سرنوشت موسس «بیک» چه شد؟
پارسینه: احتمالا هیچ ایرانی نیست که حداقل یکبار خودکار بیک دستش نگرفته باشد و با آن آشنا نباشد؛ طی سالهایی که واردات به ایران با مشکل مواجه بود بیک در بازار فروش گستردهای پیدا کرد اما چه شد که کارخانه به این موفقی ناگهان افت پیدا کرد و مجبور به تعطیلی شد را در ادامه میخوانیم.
در دورهای بازار داخلی خودکار به حدی پرفروش شد که تولید خودکار در ایران منطق اقتصادی پیدا کرد و همین عاملی شد تا خانواده رفوگران که سالها در تجارت نوشت افزار و خودکار مشغول بودند به تاسیس کارخانه تولید خودکار بیک در سال ۱۳۴۲ اقدام کنند.
علیاکبر رفوگران به آلمان رفت تا به مدت یک هفته در مراحل انجام کار در کارخانه آلمانی حاضر شود تا از نحوه کارکرد دستگاه اطلاع پیدا کند تا زمانی که دستگاه به ایران میآید در صورت مشکل فنی قادر به رفع مشکل باشد. او زمانی که به ایران برگشت شرکت صنعتی «قلم خودکار» را تشکیل داد و ترتیب میزان سهام را به این ترتیب بین پدر ۳۴درصد، برادر بزرگ (حاجعباس) ۳۳درصد و علیاکبر رفوگران ۳۳ درصد تقسیم کردند.
او با خرید یک قطعه زمین در تهراننو با سرعت ساخت کارخانه را شروع کرد و هنگامی که ماشینها به تهران رسید، مقدمات تاسیس کارخانه آماده بود، اما سه ماه طول کشید تا اولین محصول به بازار برسد.
فروش شرکت از تعداد ۵۰۰ هزار در سال ۱۳۴۱ به بیش از ۱۰۰ میلیون افزایش یافت. البته در آن سالها، قیمت فروش را نهادهای دولتی تعیین میکردند. مشکلات دیگری مانند مسافرت کارمند و نامشخص بودن قیمت نیز مزید برعلت شد تا شرکت نتواند تعهداتش را به موقع به انجام برساند. پس از سپری شدن زمان تعهد، مشتری قرارداد را فسخ و صاحب بیک مجبور شد هفت میلیون تومان سود به عنوان دوره زمانی پیشپرداخت به مشتری بپردازد؛ در عین حال کالای تولیدی نیز همچنان در دستش باقی بود.
خودکار بیک، مدادهای سوسماری و عکس برگردانها از تفکر خلاق فردی نشات میگیرد که همه او را به عنوان پدر لوازمالتحریر ایران میشناسند. گرچه خیلیها نام او را به نام تحریریان میشناختند، اما نام فامیلی واقعی آنها رفوگران است. او با تاسیس برند بیک درسال ۴۲ آغازگر راهی شد که بعدها خیلیها تلاش کردند راه او را بروند، اما موفق نشدند. حتی کارخانه مداد سوسمار هم که آن زمان به علت فقدان دانش فنی در تولید زیانده شده بود را به او سپردند تا آن را هم مانند بیک گسترش دهد و رفوگران این کار را هم به خوبی انجام داد.
اهالی این صنف از کیفیت بالای مداد سوسماری که رفوگران توانسته بود از نظر کیفیت کاملا مشابه آلمانی او تولید کند میگویند و حتی معتقدند بازار تهران تا مدتها نمیدانست که این مداد ساخت رفوگران است.
دوران خانهنشینی و رماننویسی.
اما موفقیتهای موسس بیک محدود به سالهای دهه ۴۰ تا ۸۰ بود و بعد از سپری شدن بیش از ۴ دهه، کاخ رویاهایش به ناگهان ویران شد. او رویای بزرگترین «کارخانه تولید نوشتافزار» خاورمیانه را در همین خاک در سر میپروراند، اما در عالم واقعیت چیزی جز خانهنشینی و سپس رماننویسی به جای کارآفرینی نصیبش نشد. بعدها هم عطای تولید را به لقایش فروخت و به واردات خودکار بیک همراه با همنسلهای خانواده خود پرداخت.
برخی از منابع خبری و نیز برخی فعالان صنف تحریر میگویند رفوگران به اتهام سوءاستفاده از ارز دریافتی و وارد نکردن مواد اولیه دستگیر شده بود این درحالی است که برخی از افرادی که در جریان پرونده او بودند نقل میکنند که علیاکبر رفوگران تنها بهدلیل مسائل داخلی سازمان تعزیرات گرفتار این ماجرا شد و پس از درگیر شدن در این مسائل دیگر دل و دماغ کار تولید را نداشته و شرکت به شخص دیگری واگذار شد و ۴۰ سال سابقه تولید خودکار بیک به فراموشی سپرده شد و نهایتا درسال ۸۸ خط تولید آن متوقف شد.
آنقدر رفوگران را اذیت کردند که کارخانهاش تعطیل و خانهنشین شد
نایب رییس اتحادیه نوشتافزار در خصوص ظهور و افول شرکت بیک میگوید: اکبر رفوگران که همه او را به اسم پدر نوشتافزار ایران میشناسند کمک بزرگی به این صنف کرد. با آنکه جوهر و نوک خودکار وارداتی بود، اما تعزیرات حکومتی آنقدر او را اذیت کرد تا او را به تعطیلی کارخانه و خانه نشینی مجبور کردند.
سیدتقی غضنفری میافزاید: روح مبارزهجویی در رفوگران آنقدر زیاد بود که برای اینکه تولید داخل از کار نیفتد از صنف تحریر فاصله گرفت و بعد از مدتی به فکر تولید عطر و برخی از محصولات بهداشتی مانند کرم افتاد، اما سنگاندازیها تمامی نداشت تا جایی که او را مجبور به فروش کارخانه به شخص دیگری به نام رستمی که اتفاقا او هم از صنف فولاد به این عرصه وارد شده بود کردند.
سرنوشت رستمی هم بهتر از رفوگران نبود
او میگوید: رفتار دولت با تازه وارد جدید (رستمی) هم خوب نبود و گفته شد او که صاحب چند کارخانه بزرگ در حوزه فولاد در ساوه بود هم درگیر مسائل مالی با دولت شد و بعد از چندی سرنوشت رستمی هم شبیه رفوگران شد. رستمی که ابتدا با نام "کاسپین" وارد بازار لوازمالتحریر شد آنچنان که باید موفق نبود. برخیها میگویند به دلیل زود خشک شدن جوهر خودکار مورد استقبال واقع نشد، اما رستمی بعدها با برند و شکل و شمایلی دیگر وارد میدان شد و خودکار "کیان" را به بازار آورد که البته این بار موفقیت بهتری نسبت به قبل داشت و توانست بازار بهتری را برای خود دست و پا کند، اما موفقیت او نیز دیری نپایید.
گفته میشود رستمی برای تاسیس کارخانه کیان نزدیک به ۱۰ سال پیش وامهایی به یورو گرفته بود تا کار خود را گسترش دهد، اما بعدها با دولت به اختلاف خورد و دولت برای بازپس گیری وامها خواستار یورو بود، اما رستمی قصد داشته تا وام را به صورت ریالی به دولت بازپس دهد در نتیجه اختلافها بالا میگیرد و او دستگیر میشود.
بعد از علی اکبر از خاندان رفوگران که اکنون در آستانه ۸۶ سالگی قرار دارد، دختران علی اکبر کارخانه بیک را اداره میکنند، اما آنها نیز عطای کار تولید را به لقایش بخشیده و به واردات بسنده کرده اند.
پاسخ به شایعه جوهرهای آلوده به تریاک
اکنون نیز رامبد بردارزاده علی اکبر رفوگران که نمایندگی بیک خارجی را دارد در این صنف مانده است و به قول همکارانش فعالیتش نه مانند عموی خود بلکه محدود به تهران و تنها چند مغازه در نقاط شهر تهران میشود. او مانند عموی خود رویای تولید داخل را ندارد و تنها به واردات خودکار بیک خارجی اکتفا کرده است و بی دغدغه به فعالیت خود ادامه میدهد.
رامبد رفوگران میگوید: پنجاه و چهار سال پیش تولید خودکار در ایران آغاز شد که به دلیل مشکلات متعدد در سال ۸۸ روند تولید خودکار بیک در ایران متوقف شد. از شایعات ورود جوهرهای آلوده به ایران گرفته تا بهرههای بالای بانکی و تصاحب کارخانه توسط فردی به نام رستمی، همه و همه در توقف روند تولید نقش داشتند.
ورود ۱۰ میلیون خودکار چینی به بازار
رامبد در مورد ماجرای شایعه جوهرهای آلوده میگوید: فرمول ساخت جوهر خودکار به دو مهندس فرانسوی تعلق داشت که به فاصله زمانی سه ماهه این دو مهندس فوت کردند. شرکت بیک در یک آزمون و خطا تلاش کرد که به این فرمول دست پیدا کند و سری اول این جوهرها را که تولید کردند به ایران فرستادند، از آن زمان شایعه شد که جوهرها حاوی تریاک است و همین شوخی دور از ذهن ۶ ماه کارخانه را به تعطیلی کشاند. از طرف دیگر همزمان با این اتفاق ۱۰ میلیون خودکار چینی به بازار عرضه شد و اینکه چه کسی خودکارهای چینی را وارد کرد و باعث ضربه زدن به تولید داخل شد موضوع دیگری است. بعدها کسانی که باعث تعطیلی کارخانه شدند در نامهای از ما عذرخواهی کردند و حتی قول دادند که تمام ضرر و زیانهای مالی را جبران کنند، اما هیچگاه وعده هایشان عملی نشد.
رفوگران در ادامه بیان میکند: بهرههای بالای بانکی از یکسو و تذکرات تعزیرات برای اینکه نباید اجناس را بالاتر از ۱۵ درصد گران کرد باعث شد تا این بنگاه اقتصادی به زمین بخورد درحالی که در کشورهای دیگر با بهرههای بسیار کم که اغلب زیر نرخ تورم است تولیدکنندگان را حمایت میکنند، اما در ایران بهرههای ۲۵ درصد و با فاصله زمانی کم کمر تولیدکنندگان را خم میکند.
علیاکبر رفوگران به آلمان رفت تا به مدت یک هفته در مراحل انجام کار در کارخانه آلمانی حاضر شود تا از نحوه کارکرد دستگاه اطلاع پیدا کند تا زمانی که دستگاه به ایران میآید در صورت مشکل فنی قادر به رفع مشکل باشد. او زمانی که به ایران برگشت شرکت صنعتی «قلم خودکار» را تشکیل داد و ترتیب میزان سهام را به این ترتیب بین پدر ۳۴درصد، برادر بزرگ (حاجعباس) ۳۳درصد و علیاکبر رفوگران ۳۳ درصد تقسیم کردند.
او با خرید یک قطعه زمین در تهراننو با سرعت ساخت کارخانه را شروع کرد و هنگامی که ماشینها به تهران رسید، مقدمات تاسیس کارخانه آماده بود، اما سه ماه طول کشید تا اولین محصول به بازار برسد.
فروش شرکت از تعداد ۵۰۰ هزار در سال ۱۳۴۱ به بیش از ۱۰۰ میلیون افزایش یافت. البته در آن سالها، قیمت فروش را نهادهای دولتی تعیین میکردند. مشکلات دیگری مانند مسافرت کارمند و نامشخص بودن قیمت نیز مزید برعلت شد تا شرکت نتواند تعهداتش را به موقع به انجام برساند. پس از سپری شدن زمان تعهد، مشتری قرارداد را فسخ و صاحب بیک مجبور شد هفت میلیون تومان سود به عنوان دوره زمانی پیشپرداخت به مشتری بپردازد؛ در عین حال کالای تولیدی نیز همچنان در دستش باقی بود.
خودکار بیک، مدادهای سوسماری و عکس برگردانها از تفکر خلاق فردی نشات میگیرد که همه او را به عنوان پدر لوازمالتحریر ایران میشناسند. گرچه خیلیها نام او را به نام تحریریان میشناختند، اما نام فامیلی واقعی آنها رفوگران است. او با تاسیس برند بیک درسال ۴۲ آغازگر راهی شد که بعدها خیلیها تلاش کردند راه او را بروند، اما موفق نشدند. حتی کارخانه مداد سوسمار هم که آن زمان به علت فقدان دانش فنی در تولید زیانده شده بود را به او سپردند تا آن را هم مانند بیک گسترش دهد و رفوگران این کار را هم به خوبی انجام داد.
اهالی این صنف از کیفیت بالای مداد سوسماری که رفوگران توانسته بود از نظر کیفیت کاملا مشابه آلمانی او تولید کند میگویند و حتی معتقدند بازار تهران تا مدتها نمیدانست که این مداد ساخت رفوگران است.
دوران خانهنشینی و رماننویسی.
اما موفقیتهای موسس بیک محدود به سالهای دهه ۴۰ تا ۸۰ بود و بعد از سپری شدن بیش از ۴ دهه، کاخ رویاهایش به ناگهان ویران شد. او رویای بزرگترین «کارخانه تولید نوشتافزار» خاورمیانه را در همین خاک در سر میپروراند، اما در عالم واقعیت چیزی جز خانهنشینی و سپس رماننویسی به جای کارآفرینی نصیبش نشد. بعدها هم عطای تولید را به لقایش فروخت و به واردات خودکار بیک همراه با همنسلهای خانواده خود پرداخت.
برخی از منابع خبری و نیز برخی فعالان صنف تحریر میگویند رفوگران به اتهام سوءاستفاده از ارز دریافتی و وارد نکردن مواد اولیه دستگیر شده بود این درحالی است که برخی از افرادی که در جریان پرونده او بودند نقل میکنند که علیاکبر رفوگران تنها بهدلیل مسائل داخلی سازمان تعزیرات گرفتار این ماجرا شد و پس از درگیر شدن در این مسائل دیگر دل و دماغ کار تولید را نداشته و شرکت به شخص دیگری واگذار شد و ۴۰ سال سابقه تولید خودکار بیک به فراموشی سپرده شد و نهایتا درسال ۸۸ خط تولید آن متوقف شد.
آنقدر رفوگران را اذیت کردند که کارخانهاش تعطیل و خانهنشین شد
نایب رییس اتحادیه نوشتافزار در خصوص ظهور و افول شرکت بیک میگوید: اکبر رفوگران که همه او را به اسم پدر نوشتافزار ایران میشناسند کمک بزرگی به این صنف کرد. با آنکه جوهر و نوک خودکار وارداتی بود، اما تعزیرات حکومتی آنقدر او را اذیت کرد تا او را به تعطیلی کارخانه و خانه نشینی مجبور کردند.
سیدتقی غضنفری میافزاید: روح مبارزهجویی در رفوگران آنقدر زیاد بود که برای اینکه تولید داخل از کار نیفتد از صنف تحریر فاصله گرفت و بعد از مدتی به فکر تولید عطر و برخی از محصولات بهداشتی مانند کرم افتاد، اما سنگاندازیها تمامی نداشت تا جایی که او را مجبور به فروش کارخانه به شخص دیگری به نام رستمی که اتفاقا او هم از صنف فولاد به این عرصه وارد شده بود کردند.
سرنوشت رستمی هم بهتر از رفوگران نبود
او میگوید: رفتار دولت با تازه وارد جدید (رستمی) هم خوب نبود و گفته شد او که صاحب چند کارخانه بزرگ در حوزه فولاد در ساوه بود هم درگیر مسائل مالی با دولت شد و بعد از چندی سرنوشت رستمی هم شبیه رفوگران شد. رستمی که ابتدا با نام "کاسپین" وارد بازار لوازمالتحریر شد آنچنان که باید موفق نبود. برخیها میگویند به دلیل زود خشک شدن جوهر خودکار مورد استقبال واقع نشد، اما رستمی بعدها با برند و شکل و شمایلی دیگر وارد میدان شد و خودکار "کیان" را به بازار آورد که البته این بار موفقیت بهتری نسبت به قبل داشت و توانست بازار بهتری را برای خود دست و پا کند، اما موفقیت او نیز دیری نپایید.
