گوناگون

ملاعمر؛معجونی از سلفیه و دیوبندیه با شیوه زیست پشتونی

پارسینه: نام طالبان به‌عنوان یک گروه جدید مسلّح در افغانستان نخستین‌بار در سال ۱۹۹۴ در گزارش‌ها دیده شد. در آن هنگام طالبان توانسته بودند پس از تصرّف برخی مناطق شرق و جنوب افغانستان مانند سنگ حصار، دوراهی اسپین بولدک (Spin Boldak)، شهرهای قندهار و جلال‌آباد را نیز به‌تصّرف خود درآورند. رفته رفته کل افغانستان را تحت سلطه خودگرفتند.

طالبان همان طلبه های پشتون افغانی هستند که توسط گروههای دیو بندی تعلیم دیده اند . اندیشه های سیاسی آنها را باید ابتدا در سلفی گری و اندیشه افرادی چون احمد ابن حنبل ، ابن تیمیه ، محمد ابن عبدالوهاب و سپس در دیوبندی پاکستان در قالب اندیشه های شاه ولی الله دهلوی و همچنین خصلت های قومی پشتونها جستجو کرد.

طالبان مشروعیت خود را برای تشکیل حکومت از نظریه استیلا گرفته بود پس از تشکیل حکومت ، تعیین خلیفه (ملا محمد عمر) توسط نظریه اهل حل و عقد مشروعیت یافته بود.

در نظریات اهل تسنن اهل حل وعقد باید شرایطی را دارا باشند ، عدالت ، قریشی بودن و... طالبان اهل حل وعقد را از میان قوم پشتون انتخاب کرده بودند. قوم پشتون متأثر از مکتب دیوبندی تلاش کرده بود تا پایه های حکومتی خود را بر اساس این نظریه مستحکم کند بعلاوه اینکه از دو طایفه پشتونی غلزایی ودرانی فقط برای طایفه علزایی یا علجایی حق خلافت قایل بودند.

ملا محمد عمر پس از رسیدن به خلافت ، عنوان خلافت را به امارت تغییر داد. می توان این عمل او را ناشی از چند عامل دانست: اولاًخلافت به معنای اخص آن طوری که سلفیون می خواهند امروزه دیگر امکان بروز نخواهد داشت ثانیاً اینکه خلافت مدل حکومتی اعراب مسلمان بوده و اکنون توسط غیر اعراب تشکیل می شود ممکن است به مشروعیت آن خدشه وارد کند.

احیاناً نام گروه طالبان به خاطر این نظریه ابن تیمیه انتخاب شده است که معتقد بود که لزومی ندارد خلیفه توسط عامه مردم انتخاب شود بلکه باید فقها و علما و نخبگان جهان اسلام خلیفه را انتخاب کنند. در این حکومت هم طلبه ها و فقها، خلیفه را انتخاب میکنند. ومهمتر اینکه ابن تیمیه از ولی امر به جای امام (برخلاف ماوردی در کتاب الاحکام السلطانیه) در نظریاتش استفاده کرده است. (ابن تیمیه ، کتاب السیاسه الشریعیه)

برداشتهای طالبان از حکومت بطور خلاصه بدین شرح بود : همه اختیارات حکومت (اعلام جنگ ،صلح ، عفو ، مجازات ....)در دست امیرالمؤمنین ، کسی حق اعتراض به امیر را نداشت ، قرآن قانون اساسی حکومت، همچنین احزاب و انتخابات و مشارکت سیاسی و اجتماعی در قالب نهادهای مدنی و کلیه سیستمهای جدید اداره حکومت خلاف شرع و با آن مبارزه می شد. زنان حق احراز هیچ مسؤلیتی را ندشتند. قوانین و سیستم نظام بین الملل، هیچ ارزشی برای این حکومت نداشت.

محمد محبی

ارسال نظر

  • ناشناس

    تیتر آدم رو یاد بیسکوییت ساقه طلایی میندازه

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار