بارکشی نااستادان:معضل مقالات علمی-پژوهشی پرنویسنده
پارسینه: رسول جعفریان در یادداشتی به نام «یک تن ضعیف و یک کاروان اسیر»، به مقالاتی اشاره میکند که بر سر آن گاه نام پنج نویسنده دیده میشود، حال آن که 95% مقاله را تنها یک تن نوشته است. قوت این مقالات در حدی است که گاه آمدن نام یک نفر نیز بر آن زیادی است.
پارسینه: حجت الاسلام دکتر سید حسن اسلامی اردکانی پژوهشگر دین و اخلاق، دانشیار گروه دینشناسی دانشگاه ادیان و مذاهب و سردبیر فصلنامه نقد کتاب اخلاق، علوم تربیتی و روانشناسی در یادداشتی به وضعیت تلخ برخی از دانشگاهها و ترفندهایی که برای درج مقالات علمی استفاده می شود، پرداخته است.
در بخشی از این یادداشت آمده است:
زمانی استاد دکتر مهدی محقق در مصاحبهای گفته بود که برخی استادان دانشگاه را میشناسد که هنگام استخدام خود گفته بودند که فلان و فلان مقاله را نوشتهاند و به زودی منتشر خواهد شد. اما بعد از سی سال هنوز آن مقالات ادعایی منتشر نشده است و از این استادان هیچ اثر مکتوبی منتشر نشده است تا بتوان قوت و ضعف علمی آنها را بررسید. با این حال، آنان مراتب ارتقای علمی خود را پیمودهاند، بیآنکه در کارنامهشان حتی یک مقاله عالمانه ثبت شده باشد.
ظاهراً این استادان، راهی برای پوشاندن بیسوادی خود نداشتند، یا بخت آن را نداشتند تا با استفاده از شیوههای کارآمد و تازهای، که از برکت آییننامههای وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، گسترش یافتهاند با کمی هوشمندی و درایت عملی، بتوانند دهها مقاله علمی-پژوهشی را روانه بازار کنند و دهان مخالفانی چون استاد محقق را ببندند.
امروزه راههای متعددی برای ارائه مقالات علمی-پژوهشی این قبیل استادان وجود دارد. البته به شرطی که کسی درباره محتوای آنها چند و چون نکند و مته به خشخاش نگذارد. کافی است که در یکی از مجلات دارای رتبه علمی-پژوهشی، مقالهای منتشر شود تا غسل تعمید یافته و بلافاصله از قطعات جورچین یا تقلب و تزویر به مقالهای معتبر و دارای امتیاز تبدیل شود. خوب، یکی از راههای رایج برای نوشتن مقالات علمی-پژوهشی، استفاده از همان منطق گندمنمایی و جوفروشی است.
خلاصه این شیوه آن است که استاد فاقد اندیشه و محتوا، بکوشد نوشتهای را بزک کند و وسمه بر ابروی کور بکشد و آن را به لطایف الحیلی، که در این جا مجال طرح آن نیست، در یک مجله علمی-پژوهشی منتشر کند. در این جا کاری به این شیوه ندارم.
دومین راه آن است که استادان نیازمند مقالات علمی-پژوهشی، یک مقاله خوب علمی-پژوهشی به زبانهای دیگر را پیدا کنند و آن را یا خود ترجمه کنند و یا برای ترجمه به دانشجویانشان به عنوان تکلیف درسی بدهند و سپس به عنوان مقاله تألیفی خود در یک مجله دارای رتبه علمی-پژوهشی چاپ کنند. اگر هم حوصله یا دانش زبانی لازم را ندارند، میتوانند با کمی «تتبع» به سبک قدما، قطعاتی از مقالات خوب فارسی را «اقتباس» یا رونویسی کنند، یعنی همان سرقت خودمان، و سپس تحویل مجلات علمی-پژوهشی بدهند.
اما سومین شیوه که که اخیراً گسترش قابل توجهی یافته و باب شده و مثل گوشیهای هوشمند، مشتریان پر و پاقرصی در میان برخی استادان دانشگاه پیدا کرده، عبارت است از آوردن نام خود بر سر مقالاتی که این استادان در آن نقشی واقعی نداشتهاند.