گفته میشود رستمی برای تاسیس کارخانه کیان نزدیک به ۱۰ سال پیش وامهایی به یورو گرفته بود تا کار خود را گسترش دهد، اما بعدها با دولت به اختلاف خورد و دولت برای بازپس گیری وامها خواستار یورو بود، اما رستمی قصد داشته تا وام را به صورت ریالی به دولت بازپس دهد در نتیجه اختلافها بالا میگیرد و او دستگیر میشود.
بعد از علی اکبر از خاندان رفوگران که اکنون در آستانه ۸۶ سالگی قرار دارد، دختران علی اکبر کارخانه بیک را اداره میکنند، اما آنها نیز عطای کار تولید را به لقایش بخشیده و به واردات بسنده کرده اند.
پاسخ به شایعه جوهرهای آلوده به تریاک
اکنون نیز رامبد بردارزاده علی اکبر رفوگران که نمایندگی بیک خارجی را دارد در این صنف مانده است و به قول همکارانش فعالیتش نه مانند عموی خود بلکه محدود به تهران و تنها چند مغازه در نقاط شهر تهران میشود. او مانند عموی خود رویای تولید داخل را ندارد و تنها به واردات خودکار بیک خارجی اکتفا کرده است و بی دغدغه به فعالیت خود ادامه میدهد.
رامبد رفوگران میگوید: پنجاه و چهار سال پیش تولید خودکار در ایران آغاز شد که به دلیل مشکلات متعدد در سال ۸۸ روند تولید خودکار بیک در ایران متوقف شد. از شایعات ورود جوهرهای آلوده به ایران گرفته تا بهرههای بالای بانکی و تصاحب کارخانه توسط فردی به نام رستمی، همه و همه در توقف روند تولید نقش داشتند.
ورود ۱۰ میلیون خودکار چینی به بازار
رامبد در مورد ماجرای شایعه جوهرهای آلوده میگوید: فرمول ساخت جوهر خودکار به دو مهندس فرانسوی تعلق داشت که به فاصله زمانی سه ماهه این دو مهندس فوت کردند. شرکت بیک در یک آزمون و خطا تلاش کرد که به این فرمول دست پیدا کند و سری اول این جوهرها را که تولید کردند به ایران فرستادند، از آن زمان شایعه شد که جوهرها حاوی تریاک است و همین شوخی دور از ذهن ۶ ماه کارخانه را به تعطیلی کشاند. از طرف دیگر همزمان با این اتفاق ۱۰ میلیون خودکار چینی به بازار عرضه شد و اینکه چه کسی خودکارهای چینی را وارد کرد و باعث ضربه زدن به تولید داخل شد موضوع دیگری است. بعدها کسانی که باعث تعطیلی کارخانه شدند در نامهای از ما عذرخواهی کردند و حتی قول دادند که تمام ضرر و زیانهای مالی را جبران کنند، اما هیچگاه وعده هایشان عملی نشد.
رفوگران در ادامه بیان میکند: بهرههای بالای بانکی از یکسو و تذکرات تعزیرات برای اینکه نباید اجناس را بالاتر از ۱۵ درصد گران کرد باعث شد تا این بنگاه اقتصادی به زمین بخورد درحالی که در کشورهای دیگر با بهرههای بسیار کم که اغلب زیر نرخ تورم است تولیدکنندگان را حمایت میکنند، اما در ایران بهرههای ۲۵ درصد و با فاصله زمانی کم کمر تولیدکنندگان را خم میکند.
بعداز انقلاب مدیران وکارمندان نهادهای دولتی وبه بهانه های واهی دهها کارخانه تولیدی صاحب نام را به تعطیلی کشاندند ولی کسی از این افراد هیچ باز خواستی نکرد که چراتولید کشور را به تباهی کشاندند واین قصه کماکان ادامه دارد