گوناگون

جنبه‌های پنهان زندگی هنری پیکاسو

نمایشگاه آثار پابلو پیکاسو در دوران جنگ سرد به عنوان یک نقاش بسیار سیاسی، فعال حامی صلح‌ و پیگیر فعال اهداف چپ‌گرایانه، بهار سال آینده در گالری تیت لیورپول در بریتانیا برپا می‌شود و شامل نامه‌هایی از رهبران دنیا از جمله نلسون ماندلا و هو شی مینه همین طور تلگرافی از فیدل کاسترو است که در آن دریافت جایزه بین‌المللی صلح از سوی شوروی سابق را به پیکاسو تبریک گفته است. کریستف گروننبرگ رئیس گالری تیت لیورپول، گفت: «نمایشگاه آثار پیکاسو این اسطوره را که پیکاسو مردی سرزنده و بانشاط بود و به جای پیگیری رویدادهای سیاسی در دنیا دنبال خوشگذرانی بود، زیر سؤال می‌برد.»

خود پیکاسو در این باره گفته بود: «من هیچ وقت جنگ را نقاشی نکرده‌ام، برای اینکه من از آن دسته نقاشان نیستم که مثل یک عکاس دنبال چیزی برای به تصویر کشیدن هستند اما تردیدی ندارم که جنگ در این نقاشی‌ها نمود دارد.»
نمایشگاه از اثری مربوط به سال 1944 آغاز می‌شود، سالی که پیکاسو به حزب کمونیست فرانسه پیوست. او تا زمان مرگ در 1973 عضو حزب بود و لیندا موریس برگزارکننده نمایشگاه تأکید دارد که احتمالاً این گفته که پیکاسو احتمالاً بزرگترین اعطاکننده شخصی به حزب بود، صحت دارد. خیلی کم پیش می‌آمد او به حزب کمک مالی کند، اما بسیاری از آثار خود را برای استفاده‌های جنبی از جمله در تقویم‌ها، کارت‌های کریسمس و. . . در اختیار حزب قرار می‌داد.

موریس در آرشیو موزه پیکاسو در پاریس ده‌ها سند پیدا کرد که نشان می‌داد پیکاسو با گروه‌های حامی صلح، برنامه‌های حمایت از پناهندگان و همین‌طور گروه‌های طرفدار حقوق زنان در اروپا، آمریکای شمالی و جنوبی و خیلی جاهای دیگر ارتباط مستمر داشته است. او همچنین از بیمارستان‌ها و خانه‌هایی که در پاریس به قربانیان جنگ داخلی اسپانیا پناه می‌دادند، حمایت می‌کرد. همان طور که گفته شد نمایشگاه آثار پیکاسو در لندن با یک تابلوی نقاشی آغاز می‌شود که آخرین بار نیم قرن پیش در بریتانیا دیده شد، با موضوع گورستانی در سال 1944 که بارقه‌ای از «گرنیکا» اثر معروف او را در خود دارد. این اثر با الهام از نخستین تصاویر هولناک از اردوگاه‌های مرگ و گزارش روزنامه‌ها از یک خانواده اسپانیایی خلق شده که هنگام پناه گرفتن در آشپزخانه خانه‌ خود کشته شدند.

نمایشگاه آثار پیکاسو همچنین شامل چند نسخه از طراحی‌های او با موضوع کبوتر است. یکی از کبوترهای پیکاسو در 1949 نماد اولین کنگره بین‌المللی صلح در پاریس شد و همان ماه پیکاسو اسم دخترش را پالوما گذاشت که به اسپانیایی به معنای صلح است. از آن پس بود که کبوترهای پیکاسو در سراسر جهان سمبل جنبش‌های صلح‌طلبانه شد. پیکاسو برای پوستر هر یک از کنگره‌های بعدی نیز نسخه‌ای جدید طراحی کرد، از جمله اجتماع شفیلد در اوج جنگ کره که از قضا خود پیکاسو چند ساعتی در اداره مهاجرت گرفتار بود. این کنگره در نهایت و پس از آنکه دولت کارگری حاکم به صدها تن از شرکت‌کنندگان از جمله پابلو نرودا و لوئیس آراگون نویسنده‌های معروف اجازه ورود نداد، برگزار نشد. نمایشگاه آثار پیکاسو قرار نیست در لندن هم برگزار شود. به گفته موریس نگاه رادیکال حاکم بر شمال انگلستان باعث شده این منطقه بهترین گزینه برای برپایی نمایشگاه باشد.

پیکاسو؛ تحت تأثیر جنگ‌ها
25 اکتبر سال 1881، پابلو روییزپیکاسو، فرزند دون خوزه روییز پیکاسو و ماریا پیکاسو لوپز، در مالاگا واقع در جنوب اسپانیا به دنیا می‌آید. جوانی او در روزگاری گذشت که تجارت آزاد جای خود را به سرمایه‌داری انحصاری می‌داد و تأثیر آن بر هنر و هنرمندان با تأثیر دوره‌های آرام و عادی تفاوت داشته است و هنرمندان را بر آن می‌داشت تا واکنش‌های خود را نسبت به اوضاع و احوال مادی و ایدئولوژی پیرامون خود مورد ستایش قرار دهند؛ هنگامه‌ای که در آن، کهنه و نو در ستیزه خشونت‌باری درگیر می‌شوند. پیکاسو در فوریه سال 1900، نخستین نمایشگاه خود را شامل طرح و رسم‌های دوستانش، برپا و در اکتبر همان سال، به همراه یکی از دوستانش برای نخستین بار به پاریس سفر کرده و در آنجا، از طریق لگا، سزان، وان گوگ و. . . با آخرین پیشرفت‌های صنایع هنری آشنا شده. از آثاری که در نتیجه این سفر خلق کرده بود، رقاصه غمگین و آسیاب گالت را می‌توان نام برد. دو سال پس از این سفر، یعنی در سال 1901، پیکاسو به همراه یکی از دوستانش نشریه‌ای به نام نشریه هنر جوان را منتشر می‌کند. این سال را آغاز دوره آبی زندگانی پیکاسو نام‌گذاری کرده‌اند.

دورانی که شیوه کار وی تغییر کرد و آبی رنگ حاکم بر آثارش شده بود. در ماه آوریل سال 1904، پیکاسو برای همیشه بارسلون را ترک کرده و در پاریس اقامت می‌گزیند. در سال 1909 بوده که وی نخستین منظره کوبیسم را خلق کرده. تابلو سر یک زن نمونه‌ای از این دوران بوده است. در فاصله سال‌های 1925 تا 1935 میلادی بارها به میهنش ـ اسپانیا ـ و ایتالیا سفر می‌کند، تحت تأثیر شدید نویسندگان و شعرای یونان و روم باستان است. صدها طرح و تصویر در این‌باره کشیده است. برای هنرپیشه‌های باله طرح صحنه و لباس می‌ریزد.

مجسمه‌هایی از سیم و اوراق فلزی می‌سازد، بیقرار و پویاست چون چشمه‌ای جوشان، از ایده‌های بی‌پایان. هرپرده سفید که فاقد خط و رنگ باشد، وسوسه‌اش می‌کند. هرجا حادثه هنری مهمی در جریان است، او حضور دارد. برای دوستانش معمایی است که او برای خلق آثار بی‌شمار خود کی وقت می‌یابد. سال‌های 20 و 30 میلادی برای پیکاسو سال‌های رشد خلاقانه‌اند. در این مرحله است که فرانکو (دیکتاتور فاشیست) اسپانیای جمهوریخواه را مورد حمله قرار می‌دهد و با حمایت همه‌جانبه فاشیست‌های آلمان و ایتالیا شهرها و روستاها بیرحمانه بمباران می‌شوند. پیکاسو به جانبداری از مردم برمی‌خیزد، پرده از دروغ‌ها و جنایات فرانکو برمی‌دارد و گرنیکا را می‌کشد. وقتی فاشیست‌های آلمانی اروپا را اشغال می‌کنند، پیکاسو در پاریس می‌ماند؛ در سنگر مقاومت. نقاشی سپر و سلاح اوست، در این ایام است که مجسمه برنجی «مردی با بره‌ای» (به عنوان سمبل پاسداری از موجود مظلوم) خلق می‌شود. اکنون آتلیه او محل قرار مبارزان مقاومت فرانسه است.

به طور خستگی‌ناپذیری نقاشی می‌کند، مجسمه می‌سازد و کوزه‌گری را به عنوان امکان جدیدی در هنر به خدمت می‌گیرد، چیزی که برای او تازه ولی برای بشریت مشغله‌ای دیرین بوده است و هنردوستان را دوباره غافلگیر می‌کند. کشته و زخمی شدن میلیون‌ها انسان در جنگ اول جهانی پیکاسو را بر آن می‌دارد که نگاه متفاوتی به جهان داشته باشد.

خبرآنلاین

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار