گوناگون

چشمهايت را ببند و فقط سعي كن دركش كني

چشمهايت را ببند و فقط سعي كن دركش كني

پارسینه: گفت: خيطه رفيق پاشو. ببين چي كار كردي؟ خودتو خيس كردي.

با همون حالت كرختي جواب داد: صداتو بيار پايين اصلا مگه چي شده حالا؟ اينا نمي‌فهمم آدم تو خماري اختيارش دسِ خودش نيس، تو كه مي فهمي.

اين بار صداش رو بلند كرد. گفت: آقا، سركار، نوكرتم. بيا دست منو از اين باز كن.
زير چشمي نگاهش كرد و گفت: فقط مونده بود توي بزغاله جلوي من در بيايي. ديگه مي خواي خرجتا رو سوا كني؟

راست ميگفت. قبلا هم با اين موضوع برخورد كرده بودم. رفيقي كه روزگاري نه چندان دور، يكه بزن محل بود. يادمه كه از محل‌هاي ديگه مي‌آمدن، مي بردنش براي دعوا. مثل ما كه گهگاهي براي فوتبال مي‌بردنمون جاي ديگه. عزت و احترام مي‌كردند بهش. عجب روزگاري است.

دركش سخته. اما بايد قبل و بعدش را ديده باشي كه توانايي مقايسه داشته باشي. ماه محرم بهترين علامت‌كش محل بود. همه منتظر بودن ببينيد اون چطوري با علامت سلام مي‌ده. وقتي خيلي سرحال بود طوري سلام مي داد كه مي گفتي الانه كه تيغه وسط علامت سرش بخوره زمين. يعني چي شد كه اينطوري شد؟

غرور آدم را بيچاره مي‌كنه. من اين را بارها تجربه كردم. هربلايي سرش اومد از غرورش بود. حتي زماني كه از ديگران پول قرض مي‌خواست سعي مي‌كرد غرورش رو حفظ كنه. مي‌گفت: زود بهت پس مي‌دم. كم كم كار از قرض گذشت و به دله دزدي رسيد.

ديگه توي محل پيداش نبود. نه اينكه نباشه. صبح ساعت پنج وقتي همه خواب بودند مي‌رفت جنس مي‌گرفت بر مي‌گشت. توي تاريكي مي‌رفت توي تاريكي مي‌اومد. تا اينكه از خونه بيرونش كردن. خبرش رو داشتم كه كارتن خواب شده. بعدها برام تعريف كرد:

يه روز سرد. يه روز سرد زمستون. بعد از تزريق هروئين. سهم فردا صبحم را داخل سرنگ پر كردم گذاشتم زير سرم. يه مشماء را دورم پيچيدم كه خيس نشم. هر چي كارتن و پتو پيدا كرده بودم كشيدم روم. نيمه‌هاي شب حس كردم دارم خفه مي شم. انگار بخت افتاده بود روم. هرچي تلاش كردم نمي‌تونستم پتوها و كارتن‌ها رو كنار بزنم. به هر زحمتي بود، تكوني خوردم. تازه فهميدم زير سنگين برف مونده بودم. دست كردم زير سرم، سرنگ را برداشتم. يخ زده بود.
تو چه مي‌دوني وقتي همه زندگيت توي يه سرنگه يعني چي؟ يكي مي‌خواست من رو گرم كنه. اما من همه تلاشم رو كردم تا يخ سرنگ رو باز كنم. انقدر سردم بود كه نمي‌تونستم حتي توي دستم نگهش دارم. با اين حال اون روز، روز خوب من بود. من تنها بودم. هيچ كس نبود تا با نگاه‌هاش روحم را خراش بده.

اعتياد درد بدي است كه هنوز هيچ درماني براش پيدا نشده. به قول همون رفيقم كه الان چند ساليه پاكه، فقط مي‌شه متوقفش كرد و بعد از آن براي بهبودي تلاش كرد.

مدت ها بود كه مي خواستم اين را بنويسم. اما انگار قسمت به امروز بود. در آستانه ٥ تير، سالروز مبارزه با موادمخدر. معتاد را به چشم مجرم نگاه مي‌كني يا به چشم يك بيمار فرقي نمي‌كند. هر طور دوست داري نگاهش كن. فقط يادت باشه يه روزي آدم خوبي بوده. يه روزي آدم خيلي خوبي بوده و مي‌تونه دوباره يك روزي آدم خيلي خوبي باشه، فقط اگر دركش كني و بعد بدون هيچ چشمداشتي بهش كمك كني.

داوود حشمتی

ارسال نظر

  • کورش

    پارسینه‌درعجبم‌نگم‌بیشتر‌واضح‌است!
    کجان‌اونا‌که‌پاسخ‌بدن‌‌چی‌بود‌چی‌شد
    چطوری‌شد‌که‌اینا‌اینجوری‌شدن‌!