استاد رسول جعفریان در یادداشتی به نام «یک تن ضعیف و یک کاروان اسیر»، به مقالاتی اشاره میکند که بر سر آن گاه نام پنج نویسنده دیده میشود، حال آن که 95% مقاله را تنها یک تن نوشته است. قوت این مقالات در حدی است که گاه آمدن نام یک نفر نیز بر آن زیادی است. جعفریان از این پدیده به مثابه «دکانی» یاد میکند که در آن برای این دست استادان منافع کلانی وجود دارد. در این یادداشت نکات متعددی آمده است که، به دلیل قبول آنها، از طرح و تکرارشان میگذرم. اما در این جا میخواهم فقط یک نکته متفاوت را برجسته کنم.
در آییننامه ارتقای مصوب وزارت علوم، برای ارتقا چهار محور یا معیار در نظر گرفته شده است که عبارتند از: (1) فعالیتهای فرهنگی (2) فعالیتهای آموزشی (3) فعالیتهای پژوهشی، و (4) فعالیتهای اجرایی. هر عضو هیئت علمی مؤسسات آموزشی و پژوهشی برای ارتقای خود در این چهار محور فعالیت خواهد کرد. برخی از این فعالیتها الزامی است، مانند فعالیت پژوهشی، و برخی اختیاری است، همچون فعالیت اجرایی. در محور سوم یا فعالیتهای پژوهشی، مهمترین نمونه یا شاخص نشر مقالات علمی-پژوهشی است، بهگونهای که هیچ کس نمیتواند بدون داشتن حداقلی از مقالات علمی-پژوهشی منتشر شده یا پذیرش شده، ارتقا پیدا کند.
به همین سبب ضرورت وجود مقالات علمی-پژوهشی در رزومه علمی استادان به حدی است که غالباً به این در و آن در میزنند و با بهرهگیری از شیوههای درست و، عدهای هم، نادرست میکوشند هر جوری هست مقالات علمی-پژوهشی برای خود دست و پا کنند. یکی از شیوههای جدید که هنوز ابعاد فاجعهبار آن چندان آشکار نشده است، نشر مقالات به صورت مشترک با دانشجویان است.
در حالی که شیوههای قدیمی، مانند انتحال و سرقت علمی، خطر لو رفتن و بدنامی را برای استاد در پی داشت، و شیوه گندمنمایی و جوفروشی یا همان چسب و قیچی، وقتگیر بود، این شیوه مطلقاً زحمتی، و فعلاً بدنامی هم، ندارد. کافی است که استاد لطف کند و اجازه دهد نامش بر مقاله دانشجو ذکر شود.
از سویی دانشجو موظف است بخشی از رساله خود را در قالب مقالهای علمی-پژوهشی منتشر کند. از سوی دیگر مجلات علمی-پژوهشی مقالات دانشجویی را منتشر نمیکنند، مگر آن که نام یک استاد بر آنها باشد. در این وانفسایی که دانشجو درمانده شده و حتی حاضر است پولی بدهد و نام یک استاد را به عاریت بگیرد، برخی استادان از سر بندهنوازی و شاگردپروری، مرحمت میکنند و نام خود را بر مقالاتی که خود اصلاً ندیده و نخواندهاند مینشانند. همین جا بیفزایم که مقصودم مقالات واقعاً مشترکی نیست که حاصل تلاش علمی دو یا چند نفر است. بلکه هدف مقالات فزایندهای است که به صورت مشترک منتشر میشود، اما در واقع حاصل زحمت یک تن است.
کافی است کسی بدون بُنیه علمی کافی جذب دانشگاه شود. بقیه مسئله حل است. وی هنگام جذب غالباً در مرتبه مربی مشغول به کار خواهد شد. حال اگر او کمی بختیار باشد و بتواند در دوره دکتری درسی بدهد، میتواند زمینه ارتقای خود را فراهم سازد. برای این کار، به جای زحمت کشیدن و پژوهش کردن و درس دادن که زحمت دارد و ارج چندانی هم ندارد، وی میتواند تک تک دانشجویان را ملزم کند که در زمینهای پژوهش کنند و حاصل پژوهش خود را در قالب یک مقاله علمی-پژوهشی بنویسند و نام او را نیز در کنار نام خود ذکر کنند و در صورت ارائه پذیرش مقاله، نمره آن درس را بگیرند.
این شیوه ناجوانمردانهای است که برخی نااستادان در پیش گرفتهاند و به جای رشد علمی خود، دست به بارکشی از دانشجویان میزنند و نمره قبولی را مشروط به ارائه مقالات علمی-پژوهشی میکنند. هنگامی که به آنها اعتراض میشود، میگویند که هدفشان ارتقای علمی دانشجویان است، یعنی میخواهند چیزی به دانشجو بدهند که خود فاقد آن هستند.
به لطف پیشرفت علمی و پیدایش شیوههای تازه و به برکت آییننامه ارتقا، این نااستادان کارنامه درخشانی از مقالات مشترک دارند. هرچند خود در عمرشان هیچ ننوشته باشند. از مزایای مادی و معنوی چنین مقالاتی برخوردار خواهند شد. این تصویر اندکی سیاهتر شده، اما نسبتاً واقعنمایی است از آینده جامعه علمی ما که در آن شاهد برخی استادانی خواهیم بود که به واقع نااستادند و هیچ شایستگی علمی ندارند و اگر وضع به همین سبک پیش برود و چارهای اندیشیده نشود، وضع دردبارتری خواهیم داشت.
در بخشی از این یادداشت آمده است:
زمانی استاد دکتر مهدی محقق در مصاحبهای گفته بود که برخی استادان دانشگاه را میشناسد که هنگام استخدام خود گفته بودند که فلان و فلان مقاله را نوشتهاند و به زودی منتشر خواهد شد. اما بعد از سی سال هنوز آن مقالات ادعایی منتشر نشده است و از این استادان هیچ اثر مکتوبی منتشر نشده است تا بتوان قوت و ضعف علمی آنها را بررسید. با این حال، آنان مراتب ارتقای علمی خود را پیمودهاند، بیآنکه در کارنامهشان حتی یک مقاله عالمانه ثبت شده باشد.
ظاهراً این استادان، راهی برای پوشاندن بیسوادی خود نداشتند، یا بخت آن را نداشتند تا با استفاده از شیوههای کارآمد و تازهای، که از برکت آییننامههای وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، گسترش یافتهاند با کمی هوشمندی و درایت عملی، بتوانند دهها مقاله علمی-پژوهشی را روانه بازار کنند و دهان مخالفانی چون استاد محقق را ببندند.
امروزه راههای متعددی برای ارائه مقالات علمی-پژوهشی این قبیل استادان وجود دارد. البته به شرطی که کسی درباره محتوای آنها چند و چون نکند و مته به خشخاش نگذارد. کافی است که در یکی از مجلات دارای رتبه علمی-پژوهشی، مقالهای منتشر شود تا غسل تعمید یافته و بلافاصله از قطعات جورچین یا تقلب و تزویر به مقالهای معتبر و دارای امتیاز تبدیل شود. خوب، یکی از راههای رایج برای نوشتن مقالات علمی-پژوهشی، استفاده از همان منطق گندمنمایی و جوفروشی است.
خلاصه این شیوه آن است که استاد فاقد اندیشه و محتوا، بکوشد نوشتهای را بزک کند و وسمه بر ابروی کور بکشد و آن را به لطایف الحیلی، که در این جا مجال طرح آن نیست، در یک مجله علمی-پژوهشی منتشر کند. در این جا کاری به این شیوه ندارم.
دومین راه آن است که استادان نیازمند مقالات علمی-پژوهشی، یک مقاله خوب علمی-پژوهشی به زبانهای دیگر را پیدا کنند و آن را یا خود ترجمه کنند و یا برای ترجمه به دانشجویانشان به عنوان تکلیف درسی بدهند و سپس به عنوان مقاله تألیفی خود در یک مجله دارای رتبه علمی-پژوهشی چاپ کنند. اگر هم حوصله یا دانش زبانی لازم را ندارند، میتوانند با کمی «تتبع» به سبک قدما، قطعاتی از مقالات خوب فارسی را «اقتباس» یا رونویسی کنند، یعنی همان سرقت خودمان، و سپس تحویل مجلات علمی-پژوهشی بدهند.
اما سومین شیوه که که اخیراً گسترش قابل توجهی یافته و باب شده و مثل گوشیهای هوشمند، مشتریان پر و پاقرصی در میان برخی استادان دانشگاه پیدا کرده، عبارت است از آوردن نام خود بر سر مقالاتی که این استادان در آن نقشی واقعی نداشتهاند.
