یادداشتی خواندنی در رابطه با حفظ محیط زیست
پارسینه: محیط زیست و مشکل آن یک پدیده جدید است. در گذشته در غیبت تکنولوژی، محیط زیست با استفاده از شیوههای موجود در بطن طبیعت به آلایش و پالایش محیط میپرداخت. باد و توفان، باران و برف، رودخانههای پرآب و جنگلهای سرسبز، دست در دست همدیگر به پاک کردن محیط زیست میپرداختند.
زاغ و راغ و باغ سمبلهاي طبيعت بكري هستند كه انسان در كنار آنها به آرامش و آسايش ميرسيد.
با ورود كارخانه و دستگاههاي توليد انبوه، دستهاي مكانيكي، جاي دستهاي طبيعي و انساني را گرفتند. يك بيل مكانيكي به جاي صد دست انساني، شيار ميكند، بذرها را در داخل خاك نهان ميكرد، خراب ميكرد و ميساخت ولي به موازات آن دودها و سمها براي دفع آفات، از طبيعت چيز ديگري ساخت.
آيا سلطه بر طبيعت، مقدمه تسلط طبيعت بر ما نبود و نيست؟
توليد انبوه شهرهاي بزرگ را ايجاد كرد، ماشين به جاي اسب و تاكسي به جاي درشكه! ثمره آن خيابانهای پرترافيك، اتوبوسها و مينيبوسهاي دودزا و محيطي است كه طبيعت از پالايش آن خسته شده است.
بايد با طبيعت بيش از اين مهربان باشيم.
درختان را به آهنها نفروشيم.
ساختمانها بزرگ و بلند، تقدير انسان شهري است ولي ميتوان با برنامهريزي سر و دستي به وضعيت معماري و شهرسازي کشید و با دقت در حذف منابع مهم آلودگي محيط زيست اهتمام ورزيد.
امروز در عصري زندگي ميكنيم كه طبيعت - شايد به دليل سلطه انسان بر او - با ما انسانها قهر كرده است. دلش بيرحم شده است، گريه نميكند، باران نميبارد، هوا دم كرده است، دل و دماغ، چشم و زبان ميسوزد.
كربن به جاي اكسيژن، ماشين به جاي انسان، ساختمانهاي سيماني به جاي حياطهاي بزرگ با درختان صنوبر و حوضهاي پر ماهي قرمز و آهنها به جاي گنجشكها. چند ماه است كه صداي گنجشكهاي را نشنيدهايد؟
انسان كلافه، بخشي از «انسان مدرن» است، انساني كه استرس سردردهاي مزمن، ميگرن و اعصاب ضعيف از مشخصههاي اوست، انساني كه از طبيعت جدا افتاده است، با طبيعت قهر كرده است، آيا در وضعيتي چنين طبيعت بايد با انسان آشتي باشد؟ شروع آن آشتي ما با طبيعت است، انتخاب درخت به جاي آهن!
منبع:
خبرآنلاین
ارسال نظر