درسهايي كه از بازي با برزيل آموختيم
پارسینه: دو- بازيهاي بينالمللي قواعد خود را دارد و با بلبشوي حاكم بر فوتبال داخلي و تصميمات لحظهاي آن سازگار نيست. اين كه ناگهان تصميم بگيريم از يك ديدار دوستانه استفاده چندمنظوره ببريم و مثلا در آن خداحافظي كريمباقري را نيز بگنجانيم، به توافقات قبلي نياز دارد و بايد در قرارداد بگنجد. اگرنه، همان اتفاقي ميافتد كه افتاد. بد نيست در چنين مواردي با كساني كه اطلاعات لازم را دارند مشورت و تصميمات عاقلانهاي اتخاذ شود.
ك- ديدار با برزيل تجربه خوبي است براي مديراني كه هيچوقت پا به چنين مياديني نگذاشته بودند. براي علي سعيدلو و محمدعليآبادي به خصوص. آقاي عليآبادي پيش از اين بارها از برگزار كردن مسابقات آسيايي و حتي جام جهاني در ايران گفته است. جناب سعيدلو هم در مدتي كه به ورزش آمدهاند به همينگونه سخن راندهاند و در حاشيه همين بازي هم از يك مسابقه بزرگ در تهران گفتند. بهترين فرض اين است كه گمان كنيم روساي سابق و كنوني سازمان ورزش و رييس فعلي كميته ملي المپيك اصولا با ورزش در ابعاد بينالمللي و امكانات و الزامات لازم براي آن آشنايي ندارند. برزيل براي بازي به ايران نيامد چون بسياري از امكانات آن فراهم نبود. درآمدزايي از پخش تلويزيوني اين ديدار-همانطور كه آقاي كفاشيان تاييد ميكنند- امكانپذير نيست. پخش تلويزيوني مناسب براي چنين ديدارهايي هم. اين را در ديدار ايران-آلمان هم ديديم و تماشا كرديم كه طرف آلماني براي تجهيز ورزشگاه آزادي به چه فلاكتي دچار شد. نداشتن امكانات اسكان، پايانههاي مجهز مسافري و زيرساختهاي تكنولوژيك اينترنت و رسانهاي، همه، كشور ما را براي برگزاري ديدارهاي مهم مكاني نامناسب نشان ميدهد. وقتي انجام يك
بازي در تهران برايمان روياست، شايد بد نباشد براي دادن وعده بيش از آن كمي فكر كنيم.
دو- بازيهاي بينالمللي قواعد خود را دارد و با بلبشوي حاكم بر فوتبال داخلي و تصميمات لحظهاي آن سازگار نيست. اين كه ناگهان تصميم بگيريم از يك ديدار دوستانه استفاده چندمنظوره ببريم و مثلا در آن خداحافظي كريمباقري را نيز بگنجانيم، به توافقات قبلي نياز دارد و بايد در قرارداد بگنجد. اگرنه، همان اتفاقي ميافتد كه افتاد. بد نيست در چنين مواردي با كساني كه اطلاعات لازم را دارند مشورت و تصميمات عاقلانهاي اتخاذ شود.
سه- مسابقه فوتبال مسابقه فوتبال است. اين كه بخواهيم از آن بهرهبرداري سياسي و جناحي ببريم، ممكن است در داخل كشور و با وجود محدوديتهاي اطلاعرساني به كار بيايد اما حادثهاي به اين بزرگي كه زير نور فلاش خبرنگاران و رسانههاي مستقل خارجي برگزار مي شود را نمي شود با ادعاهاي عجيب و غريب در هم آميخت و آن را به نفع شخص يا جناحي مصادره كرد. حالا ديگر همه ميدانند كه برگزاري مسابقه با برزيل را شركت انگليسي تحت قرارداد با فدراسيون برزيل هماهنگ كرده و برزيل براي اين در يكي از شبهاي فيفا به ديدار ايران آمده كه در اروپا جام ملتها وقت همه را پر كرده و در آسيا هم گزينهاي بهتر از ايران وجود نداشته. يك ديدار دوستانه مثل دهها ديدار كه هر ماه برگزار ميشود. مثل بازي برزيل با اوكراين در روزهاي آينده.
چهار- در شرايطي كه به وجود آوردهايم، برگزاري يك مسابقه بزرگ با تيمهاي مطرح به سختي امكانپذير است. اگر نبود، بازي با برزيل اين همه اهميت پيدا نميكرد و ما ميتوانستيم با تيمهاي ملي و باشگاهي مطرح ديگري نيز قرار ملاقات بگذاريم. اگر نبود بايد ميتوانستيم برزيل را به تهران بياوريم. برزيلي كه همين اواخر با عمان در مسقط ديدار كرده است.
پنج- اين كه سرمربي تيم ملي از ديدار در زمين ثالث ابراز ناخشنودي نميكند، يك بار ديگر تاييد اين موضوع است كه قطبي محبوبيت لازم را ندارد و از به ميدان رفتن در استاديومهاي داخلي ميترسد. به ياد استاديومهاي خالي در آخرين بازيهاي ملي ميافتيم و همه بازيهاي ماههاي اخير كه دور از خانه برگزار شده است. اين مردم شايستگي مربي و تيمي را دارند كه بتواند مقابل چشمانشان به زمين برود و مورد حمايت قرار بگيرد. درك موضوعي به اين سادگي سخت نيست.
شش- هيچ اتفاقي در تيم ايران روي نداده است. حالا ديگر نمي شود به نتايجي كه در چين و كرهجنوبي گرفتيم تكيه كرد. بازي با عمان، كويت و بعد هم برزيل. تيمي كه در مقابل بيتجربههاي برزيل سه گل ميخورد و قدرت حمله كردن ندارد، تيمي شكننده است و نميتوان به آن دل بست.
هفت- ادعا كردن كار ساده اي است و اين عادت از سر افشين قطبي نميافتد. او پيش از بازي از كم شدن فاصله تيمها در دنياي فوتبال ميگفت و بعد از بازي از بدشانسي تيمش گفته است و موقعيتهايي كه اگر گل مي شد چه مي شد. خيلي وقت است پي برده ايم كه اندازههاي مربيمان ربطي به تبليغات ندارد و او در اندازههاي جهاني نيست. قطبي مربي كاملا مناسبي است براي مسوولاني كه گمان ميكنند اينجا سرزمين كورهاست و هيچكس واقعيات را نميبيند و با ادعا مي شود كارها را پيش برد. بازي را همه ديدند.
هشت- ايران همچنان از داشتن يك خط دفاعي مقتدر محروم است و اين با غيبت هادي عقيلي بيشتر هم به چشم ميآيد. با به كار گرفتن هافبكهايي چون تيموريان، نكونام و پژمان نوري در وسط زمين، خلاقيت براي كارهاي تهاجمي به وجود نميآيد و همه مسووليت به دوش بازيكنان كناري ميافتد. مبعلي ناآماده هم چاره درد نيست.
نه- رويدادي با اين اهميت كه براي چند روز خوراك خبري روزنامهها و نقل محافل بود، باز هم نتوانست تلويزيون ما را بجنباند. براي اين بازي ميشود از روزهاي قبل پيشبرنامههايي تدارك ديد، به گرماي اين بازي افزود و حداقل براي ساعاتي تلويزيون كمتماشاگر را هيجانانگيز كرد. ميشد از تمرينات تيم ملي در امارات برنامههاي جذابي پخش كرد و گزارشهاي خبري از وضعيت استاديوم در روزها و ساعات قبل از بازي و پس از آن تدارك ديد. اما شبكه سه به همان برنامههاي هميشگي بسنده كرد، به دنبال حجيم كردن آگهيهايش بود و از ارائه هر ايده تازهاي عاجز. جالب است كه رقباي بيگانه تلويزيون مدام بيشتر ميشوند و هرچه بهتر اصول حرفهاي اين كار را به تماشا ميگذارند و رسانه ما مثل سنگ بيتكان است.
ده- آمار مسافران خارج از كشور فوارهوار افزايش مييابد. خيليها براي تحصيل مي روند و تجارت و درمان. مثل همه دنيا. اما كم نيستند آنها كه اين اواخر حتي براي تماشاي فيلمهاي روز دنيا، براي حضور در كنسرت بنيامين-كه در ايران امكان برگزاري ندارد- يا به دلايل خيلي پيش پا افتاده ديگر ناچارند تن به سفر بدهند. سفر خوب است، اما ارزي كه از كشور خارج مي شود هم قابل ملاحظه است. جديدترين نسخه اين روايت هم سفر براي تماشاي بازي دوستانه تيم ملي است كه طبق يك برآورد براي مسافران بيش از 10 ميليون دلار هزينه برداشته. شايد اين همه سفر طبيعي نباشد.
سيامك رحماني/ilna
جالب بود.
بند هفت ، نه و ده واقعا عالی بود...