ازدواج سپید و «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو»
پارسینه: فیلم آقای محمودی و بانو سرگشتگی ایرانیان امروز را نشان میدهد.چه آنهایی که به نسل قدیم تعلق دارند و چه آنهایی که امروزی هستند
پارسینه/الهام رشیدی: «دلم آشوبه ، می ترسم...! نکنه اگه دیوارها رو برداریم سقف خراب بشه ...» ( نقل به مضمون) این یکی از دیالوگهای محدثه با بازی هنگامه قاضیانی در فیلم زندگی مشترک آقای محمودی و بانو است که به تازگی در شبکه نمایش خانگی توزیع شده است، فیلمی که میتوان آن را به نوعی در طرح موضوع ازدواج سپید و رواج آن در میان جوانان ایرانی پیشرو دانست.
ازدواج سپید پدیدهای که کارشناسان اجتماعی و جامعهشناسان مدتی است درباره آن زنگهای هشدار را به صدا در آوردهاند و میگویند بیمسئولتی جوانان و اینکه تمایل ندارند در قبال فرد دیگری مسئولیت قبول کنند و خود را پایبند اصول اخلاقی و خانوادگی نمایند باعث رواج آن شده است.
در ازدواج سپید دختر و پسر بدون اینکه رسما به عقد یکدیگر درآیند در کنار هم و در زیر یک سقفب با هم زندگی میکنند و هر زمان که هر دو و یا یکی از دیگری خسته شد، همدیگر را ترک میکنند.هیچ قانون اخلاقی، انسانی و یا شرعی مانع این جدایی نمیشود!
روحالله حجازی کارگردان فیلم زندگی مشترک آقای محمودی و بانو در این فیلم یک خانواده سنتی و اصیل ایرانی را محور کار قرار داده است. آقای محمودی ( حمید فرخنژاد) با همسر( محدثه) و دختر خود در خانهای بزرگ و قدیمی زندگی میکند.از آن خانههای ویلایی که دیگر به ندرت میتوان شبیه آن را پیدا کرد.عزیز که بزرگ خانواده بوده به تازگی فوت کرده و بعد از مرگ او آقای محمودی تصمیم گرفته که ساختمان را بازسازی کند و شکل و شمایل جدیدی به آن بدهد.خواهر زاده محدثه، ساناز ( ترانه علیدوستی) و رامتین( پیمان قاسمخانی) که در ظاهر همسرش است به خانه آنها میآیند تا این تغییرات را طراحی کنند.
ساناز در مقابل خاله خود دختری امروزی است که سیگار میکشد و با بیقیدی با شوهر خاله خود شوخی میکند، رفتارهایی که محدثه نمیتواند آنها را تاب بیاورد و همین باعث میشود تا از طرف همسر خود به اُمل بودن و زنی با روابط عمومی پایین متهم شود.زنی که از صبح تا شب فقط در خانه مشغول شست و رُفت و آشپزی است!
حجازی با اینکه کارگردان جوانی است اما برای فیلم خود فضای خوبی را طراحی کرده است.داستان فیلم در یک شب و یک روز روایت میشود و همین زمان کافی است تا نسل قدیم و جدید را به خوبی معرفی کند.نسل قدیم خانه را با دیوارهای محکم میساخت تا دیوارها بتواند از سقف مراقب کند و خانه محکم باشد.اما نسل جدید به دیوار اعتقادی ندارد.اینهمه دیوار برای چی هست ؟ خانه به دیوار نیاز ندارد باید همه چیز باز باشد و حتی بین اتاق خواب و پذیرایی هم دیواری وجود نداشته باشد ( یکی از دیالوگهای ساناز).
فیلم آقای محمودی و بانو سرگشتگی ایرانیان امروز را نشان میدهد.چه آنهایی که به نسل قدیم تعلق دارند و چه آنهایی که امروزی هستند.مرد نسل قدیم آقای محمودی ته دلش دوست دارد زنی مثل ساناز را هم تجربه کند.برای همین است که در جایی از فیلم محدثه را تهدید میکند که میرود و چند تا زن مثل ساناز و آوانگاردتر از ساناز میگیرد تا یکی از چشمهای محدثه خون شود و دیگریاش اشک! برای همین است که پاشنه بلند کفش ساناز را تعمیر میکند.اما یک طرف دلش دوست ندارد دخترش شبیه ساناز شود.
او دوست دارد زنانی مانند ساناز دور و برش باشند شاید برای تفریح اما با سبک زندگی ساناز موافق نیست و نمیداند یعنی چی که یک زن و مرد بدون اینکه به عقد هم درآمده باشند در کنار هم زیر یک سقف زندگی کنند!
اما ساناز حوصله ندارد خود را مقید یک نفر کند.چرا باید تا آخر عمر به پای یک نفر بنشیند! جایی از فیلم به شوهر خالهاش میگوید چرا به پای عقدی که بیست سال قبل صورت گرفته ماندی؟ و خودت را پایبند خاله من کردهای؟
ساناز به دیوار و قید اعتقادی ندارد او دوست دارد برای دل خودش زندگی کند برای همین است که الان هم با رامتین است و هم با دوست رامتین( متین) رابطه دارد و معشوقه اوست.
رامتین با همه تجددخواهیاش این رفتار ساناز را نمیتواند تحمل کند.او همسر اولش را طلاق داده چون شبیه محدثه بوده اما الان که زندگی با ساناز را تجربه کرده و محدثه را دیده احساس میکند که اشتباه کرده، همسر اولش بد زنی برای زندگی مشترک نبوده است.
جایی از فیلم وقتی آقای محمودی از نوع رابطه ساناز و رامتین باخبر میشود، میگوید: عجب خر توی خری شده ! این جمله را میتوان به بیشتر روابطی که بین زنان و مردان ایرانی و خانوادهها حاکم است، تعمیم داد. در فیلم زندگی مشترک آقای محمودی و بانو هیچ کس راضی نیست.همه از شرایطی که دارند گلهمند هستند، همه فکر میکنند اگر آن مدل دیگر زندگی کنند بهتر است و خوشبختتر هستند.
اما ته دل بیننده که این صحنهها و پشت پرده روابط را میبیند برای محدثه میتپد.با هر نوع نگرشی محدثه دوستداشتنی است اوست که زندگی را گرم نگه داشته است.اوست که غذاهایی میپزد که دل آدم میخواهد، خانهاش از آن خانه باصفاهاست که دل آدم را به تپش وادار میکند.
در انتهای فیلم پنج شخصیت فیلم مبهوت و گریان نشان داده میشوند.این نارضایتی از شرایط موجود چیزی است که بیشتر ما ایرانیها را آزار میدهد.این در حالی است که میدانیم چه چیز خوب است و چه چیز بد! اما انگار عبور از همه قیدها و آرامش ظاهری را به بودن در میان دیوارهایی که میدانیم از ما محافظت میکند، ترجیح میدهیم.
زندگی مشترک آقای محمودی و بانو خوب است، آرام است اما دختر خانواده از آن ناراضی است، مرد خانواده هم ناراضی است.ساناز و رامتین نماینده نسلی است که بی قیدی را تجربه میکند و دوست ندارد مسئولیتپذیر باشد.برای همین هر روز با یکی است و هر روز از زندگی را در شهری در کشوری و در خانهای سپری میکند.
به گزارش پارسینه، فیلم راهکار نشان نمیدهد فقط آیینهای برای نمایش آنچه هست را مقابل بیننده میگذارد.راهکار نشان نمیدهد شاید به این دلیل که واقعا هیچکس نمیداند بر این خر توی خری که در رفتارهای خانوادگی و اجتماعی ما حاکم شده است چه باید کرد! حتی آقای محمودی با بازی درخشان حمید فرخنژاد که بازاری معتبری است و سرش در حساب و کتاب خدا هم هست.
اين پوسترِ يه فيلم ديگه است كه زديد!
خوب بیکاری دارید فیلم میبینین مقاله شمارو وقت ندارم بخونم یکی لطف کنه یگه خلاصش چی هست
من فیلمو دیدم. فیلم زیبایی بود
خب وقتی شغل با در امد خوب نیست. و کسی فکر جوون ایرانی نباشه اخرش دودش تو چشم همه میره....
کاشکی مس ولان مسولیت پذیر بودند نه به فکر جیب خود...
اين خانم الهام رشيدي نويسنده متن ، نميدونم رشته شون چيه و تحصيلاتشون چيه؟
اما متاسفانه هميشه مطالبشون سخيف و غير كارشناسي و انگار فقط براي صفحه پر كردن هستش!!
پارسينه جان لطفا در انتخاب نويسندگانت كمي بيشتر دقت كن. مرسي.