آسیب شناسی شایعه پراکنی در حادثه اسیدپاشی اصفهان
پارسینه: انتشار روزانه شایعه های مربوط به اسید پاشی در شهرهای ایران تبدیل به ماجرایی دنباله دار در شبکه های اجتماعی و ابزارهای جدید ارتباطی همچون وایبر ، واتس آپ، تانگو و غیره شده است. این در حالی است که دلیل این احساس ناامنی و فراگیری اخبار غیر رسمی بی اطلاعی جامعه از واقعیتهای موجود است.
به گزارش پارسینه، شایعه درموقعیتهایی رواج مییابد که مردم در انتظار خبر باشند ولی نتوانند آن را از منابع موثق دریافت کنند. هرگاه شهروندان مشتاق مطلع شدن درباره ماجرایی باشند، به هر نوع اطلاعاتی در این باره متوسل میشوند و سپس آن را میان خودشان منتشر می کنند .
از نظرجامعه شناسی، پدیده شایعه فرایندی است که از طریق آن اخباری پخش میشود بدون آنکه از مجراهای رایج باشد. شایعه میتواند از یک اطلاع نادرست منشأ بگیرد یا اینکه منبع آن اطلاعی درست، ولی اغراق آمیز و درهم باشد. آن خبر ازفردی به فرد دیگر و از گروهی به گروه دیگر منتقل میشود بدون آنکه منشأ آن مشخص شود یا دلایل قطعی درباره صحت آن وجود داشته باشد . در حادثه اسید پاشی اصفهان عملکرد ضعیف مسئولان در اطلاع رسانی سبب شد بازار شایعه این بار با وسعت و دربرگیری بیشتری داغ شود و بسیاری ازمردم آگاهانه یا ناآگاهانه ماجراهایی را دهان به دهان نقل کنند که از اساس وجود نداشته است.
مرگ افرادی در اصفهان به دلیل اسیدپاشی، گزارشهایی از وقوع اسید پاشی درتبریز، یزد و تهران از جمله شایعه هایی است که بازار آن در هفته های اخیر در فضای مجازی داغ است. این رویه تا آنجا ادامه پیدا کرد که رسانه های مکتوب نیز طعمه این شیطنت ها شوند و برخی از آنها با تیترهایی که منبع موثقی نداشت سوار براین موج به احساس ناامنی درمیان مردم دامن بزنند.
در این میان، تعلل مسئولان در اطلاع رسانی بهنگام و غفلت از اخبار و شایعه هایی که در فضای مجازی به سرعت مطرح میشود سبب شد گروهی از جامعه برای دریافت اطلاعات بیشتر حتی به رسانههای بیگانه نیز روی بیاورند و آنچه که مد نظر این رسانه ها بود به عنوان واقعیت این حوادث به جامعه تلقین شود.
سکوت مسئولان مجالی برای عرض اندام شایعه سازان
استاد دانشگاه شهید بهشتی تهران و آسیب شناس این رفتار را نقد می کند و می گوید:حضور به موقع مسئولان و نهادهای مرتبط با امنیت عمومی و آرامش اجتماعی باعث جلوگیری از تولید و گسترش شایعات می شود. از نگاه رفتار شناسی در نبود واقعیت است که شایعه تولید می شود و به وسیله گروه ها و افراد مختلف گسترش پیدا می کند .
مجید ابهری با اشاره به اینکه دو دسته درجامعه دست به ایجاد شایعه و موج آفرینی می زنند می گوید: گروه اول اشخاص و گروه هایی هستند که دارای منافع سیاسی هستند و قصد دارند با استفاده از شایعه سازی عملکرد نهادهای انتظامی را تضعیف کنند و شرایطی ملتهب از جامعه ایران نشان دهند. این گروه ها با پشتیبانی رسانه های بیگانه ازجمله B.B.C و من و تو می کوشند با بزرگنمایی واقعیت هایی که رخ داده است و مرتبط کردن حواث به برخی گروه های سیاسی و مذهبی نسبت به فرضیه سازی با هدف تخریب صنعت گردشگری ایران و از بین بردن احساس امنیت در جامعه اقدام کنند.
به گفته وی، گروه دیگری هم هستند که با وجود نداشتن سوءنیت قربانی گروه اول می شوند. آنها تنها به دلیل اضطراب و وجود احساس ناامنی که در شبکههای اجتماعی به آنها القا شده است به تکثیر شایعه با استفاده ازنرم افزارها و شبکه های موبایلی اقدام می کنند.
واقعیت های امروز قابل پنهان کردن نیست
ابهری با اشاره به اینکه درشرایط امروز دیگرنمی توان حوادث و مشکلات اجتماعی را پنهان کرد بر ضرورت به دست گرفتن ابتکار عمل توسط مسئولان دربرخورد با این مشکلات تاکید کرد و اظهار داشت: مسئولان باید پیش از اینکه رسانه های غیر رسمی درمورد حادثه ای شروع به انعکاس اخبار کنند از طریق رسانه های رسمی اطلاع رسانی کنند و ابعاد مختلف اجتماعی، فرهنگی و رفتاری مردم را هدایت کنند تا جامعه زودتر به آرامش برسد.
این استاد دانشگاه، خبر رسانی دیرهنگام درحوادث به مردم را مساوی با اطلاع رسانی نکردن به آنان دانست و معتقد است: اطلاع رسانی به مردم در برخورد با حوادث و مشکلات باید به موقع به انجام برسد چرا که در صورت بی توجهی به این موضوع، ابتکارعمل ازدست مسئولان خارج خواهد شد و رسانه های غیر رسمی که دغدغه امنیت مردم را ندارند مدیریت امور را به دست میگیرند.
وی بابیان اینکه این حوادث برای اولین بار نیست که در کشور رخ می دهد می گوید: نحوه برخورد با حوادث و مسایلی مانند خفاش شب، قاتل مشهدی، دوچرخه سوار زاهدانی و قاتل کرجی با حوادث و معضلات فعلی کاملا متفاوت شده است. اگر درگذشته مسئولان برای رعایت بهداشت روانی و امنیت جامعه به کندی اطلاع رسانی می کردند این رویه در شرایط فعلی نباید ادامه پیدا کند. از نگاه آسیب شناسی، در صورتی که مسئولان درقبال حوادثی مانند آنچه دراصفهان رخ داد به سرعت و دقت اطلاع رسانی نکنند این موضوع سبب خواهد شد اعتماد مردم از دست برود و سرمایه های اجتماعی کمرنگ شود و به جای آن اضطراب ونگرانی به عنوان یک ناهنجاری افزایش یابد.
وی با ابراز تاسف از وقوع برخی رفتارهای زننده و غیر اخلاقی برخی افراد ناباب با زنان در پی اسید پاشی های اخیر می گوید:متاسفانه ناهنجاری هایی در پی این حادثه در جامعه ایجاد شده است که در آن، افرادی با پاشیدن آب به سوی زنان تلاش می کنند ناامنی ایجاد کنند و از این کار خود لذت هم می برند که باید با ریشه یابی علت انجام چنین کاری با عاملان آن برخورد شود.
مسئولان و دست اندرکاران خبری پدافند غیرعامل را یاد بگیرند
ابهری معتقد است آموزش پدافند غیر عامل و ارائه برنامه های آموزشی به منظور مدیریت بحران برای مسئولان و کارگزاران خبری موضوعی است که باید به جدیت مورد توجه قرار گیرد. در حال حاضر با مشکل نبود مهارتهای کافی برای کنترل افکار عمومی و ضعف در مدیریت و هدایت این افکار مواجهیم. رسانه های ما نیز باید این آموزش ها را فرا بگیرند تا بدانند در برخورد با چنین حوادثی چگونه عمل کنند زیرا مهارت های کنترل افکار عمومی وضعف در مدیریت و هدایت این افکار هستیم.
وحشت مردم به توسعه شایعه کمک کرد
استاد دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی نیز معتقد است بخشی از شایعه ایجاد شده در حوادث اسیدپاشی اخیر ناشی از وحشت مردم و بی اطلاعی آنان از واقعیت های موجود است. مردم به دلیل اطلاعات کافی در مورد اسید پاشی دریافت نکرده بودند دچار وحشت شدند. وحشت آنها سبب شد رفتارهایی در جامعه ایجاد شود که به گسترش شایعه دامن بزند.
مصطفی اقلیما با بیان اینکه مردم معتقدند با توجه به سوابق گذشته، دستگاه های امنیتی و پلیسی توانمندی بالایی درشناسایی مجرمان دارند می افزاید: البته در این ماجرا مسئولان اطلاعات خوبی به مردم ندادند و در مراحل اولیه، از دستگیری چهار نفر خبر دادند و بعد اعلام کردند که این افراد مظنون هستند. سپس اعلام شد که عامل این کار دیوانه است و با این عملکرد بر دامنه نگرانی و ترس مردم اضافه شد و با شدت گرفتن این ترس شایعه ها نیز قوت گرفت.
اقلیما تنها راه جلوگیری از تکرار حوادث و کنش های رفتاری مشابه در جامعه را عمل به رهنمودهای مقام معظم رهبری میداند و می گوید: رهبر انقلاب همواره به دو اصل مهم در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام تاکید می کنند که شایسته سالاری و پاسخگویی از جمله آنها است. اگر مسئولان شایسته و دقیق در انجام وظایف به کار گرفته شوند و روحیه پاسخگویی داشته باشند بیشتر مشکلات در صورت وقوع چنین حوادثی برطرف می شود.
*مهر
شايعه
شايعه یکی از طبيعيترين پديده هاي اجتماعي و يكي از رايجترين شيوههاي كنش متقابل است كه تاكنون كمتر شناخته شده است. شايعه يك مقولة ذهنی و رواني با ابعاد گستردهاي است كه ابعاد مختلف آن به ويژه در زمانهاي بحراني (مثل زمان جنگ )، حالتي به مراتب حادتر به خود ميگيرد. هر چند كاركردهاي اجتماعي شايعه كاملاً شناخته نيست، اما بيشتر در وضعيتهاي « ناهنجاري» در جامعه به وقوع ميپيوندند، اين بدان معني است كه شايعه گزارش تأييد نشدهاي از وقايع است كه به تعريف و تبيين وضعيتهاي مهمي كه به صورت دو پهلو ظاهر ميشود كمك ميكند.
شايعه پيامي است كه به طرز غير رسمي (معمولاً دهان به دهان ) منتقل ميشود و به موضوعي مربوط مي شود كه تحقيق در صحت و سقم آن مشكل است. شايعه شامل اطلاعاتي ميشود كه براي مردم اهميت دارد. البته ممكن است بخشي از شايعه حقيقت داشته باشد، هر چند ميتوان گفت كه اين حكم همواره صادق نيست.
شايعه چيست و در چه موقعيتهايي رواج مييابد ؟
شايعه پيامي است كه در ميان مردم رواج مييابد، ولي واقعيتها آن را تأييد نميكند. شايعه در موقعيتهايي رواج مييابد كه مردم مشتاق خبر باشند ولي نتوانند آن را از منابع موثق دريافت كنند. هر گاه آدمها مشتاق خبرگيري دربارة قضيهاي باشند، به هر نوع اطلاعاتي در اين باره متوسط ميشوند و سپس آن اطلاعات را در ميان خودشان پراكنده ميسازند.
از نظر جامعه شناسي، پديده شايعه فرايندي است كه از طريق آن، اخباري پخش و اغلب قلب ميشود بدون آنكه از مجراهاي رايج گذشته باشد.
شايعه ميتواند از يك اطلاع نادرست منشاء بگيرد يا آنكه منبع آن اطلاعي درست ولي اغراق آميز و درهم باشد. آن خبر از فردي به فرد ديگر و از گروهي به گروه ديگر منتقل ميشود، بدون آنكه منشاء آن مشخص يا دلايل قطعي دربارة صحت آن وجود داشته باشد.
آلپورت و پستمن ( Alport & postman ) ميگويند كه شايعه محصول دو عامل است:
1. علاقه مردم به موضوع ( اهميت داشتن شايعه هم براي گوينده و هم براي شنونده ).
2. ميزان ابهام موضوع ( احتمال وجود و يا چند تعبير از يك موضوع ).
به نظر ميرسد هر دو عامل ياد شده از شرايط شايعه باشد . ممكن است عدهاي به نتايج يك برنامة علمي يا تفريحي راديو يا تلويزيون علاقه داشته باشند. اما چون ابهامي در اين مسابقه يا حادثه وجود ندارد، ممکن است شايعهاي در مورد آن بروز نكند. در صورتي كه اگر به جاي برنامه علمي يا مسابقة ورزشي ساده يك برنامة علمي بحث انگيز يا يك مسابقه حساس مطرح باشد. احتمال بروز شايعه دربارة آن بيشتر ميشود.
فرمول اصلي شايعه
به نظر ميرسد دو شرط «اهميت» و «ابهام» در انتقال شايعه تأثير دارد و كم و بيش از رابطهاي كمي برخوردار است. در واقع ميتوان فرمول قدرت و شدت شايعه را به صورت زير نوشت: ( R: I . A )
اگر بخواهيم اين فرمول را با كلمات تعريف كنيم، معني آن چنين است:
ميزان رواج شايعه (R) تقريباً برابر است با حاصل ضرب اهميت (I) در ابهام (A) موضوع مستتر در آن شايعه .
هر آيينه ابهام يا اهميت، صفر باشد شايعهاي وجود نخواهد داشت. مثلاً ما ايرانيها هيچوقت درباره گرانشدن قيمت شكر در كوبا در كشور خودمان شايعهاي نميشنويم، چون اين موضوع براي ما مهم نيست. اما خبرهاي مربوط به افزايش يا كاهش انواع ارز یا طلا در كشور ما در سالهاي اخير از جمله شايعه سازترين موارد بوده است. بنابراين ، هر قدر خبر شايعه مهمتر باشد و مردم دربارة آن موضوع اطلاع كمتري داشته باشند، احتمال ايجاد شايعه قويتر ميشود. فرمول ياد شده در حد بسيار بالايي قابل اطمينان است، هر چند تحت شرايط مشخص عملكرد آن تغییر می کند. اگر جمعيتي تحت كنترل شديد قرار داشته باشند و اگر پخش و انتشار شايعه جرايم سنگيني داشته باشد، آن وقت مردم كم و بيش خوددار خواهند شد و شايعه نخواهند ساخت، يا اين شايعه سازي كمتر خواهد شد.
شكل گيري شايعه
شايعه معمولاً در زمينهاي از ابهام و تنش كه تحت آن هنجارها يا باورها زير سؤال رود خطراتي وجود داشته باشد يا رفاه كافي در دسترس مردم نباشد، گسترش مييابد. همه اين وضعيتها باعث نگراني و توجه ميشود. اين احساسات انگيزه لازم براي گوش دادن به شايعه و انتقال آن به ديگران را فراهم ميآورد.
همانطور كه گفته شد، شايعه بيش از هر چيز از اهميت و ابهام مستتر در موضوع تغذيه ميشود. اين دو عامل بيانگر كنش متقابل زمينههاي فردي و جمعي در شكل گيري و رواج شايعه است .
در انتقال شايعه سه عمل ادراك، به حافظه سپردن و گزارش كردن از فردي به فرد ديگر طي ميشود. اين مراحل در روند رواج شايعه از يك فرد به فرد ديگر متناسب با دفعات انتقال، تقويت ميشود و به طور طبيعي به كاستنيها و افزودنيهايي بر اصل مطلب منتهي ميگردد.
بدينترتيب شايعه از مراحل اولية شكلگيري تا تبديل آن به گزارش نسبتاً ثابت، با سه روند اصلي زير ارتباط دارد:
1. تسطيح (Leveling) يعني حذف برخي جزئيات كه به نظر ناقلان شايعه ، غير مهم و كم اهميت تلقي ميشود. به بيان ديگر ، هر قدر شايعه بيشتر نشر يابد رفتهرفته كوتاهتر و فشرده تر و مختصرتر ميگردد.
2. برجستگي (Sharpening) بدين معنا كه برخي جزئيات در طي جريان انتقال شايعه پايداري قابل ملاحظه دارد.
3. همانند سازي (Assimilation) بدين معنا كه ناقلان شايعه براساس منافع خويش موضوع شايعه را مفهوم و متناسب ميكنند.
بايساو (Bysow) آغاز رواج شايعه را با سه ويژگي زير آميخته ميداند:
1. حادثه را يك يا چند نفر با علاقه برداشت ميكنند؛ علاقة آنان ريشه در اهميت اجتماعي حادثه دارد.
2. رخداد از سوي دريافت كنندة آن ويرايش و ارزشيابي ميشود.
3. پس از تكميل، ويرايش شايعه آغاز ميشود.
تحليل بايساو قابل قبول است مشروط بر آنكه هيچ گونه فاصلة زماني بين دو مرحلة 1 و 2 فرض نشود.
انواع شايعه
پژوهشگران براي تقسيم بندی شايعه تلاش فراوانی كردهآند، اما از آنجا كه روابط اجتماعي به هم پيوسته و انگيزه های دروني انسانها متفاوت است . نميتوان تقسيمي فراگير به دست داد كه در همه جا قابل استناد و انطباق باشد . بايساو انواع شايعه را به شرح زير ميداند:
1. شايعههاي خزنده: شايعههايي كه به آرامي منتشر ميشوند و مردم آن را به طور پنهاني و پچپچكنان و در گوشي به يكديگر منتقل ميكنند، نهايتاً در همه جا پخش ميگردد.
2. شايعههاي تند و سريع: شايعههايي است كه چون آتش به خرمن ميافتند. اين نوع شايعهها در زماني كوتاه، گروه وسيعي را تحت پوشش ميدهند. آنچه دربارة حوادث و فجايع، پيروزيهاي درخشان يا شكستها در زمان جنگ انتشار مييابد، از اين نمونه است. از آنجا كه اينگونه شايعهها بار هيجاني و عاطفي فراوان دارد و هيجانهايي چون وحشت، خشم و خوشحالي ناگهاني ايجاد ميكند، موجب بازتاب فوري ميگردد.
3. شايعههاي شناور: اينگونه شايعهها هر گاه شرايط را مساعد بيايد. قوت ميگيرد و در غير اينصورت مخفي ميماند تا موقعيت فراهم شود. اخبار و مطالبي كه در جنگها پيرامون آلودهسازي آبها، وحشيگري دشمن در برخورد با زنان و كودكان و مانند آن پخش مي شود، از اين نوع شايعهها است. آلپورت و پستمن در اين باره مثالي آوردهاند كه خلاصة آن چنين است: سربازي در جنگ جهاني اول به دست نيروهاي آلماني اسير شده بود. پيامي به خانواده خود فرستاده و گفته بود كه تمبر پستي را نگه دارند. از آنجا كه خانواده او ميدانستند وي هيچ تمايلي به گردآوري تمبر نداشته، از اين تقاضا تعجب كرده دست به كاوش زدند، چون تمبر را جدا كردند ، ديدند كه پشت تمبر نوشته شده بود ، اسير كنندگان، زبان او را بريدهاند. اين شايعه در جنگ جهاني دوم نيز رواج يافته بود . حال آنكه به دو دليل شايعه غلط بود : نخست نامههاي اسراي جنگي فاقد تمبر پستي بود ديگر آنكه اگر فرد پس از بريدن زبان ، تحت عمل جراحي فوري قرار نگيرد در اثر خونريزي خواهد مرد.
4. شايعههاي شيطاني: برخي از شايعهها در زمان اضطراب مردم منتشر ميشود. يعني زماني كه همگي از يك چيز ترسيدهاند و به همين سبب آمادة پذيرش شايعههايي در مورد موضوع ترس خود چنين شايعههايي قوت ميگيرد. براي مثال بعد از حملة پاژن به پرل ها ربور (Perl Harbour) مردم وحشتزده شدند و شايعههايي مبني براينكه بخش اعظم ناوگان اقيانوس آرام منهدم شده، پخش شد. البته خسارتهاي وارده زياد بود، اما به منظور پنهان نگه داشتن قسمتي از واقعيات و ترس و مردم، حكايتهايي مبالغهآميز و باور نكردني، به صورت شايعه منتشر شد. چنين شايعههايي كه بر ترس مبتني است، « شايعه شيطاني» (Rumor Bogey) خوانده ميشود.
5. شايعههاي وحشت: شايعههاي ديگري وجود دارد كه موجب بروز وحشت ميشود. كه به آن
« شايعات وحشت » (Panic Rumors) ميگويند. مثلاً همزمان با پخش گزارشهاي مربوط به شكست يا نزديك شدن سربازان دشمن شايعههايي از اين قبيل مطرح ميشود. خطر اين نوع شايعهها آن است كه هر كس شايعه را باور كند، معمولاً رفتارهايي ناگهاني و خشونتآميز و توأم با فرار انجام ميدهد.
بدين ترتيب، او خود به يك شايعه تبديل ميشود و شايعه صورت واقعيت به خود ميگيرد چون مردمي هم كه او را ميبينيد به فكر فرار و رفتن ميافتند.
انتشار شايعه
محتواي شايعه به مرور زمان تغيير ميكند و ميزان اين تغيير تا حدود زيادي از واكنشهاي عاطفي ناشي از شايعه متأثر است. هر چه قدرت شايعه براي تحريك احساسات بيشتر باشد. احتمال تغييراتي كه در محتواي شايعه بروز ميكند، زيادتر است. كساني كه شايعه را منتقل ميكنند، تمايل دارند برخي جزئيات را حذف و بر بعضي تأكيد كنند. معمولاً تغييراتي كه در جزئيات داده ميشود، منعكس كنندة ترسها، تعصبها، اميده ، ديگر احساسات مردمي است كه شايعه را منتقل ميسازند.
انتقال يك شايعه فرايندي اجتماعي است كه يك يك افراد ميتوانند نقشهاي متعددي درآن داشته باشند. عدهاي از افراد پيام آورند و بر آنچه تكيه كرده و آن را معتبر ميدانند، منتقل ميكنند. عدة ديگر در نقش افراد شكاك ظاهر مي شوند و دربارة آنچه ميشنوند، ترديد ميكنند. همچنين، عدهاي ممكن است به تعبير و تفسير روي بياورند و مترصد اين باشند كه چه رخ ميدهد. بالاخره، احتمالاً عدهاي هستند كه براساس شايعهها تصميمگيري ميكنند و همين كه شايعهاي پخش شد، به اقدامات خاصي دست ميزنند.
چرا مردم شايعه را ميپذيرند ؟
هر شايعهاي براي پخش و پذيرش نيازمند ارتباط با مخاطبين خود است. هر نياز انسان ميتواند به شايعه تحرك و پويايي خاصي ببخشد. مثلاً كارمندي كه از گراني به تنگ آمده باشد (نياز)، بيشتر مستعد پذيرش شايعه در مورد بهبود اوضاع اقتصادي به خصوص افزايش حقوق و مزايا است، تا كسي كه اين نياز را ندارد، عواملي كه ميتواند در انتشار و پذيرش شايعه مؤثر باشد، عبارتند از:
1. تنفر: تنفر ميتواند عاملي براي پخش و پذيرش شايعه باشد. آدمي هنگامي كه از كسي متنفر است و تصورات خود را به گونهاي زشت دربارة ان ترسيم ميكند و بدون هيچ دليل هر خبر منفي را دربارة او ميپذيرد. يقيناً شايعه در مورد چنين كسي جنبهاي انتقام آميز دارد. مثلاً دانشآموزي كه از مدير مدرسهاي متنفر باشد، هم زمينة شايعهسازي دربارة مدير و هم پذيرش شايعه در مورد او را دارد.
2. پذيرش شايعه براي توجيه خود: هنگامي كه بدترين چيزها را دربارة ديگران باور ميكنيم، در واقع در حال تلاش براي توجيه خود هستيم. اما اگر خود را مقصر بدانيم، آن وقت كمتر مستعد پذيرش شايعه خواهيم بود. پژوهشي كه در آمريكا به عمل آمده، نشان ميدهد كساني كه به تبعيض نژادي اعتقاد دارند، سريعاً شايعههايي مربوط به سپاه پوستان درست کرده و منتشر می کنند.
3. شكستن سكوت ملالآور: شايعه گاه براي پركردن سكوتي ملالآور نيز به كار ميرود. مثلاً وقتي در يك مهماني شركت داشته باشيد كه هنوز همة مهمانها نيامده باشند، در بين چند نفري كه دور هم جمع شده و هيچ حرفي براي گفتن نداشته باشند. كافي است يكي سكوت را شكسته بگويد:
« آيا شنيدهايد كه ... » به اين ترتيب بازار شايعه داغ ميشود و هر كس برای آنكه از معركه عقب نماند، چيزي به آن اضافه ميكند و سرانجام بحثي گرم و داغ در برميگيرد كه حتي گذشت زمان هم احساس نميشود.
4. تحريف واقعيتها: شايعه در نقل دهان به دهان مرتباً تحريف مي شود تا جايي كه نقل قول دست چندم با نقل قول دست اول بسيار تفاوت پيدا ميكند. به طوري كه اگر اين شايعه را به سازنده اولي آن بگويند، اونیز از اين تحريف تعجب ميكند ! در يك آزمايش « آزموزگاری داستاني را خواند و سپس آن را به ديگري گفت و نفر دوم نيز آن را به سومي گفت و اليآخر، تا اينكه چندين نفر داستان را برای همدیگر باز گفتند. در اين تحقيق ديده شد كه چگونه داستان تحريف شد، بسياري از جزئيات آن حذف و مطالب ديگري به آن اضافه شد و در جزئيات موضوع نيز به شيوههاي مختلف تغيير ايجاد گرديد. هر چند اين تحقيق در مورد حافظه انجام گرفته بود، ولي معلوم شد كه حافظه نيز در انتقال شايعه اهميت بسيار دارد».
پایان
شايعه
شايعه یکی از طبيعيترين پديده هاي اجتماعي و يكي از رايجترين شيوههاي كنش متقابل است كه تاكنون كمتر شناخته شده است. شايعه يك مقولة ذهنی و رواني با ابعاد گستردهاي است كه ابعاد مختلف آن به ويژه در زمانهاي بحراني (مثل زمان جنگ )، حالتي به مراتب حادتر به خود ميگيرد. هر چند كاركردهاي اجتماعي شايعه كاملاً شناخته نيست، اما بيشتر در وضعيتهاي « ناهنجاري» در جامعه به وقوع ميپيوندند، اين بدان معني است كه شايعه گزارش تأييد نشدهاي از وقايع است كه به تعريف و تبيين وضعيتهاي مهمي كه به صورت دو پهلو ظاهر ميشود كمك ميكند.