  • بوشهر

    29 نکته برای شناسایی افراد معتاد
    خواندن این توصیه‌ها را به اولیایی که به تغییر رفتار و گفتار فرزند خود مشکوک شده و نگران آلوده شدن آنان به موادمخدر هستند، توصیه می‌کنیم.

    با خواندن این نکات می‌توانید متوجه شوید که آیا فرزند یا احتمالا یکی از بستگان نزدیک شما به دام اعتیاد افتاده ‌است یا خیر.

    1 - معتادان تزریقی، معمولا پیراهن آستین بلند می‌پوشند تا جای تزریق روی دست آنها پنهان بماند.

    2‌ - از دوستان و بستگان دوری می‌جویند، زیرا می‌خواهند احوالشان بر آنان معلوم نشود.

    3‌ - افراد معتاد معمولا دچار کاهش وزن می‌شوند، چون تمایل به خوردن صبحانه، شیر، بستنی و ترشی ندارند، زیرا اگر نشئه باشند، خوردن این مواد نشئگی آنان را از بین می‌برد.

    4 - ساعت خواب معتاد، متغیر است.

    5 - به ورزش و کارهای جسمانی، علاقه‌ای نشان نمی‌دهند.

    6 - فرد معتاد بسیار پرحرف می‌شود، مطالب بیجا و نامناسب زیاد می‌گوید و در همه زمینه‌ها خود را صاحبنظر می‌داند.

    7 - حالت چرت مکرر دارد.

    8 - وقتی به اتاق می‌رود، در را قفل می‌کند، حتی اگر بیرون برود نیز در اتاق را قفل می‌کند.

    9 - به کار، شغل و خانواده بی‌علاقه می‌شود.

    10 - چون اعتیاد خود را می‌خواهند بپوشانند، اغلب دروغ می‌گویند و بتدریج به دروغگویی عادت می‌کنند.

    11 - معمولا تمایلی به تمیز نگاهداشتن خود ندارند.

    12 - دچار مشکلات مزمن گوارشی می‌شوند.

    13 - بی‌دلیل پول خرج می‌کنند.

    14 - تا یک ساعت پس از مصرف موادمخدر، بدنشان خارش می‌گیرد، مخصوصا در پا، ران و کشاله ران.

    15 - دچار آبریزش بینی و عطسه و خماری می‌شوند.

    16 - وسایل غیرمتعارف مثل زرورق سیگار، لوله خودکار و گاه سرنگ در جیب او پیدا می‌شود.

    17 - بیشتر با افراد مشکوک و ناباب رابطه برقرار می‌کنند.

    18 - دیر سر کار می‌روند و هنگام بیداری صورتی پف‌کرده‌ دارند.

    19 - از رفتن به مسافرت امتناع می‌کنند.

    20 - در روزهایی که طرح مبارزه با معتادان اجرا می‌شود، درخانه می‌مانند.

    21‌ - داروهای مخدر در خانه نگه می‌دارند.

    22 - به تمدید گواهینامه رانندگی و یا جواز کسب علاقه‌ای ندارند؛ چون می‌ترسند در معاینه پزشکی رازشان فاش شود.

    23‌ - اندازه مردمک چشم‌شان تغییر می‌کند و به همین دلیل از عینک دودی استفاده می‌کنند.

    24 - هنگام بازگشت به خانه عطر می‌زنند.

    25 - اصرار دارند که تنها بیرون بروند.

    26 - ‌خبر ترک اعتیاد دیگران را تکذیب می‌کنند.

    27 - غیرمتعارف عرق می‌ریزند.

    28‌ - دچار سرفه‌های مزمن می‌شوند.

    29‌ - اگر معتاد به هروئین باشند، از رفتن به حمام خودداری می‌کنند چون دوش گرفتن، زمان خماری، را محدود می‌کند.

    انهائی که بنده گوشزد مینمایند من صاحب نظرم و در همه چیز دخالت میکنم من معتاد نیستما که به بند شماره 6 که اشاره نمودم ها جانم هرکه منفی بده بدونه که جزء انجمن حمایت از معتادهاست جانم پس منفی نده خب جانم!!!!!!!!!!!

  • مشتاق

    اینها چرنده. مگه تا کسی نخواد میشه مجبورش کرد مواد مصرف کنه. اعتیاد مثل آدمکشی جرم است. چه خودت رو بکشی چه دیگری رو. چه به زندگیه خودت گند بزنی چه دیگری. اینها رو باید ریخت تو چاه و ..... روشون....بیغیرتا!

  • سامی

    بستیم ودرکش کردیم ولی چی میشه کرد

  • کورش

    پارسینه‌درعجبم‌نگم‌بیشتر‌واضح‌است!
    کجان‌اونا‌که‌پاسخ‌بدن‌‌چی‌بود‌چی‌شد
    چطوری‌شد‌که‌اینا‌اینجوری‌شدن‌!

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار