به گزارش پارسینه، روزنامه آرمان در ادامه نوشت: نمیتوان دقیق قضاوت کرد که دولت احمدینژاد به چه میزان در تحقق این دو شعار موفق عمل کرد اما از این موضوع نمیتوان به راحتی عبور کرد که رابطهها در دولتهای نهم و دهم پررنگ بود و بعضا بیش از شایستهسالاری مورد توجه قرار میگرفت. اما به هر حال هشت سال دولتهای احمدینژاد به پایان رسید و اکنون تنها این سوال باقی مانده که سرنوشت خویشاوندان احمدینژاد که در دولت بودند یا درآن دولت صاحب منصبی شدند، به کجا انجامیده است؟
پایان مناصب با پایان مسئولیت برادر
پروین احمدینژاد: او شاید نزدیکترین چهره به محمود احمدینژاد باشد که بهواسطه پیروزی برادر در انتخابات ریاستجمهوری سال 84 توانست در انتخابات شورای شهر تهران به ساختمان بهشت راه پیدا کند. او خود از تلاشهایی تعریف میکند که برای پیروزی برادر کشیده است و البته به تاثیر این پیروزی بر حضور خود در شورای شهر اشارهای نمیکند. حضور احمدینژاد در پاستور البته تنها برای پروین خوشایند نبود و اقوام او هم در دولت وی به مناصبی رسیدند که در این گزارش بدان اشاره خواهد شد. پروین احمدینژاد زمانی که بر کرسی شورای شهر نشسته بود به فکر آینده هم بود و نیازمندان به دفتر او در ساختمان بهشت مراجعه میکردند تا از کمکهای خواهر رئیسجمهور وقت بهرهمند شوند. شاید پروین احمدینژاد تصور نمیکرد که میزان گرایش به فعالیتهای محمود احمدینژاد در سیر نزولی قرار دارد که اینچنین برای آینده برنامه داشت. پروین احمدینژاد مشخص نیست چه تصوری درباره رویکرد افکار عمومی به برادر داشت که برای انتخاباتی بزرگتر از شورای شهر خود را کاندیدا کرد و خواست از سمنان به بهارستان برود اما 15هزار و 500رای برای او بهمنزله پایان بهرهبردن از شهرت برادر بود
و کاتب بهجای او بر کرسی سمنان در بهارستان نشست. او پس از این ناکامی به پایتخت بازگشت و اینبار ریاست دانشکده اقتصاد را برعهده گرفت. 5 خرداد سال جاری بود که سایت اعتدال نوشت: « دستور مستقیم محمود احمدینژاد برای ارتقای دانشکده علوم اقتصادی به دانشگاه در سال 90 و حضور پروین احمدینژاد در این دانشگاه در کنار این نکته که دختر و داماد پروین احمدینژاد نیز از دانشجویان همین دانشگاه بودهاند باعث ایجاد شائبههایی شد که چرا دانشگاه تهران و دانشگاه علامه طباطبایی که پیش از این خواهان پذیرش این دانشکده بودهاند اکنون خواهان پذیرش این مجموعه در خود نیستند؟» حتی شنیده شد که او دیگر در این دانشگاه هم مسئولیتی ندارد و مشخص نیست الان مشغول چه کاری است.
دامادهایی که آمدند
همانطور که اشاره شد نزدیکان پروین احمدینژاد هم در کنار او توانستند مسئولیتهایی را عهدهدار شود. روحا... بهمنی، احد قدمی و حمیدرضا افراشته سه داماد خواهر احمدینژاد هستند که روحا... بهمنی و احد قدمی مداح اهلبیت هستند و حمیدرضا افراشته متمایز از آنها، همراهی رئیسدفتر دایی همسرش یعنی اسفندیار رحیممشایی را انتخاب کرده است. حمیدرضا افراشته در سال۸۴ به نهاد ریاستجمهوری رفت و در گروه مشاوران جوان این نهاد، معاونت استانها را برعهده گرفت. او در نهاد ریاستجمهوری بود و در سمت معاون امور استانها فعالیت داشت و به اکثر شهرها برای افتتاح یا سخنرانی پروژهها سفر میکرد. علاقه زیاد وی به مشایی دوطرفه بود؛ چراکه چندی بعد از طرف مشایی و با توجه به آنچه «حسنسوابق و تجربياتش!» نامیده شد به عنوان دبیر همایش بینالمللی جوانان منصوب شد. احد قدمی هم مداحی بود که شهرتش را مدیون همراهی با عبدالرضا هلالی است؛ تا پیش از این و بعد از انتخابات شوراها و انتخاب پروین احمدینژاد به صندلی مدیر کل حراست سازمان شهرداریها و دهیاریهای کشور رسید اما بعد از انتقادات از این سازمان جدا شد. اما وی بعد از این انفصال اجباری، بیکار نشد
و طی حکمی از سوی علی ترکاشوند، رئیس شرکت توسعه و نگهداری اماکن ورزشی کشور به سمت ریاست مجموعه ورزشی شهید کشوری منصوب شد. اکنون مشخص نیست که این سه داماد کجا هستند اما بهطور قطع افراشته، مشایی را هیچگاه فراموش نمیکند و روحا... بهمنی هم خوشحال است که به دولت ورود پیدا نکرد تا پس از هشت سال سرنوشت او مبهم باشد. مهدی خورشیدیآزاد پسر احمد خورشیدیآزاد و تنها داماد محمود احمدینژاد هم که سرنوشت پرفراز و نشیبی داشت. وی ۱۸شهریور۹۱ به ریاست بیمارستان فیروزآبادی شهرری رسید البته پیش از این، مشاور نهاد و دبیر شورای مشاورین رئیسجمهور بود. خورشیدی رابطه خوبی با دامادهای پروین احمدینژاد نداشت و ترجیح میداد استقلال خود را حفظ کند چنانکه سوم آذر۹۰ به دفتر محسنهاشمی رفسنجانی رفت و با او دیداری خصوصی در پشت درهای بسته داشت. چند روز بعد وی در مصاحبهای در پاسخ به رسانههایی که وی را به واسطهگری میان احمدینژاد و هاشمی متهم میکردند، این دیدار را «یک جلسه دوستانه و بررسی اوضاع سیاسی کشور» خواند و اظهار داشت که این دیدار کاملا مستقل و با دیدگاههای شخصی و به دور از جریانات سیاسی بود. خورشیدی در ۱۳ دی ماه ۹۰ از سوی
احمدینژاد که ریاست شورایعالی استاندارد را به عهده داشت با حفظ سمت به ریاست سازمان استاندارد منصوب شد که این انتصاب با واکنش شدید برخی نمایندگان مجلس و رسانهها مواجه شد. یک هفته بعد، احمدینژاد این انتصاب را لغو کرد و نظامالدین برزگری ریاست قبلی این سازمان در سمت خود ابقا شد. وی مدتی بعد در بهمنماه ۱۳۹۰ از سوی مجمع تشخیص مصلحت نظام بهعنوان معاونت امور قوا در دبیرخانه این مجمع منصوب شد. او پس از پایان دولت احمدینژاد از بیمارستان فیروزآبادی رفت و همانطور که قبلا اعلام کرده بود به کار طبابتش ادامه داد.
پسر احمدینژاد کجاست؟
مهدی احمدینژاد، فرزند محمود احمدینژاد است. صراطنیوز نوشت؛ فارغالتحصیل دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز است و شنیده شده در بازرسی ریاستجمهوری حضوری فعال داشته اما حکمی به نام وی نخورده بود. او با دختر اسفندیار رحیممشایی ازدواج کرد تا پیوند خانوادگی هم میان دو خانواده احمدینژاد - مشایی برقرار باشد.
برادری که زود رفت
داوود احمدینژاد، برادر محمود احمدینژاد هم که در دوران ریاستجمهوری برادرش به پست ریاست بازرسی نهاد ریاستجمهوری منصوب شد اما در مرداد ۱۳۸۷ از مقام خود کنارهگیری کرد. علت برکناری وی توسط برخی رسانهها اختلاف با محمود احمدی نژاد بر سر انتصاب علی کردان به پست وزارت کشور و نیز تأثیرپذیری زیاد از مشایی و مشارکت دادن تیم وی در کارها بود که توسط رسانههای دولتی استعفا به درخواست خود او اعلام شد. داوود بعدها اختلافات با برادر کوچکتر (محمود احمدینژاد) پیرامون انتصاب علی کردان به پست وزارت کشور را تأیید کرد و برخی رسانهها وی را عامل انتشار اعلامیه هفت صفحهای در مجلس در روز رأیگیری دانستند. اندکی پس از استیضاح و برکناری علی کردان، داوود احمدینژاد از سوی رئیس ستادکل نیروهای مسلح به عنوان دبیر جدید کمیته دائمی پدافند غیرعامل منصوب شد. وی توسط داوود دانشجعفری وزیر اقتصاد مستعفی احمدینژاد، متهم به منصوب کردن افرادی خاص در بازرسی ریاستجمهوری شد. داوود احمدینژاد در آخرین روز ثبتنام انتخابات ریاستجمهوری ایران (۱۳۹۲) با اعلام حضور مستقل در انتخابات و با شعار احتمالی «خدمت» شرکت کرد اما در ۲۹ اردیبهشت به نفع
سعید جلیلی از شرکت در انتخابات انصراف داد. داوود احمدینژاد در ابتدای دولت برادر بسیار به این میاندیشید که به مناصب مهمی خواهد رسید اما زمانی که مشایی به احمدینژاد نزدیک شد، او دانست که باید در مقام منتقد برادر ایفای نقش کند و اگر می خواهد دیده شود باید از عباراتی بهره بگیرد که برای افکار عمومی جالب باشد اما به این فکر نکرد که هر اقدامی بالاخره تاریخ مصرفی دارد و اکنون او در مناصب دولتی حضور ندارد که خبر ساز شود.
در نهایت...
بههرحال دولتهای نهم و دهم تمام شد و دولتی بر سر کار آمد که شعار آن هم شایستهسالاری است. بسیار کوشیدند تا دولت یازدهم را به فامیلسالاری متهم کنند که در این مسیر موفقیتی نداشتند. اما آنچه در اذهان عمومی باقی مانده حضور خویشان رئیس دولت قبل بر برخی کرسیهای دولتی بود و با پایان آن دولت، کرسی آنها هم دیگر تاریخ مصرفی برایشان نداشت.
حالا بعد از گشت 7-8 سال از دولت یازدهم و دوازدهم نظر کارشناسی و موشکافانه تون چیه!
فکر کنم کلی دارید به خودتون و عقل کم تون می خندید... نون شب دارید بخورید؟ ارز الان دقیقا چند تومنه؟ از صنعت هسته ای و دانشمندان هسته ای مون خبر دقیقی دارید؟ از پول های بلوکه شده ون پیش کره جنوبی چی خبری دارید؟ چه خبر از اقوام رییس جمهور فریدون و خواهرزاده جاسوسش و اقوام هیئت دولت نعمت زاده آخوندی و....؟ زبانتون بند نیامده احیانا
میازار موری که دانه کش است را یک بار بخوانید