گوناگون

شرق/ اظهارات زیباکلام درباره وضعیت پس از ۳ دور مناظره

پارسینه: فضای سیاسی کشور در هفته منتهی به انتخابات ریاست‌جمهوری سال 92 به شکل مشهودی تحت‌تاثیر مباحث مطرح در سه دوره مناظره هشت کاندیدای ریاست‌جمهوری قرار گرفته است. در مجموع این سه دور مناظره را نمی‌توان در تغییر نظر رای‌دهندگان موفق دانست.

کاندیداها در مناظره اول بسیار تصنعی بودند اما مناظره سوم بسیار جدی بود و مباحث اساسی کشور به‌خوبی مطرح شد. با این حال اگر کسانی نظر به عدم شرکت در انتخابات داشتند، مناظرات سه‌گانه تغییری در نظر این طیف ایجاد نکرد.

از منظر جناحی نیز این مناظرات چندان تاثیری در دیدگاه حامیان اصلاح‌طلبان یا اصولگرایان نداشت و فردی که تا قبل از این مناظرات قصد رای به آقای جلیلی یا ولایتی را داشت و آنهایی که رای‌شان آقایان روحانی یا عارف بود، بعد از این مناظرات همچنان بر رای و نظرشان پایبند باقی ماندند. با وجود این در مجموع اصلاح‌طلبان در این مناظرات موفق عمل کرده و موفق بیرون آمدند.

در میان اصولگرایان، آقایان جلیلی و حدادعادل موفق نبودند چرا که دو استراتژی و رویکرد مشابه در این سه دور مناظرات داشتند که از نظر بینندگان چندان جالب نبود؛ این دو کاندیدا اساسا هر نوع مشکلی در ایران را نفی می‌کردند و به بیان دیگر رویکردشان رد هر نوع معضلی در کشور بود.

رویکرد دوم آنها این بود که زمانی که در مقابل انتقادات دیگر کاندیداها قرار می‌گرفتند دو واکنش نشان می‌دادند؛ اول آنکه اکثر مشکلات از زمان دولت آقای هاشمی و بعد از آن دولت اصلاحات در کشور باقی مانده و دوم اینکه وجود برخی مشکلات تا حدودی به سوءمدیریت‌های دولت بازمی‌گردد. در مجموع قصد داشتند نقش اصولگرایان در هشت سال اخیر را انکار کنند. در حالی‌که می‌دانیم آقای رییس‌جمهور در این هشت سال بخشی از جریان اصولگرا بوده و این جریان تنها قوه‌مجریه را در اختیار نداشته بلکه تمام قوا را در دست داشته است.

مساله این است که حداقل تا اردیبهشت سال 90 کل جریان اصولگرایی آقای احمدی‌نژاد را تایید می‌کردند. آقایان حدادعادل و جلیلی به‌واسطه اینگونه برخورد بود که نتوانستند حتی در میان اصولگرایان نیز برای خود فضایی مثبت ایجاد کنند. اما مناظره سوم از بسیاری جهات با دو مناظره قبلی متفاوت بود. این مناظره واقعی بود و به مشکلات حقیقی جامعه پرداخت و به روشنی نشان داد که اتفاقا یک معضل امروز کشور عدم کامیابی کامل در پرونده هسته‌ای بوده است.

در این رابطه انصافا سخنانی که آقای ولایتی مطرح کردند، قابل‌توجه بود. ایشان نه‌تنها حقیقت را فدای مصلحت و منافع ملی را فدای ملاحظات جناحی نکردند بلکه با بیان برخی مسایل توانستند در میان کاندیداهای اصولگرا، پیشرو باشند.

نکته مهم دیگر در مناظره سوم آشکار شدن تاثیر منفی محدودیت‌های رسانه‌ای در پرداختن به مساله هسته‌ای کشور بود. اینکه رسانه‌ها اجازه نداشتند به مطالبی متفاوت با دیدگاه رسمی اعلام شده در مساله هسته‌ای کشور بپردازند، به زیان منافع ملی است و این نکته در سخنان آقای ولایتی به صراحت اشاره شد، زمانی که ایشان گفتند در مقطعی با آقای سارکوزی ملاقات و مذاکره داشتند و توانستند تا حدودی در مساله مذاکرات با 1+5 پیشرفت‌هایی را حاصل کنند اما با اقدام دولت در اعلام اینکه آقای ولایتی نماینده دولت در مساله هسته‌ای و طرف مذاکره نیست، همه‌چیز برهم خورد. این مساله اکنون برای ما مشهود شده است در حالی که اگر طی سال‌های اخیر رسانه‌ها قادر به پردازش اطلاعات مختلف در زمینه مذاکرات هسته‌ای بودند، چنین مسایلی زودتر از این برای افکار عمومی مشخص شده بود. اکنون می‌فهمیم که آقای جلیلی برحسب سخنان آقایان ولایتی و محسن رضایی، در پیشبرد مذاکرات با غرب هیچ پیشرفتی نداشته است. مناظره سوم نشان داد اگر رسانه‌ها در ایران توان پرداختن به مسایل حساس کشور همچون پرونده هسته‌ای یا جنگ را نیابند، چند سال بعد حقایقی مطرح می‌شود که مردم را نسبت به عملکردهای گذشته مایوس می‌کند.

در میان همه این بحث‌ها این سوال مطرح می‌شود که آیا اصلاح‌طلبان با همه توانایی‌هایشان در مناظرات می‌توانند پیروز میدان باشند یا اینکه باید بر گزینه‌ای اصولگرا اما میانه‌رو متمرکز شد؟ باور دارم فردی چون آقای روحانی می‌تواند در فضای فعلی کشور موفق عمل کند. اما بعد از این مناظرات، دیدگاه من در مورد آقای قالیباف تغییر کرد چرا که متوجه شدم که آقای قالیباف در این سه دور مناظره بیشتر اقدام به کلی‌گویی‌های شعارگونه کرد و مانند آقایان غرضی و محسن رضایی چنین تصور داشت که مردم از اصولگرایان و اصلاح‌طلبان و دعواهای جناحی خسته شده‌اند و چنانچه بتوانند خود را فراجناحی و ورای اصولگرایی و اصلاح‌طلبی معرفی کنند، رای بیشتری را به سوی خود جذب خواهند کرد. مشخص نیست چه کسانی به این آقایان چنین تصویر ذهنی را ارایه داده‌اند اما باید به آنها خاطرنشان کرد که چنین ذهنیتی اشتباه است و کافی است برای اثبات این اشتباه به فضای جامعه در زمانی که آقای هاشمی‌رفسنجانی ثبت‌نام کردند، توجه کنیم. در عین حال آقایان غرضی و رضایی و قالیباف اشاره نکرده‌اند که اگر اصولگرا یا اصلاح‌طلب نیستند، پس به چه جناح و جریانی تعلق دارند.

شاید برخی سخنان ظاهری زیبا داشته باشند اما در عمل قابل اجرا نباشند. انتخاب استانداران توسط مردم یا توجه ویژه به اقوام و اقلیت‌ها یا فراجناحی عمل کردن، مسایلی است که چندان اجرایی به نظر نمی‌رسد. در عین حال من امیدوارم که ظرف ساعات آینده اصلاح‌طلبان در مورد آقایان عارف یا روحانی به اجماع برسند و حمایت خود را اعلام دارند. در هر حال هر فردی که نامزد نهایی اصلاح‌طلبان باشد، ما باید در چارچوب مشی دموکراسی‌خواهی از او حمایت کنیم.


ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار