پلاسکو و تأملی در تحلیلهای تکراری در زمینه خلقیات ایرانیان
پارسینه: *جواد نظری مقدم
به فاصله چند ساعت از حادثه پلاسکو یکی از دوستان اندیشه ورزم به نکتهای اشاره کرد که برای جالب بود. میگفت مردم خوبی داریم علی رغم همه عقب ماندگیها جلوههایی از رفتارهای "متمدنانه" و "مدرن" در ما دیده میشود و وقتی با حادثهای این چنین مواجه می شویم همه خود را درگیر میکنند یکی شعر میسراید، دیگری کلیپ میسازد و خلاصه همه در صحنه هستند. او این دست رفتارها را جلوهای از رفتارهای متمدنانه و مدرن خواند. این در حالی است که این دوست من در دایره دوستانی است که داعیه غرب ستیزی دارد و با غرب کنار نمیآید.
او و امثال او در جامعه ما کم نیستند و همه متأثر از دستگاه فکری و نظری جامعه روشنفکری و دانشگاهی هستند که همواره بر سنت تاختهاند و ایرانیان را متهم به تاریخی بودن و انسانهای مانده در سنت قلمداد میکنند.
مدام در آثار و کتابهاشان سنت را متهم به بی اخلاقی ، خشونت، بی مسئولیتی و عدم وجدان و مشارکت معرفی کردهاند و زیباترین جلوههای رفتار انسانی و ارزشهای ناب اجتماعی را خاص جامعه غربی و مدرن میدانند.
متأسفانه رواج خودزنی و خودانتقادی از سنت و هویت خودی تا اندازهای است که ما این دست رفتارها را رفتارهایی متناسب با جامعه مدرن میدانیم. ولی از طرفی دیگر بروز برخی رفتارهایی مثل تصویربرداری و فیلم برداری و تجمع در حوالی ساختمان پلاسکو را نمادی از سنت و ویژگیها سنتی جامعه ایران میدانیم. و بلافاصله این ویژگیهای منفی را به همه ایران و ایرانیان نسبت میدهیم و میگوییم مردم ما بی تفاوتند.
با کدام شاخص و معیار ارزیابی مدرن و غیر مدرن برخی اینگونه ایران و ایرانیان را قضاوت میکنند. حتی اگر شاهد رواج این دست رفتارها هستیم باید بپذریریم که این ابزارهای مدرن هستند که غفلت میآفرینند و منجر به بروز این دست رفتارهای خاص میشوند.
این مردم همان مردی هستند که وقتی صحنههای دلخراش حادثه پلاسکو و پرپر شدن عزیزان میهن و فرزندان ایران را در میان گدازههای آتش و آتشفشان پلاسکو میبینند تاب نمیآورند و بغضشان میترکد و اشک میریزند.
این مردم همان کسانی هستند که وقتی می بینند فرزندان ملت چند روز بی امان در تلاشند تا مددی به آسیب دیدگان و محبوسین و مفقودین برسانند برای آتشنشانان شیر و عدسی و لقمه فراهم میکنند.
این مردم همان مردمی هستند که وقتی میبینند هموطن به یاریشان نیاز دارد خوابشان آشفته میشود درد دیگران را درد خود میدانند و نمیتوانند بی تفاوت باشند و دوست دارند در این صحنه مشارکتی داشته باشند و مددی برسانند. عدهای با وجود اینکه میدانند شاید قطرهای از خونشان به کار نیاید اما در صف اهدای خون قرار میگیرند تا قدمی هر چند کوچک برداشته باشند. این مردم وقتی ببینند کاری از دستشان بر نمی آید میسوزند.
این مردم نجیب وقتی می بینند فرزندان ملت به واسطه سهل انگاری و قصور یا تقصیر برخی دستگاهها و مسئولین گرفتار آتش و خروارها آهن و خاک و بتن و سنگند، بزرگی میکنند و سکوت پیشه میکنند و حفظ جان هم میهن را در اولویت قرار میدهند و به دنبال استفاده سیاسی و حزبی و جناحی از این دست حوادث دلخراش و جانسوز نیستند.
این مردم همان کسانی هستند که وقتی میبییند خانوادههای محبوسین و مفقودین و آتش نشانان در انتظار خبری از عزیزانشان هستند و بی قراری میکنند در اطراف محل حادثه برای تسلای دل مصیبت دیدگان مجلس روضه برپا میکنند تا شاید، سینه پر درد مصیبت دیدگان را التیام بخششند.
در کدامین جامعه مدرنی ما شاهد این حجم عظیمی از جلوههای ناب مشارکت و همدلی اجتماعی و مسئولیت اجتماعی هستیم. حالا اگر عدهای در این مواقع هوس عکس یادگاری میکنند نباید این خطاها به نام ملت ایران ثبت شود و مردم ایران را مردمی چنین و چنان خواند.
اصولاً چرا عادت داریم فقط سویه منفی خلقیات برخی ایرانیان را پر رنگ کنیم و از زیباترین جلوههای اخلاقی و انسانی جامعه ایرانی غافلیم. و بعد در این باره سخن کنیم با تبختر گمان کنیم به کشف علمی چدیدی نائل آمدیم. آیا زمان آن نرسیده تا به این دست تحلیلهای بسیار شور پایان داد.
ارسال نظر