یک ارزیابی متفاوت از کنفرانس ورشو
پارسینه: علی موجانی نوشت:
کجا بهتر از ورشو با سابقهای که خود شوروی از آن در سال ۱۹۵۵ با تشکیل پیمان ورشو ظرفیتها را شکوفا کرد...
۱. آمریکا در حالی مسیر خروج از ناتو را گشوده است که نیک میداند با این عمل حجابی موثر را از برابر روسیه در قبال منافع بلند مدت خود و هم پیمانان سابقش برداشته خواهد شد. پس باید یک سنگر یا سپر تازه درست کند که هم ضد روس باشد و هم اروپایی محور نباشد، کجا بهتر از ورشو با سابقهای که خود شوروی از آن در ۱۹۵۵ با تشکیل پیمان ورشو این ظرفیت را شکوفا کرد. در نتیجه، چه بسا همه جهات نشست ضد ایران نباشد و حتی میتوان آن را بیشتر ضد اروپا خواند. با این فرض، سطح مشارکت بخش مهمی از اروپاییها پایینتر از انتظار و صوت آنها در نشست نسبت به سیاستهای اروپایی آمریکا بلندتر از تصور است. چنانچه خانم موگرینی محترمانه گفت: " آن زمان در سفرم! "
۲. برای روسیه در گزینش بین ناتو و "پیمان ورشو ۲" (نامی که برای بخشی از خروجی مورد انتظار آمریکا از کنفرانس ۲۴ و ۲۵ بهمن میگذارم)، به یقین تهدید دراز مدت نه نخستین (ناتو)، بلکه تفاهم شرق و مرکز اروپا در همکاری مستقیم و پیوسته با آمریکا است، زیرا نیک میداند ترامپ به حیاط خلوت او در گشاده است و از آنجاییکه روسها تاریخ میدانند، آگاهند همیشه با آمریکای ترامپ نخواهند زیست.
۳. برای اسرائیل، نشست در ورشو، اگر صرفا ضد ایرانی باشد "مطلوب" است و اگر جهت عمومی امنیت جهانی بگیرد کاملا "نگران کننده" خواهد شد؛ لذا تحفظ در پذیرش محتاطانه دعوت پمپئو با اشاره به اینکه "نتانیاهو نمیداند در ۲ ماه مانده به کارزار انتخاباتی فرصت حضور در نشست را پیدا میکند"، ترجمه "نگرانی" اسرائیل از تبعات نشست است. اما ریشه این نگرانی برای تل اویو چه میتواند باشد؟ بنظر میرسد با رشد راست محافظه کار در اروپا و بیگانه ستیزی که البته نوک پیکان آن متوجه مسلمانان مهاجر است، بازتولید آنتی سیمیتیسم اروپایی با همان محوریت لهستان چشم اندازی قریب الوقوع میتواند باشد. فراموش نشود بزرگترین بسته جمعیت یهود اروپا در لهستان ساکنند.
۴. تنها نشانه احتمالی ابراز شده در اسراییل از امکان حضور نتانیاهو، گزارش کانال ۱۰ تلویزیون اسراییل با این مضمون است:"نتانیاهو این دعوت را دو هفته پیش دریافت کرده است"، و به تخمین افزود که وی به احتمال قوی خواهد پذیرفت، زیرا "حشرونشر با رهبران عرب، کارزار انتخاباتی وی را تقویت خواهد کرد" و با اشاره به مجادلات وی بر این مبنا که علیرغم بن بست تلاشهای صلح میان اسرائیل و فلسطینیان، تحت رهبری وی اسرائیل در حال ایجاد روابط خود با منطقه عربی است؛ لذا در تحلیل "تایمز اسراییل" آمده "معلوم نیست آیا نمایندهای فلسطین هم برای شرکت در کنفرانس دعوت شده باشد؟ ". با این مقدمات میتوان گفت: در میان این کلمات "ایران" مندرج نیست! چرا؟ در حقیقت پاسخ در همان سطر آخر است: اولویت گفتگو با طرف فلسطینی است و آن هم برای پیشرفت در کمپین انتخابات پیش روی اسراییل.
۵. از میان هفتاد مدعو، ۷ -۸ کشور عرب بلوک عربی و ۱۵ - ۱۰ کشور نماینده اروپایی کهن و ۵ - ۶ عضو اروپایی به راست چرخانده شده، بلوک نامتقارن اروپای نو را نمایندگی میکنند که در کنار اسراییل جریانهای اصلی را شامل میشوند. البته حضور اسرائیل ظاهرا بشرط حضور فلسطین محتمل است. در یک جمع ساده این بلوکهای مختلف تنها نیمی از کرسیها را پر میکنند. لابد برای نیم دیگر یارگیری در سطح ابر قدرتهای آفریقایی و آسیایی و آمریکای لاتین مثل اکوادور و چاد و ازبکستان خواهد بود. بالنتیجه نیم دیگر هم میآیند، چون متصل هستند. در تصویر رهبران میایستند تا عکس یادگاری شخصی بگیرند. البته اگر مجالی هم یافتند از تلکه و تکدی گری ذاتی چشم نخواهند پوشید.
حالا با این آرایش صحنه و کماکان با "فرض نسبتا اندک استمرار مطلق تمرکز بحث درباره ایران" شاید بد نباشد واکنش دسته بندیهای چندگانه فوق را هم مرور کنیم:
الف. بلوک اروپای غربی به فرض ابراز نگرانی از ایران، وضعیت پیش آمده را ناشی از خروج آمریکا از برجام برخواهند شمرد.
ب. بلوک عربی با تاکید بر تهدیدات فزاینده ایران، نگرانی عمیق خود را از آینده و به دلیل خروج آمریکا از سوریه به سمع سایرین خواهند رساند.
ج. اسراییل از یکسو برای جلب همکاری جریان خودگردان با هدف بهره برداری در مسیر منازعات انتخاباتی داخلی اش، و از دیگر بیان در همراهی با بلوک عربی برخواهد خواست. در تبیین موضع نخست اگر تند برود، تلاطم فلسطینی - فلسطینی میان حماس و دولت خودگردان را رقم میزند و در همراهی با عربها اگر زیاده روی کند به جریان مخالف خروج آمریکا از سوریه در داخل آمریکا چراغ نشان میدهد که این مطلوب تیم ترامپ نیست.
د. الباقی هم که مشخص است زینت المجالس هستند و دنبال کار خودشان خواهند بود.
بنابراین، با این مقدمات دور نیست تصور شود ورود آمریکا به این عرصه به لحاظ مدیریت برای خروجی اعلام شده، همانا جهانی سازی تهدید ایران، امری بی نهایت پر هزینه و دشوار است.
تجربه نشست شورای امنیت با حضور ترامپ نشان داد حصول مقصود نه تنها ناممکن است بلکه برخی نتایج نامیمون هم را ممکن است برای ترامپ رقم بزند. طراح آن ایده، خانم هیلی که بسیار ضد ایران بود محترمانه حذف شد.
اینک با قبول این مفروضات امکان طراحیهای تازه از سوی ما نیز هست که نه تنها به روابط ۵۴۰ ساله دو کشور آسیب نخورد، بلکه در ترتیب ناکامی طراحان این ایده تمهیداتی بکار گرفته شود که انشالله توسط دستگاه دیپلماسی اجرایی خواهد شد.
ارسال نظر