به گزارش پارسینه به نقل از آرمان، رشد قارچگونه آموزشگاههاي زبان در كشور، نتيجه ناباروري درس زبان انگليسي در آموزشوپرورش است كه اين كاستي نظام آموزشي، والدين را بر آن ميدارد تا فرزندان خود را براي آموزش زبان در اين مراكز ثبتنام كنند. با ورود به كلاس اول متوسطه و در قديم دوم راهنمايي، درسي تحت عنوان زبان انگليسي به فهرست دروس دانشآموزان اضافه ميشود. دانشآموزان و والدين آنها اميد به يادگيري زبان جديد براي فرزندانشان دارند اما، از اين موضوع بيخبرند كه كلاسهاي زبان مدارس به جاي شنيدن جملات انگليسي دانشآموزان، پر است از شرح قواعد انگليسي به زبان فارسي و تكرار لغات انگليسي با لهجههاي يكي در ميان صحيح و غلط و اينگونه دانشآموزان تحت تاثير لهجههاي درست و نادرست معلمشان زبان جديدي را فرا ميگيرند. دهه شصتيها و همچنين دهه هفتاديها نيز در اين خاطره با دانشآموزان كنوني مشترك هستند. دانشآموزاني كه در صورت بيبهره ماندن از رفتن به آموزشگاههاي زبان بعد از اخذ ديپلم و ورود به آموزش عالي تازه متوجه ميشوند كه از زبان انگليسي هيچ نميدانند. البته، واحدهاي درس زبان در دانشگاهها نيز تفاوت چنداني با نظام
آموزشي آموزشوپرورش نداشته و در صورتي كه دانشجويان فكري به حال اين نقص خود نكنند اغلب، در كنكور ارشد و دكترا ناكام ميمانند. اين ناكامي باعث ميشود والدين به دنبال انديشيدن راهكاري براي رفع اين نقصان بوده و به دنبال آن دست به دامان كلاسهاي زبان انگليسي موسسههاي مشهور شوند، تا فرزندانشان بعد از مدرسه، راهي موسسه زبان شده و از اين طريق اميد داشته باشند كه فرزندانشان بتوانند به زبان ديگري نيز مسلط باشند. وجود اين كمبود به سوءاستفاده برخي از افراد منجر شده است. آنها كاركرد آموزشي وجود آموزشگاههاي زبان را فراموش كردهاند و همين باعث شده است رويكردي در پيش بگيرند كه اين آموزشگاهها را بيشتر به يك بنگاه اقتصادي تبديل ميكند تا يك نهاد آموزشي. تبليغات عجيبي مبني بر آموزش زبان در خواب يا گرفتن مدرك آيلتس در 90 روز از جمله ادعاهاي برخي موسسات آموزش زبان است اما، اگر ذرهاي بينديشيم متوجه خواهيم شد نياز زبان آموزان عجول، با اين راههاي ميانبر برطرف نميشود و آزمودن اين راهها به جز اتلاف وقت و پول، نتيجه ديگري براي زبان آموز به دنبال نخواهد داشت.
قانون و آموزش زبان انگليسي در مدارس راساس اصل پانزدهم قانون اساسي، زبان و خط رسمي و مشترك مردم ايران فارسي است. اسناد و مكاتبات و متون رسمي و كتب درسي بايد با اين زبان و خط باشد ولي استفاده از زبانهاي محلي و قومي در مطبوعات و رسانههاي گروهي و تدريس ادبيات آنها در مدارس، در كنار زبان فارسي آزاد است. همچنين در اصل شانزدهم قانون نيز به موضوع آموزش زبان عربي در مدارس اشاره شده و آمده است كه از آنجا كه زبان قرآن و علوم و معارف اسلامي عربي است و ادبيات فارسي كاملا با آن آميخته است اين زبان بايد پس از دوره ابتدايي تا پايان دوره متوسطه در همه كلاسها و در همه رشتهها تدريس شود. ما قانونی که به لزوم توجه به زبان انگليسي يا هر زبان خارجي ديگري اشاره کند، نداریم. اين در حالي است كه فراگيري زبان انگلیسی از الزامات دنیای امروز است. البته، از سال تحصيلي 92-93 تغييراتي در كتاب و روند آموزش زبان انگليسي در مدارس اتفاق افتاد؛ براين اساس دانشآموزان سال اول متوسطه اول، در حالي سال تحصيلي خود را تمام كردند كه برخلاف گذشته تمام يادگيريشان بر ترجمه و قواعد خلاصه نميشد و
براساس كتاب جديد تلاش شد تا چهار مهارت قواعد، نگارش، ترجمه و مكالمه آموزش داده شود. از سوي ديگر در رابطه با بحث گزينش مدرسان زبان در مراكز فرهنگي و آموزشگاههاي زبان قانون و ضابطه خاصي وجود نداشته و به نظر ميرسد آموزشگاههاي زبان از مكانيزم مشخصي براي جذب و استخدام نيرو تبعيت نميكنند چرا كه، اغلب مدرساني در اين آموزشگاهها فعاليت ميكنند كه فقط با ارائه مدرك كارشناسي زبان جذب شده و در حال تدريس هستند و حتي، گاهي شنيده ميشود گواهي تافل هم براي تدريس مورد قبول آموزشگاهها قرار ميگيرد.