استاد رسول جعفریان در یادداشتی به نام «یک تن ضعیف و یک کاروان اسیر»، به مقالاتی اشاره میکند که بر سر آن گاه نام پنج نویسنده دیده میشود، حال آن که 95% مقاله را تنها یک تن نوشته است. قوت این مقالات در حدی است که گاه آمدن نام یک نفر نیز بر آن زیادی است. جعفریان از این پدیده به مثابه «دکانی» یاد میکند که در آن برای این دست استادان منافع کلانی وجود دارد. در این یادداشت نکات متعددی آمده است که، به دلیل قبول آنها، از طرح و تکرارشان میگذرم. اما در این جا میخواهم فقط یک نکته متفاوت را برجسته کنم.
در آییننامه ارتقای مصوب وزارت علوم، برای ارتقا چهار محور یا معیار در نظر گرفته شده است که عبارتند از: (1) فعالیتهای فرهنگی (2) فعالیتهای آموزشی (3) فعالیتهای پژوهشی، و (4) فعالیتهای اجرایی. هر عضو هیئت علمی مؤسسات آموزشی و پژوهشی برای ارتقای خود در این چهار محور فعالیت خواهد کرد. برخی از این فعالیتها الزامی است، مانند فعالیت پژوهشی، و برخی اختیاری است، همچون فعالیت اجرایی. در محور سوم یا فعالیتهای پژوهشی، مهمترین نمونه یا شاخص نشر مقالات علمی-پژوهشی است، بهگونهای که هیچ کس نمیتواند بدون داشتن حداقلی از مقالات علمی-پژوهشی منتشر شده یا پذیرش شده، ارتقا پیدا کند.
به همین سبب ضرورت وجود مقالات علمی-پژوهشی در رزومه علمی استادان به حدی است که غالباً به این در و آن در میزنند و با بهرهگیری از شیوههای درست و، عدهای هم، نادرست میکوشند هر جوری هست مقالات علمی-پژوهشی برای خود دست و پا کنند. یکی از شیوههای جدید که هنوز ابعاد فاجعهبار آن چندان آشکار نشده است، نشر مقالات به صورت مشترک با دانشجویان است.
در حالی که شیوههای قدیمی، مانند انتحال و سرقت علمی، خطر لو رفتن و بدنامی را برای استاد در پی داشت، و شیوه گندمنمایی و جوفروشی یا همان چسب و قیچی، وقتگیر بود، این شیوه مطلقاً زحمتی، و فعلاً بدنامی هم، ندارد. کافی است که استاد لطف کند و اجازه دهد نامش بر مقاله دانشجو ذکر شود.
از سویی دانشجو موظف است بخشی از رساله خود را در قالب مقالهای علمی-پژوهشی منتشر کند. از سوی دیگر مجلات علمی-پژوهشی مقالات دانشجویی را منتشر نمیکنند، مگر آن که نام یک استاد بر آنها باشد. در این وانفسایی که دانشجو درمانده شده و حتی حاضر است پولی بدهد و نام یک استاد را به عاریت بگیرد، برخی استادان از سر بندهنوازی و شاگردپروری، مرحمت میکنند و نام خود را بر مقالاتی که خود اصلاً ندیده و نخواندهاند مینشانند. همین جا بیفزایم که مقصودم مقالات واقعاً مشترکی نیست که حاصل تلاش علمی دو یا چند نفر است. بلکه هدف مقالات فزایندهای است که به صورت مشترک منتشر میشود، اما در واقع حاصل زحمت یک تن است.
کافی است کسی بدون بُنیه علمی کافی جذب دانشگاه شود. بقیه مسئله حل است. وی هنگام جذب غالباً در مرتبه مربی مشغول به کار خواهد شد. حال اگر او کمی بختیار باشد و بتواند در دوره دکتری درسی بدهد، میتواند زمینه ارتقای خود را فراهم سازد. برای این کار، به جای زحمت کشیدن و پژوهش کردن و درس دادن که زحمت دارد و ارج چندانی هم ندارد، وی میتواند تک تک دانشجویان را ملزم کند که در زمینهای پژوهش کنند و حاصل پژوهش خود را در قالب یک مقاله علمی-پژوهشی بنویسند و نام او را نیز در کنار نام خود ذکر کنند و در صورت ارائه پذیرش مقاله، نمره آن درس را بگیرند.
این شیوه ناجوانمردانهای است که برخی نااستادان در پیش گرفتهاند و به جای رشد علمی خود، دست به بارکشی از دانشجویان میزنند و نمره قبولی را مشروط به ارائه مقالات علمی-پژوهشی میکنند. هنگامی که به آنها اعتراض میشود، میگویند که هدفشان ارتقای علمی دانشجویان است، یعنی میخواهند چیزی به دانشجو بدهند که خود فاقد آن هستند.
به لطف پیشرفت علمی و پیدایش شیوههای تازه و به برکت آییننامه ارتقا، این نااستادان کارنامه درخشانی از مقالات مشترک دارند. هرچند خود در عمرشان هیچ ننوشته باشند. از مزایای مادی و معنوی چنین مقالاتی برخوردار خواهند شد. این تصویر اندکی سیاهتر شده، اما نسبتاً واقعنمایی است از آینده جامعه علمی ما که در آن شاهد برخی استادانی خواهیم بود که به واقع نااستادند و هیچ شایستگی علمی ندارند و اگر وضع به همین سبک پیش برود و چارهای اندیشیده نشود، وضع دردبارتری خواهیم داشت.
جناب آقای دکتر اردکانی! تقریباً کل این آیین نامه (دست کم در قسمت پژوهش) مشکل دارد. اصلاً مگر می شود برای پژوهش متر و معیار تعریف کرد و هر چیزی را که بیرون از متر و معیار ما بود از دایره پژوهش بیرون انداخت؟ می دانید که یکی از مقررات برای پذیرش مقاله پژوهشی آن است که مقاله دارای منابع متعدد باشد. در همین زمینه علوم انسانی، مقاله دورانساز پل گوتیه به نام «معرفت، باور صادق موجه» هیچ منبعی ندارد. طول مقاله هم با معیارهای ما نمی خواند. مقاله فقط دو صفحه است. از طرف دیگر، تصور کنید بنده خدایی مقاله ای واقعاً پژوهشی بنویسد. در کجا آن را منتشر کند؟ خود شما بهتر از هر کسی می دانید که هر یک از مجلات علمی پژوهشی در حوزه علوم انسانی دارای «اعیان ثابته» ای است که اجازه ورود هیچ کسی را به دایره خود نمی دهند و فقط مقالات این اعیان ثابته در آن مجلات منتشر می شود. به مسئولان سایت پارسینه پیشنهاد می کنم با بررسی چند شماره از مجلاتی که پژوهشگاه های فلسفی و کلامی منتشر می کنند نشان دهند مجموعه ای از نام های نویسندگان وجود دارد که به صورت دوره ای در این مجلات تکرار می شود.
آقا نمونه اش استاد راهنمای دوره دکترای من، به خدا بیچارم کرده، دیدم نسبت به همه استادا بد شده، هنوز یک خط از پایان نامه منو نخونده، فقط و فقط به فکر مقاله است، میخوام ببینم واقعا پولی که این استاد بی تعهد، بی مسئولیت و بی سواد میگیره مشروع و حلال هست؟ چرا موجی که بر علیه پزشکان راه افتاده علیه این به اصطلاح استادای دانشگاه راه نمیفته؟ قداست علم رو زیر سوال بردند.
متاسفانه در دانشکده های فنی این مسئله حادتر است. این مشکل از اون دسته ارازهای مگویی است که تا مطرح می شود، جواب میگیری: هیس!
بی انصافی است که اینطور به مقالات تاخته شده است اگرچه اندک اساتیدی با ذکر مشخصات شما یافت می شوند اما هستند اساتیدی که بنیه علمی خود را با مقاله دانشجویی خراب نمی کنند و اگر در نوشتن همه مقاله مشارکت ندارند حداقل بار بیش از پنجاه درصد مقاله را خود متحمل می وند متاسفانه پدیده ذکر شده توسط نویسنده محترم در دانشگاههایی دیده می شود که دانشجوی ممتاز جذب کرده اند اما در سایر دانشگاهها دانشجو فرمت مقاله را هم یاد ندارد
کاش رزومه خودتون رو هم می ذاشتید
؟ فقط رشتتون چی بوده که دانشیار گروه دینشناسی دانشگاه ادیان و مذاهب هستید ولی سردبیر مجله ای هستید که روانشناسی و علوم تربیتی هستش؟؟؟؟؟؟؟