما در ترس و ضرر شریک هستیم. چه کسی از وجود و آینده خود، طایفه خود یا حتی لبنان اطمینان دارد؟ تهدیدات موجود در منطقه را در نظر بگیرید. همه از فساد و محرومیت و اهمال می گویند، بنابر این نمی توان گفت طایفه ای محروم است و طایفه ای غیر محروم یا طایفه ای می ترسد و طایفه ای هراس ندارد.

متاسفانه امروز احساس ترس و ضرر برای همه لبنانی ها وجود دارد. حکومت، راه حل این مشکلات و تضمین کننده است. نه تقسیم و نه فدرالی شدن کشور و نه فقط مراقب خود بودن، هیچ کدام پاسخگو نیست. تنها تضمین کننده، حکومت است. اما این حکومتِ عادل و اطمینان بخش که اعتمادها را جلب می کند و بدون تبعیض به همه مردم خدمت می کند نمی تواند وجود داشته باشد مگر اینکه حکومت مشارکتیِ واقعی باشد. اگر همه در تشکیل حکومت مشارکت داشته باشند کسی بیم آن را ندارد که دیگران بر ضد او توطئه می کنند و کسی نمی تواند از حکومت و نهادهای ان برای پایمال کردن و کنار زدن و شکست دادن و به حاشیه راندن دیگران و یا اهانت به آنها استفاده کند. بنابر این، تنها راه، تشکیل حکومت عادل و اطمینان بخش با مشارکت واقعی است که در این صورت لبنان از همه بحران هایش خارج می شود. امروز ما با بحرانهای بزرگ و خطرناکی روبرو هستیم. نداشتن رییس جمهور، پارلمان تعطیل و دولتی بحران زده که تشکیل جلسه می دهد اما از انجام کارها ناتوان است.

علاوه بر این، مجموعه بزرگی از بحرانهای اقتصادی و معیشتی را داریم که بدترین آن که اخیرا بوجود آمده بحران زباله است. باید راه حلی برای پایان دادن به همه بحرانهایمان بیابیم اما یکی از بزرگترین آنها که چند روز قبل خود را در خیابانها نشان داد، آن است که یگ گروه بزرگ از مسیحیان احساس ضرر و به حاشیه رانده شدن می کنند. منظور من فراکسیون تغییر و اصلاح و جریان آزاد ملی است. در برخی محافل سیاسی حتی سخن از منزوی کردن و از بین بردن آن به میان می آید و یا زمانی که از رهبر این گروه یعنی میشل عون صحبت می شود از منزوی کردن و شکست دادن او سخن می گویند. بسیار تاسف انگیز است که ما به این مرحله رسیده ایم. در سخنرانی های پیشین گفتم که مسایل پیش آمده را نادیده نمی گیریم و از همه می خواهیم که بر سر میز مذاکره واقعی بروید اما عده ای آن را نادیده گرفتند و بدتر از آن، به اقدامات تحریک آمیز دست زدند. برخی گمان می کنند که فعالیتهای جدید جریان آزاد ملی به جایی نمی رسد و سر انجام میشل عون و اطرافیانش دچار یاس و ناامیدی می شوند و کشور به راه خود ادامه می دهد و آنها را منزوی می کنند و شکست می دهند و له می کنند. اما این تفکر اشتباه است. من امروز در چهاردهم ماه اوت و در سالگرد پیروزی مقاومت تاکید می کنم که حزب الله نمی تواند قبول کند که یکی از متحدانش به انزوا کشانده و به حاشیه رانده شود و یا حقوقش پایمال گردد. این مساله را بویژه در مورد کسانی اصرار داریم که در جنگ 33 روزه در کنار ما ایستادند و جانشان را در کنار جان ما قرار دادند و سرنوشتشان را به ما گره زدند و خونهایشان را با ما مخلوط کردند. من همین جا صراحتا به همه گروهها و احزاب لبنانی می گویم که این مساله برای ما در حزب الله موضوعی سیاسی، اخلاقی و انسانی است که جا دارد برای آن جانفشانی کنیم. هیچ کس نباید در این مورد اشتباه کند. این مساله به همه متحدان ما تسری پیدا می کند. اما از آنجا که در این روزها این فراکسیون و میشل عون مورد هجمه قرار گرفته آن را بصورت خاص مطرح می کنم و به متعرّضان و هجمه کنندگان می گویم که سخت در اشتباهید و نمی توانید آنها را شکست دهید و یا به حاشیه برانید. آیا شما می خواهید این جریان را از تاثیر گذاری در عرصه سیاسی محروم کنید؟ آیا ممکن است؟

در اینجا چند نکته را به عنوان سخن پایانی بیان می کنم.

اول اینکه میشل عون مسیر الزامی برگزاری انتخابات ریاست جمهوری است. می خواهید او را کنار بزنید و از او عبور کنید؟ نمی توانید. ما بر سر این موضع ایستادگی می کنیم.

مساله دیگر در مورد مذاکرات هسته ای ایران است. این مذاکرات فقط در چارچوب مسایل هسته ای بود و موضوع دومی نداشت. برخی بعد از مذاکرات هم می گویند ما منتظریم. منتظر چه چیز هستید؟ چند روز قبل، دکتر ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران به لبنان آمد و با برخی از مقامات و مسوولان دیدار کرد. این واضح است که ایران در امور داخلی لبنان دخالتی نمی کند ولی اگر کمک بخواهیم کمک می کند. اگر کسی گمان می کند که ایران بر متحدانش در لبنان فشار می آورد که تصمیمی را اتخاذ کنند بداند که کاملا در توهم به سر می برد. جمهوری اسلامی با دوستانش گفتگو می کند و این اشکالی ندارد و بارها و هر روز اعلام کرده است که مسایل لبنان، مسایل داخلی و مربوط به لبنانی هاست.

فراکسیون تغییر و اصلاح در صحنه است و ما با آن هستیم. اگر می خواهند ( 14 مارس) بدون حضور میشل عون انتخابات برگزار کنند بروند و برگزار کنند.

اما در مورد دولت هم بگویم که اگر قرار باشد دولتی کارآمد تشکیل شود، مسیر الزامی آن میشل عون است. پس اگر کسی گمان می کند که می تواند با نادیده گرفتن تشکل ها و گروههای اصلی کشور، دولتی کارآمد تشکیل دهد متوهم است.

در خصوص حضور (تظاهرات) طرفداران میشل عون در خیابانها، من آن را در شرایط کنونی لازم می دانم که البته آنها تصمیم خود را در این مورد گرفته اند. ما و امثال ما در کنار آنها در خیابان نیستیم که دلیل آن را شرح دادم اما آیا کسانی که دیگران را نادیده می گیرند و استکبار می ورزند و به دنبال به حاشیه راندن دیگرانند، گمان می کنند که مردم ( حامیان میشل عون) فقط همین تعداد هستند که امروز در خیابانها حضور یافته اند؟ آیا آنها اطمینان دارند که متحدان و دوستان معترضان در صورت لزوم به تظاهرات خیابانی ملحق نمی شوند؟ من پیش از این هم گفته ام که همه گزینه ها را پیش رو داریم. بار دیگر تاکید می کنم که برای کمک به دوستان و حمایت از متحدانمان در مطالبات قانونی شان از هر وسیله ای استفاده می کنیم، هر چند که در اماکن دیگر مشغول هستیم. در جنوب در حال مرزبانی و در سوریه در حال جنگیم. اما کسی گمان نکند که در این شرایط، داخل را رها کرده ایم و مسایل داخلی را نادیده می گیریم. بنابر این بار دیگر توصیه می کنم که بر سر میز مذاکره بیایید و با یکدیگر گفتگو کنید و به دنبال راه حل باشید. گمان نکنید که بحران کنونی، بحران یک جریان یا رهبر آن یا قشری از یک طایفه است. ما امروز با بحران سیاسی ملی روبرو هستیم و نیازمند رهبرانی بزرگ و درخور کشور هستیم تا ابتکار عمل را در دست بگیرند و راه حلی برای بحران بیایند. پشت کردن به یکدیگر و تلاش برای کنار زدن دیگری به نتیجه نمی رسد. برخی می گویند شما در دولت نجیب میقاتی گروههای دیگر را منزوی کردید اما این ادعا نادرست است.

گروه 14 مارس چهار ماه با نجیب میقاتی گفتگو کرد و می خواستند در دولت مشارکت کنند. ما یعنی گروه 8 مارس به نجیب میقاتی اعلام کردیم که اگر این گروه خواهان یک سوم وزارتخانه ها هم هست شما قبول کنید و این حق آنهاست زیرا ما خواستار دولت با مشارکت همه هستیم. امروز هم می گویم که گفتگو و مذاکره تنها راه منتهی به مشارکت است و مشارکت راه منتهی به ایجاد و تشکیل حکومت است. پشت کردن به یکدیگر کشور را به سوی ویرانی می برد. ما نیازمند ابتکار عمل هستیم. من این موضع را کاملا آشکارا و با صراحت اعلام کردم و علاوه بر این مصلحت را در آن می بینم که به رهبران و مسوولانِ میهن پرست مسیحی بگویم که در مورد موضع خود درباره بازگشایی پارلمان و از سرگیری فعالیتهایش تجدید نظر کنند - در اینجا باید مسایل را از یکدیگر تفکیک کنم - باید به این نهاد اجازه دهیم برای لبنان و برای حل مشکلات لبنانی ها و برای باز کردن درهای گفتگو و رسیدن به نتیجه برای حل بحرانهای دیگر فعالیت داشته باشد. برای لبنان، کشور و آینده می توان راه حلهایی یافت.

ای برادران و خواهران! در چهاردهم ماه اوت 2015 و در سالگرد جنگ 2006 در این جا هستیم و انشاالله در اینجا باقی خواهیم ماند. در راه کرامت و عزت این کشور و امت می جنگیم. در اینجا زندگی کرده ایم و در اینجا به شهادت می رسیم و در همین جا دفن می شویم. اسم و تاریخ و خاطرات و اجساد و ارواح ما باقی می ماند و مسیر را ادامه می دهیم. به مسوولیت و وظیفه خود عمل می کنیم حتی اگر برخی از آن سر باز بزنند. به راه خود ادامه می دهیم حتی اگر برخی از میانه راه باز گردند. تعداد قربانیان و شهدا، ما را از راه باز نمی دارد. تهدید و رعب و جنگ روانی و دروغ پردازیها ما از حرکت باز نمی دارد. ما به پروردگارمان و به حقانیتمان و وظیفه خود و به ملت و خانواده هایمان و مجاهدان و ارتش مان و رزمندگانمان باور و اعتماد داریم. ما اطمینان داریم که از این مسیر و از وادی الحجیر و از سید عبدالحسین شرف الدین و از امام موسی صدر چیزی جز پیروزی مستمر بر نمی خیزد. همانگونه که همیشه بیان می کنم دوران شکستها سپری شده و زمان پیروزیها فرارسیده است اما به شرطها و شروطها.

والسلام علیکم و رحمت الله

ارسال نظر

  • بغ بغو

    خیلی دراز ومطول بود خلاصش میکردید ببینیم چی گفته این بابا

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار