گوناگون

نظر یک روزنامه نگار در خصوص اصلاح طلب خوب، اصلاح طلب بد

پارسینه: در دوران بهار اصلاح طلبان در ايران كه از دوم خرداد 1376 آغاز شد دایره اصلاح‌طلبي به حدي وسيع بود که حتی مخالفان جریان اصلاحات را هم كمتر كسي مي توانست خارج از آن تعريف كند

مسعود کاظمی - اصلاح طلب كيست؟ اصلاح طلبي چيست؟ اين سوالي بيش از دو دهه در سپهر سياسي ايران مطرح مي‌شود و احتمالا در دهه هاي پيش رو نيز پرسيده خواهد شد. در تعريفي كلس از اصلاح طلبي گفته شده است: اصلاح طلبي به طيفي از فعالان سياسي اتلاق مي‌شود كه هرگونه تغيير ظاهري و زيربنايي در بافت جامعه را از راه اصلاحات در سياست ها و قوانين و در اوج آن از طريق صندوق راي و نه از راه دستيابي به انقلاب و تغيير حكومت دنبال مي كنند.

اصلاح‌طلبان را مي توان در برابر انقلابيوني تعريف كرد كه تنها راه تغيير در عرصه جامعه را انجام انقلاب مي دانند و هرگز به چيزي كمتر از آن راضي نمي شوند. در دوران بهار اصلاح طلبان در ايران كه از دوم خرداد 1376 آغاز شد دایره اصلاح‌طلبي به حدي وسيع بود که حتی مخالفان جریان اصلاحات را هم كمتر كسي مي توانست خارج از آن تعريف كند. اين تكثر به حدي بود كه به طور مثال سعيد حجاريان جبهه اصلاحات را بين العباسين مي ناميد كه از عباس عبدي تا عباس دوزدوزاني را در بر مي گرفت. دورانی که بخشي از قدرت حاكم در اختيار اصلاح‌طلبان بود و سخني از اصلاح‌طلب خوب و بد و يا اصلاح طلب بدلي به ميان نمي آمد. اما اكنون و پس از رخداد اتفاقا سياسي مختلف تعاريف دچار دگرگوني شده و هر كسي بسته به نظرات سياسي خود، تعاريفي جديد و بعضا عجيب از جريان اصلاحات ارائه مي دهد.

اصلاح طلبان از كجا آمدند؟
22 بهمن 1357 انقلاب اسلامي ايران پيروز شد و اساس حكومت پيشين از ميان رفت. مرداني كه حالا پيروز انقلاب بودند فاقد تجربه مديريتي براي اداره حكومت بودند. به هر طريقي بود قانون اساسي نوشته شد و اجزاي اصلي حكومت شكل گرفت. احزابي در كشور فعاليت مي كردند كه پيش از انقلاب هم با حكومت پهلوي مبارزه مي كردند. حزب جمهوري اسلامي به عنوان اولين حزب فراگير در نظام نوپاي جمهوري اسلامي تشكيل شد كه به دليل اختلاف نظر بين اعضا و مسائلي مانند بمب گذاري در آن، منحل شد. جامعه روحانيت مبارز كه متشكل از كليه روحانيوني بود كه پس از انقلاب اسلامي اداره امور كشور را دست داشتند هم با نامه تعدادي از سرانش به محضر امام خميني (ره) اجازه انشعاب گرفتند. اين سرآغاز شكل گيري رسمي دو جناح رقيب و شناسنامه دار در مقابل هم بود.

جرياني كه ما از آن به عنوان اصلاح طلبان نام مي بريم در نيم دوم دهه شصت شكل گرفت و به عنوان چپ خط امامي شناخته مي شد و در انتخابات مجلس سوم توانست اكثريت كرسي ها را در اختيار بگيرد. حماسه دوم خرداد 1376 نقطه عطفي بزرگ براي جرياني بود كه طي سالهاي پيش از آن عملا از دايره قدرت كنار گذاشته شده بود. چپ خط امامي نام جريان اصلاحات به خود گرفت و شعار ايران براي همه ايرانيان را سرلوحه خود قرار داد. در این دوره تعاريف جدیدی به سپهر سياسي جمهوري اسلامي ايران عرضه شد. دقيقا در همين دوره بود كه خط امام به جناح اصلاح‌طلب و جبهه محافظه‌کار یا همان جناح راست به عنوان اصولگرايان ناميده شدند. اصلاح‌طلبان بر اين اعتقاد بودند كه جامعه ایران، یک جامعه پوينده است و بايد ملاك هاي گذشته در اداره امور كشور را براي اين جامعه دستخوش تغيير كرد. شاه بيت غزل اصلاح‌طلبان در اين دوره دفاع از مردمسالاری ديني و حمايت از حق تعیین سرنوشت مردم به دست خود آنان بود. دولت مستقر كه اصلاح‌طلب ناميده مي شد و رييس اين دولت كه بعدها به عنوان رهبر اصلاحات در ايران شناخته شد باور داشت كه مي توان ايران را با روش هاي دموكراتيك اداره كرد. اصلاح طلبان معتقد بودند در قانون اساسي جكهوري اسلامي ظرفيت‌هايي نهفته است كه مي توان از طريق اجراي بدون تنازل آن جامعه ايران را به سمت دموكرازيسيون سوق داد. مخالفان هم آرام نگرفتند و به قول رييس دولت اصلاحات هر 9 روز يك بحران آفريدند.


مجلس ششم؛ قدرت يا افول اصلاح طلبان
شكل گيري مجلس ششم، شوك دوم را پس از انتخابات رياست جمهوري به ايران وارد كرد. مجلسي كه مي توان گفت يكپارچه در خدمت اصلاحات بود و كمتر صداي مخالفي در آن به گوش مي‌رسيد. اما همين مجلس ششم بود كه به محض شکل گیری، نهادهاي حاكميتي بيشترين چالش را با آن رقم زدند. مجلسي كه رييس آن شيخ مهدي كروبي و محمدرضا خاتمي در آن نايب رييس بود. ماجراي قانون مطبوعات و حكم حكومتي رهبر انقلاب و تحصن تعدادي از نمايندگان در اعتراض به رد صلاحيت بيش از 4000 كانديداي مجلس هفتم، موجبات جنجال هاي فراواني را فراهم آورد. حتي مهدي كروبي هم در آن مقطع انتقاداتي را بر اصلاح طلبان مجلس ششم وارد دانست و و از سوي برخي نمايندگان متهم به كندروي شد. در همان مقطع نقل قولي از كروبي مطرح شد كه وي گفته بود بياييد اصلاح طلب خوب باشيم. همين اتفاقات بود كه باعث شد اخيرا دبير شوراي نگهبان به جهت تاييد صلاحيت نمايندگان مجلس ششم عذرخواهي كند و بگويد هر گز اجازه نمي دهد مجلسي شبيه مجلس ششم شكل گيرد. اتفاقات مجلس ششم و عدم حضور پررنگ مردم در انتخابات بعدي موجب شد اصلاح طلبان مجلس هفتم را از دست بدهند و در دست داشتن دولت و مجلس به صورت همزمان كه طبيعتا بايد باعث پيشروي اصلاحات مي شد، كاركردي عكس آن داشت. مجلس ششمي كه اكنون در كنار حوادث سال 88 يكي از خطوط قرمز اصولگراياني است كه اصلاح طلب خوب را كساني تعريف مي كنند كه در اين دو اتفاق حضوري نداشتند.

دوران احمدي نژاد و اصلاحاتي كه به محاق رفت

آغاز سيطره محمود احمدي نژاد بر دولت، عملا اصلاح طلبان را از دايره مديريت كشور كنار گذاشت. اصلاح طلباني كه نتوانستد به توافق حداكثري برسند . قافيه را به رقيب باختند. اصولگرايان سرمست از پيروزي در انتخابات رياست جمهوري و با فتح دوباره مجلس و شوراي شهر به سوي حاكميت يكپارچه ايده آل خود پيش رفتند. در انتخابات سال 88 ابتدا اصلاح طلبان با محمد خاتمي و در نهايت با ميرحسين موسوي و مهدي كروبي به عرصه انتخابات گام نهادند. حوادث پس از انتخابات رياست جمهوري همان سال بود كه عرصه سياست داخلي ايران را شبيه يك زلزله تمام عيار زير و رو كرد. جايگاه افراد و گروهها وجناح هاي سياسي كشور دگرگون شد و نياز به بازتعريف دوباره پيدا كرد. اصلاح طلبان كه هم از طرف حاكميت مطرود شدند و هم با محدوديت هاي بسياري روبرو بودند و همچنان هستند به نوعي در انسداد سياسي فرو رفتند. هر روز حد و مرز كنش سياسي آنان محدود و محدود تر شد.

انتخابات 92 و احياي اصلاح طلبان
پس از دوران 4 ساله بين 88 تا 92 كه شرايط كنش سياسي در ايران براي اصلاح طلبان به شدت محدود بود و آنها نتوانستند با نامزد حداكثري خود پاي به عرصه انتخابات بگذلرند، در نهايت از بين محمدرضا عارف ، معاون اول رييس دولت اصلاحات و حسن روحاني به اجماع رسيدند و ضمن حمايت از پيروز انتخابات 92 از بدنه اجتماعي خود خواستند كه در انتخابات حضور پيدا كرده و به حسن روحاني راي بدهند. انتخاب روحاني به عنوان رييس جمهور، تا حدي فضا را براي اصلاح طلبان باز كرد تا بتوانند دوباره وارد عرصه سياسي كشور شوند. هر چند كه هنوز بسياري از سران اين جريان در حبس و حصر به سر مي برند. برخي از چهره هاي سياسي اصلاح طلب وارد كابينه شدند و فضا از رخوت سابق خود خارج شد.

اما همچنان سايه اتفاقات مجلس ششم و حوادث بعد از انتخابات سال 88 بر سايه اصلاح طلبان سنگيني مي كند. نمونه بارز آن كشمكش دولت و مجلس بر سر وزير علوم است. معرفي چند كانديدا در اين مدت زمان كمي كه از آغاز به كار دولت گذشته و يك استيضاح نشانه بارز اين امر است. احمد توكلي نماينده اصولگراي مجلس نهم طي نامه اي به دكتر حسن روحاني، از رييس جمهور خواسته بود يك اصلاح طلب خوب را براي تصدي اين پست معرفي كند. توكلي در بخشي از نامه خود به رييس جمهور مي نويسد:

" اگر انتخابتان در دایره اصلاح طلبان می‌گنجد با توجه به این که در میان برادران اصلاح¬طلب، افراد با سابقه و مدیر و فهیمی که بدون شبهه در آن حوادث تلخ مشارکت نداشته‌¬اند، کم نیستند، حل مشکل آسان است. سعه صدر و گسترده کردن دایره انتخابتان شما را به انتخاب مدیران موفق و خوش سابقه اصلاح¬طلبی هدایت می¬کند که بلا شک مجلس به آنها رای خواهد داد، چرا که اکثریت مجلس به اصلاح‌¬طلب بودن یا نبودن آنقدر حساس نیستند که به صلاحیت و مقاومت بر خط امام رحمه الله علیه در دفاع از اصل نظام جمهوری اسلامی حساس است شاهد این مدعا، رای مجلس به کابینه¬‌ای است که اکثریت آن با اصلاح‌¬طلبان است و حتی برخی وزرای جنابعالی است که سابقه عضویت در شورای مرکزی حزب منحله و ساختارشکن مشارکت را داشته‌اند. البته بنده می¬پذیرم که سلایق و تمایلات در درک آن کلی و تشخیص مصادیق موثر است و بین ما نیز تفاوت¬هایی وجود دارد."

در اين نامه خاص و رويكرد كلي مجلس اصولگرا به مقوله وزير علوم، نشان از تقسيم بندي اصولگرايان بين اصلاح طلبان با عنوان اصلاح طلب خوب و اصلاح طلب بد است. ظاهرا اصلاح طلب خوب از نگاه اصولگرايان به كساني اتلاق مي شود كه نه در مجلس ششم حضور داشته اند و نه در حوادث پس از انتخابات سال 1388 كوچكترين ظهور و بروزي نداشته اند. اصولگراياني كه خود مسئوليت دولت 8 ساله اصولگرا را به عهده نمي گيرند و در حوادث پس از انتخابات سال 88 كوچكترين تقصيري را براي خود متصور نيستند اما براي اصلاح‌طلبان حد و مرزهاي بي شماري را در نظر مي گيرند.


اصلاح طلب بدلي، خوب و بد در گفتمان دروني

در هنگامه انتخابات سال 1392 بحثي در درون جبهه اصلاحات به وجود آمد كه برخي افرادي كه مي خواستند به عنوان كانديدا شانس خود را براي نشستن بر كرسي رياست جمهوري بيازمايند را اصلاح طلب بدلي ناميد. چرا كه معتقد بودند انان به اصول و ارزشهاي واقعي جبهه اصلاحات پايبند نيستند. بحث اصلاح طلب خوب و بد، نه تنها در جبهه اصولگرايان كه در گفتمان دروني جبهه اصلاحات نيز مطرح و با واكنش سيد محمد خاتمي همراه شد. حزب در شرف تاسيس نداي ايرانيان چندي پيش از لزوم نقد اصلاحات در گذشته گفت و قبول اشتباهات جريان اصلاح طلبي در ادوار گذشته را شرط فعاليت دوباره اين چريان دانست. حتي صادق خرازي، ليدر اين حزب اواخر تیرماه گذشته در گفتگويي از اشتباهات اصلاح طلبان سخن گفت و تاکید کرد: "اگر قرار باشد که اصلاحات در صحنه اجتماعی و سیاسی باقی بماند چاره ای ندارد که رفتار خود را بازنگری کند و پوست‌اندازی کند، چاره‌ای ندارد که از موقعیت خودش و از موقعیت اصلاحات و اصلاح‌طلبان باز تعریف جدید ارائه کند. نمی‌توانیم از یک طرف مدعی دین و دولت باشیم و از یک طرف با تمام مظاهر دین و دولت مبارزه کنیم." او گفته بود: "اصلاحات اشتباهات زيادي داشت. من معتقدم اصلاحات نیاز به باز تعریف دارد. بايد اصلاحات را از نو و مجددا تعريف كنيم." سيد محمد خاتمي در واكنش به اين سخنان گفت: " این طور تلقی نشود که اصلاح طلبی بد بوده است و حالا قرار است اصلاح طلبی خوب ایجاد شود اما متاسفانه این شائبه ایجاد شده که باید اصلاح کنند و انشاءالله دارند اصلاح می کنند!."

سخنان معنی دار خاتمی در زمانی منتشر شد که انتقاد از تاسیس گروه جدید منتسب به اصلاح طلبان افزایش می یابد. برای نمونه، احمد شیرزاد عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت در گفتگويي تاكيد کرده بود: "از اینکه افراد جریان سیاسی فعال و پویایی داشته باشند استقبال می کنیم اما در ادامه خواهش می کنیم مدعی چیزی که نماینده اش نیستند، نشوند." او معتقد بود: " اخلاق سیاسی ایجاب می‌کند اگر دوستان خط و مشی متفاوت دارند تصور نکنند وظیفه تاریخی دارند که جریان اصلاح طلب را به سمت دیگری سوق دهند.

" اصطلاح "اصولگرایی" در واکنش به اصطلاح "اصلاح طلبی"
با تمام اين تفاسير، جبهه اصلاحات به عنوان يك گفتمان در جامعه حيات دارد و به راه خود ادامه مي دهد. تقسيم بندي اصلاح زلبان به خوب و بد چندان در ادامه طريق اين طيف كه بدنه اجتماعي قابل توجهي هم دارد تاثيرگذار نيست. سعيد حجاريان تئوريسين سياسي اصلاح طلب، سال گذشته در گفت گويي بيان داشت : " اصطلاح "اصولگرایی" در واکنش به اصطلاح "اصلاح طلبی" در ایران باب شد." كساني كه جريان اصلاح طلبي را به خوب و بد تقسيم بندي مي كنند ريشه ها و بنيادهاي اين جريان را ناديده مي گيرند. اصلاح طلبي يك رجزخواني سياسي در عرصه سياسي ايران نيست. اين جريان به واسطه بدنه اجتماعي پر قدرتي كه در اختيار دارد مي تواند جامعه ايران را سريعتر به سوي بسط دموكراسي پيش ببرد.

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار