متن سخنراني شجريان درباره استاد كمال خان هوت
استادمحمد رضا شجريان در مراسم تجليل از كمال خان هوت، خنياگر نامي بلوچ حضور يافت و سخناني ايراد كرد كه متن كامل آن از نظر شما ميگذرد:
با درود به هنرمندان، اساتید، و همه شركتكنندگان بزرگوار اين گردهمايي
براي من مايه خشنودي و مباهات است كه امروز با بزرگداشت هنرمندی مردمی و ارجمند، فرهنگ خطهای از ایران زمین را ارج مینهیم که متاسفانه آنگونه که شایسته است، آن را نمیشناسیم. بلوچستان، سرزمین رازها، حماسهها، و یادگارهای دور از دورانی کهن است. سرزمینی که به باور ایرانیان باستان، یازدهمین سرزمینی است که اهورامزدا در زمین کهن خلق کرده است.
قوم بلوچ، از کهنترین و اصیلترین اقوام ایرانی است. قومی که آن موسیقی موقعیتی سحرانگیز دارد و در نغمههای موسیقیاش، یاد و خاطره اسطورهای این سرزمین طنینانداز اشت. چهرههای حماسی این سرزمین در شعر و موسیقی و طنین دلکش موسیقیدانان این سرزمین زندهاند.
موسیقی، عمیقترین و زیباترین شکل بیان روح تاریخی و جمعی یک قوم یا ملت است و چون نیک بنگری، در گوشه گوشه آن و در لحن و آوای آن، گذر یک قوم را در پیچ و خم تاریخ مییابی، با همه رنجها و شادیهایش. موسیقی، راز درونی روح یک ملت را آشکار میکند و از آن رو، نقشی بی بدیل در روح و روان تاریخی و جمعی یک قوم یک ملت دارد. از این رو، گمانم بر این است که بدون دریچهای به موسیقی نمیتوان فرهنگ یک گروه یا قوم را شناخت.
از برجستگیهای مهم فرهنگ بلوچ، پیوند عمیق و گسترده آن با موسیقی است. موسیقی بلوچ، با همه جنبههای زندگی این قوم همراه است. از اسطورهها و باورهای دینی و عارفانه گرفته تا مسائل کوچک و ملموس زندگی روزمره. از مراسم تولد و مرگ و ازدواج گرفته تا مناسک عبادی. از ماهیگیری و خرماچینی گرفته تا درمان دردهای جسمانی و روحانی مردم.
بلوچستان آئینه روشنی از روح و حافظه جمعی ماست. در این آئینه میتوان نقش و جایگاه موسیقی را در برانگیختن احساسات معنوی، همبستگیهای انسانی و روح و عاطفه ملی ایرانیان بازجست. جناب ملاکمال خان که امروز به نام او و موسیقی گرم و پربار سرزمین او گردهم آمدهایم، یک دریچه مردمی و فاخر به دریایی از اسرار و گوهرهای ماندگار موسیقایی در سرزمین بلوچستان است.
دریغا که در دنیای جدید میل به یکسانسازی و بیاعتنایی به رنگهای مختلف فرهنگی این سرزمین، تنوع چشمنواز را در خطر قرار داده است و بیم آن میرود که رفته رفته یاد ما و خاطره ما از این زیبایی بیمانند فرهنگی تهی شود و سلیقه و ذائقه ما رفته رفته توان خود را در لذت بردن از این ویژگی فرهنگی از کف بدهد. نمیتوانم حسرت و اندوه خود را پنهان کنم که سرچشمه غنی موسیقی ایرانی که همانا موسیقی مقامی و بومی اقوام مختلف است، بیش از پیش فراموش میشود و از دسترس حافظه فرهنگی ما دور میماند.
وسیقی قوم کرد، موسیقی ترک، عرب، ترکمن، موسیقی خاص محلات ایرانی همه و همه گنجینه پرباری از خلاقیت و شکوفایی مردم این سرزمین است و کیست که از داشتن چنین پشتوانه فرهنگی، احساس غرور و سربلندی نکند.
موسيقي ايران زمين، تركيبي متنوع و غني از مجموعه نغمهها و آواهايي است كه در گوشه گوشه اين ديار ساخته و پرداخته شده و هر قوم و نژادي، روح خود را در آن دميده است. اگر كسي را سوداي آن باشد كه احساس ايراني را درك كند و به جهان دروني او راه يابد، نميتواند تنها بخشي از موسيقي آن را برگزيند و بخشهاي ديگر را كنار نهد. بدون شناختن موسيقي بلوچ يا موسيقي كردي يا موسيقي آذري و يا موسيقي دیگر اقوام، نميتوان ايراني را شناخت.
ما از هنرمندان ارجمندی چون ملاکمالخانها غفلت کردهایم و نقش بیبدیل آنان را در شکوفایی فرهنگ این سرزمین فراموش کردهایم. نادیده انگاشتن نقش مهم ملاکمالخانها، محروم کردن موسیقی و فرهنگ ایرانی از سرچشمههای آن است.
ماجرای غم انگیز موسیقی ما، نمایهای است از ساحت فرهنگی ایران. براي من ايران زمين همواره طنيني از تنوع و رنگارنگي فرهنگها داشته است. فرهنگهايي كه هر يك ويژگي خود را دارد و چون در كنار يكديگر قرار ميگيرند، مفهوم وسيعي به نام ايران را ميسازند. معتقدم كه هيچگاه نبايد ايران را تنها معادل فرهنگ اين يا آن گروه در نظر گرفت.
آنچه به اين مجموعه زيبايي، غنا و وسعت ميبخشد، همانا تنوع بينظير و بيمانند آن است. تنوعي كه حاصل مشاركت همه اقوام، گروهها و فرهنگهاست. نميتوان فرهنگ ايراني را بدون شناخت فرهنگ اقوام ديگر شناخت. به جد بر اين باورم كه فرهنگ ايراني چيزي نيست مگر تركيب زيبا و دلنشين فرهنگ همه اقوام. فرهنگهايي كه هر يك رنگ ويژه خود را دارند و چون در كنار يكديگر قرار ميگيرند، زيبايي بيهمتاي دلنوازي را ميسازند كه فراتر و بالاتر از هر يك از آنهاست. اگر بخشي از اين تابلو را به هر دليلي ناديده بگيريم، زيبايي آن را مخدوش كردهايم.
به عنوان كسي كه سالهاي زندگي خويش را در عرصه فرهنگ گذرانده و عاشقانه آن را دوست ميدارد، نميتوانم از اين غفلت بیمناک نباشم. كافي است نگاهي به نقاط مختلف كشور بياندازيم تا دريابيم كه تنوع لباس، تنوع زبان، تنوع موسيقي، تنوع غذا و آداب و رسوم و مراسم و مانند آن در حال از دست رفتن و فراموشي است. كاش در بين اين دستگاههاي مختلف فرهنگي كه بودجههاي بسيار در اختيار دارند، نهادي بود كه حفظ اين ميرات معنوي را برعهده ميگرفت و اين ذخاير ارجمند را گردآوري ميكرد. و كاش در بين همه برنامههايي كه صدا و سيما پخش ميكند، بخشهایی به صورت جدی به فرهنگ اقوام و گروهها اختصاص مييافت تا از اين طريق فرزندان ما با فرهنگ متنوع سرزمين خود آشنا شوند. و كاش در كتابهاي درسي فرزندان ما كه در مدرسه، تنوع اين فرهنگها آموخته ميشد.
فرهنگ عرصه خلق زيبايي و عرصه همدلي است. ناآشنايان و غريبهها با سوءظن به هم مينگرند. آنها كه زبان يكديگر را نميدانند، به ديده ترديد به هم مينگرند. به تعبیر مولانای کبیر، همدلی از همزبانی خوشتر است. آنها كه از آداب و رسوم هم آگاهي ندارند، خود را متفاوت و تافته جدا بافته ميدانند. آشنايي، زمينه همدلي است و اين فقط در فرهنگ تجلي مييابد. فرهنگها دريچه گروهها و اقوام به يكديگر است.
اگر هر قومي، فرهنگ خود را تابلوي فرهنگ ملي ببنيد، احساس تعلق به فرهنگ ملي تقويت خواهد شد. به همين سان، اگر هر كس با فرهنگ ديگر اقوام آشنا شود، حس دوستي و همدلي نسبت به آن شكل خواهد گرفت. فرهنگ ميتواند عامل تنش در جامعه باشد، اگر دريچههايش نسبت به ديگران بسته باشد. در آن صورت، خودمداري و خودخواهي فرهنگي ميتواند به عاملي براي تنش منجر شود. ولی فرهنگ بیشتر توان آن را دارد که بر دوستی و همدلی بیافزاید، اگر آن را عرصه حضور و ظهور همگان بدانیم و اگر هر قوم و گروه نقش فرهنگ خویش را در آینه فرهنگ ملی ببیند.
مراسم امروز در بزرگداشت جناب ملاكمال خان از اين ديد داراي اهميت است. ما امروز تجليل هنرمندي را گردآمدهايم كه در بلوچستان جايگاهي ارزنده و والا دارد. زندگي مردم آن ديار با موسيقي او آميخته است و ميتوان گفت او بيان موسيقيايي زندگي مردم قوم خود است. مردم، رشادتها و پيروزيها و شكستها و ناكاميها و بطور کلی تاریخ خود را در آثار او مييابند.
امیدوارم بزرگداشت شخصیتهای فرهنگی اقوام مختلف که از سوی موسسه فرهنگ و تمدن ایران زمین آغاز شده، همچنان تدوام یابد و ما بیشتر با فرهنگ دیگر اقوام ایران آشنا شویم و تجلیل از آنها را زمینهای برای تقویت و تحکیم فرهنگ متنوع ملی قرار دهیم.
براي هنرمند عزيز جناب ملاكمالخان آرزوي سلامتي و طول عمر دارم. در همين جا از نهادهاي فرهنگي كه توان مالي دارند، درخواست ميكنم با سرمايهگذاري بر روي آثار اقوام و انتشار آنها، فرصت آشنايي ما را با اين فرهنگها فراهم كنند.
با سپاس از حوصله و شکیبایی که برای شنیدن سخنان این حقیر مبذول داشتید.
سرفراز باشید
درود بر بلوچ درود بر كمال خان و بلوچ ها با غيرت مكراني