طراحي محتواهاي درسي علمي و تخصصي نيست
دبير كانون صنفي معلمان در گفتوگو با آرمان ميگويد: به نظر ميرسد درون مايههاي كتب درسي بايد متناسب با پيشرفتهاي دانشآموزان طراحي شود. در رابطه با درس زبان انگليسي بايد گفت درحال حاضر، اغلب دانشآموزان در مراكز آزاد اين آموزش را ديدهاند و گاهي مشاهده ميشود دانشآموز از معلم بيشتر ميداند. علاوه بر اين، بايد اين مدل آموزش كه معلم متكلم وحده است و دانشآموزان منفعل هستند تغيير كند و بطور كلي كلاسهاي مدارس آموزشوپرورش از حالت سنتي به حالت مدرن گذر كند. اسماعيل عبدي ميافزايد: البته، در جلساتي كه با كميسيون آموزش مجلس و مسئولان آموزشوپرورش برگزار ميكنيم بارها روي اين موضوع تاكيد كردهايم. سطح آموزش زبان چه انگليسي و چه عربي در مدارس ما پايين است و كلاسهاي ضمن خدمتي كه در اين حوزه براي معلمان برگزار ميشود به ميزان كافي نبوده و بنا بر گفته همكاران ما، سطح اين كلاسها پايين است و منجر به رشد و شكوفايي معلم در زمينه تدريس نميشود. او تصريح ميكند: در سالهاي گذشته شاهد تغيير سال به سال درونمايههاي كتب درسي بودهايم كه باعث سردرگمي دانشآموزان و معلمان شده است. علاوه بر اين، رويكرد دفتر تاليف كتب درسي و
آموزشوپرورش در تغيير كتابها علمي و تخصصي نبوده و بيشتر ايدئولوژيك است. عبدي بر لزوم آموزش زبان انگليسي در كلاسهاي هوشمند تاكيد كرده و ميگويد: كلاسهاي زبان بايد به معناي واقعي كلمه هوشمند باشد و صرف هوشمندسازي يك كلاس درس در يك مدرسه نبايد آمار دهيم و ادعا كنيم كه مدارس را هوشمند كردهايم. بنابراين، در مدارس بايد كارگاههاي آموزشي زبان به شكل لابراتواري تشكيل شود و پولي كه مدارس با اسامي مختلفي از جمله هيات امنايي، نمونه دولتي، شاهد، غيرانتفاعي و... از والدين ميگيرند در راستاي آموزش مناسب دانشآموزان هزينه شود.
لزوم برنامهريزي دقيق از سوي آموزشوپرورش
يك عضو كميسيون آموزش مجلس نيز به آرمان ميگويد: دو مقوله معلم و محتواي آموزشي از اركان اصلي نظامهاي آموزشي است بنابراين، هنگامي كه سال به سال محتواهاي آموزشي دچار تغييرات ميشود روند آموزشي دانشآموزان با نقصان مواجه ميشود. قاسم احمدي لاشكي ادامه ميدهد: لازم است كه آموزشوپرورش هزينه كند و يك بار براي هميشه با كمكگرفتن از كارشناسان حوزه دست به طراحي و تدوين محتواي كتب آموزشي بزند. او تصريح ميكند: در رابطه با تدريس درس زبان در مدارس هم بايد گفت به جاي اينكه دانشآموزان به دليل كاستيهاي نظام آموزشي به آموزشگاهها رفته و در معرض آموزش كتابهايي قرار بگيرند كه متناسب با فرهنگ ايراني- اسلامي طراحي نشده است بايد درباره كتب زبان انگليسي و آموزش معلمان اين درس برنامهريزي جدي و دقيقي انجام شود. احمدي لاشكي ميافزايد: اگر هم قرار است آموزشگاهها در اين راستا فعاليت كنند، اين فعاليت بايد هم گام با اهداف آموزشوپرورش و زيرنظر اين وزارتخانه صورت بگيرد تا دانشآموزان دچار دوگانگي نشوند.
ارسال نظر