شايعه پيامي است كه به طرز غير رسمي (معمولاً دهان به دهان ) منتقل ميشود و به موضوعي مربوط مي شود كه تحقيق در صحت و سقم آن مشكل است. شايعه شامل اطلاعاتي ميشود كه براي مردم اهميت دارد. البته ممكن است بخشي از شايعه حقيقت داشته باشد، هر چند ميتوان گفت كه اين حكم همواره صادق نيست.
شايعه چيست و در چه موقعيتهايي رواج مييابد ؟
شايعه پيامي است كه در ميان مردم رواج مييابد، ولي واقعيتها آن را تأييد نميكند. شايعه در موقعيتهايي رواج مييابد كه مردم مشتاق خبر باشند ولي نتوانند آن را از منابع موثق دريافت كنند. هر گاه آدمها مشتاق خبرگيري دربارة قضيهاي باشند، به هر نوع اطلاعاتي در اين باره متوسط ميشوند و سپس آن اطلاعات را در ميان خودشان پراكنده ميسازند.
از نظر جامعه شناسي، پديده شايعه فرايندي است كه از طريق آن، اخباري پخش و اغلب قلب ميشود بدون آنكه از مجراهاي رايج گذشته باشد.
شايعه ميتواند از يك اطلاع نادرست منشاء بگيرد يا آنكه منبع آن اطلاعي درست ولي اغراق آميز و درهم باشد. آن خبر از فردي به فرد ديگر و از گروهي به گروه ديگر منتقل ميشود، بدون آنكه منشاء آن مشخص يا دلايل قطعي دربارة صحت آن وجود داشته باشد.
آلپورت و پستمن ( Alport & postman ) ميگويند كه شايعه محصول دو عامل است:
1. علاقه مردم به موضوع ( اهميت داشتن شايعه هم براي گوينده و هم براي شنونده ).
2. ميزان ابهام موضوع ( احتمال وجود و يا چند تعبير از يك موضوع ).
به نظر ميرسد هر دو عامل ياد شده از شرايط شايعه باشد . ممكن است عدهاي به نتايج يك برنامة علمي يا تفريحي راديو يا تلويزيون علاقه داشته باشند. اما چون ابهامي در اين مسابقه يا حادثه وجود ندارد، ممکن است شايعهاي در مورد آن بروز نكند. در صورتي كه اگر به جاي برنامه علمي يا مسابقة ورزشي ساده يك برنامة علمي بحث انگيز يا يك مسابقه حساس مطرح باشد. احتمال بروز شايعه دربارة آن بيشتر ميشود.
فرمول اصلي شايعه
به نظر ميرسد دو شرط «اهميت» و «ابهام» در انتقال شايعه تأثير دارد و كم و بيش از رابطهاي كمي برخوردار است. در واقع ميتوان فرمول قدرت و شدت شايعه را به صورت زير نوشت: ( R: I . A )
اگر بخواهيم اين فرمول را با كلمات تعريف كنيم، معني آن چنين است:
ميزان رواج شايعه (R) تقريباً برابر است با حاصل ضرب اهميت (I) در ابهام (A) موضوع مستتر در آن شايعه .
هر آيينه ابهام يا اهميت، صفر باشد شايعهاي وجود نخواهد داشت. مثلاً ما ايرانيها هيچوقت درباره گرانشدن قيمت شكر در كوبا در كشور خودمان شايعهاي نميشنويم، چون اين موضوع براي ما مهم نيست. اما خبرهاي مربوط به افزايش يا كاهش انواع ارز یا طلا در كشور ما در سالهاي اخير از جمله شايعه سازترين موارد بوده است. بنابراين ، هر قدر خبر شايعه مهمتر باشد و مردم دربارة آن موضوع اطلاع كمتري داشته باشند، احتمال ايجاد شايعه قويتر ميشود. فرمول ياد شده در حد بسيار بالايي قابل اطمينان است، هر چند تحت شرايط مشخص عملكرد آن تغییر می کند. اگر جمعيتي تحت كنترل شديد قرار داشته باشند و اگر پخش و انتشار شايعه جرايم سنگيني داشته باشد، آن وقت مردم كم و بيش خوددار خواهند شد و شايعه نخواهند ساخت، يا اين شايعه سازي كمتر خواهد شد.
شكل گيري شايعه
شايعه معمولاً در زمينهاي از ابهام و تنش كه تحت آن هنجارها يا باورها زير سؤال رود خطراتي وجود داشته باشد يا رفاه كافي در دسترس مردم نباشد، گسترش مييابد. همه اين وضعيتها باعث نگراني و توجه ميشود. اين احساسات انگيزه لازم براي گوش دادن به شايعه و انتقال آن به ديگران را فراهم ميآورد.
همانطور كه گفته شد، شايعه بيش از هر چيز از اهميت و ابهام مستتر در موضوع تغذيه ميشود. اين دو عامل بيانگر كنش متقابل زمينههاي فردي و جمعي در شكل گيري و رواج شايعه است .
در انتقال شايعه سه عمل ادراك، به حافظه سپردن و گزارش كردن از فردي به فرد ديگر طي ميشود. اين مراحل در روند رواج شايعه از يك فرد به فرد ديگر متناسب با دفعات انتقال، تقويت ميشود و به طور طبيعي به كاستنيها و افزودنيهايي بر اصل مطلب منتهي ميگردد.
بدينترتيب شايعه از مراحل اولية شكلگيري تا تبديل آن به گزارش نسبتاً ثابت، با سه روند اصلي زير ارتباط دارد:
1. تسطيح (Leveling) يعني حذف برخي جزئيات كه به نظر ناقلان شايعه ، غير مهم و كم اهميت تلقي ميشود. به بيان ديگر ، هر قدر شايعه بيشتر نشر يابد رفتهرفته كوتاهتر و فشرده تر و مختصرتر ميگردد.
2. برجستگي (Sharpening) بدين معنا كه برخي جزئيات در طي جريان انتقال شايعه پايداري قابل ملاحظه دارد.
3. همانند سازي (Assimilation) بدين معنا كه ناقلان شايعه براساس منافع خويش موضوع شايعه را مفهوم و متناسب ميكنند.
بايساو (Bysow) آغاز رواج شايعه را با سه ويژگي زير آميخته ميداند:
1. حادثه را يك يا چند نفر با علاقه برداشت ميكنند؛ علاقة آنان ريشه در اهميت اجتماعي حادثه دارد.
2. رخداد از سوي دريافت كنندة آن ويرايش و ارزشيابي ميشود.
3. پس از تكميل، ويرايش شايعه آغاز ميشود.
تحليل بايساو قابل قبول است مشروط بر آنكه هيچ گونه فاصلة زماني بين دو مرحلة 1 و 2 فرض نشود.
انواع شايعه
پژوهشگران براي تقسيم بندی شايعه تلاش فراوانی كردهآند، اما از آنجا كه روابط اجتماعي به هم پيوسته و انگيزه های دروني انسانها متفاوت است . نميتوان تقسيمي فراگير به دست داد كه در همه جا قابل استناد و انطباق باشد . بايساو انواع شايعه را به شرح زير ميداند:
1. شايعههاي خزنده: شايعههايي كه به آرامي منتشر ميشوند و مردم آن را به طور پنهاني و پچپچكنان و در گوشي به يكديگر منتقل ميكنند، نهايتاً در همه جا پخش ميگردد.
2. شايعههاي تند و سريع: شايعههايي است كه چون آتش به خرمن ميافتند. اين نوع شايعهها در زماني كوتاه، گروه وسيعي را تحت پوشش ميدهند. آنچه دربارة حوادث و فجايع، پيروزيهاي درخشان يا شكستها در زمان جنگ انتشار مييابد، از اين نمونه است. از آنجا كه اينگونه شايعهها بار هيجاني و عاطفي فراوان دارد و هيجانهايي چون وحشت، خشم و خوشحالي ناگهاني ايجاد ميكند، موجب بازتاب فوري ميگردد.
3. شايعههاي شناور: اينگونه شايعهها هر گاه شرايط را مساعد بيايد. قوت ميگيرد و در غير اينصورت مخفي ميماند تا موقعيت فراهم شود. اخبار و مطالبي كه در جنگها پيرامون آلودهسازي آبها، وحشيگري دشمن در برخورد با زنان و كودكان و مانند آن پخش مي شود، از اين نوع شايعهها است. آلپورت و پستمن در اين باره مثالي آوردهاند كه خلاصة آن چنين است: سربازي در جنگ جهاني اول به دست نيروهاي آلماني اسير شده بود. پيامي به خانواده خود فرستاده و گفته بود كه تمبر پستي را نگه دارند. از آنجا كه خانواده او ميدانستند وي هيچ تمايلي به گردآوري تمبر نداشته، از اين تقاضا تعجب كرده دست به كاوش زدند، چون تمبر را جدا كردند ، ديدند كه پشت تمبر نوشته شده بود ، اسير كنندگان، زبان او را بريدهاند. اين شايعه در جنگ جهاني دوم نيز رواج يافته بود . حال آنكه به دو دليل شايعه غلط بود : نخست نامههاي اسراي جنگي فاقد تمبر پستي بود ديگر آنكه اگر فرد پس از بريدن زبان ، تحت عمل جراحي فوري قرار نگيرد در اثر خونريزي خواهد مرد.
4. شايعههاي شيطاني: برخي از شايعهها در زمان اضطراب مردم منتشر ميشود. يعني زماني كه همگي از يك چيز ترسيدهاند و به همين سبب آمادة پذيرش شايعههايي در مورد موضوع ترس خود چنين شايعههايي قوت ميگيرد. براي مثال بعد از حملة پاژن به پرل ها ربور (Perl Harbour) مردم وحشتزده شدند و شايعههايي مبني براينكه بخش اعظم ناوگان اقيانوس آرام منهدم شده، پخش شد. البته خسارتهاي وارده زياد بود، اما به منظور پنهان نگه داشتن قسمتي از واقعيات و ترس و مردم، حكايتهايي مبالغهآميز و باور نكردني، به صورت شايعه منتشر شد. چنين شايعههايي كه بر ترس مبتني است، « شايعه شيطاني» (Rumor Bogey) خوانده ميشود.
5. شايعههاي وحشت: شايعههاي ديگري وجود دارد كه موجب بروز وحشت ميشود. كه به آن
« شايعات وحشت » (Panic Rumors) ميگويند. مثلاً همزمان با پخش گزارشهاي مربوط به شكست يا نزديك شدن سربازان دشمن شايعههايي از اين قبيل مطرح ميشود. خطر اين نوع شايعهها آن است كه هر كس شايعه را باور كند، معمولاً رفتارهايي ناگهاني و خشونتآميز و توأم با فرار انجام ميدهد.
بدين ترتيب، او خود به يك شايعه تبديل ميشود و شايعه صورت واقعيت به خود ميگيرد چون مردمي هم كه او را ميبينيد به فكر فرار و رفتن ميافتند.
انتشار شايعه
محتواي شايعه به مرور زمان تغيير ميكند و ميزان اين تغيير تا حدود زيادي از واكنشهاي عاطفي ناشي از شايعه متأثر است. هر چه قدرت شايعه براي تحريك احساسات بيشتر باشد. احتمال تغييراتي كه در محتواي شايعه بروز ميكند، زيادتر است. كساني كه شايعه را منتقل ميكنند، تمايل دارند برخي جزئيات را حذف و بر بعضي تأكيد كنند. معمولاً تغييراتي كه در جزئيات داده ميشود، منعكس كنندة ترسها، تعصبها، اميده ، ديگر احساسات مردمي است كه شايعه را منتقل ميسازند.
انتقال يك شايعه فرايندي اجتماعي است كه يك يك افراد ميتوانند نقشهاي متعددي درآن داشته باشند. عدهاي از افراد پيام آورند و بر آنچه تكيه كرده و آن را معتبر ميدانند، منتقل ميكنند. عدة ديگر در نقش افراد شكاك ظاهر مي شوند و دربارة آنچه ميشنوند، ترديد ميكنند. همچنين، عدهاي ممكن است به تعبير و تفسير روي بياورند و مترصد اين باشند كه چه رخ ميدهد. بالاخره، احتمالاً عدهاي هستند كه براساس شايعهها تصميمگيري ميكنند و همين كه شايعهاي پخش شد، به اقدامات خاصي دست ميزنند.
چرا مردم شايعه را ميپذيرند ؟
هر شايعهاي براي پخش و پذيرش نيازمند ارتباط با مخاطبين خود است. هر نياز انسان ميتواند به شايعه تحرك و پويايي خاصي ببخشد. مثلاً كارمندي كه از گراني به تنگ آمده باشد (نياز)، بيشتر مستعد پذيرش شايعه در مورد بهبود اوضاع اقتصادي به خصوص افزايش حقوق و مزايا است، تا كسي كه اين نياز را ندارد، عواملي كه ميتواند در انتشار و پذيرش شايعه مؤثر باشد، عبارتند از:
1. تنفر: تنفر ميتواند عاملي براي پخش و پذيرش شايعه باشد. آدمي هنگامي كه از كسي متنفر است و تصورات خود را به گونهاي زشت دربارة ان ترسيم ميكند و بدون هيچ دليل هر خبر منفي را دربارة او ميپذيرد. يقيناً شايعه در مورد چنين كسي جنبهاي انتقام آميز دارد. مثلاً دانشآموزي كه از مدير مدرسهاي متنفر باشد، هم زمينة شايعهسازي دربارة مدير و هم پذيرش شايعه در مورد او را دارد.
2. پذيرش شايعه براي توجيه خود: هنگامي كه بدترين چيزها را دربارة ديگران باور ميكنيم، در واقع در حال تلاش براي توجيه خود هستيم. اما اگر خود را مقصر بدانيم، آن وقت كمتر مستعد پذيرش شايعه خواهيم بود. پژوهشي كه در آمريكا به عمل آمده، نشان ميدهد كساني كه به تبعيض نژادي اعتقاد دارند، سريعاً شايعههايي مربوط به سپاه پوستان درست کرده و منتشر می کنند.
3. شكستن سكوت ملالآور: شايعه گاه براي پركردن سكوتي ملالآور نيز به كار ميرود. مثلاً وقتي در يك مهماني شركت داشته باشيد كه هنوز همة مهمانها نيامده باشند، در بين چند نفري كه دور هم جمع شده و هيچ حرفي براي گفتن نداشته باشند. كافي است يكي سكوت را شكسته بگويد:
« آيا شنيدهايد كه ... » به اين ترتيب بازار شايعه داغ ميشود و هر كس برای آنكه از معركه عقب نماند، چيزي به آن اضافه ميكند و سرانجام بحثي گرم و داغ در برميگيرد كه حتي گذشت زمان هم احساس نميشود.
4. تحريف واقعيتها: شايعه در نقل دهان به دهان مرتباً تحريف مي شود تا جايي كه نقل قول دست چندم با نقل قول دست اول بسيار تفاوت پيدا ميكند. به طوري كه اگر اين شايعه را به سازنده اولي آن بگويند، اونیز از اين تحريف تعجب ميكند ! در يك آزمايش « آزموزگاری داستاني را خواند و سپس آن را به ديگري گفت و نفر دوم نيز آن را به سومي گفت و اليآخر، تا اينكه چندين نفر داستان را برای همدیگر باز گفتند. در اين تحقيق ديده شد كه چگونه داستان تحريف شد، بسياري از جزئيات آن حذف و مطالب ديگري به آن اضافه شد و در جزئيات موضوع نيز به شيوههاي مختلف تغيير ايجاد گرديد. هر چند اين تحقيق در مورد حافظه انجام گرفته بود، ولي معلوم شد كه حافظه نيز در انتقال شايعه اهميت بسيار دارد».
پایان
سامان میرزائی بوشهر