۴ استراتژی کلیدی اثرگذاری یک سخنرانی
پارسینه: هر انسانی دوست دارد بدون کمترین هزینه و بر اطرافیان و مخاطبین خود اثر بگذارد. تا بهحال امکان دارد تلاش زیادی کردهاید بر روی دیگران اثرگذاری داشته و احتمالا هیچ فایدهای هم نداشته است. امکان دارد در این مسیر احساس و یا منطق مخاطبین خود را هم هدف قرار داده و یا هر دو را در نظر داشتهاید. در این یادداشت سعی شده ۴ استراتژی دکتر بیکر در خصوص اثر گذاری در سخنرانیها ارائه شود.
به گزارش « پارسینه »، هر انسانی دوست دارد بدون کمترین هزینه و بر اطرافیان و مخاطبین خود اثر بگذارد. تا کنون امکان دارد تلاش زیادی کردهاید بر روی دیگران اثرگذاری داشته باشید و احتمالا هیچ فایدهای هم نداشته است. امکان دارد در این مسیر احساس و یا منطق مخاطبین خود را هم هدف قرار داده و یا هر دو را در نظر داشتهاید. در این یادداشت سعی شده ۴ استراتژی دکتر بیکر در خصوص اثرگذاری در سخنرانیها ارائه شود.
تاثیر را به معنای ایجاد تغییر بدون اجبار مستقیم برای وقوع آن تعریف کردهاند. دکتر تیم بیکر Tim Baker معتقد است تأثیر و اثرگذاری باید در جهت متقاعد سازی بوده و این کار به معنی حقه بازی و کلک زدن به دیگران نیست و باید به شکل اخلاقی صورت پذیرد.
از نظر دکتر بیکر ۴ استراتژی اثر گذاری وجود دارد که میتوان با کمک آنها دیگران را متقاعد کرد. این ۴ استراتژی؛ تحقیق، محاسبه، انگیزش و همکاریاند. هرکدام از این استراتژیها ترکیبی از سبکهای کششی و فشاری یعنی هل دادن و کشیدن بوده و همچنین شامل رویکردهای منطقی و احساسی نیز است.
سبک کشش شیوهای غیرمستقیم و زیرکانهی متقاعد کردن دیگران بوده، اما سبک فشار شیوهای مستقیم برای رساندن منظور است. در رویکرد منطقی نیز حقایق و استدلالهای منطقی برای نتیجه گرفتن و رساندن منظور استفاده شده، ولی در رویکرد احساسی با به دست آوردن دل دیگران میتوان آنها را متقاعد کرد و هدف خود دست یافت.
بررسی چارچوب چهار استراتژی اثرگذاری بیکر:
۱. استراتژی تحقیق مبتنی بر فشار، منطق: اگر یک محقق هستید از حقایق محکم و اشکال، نمودارها و گرافها برای تقویت استدلالها و گفتههای خود استفاده خواهید کرد. در این رویکرد شیوهمند و ساختارمند عمل خواهید کرد.
۲. استراتژی محاسبه مبتنی برکشش، منطق: به عنوان یک محاسبهگر، ترجیح خواهید داد که جنبههای مثبت درخواست خود را برجسته کنید. همچنین نقاط ضعف وضعیت فعلی و نیاز به تغییر آن را نیز برجسته جلوه خواهید داد. حسابگران، از منطق محض برای ارائهی دلایل خود استفاده میکنند. مارگرت تاچر فرد محاسبهگری بود که به خاطر توانائیاش در متقاعد کردن دیگران در مصاحبههای تلویزیونی و مناظرات پارلمانی، معروف و شناختهشده بود.
۳. استراتژی انگیزش فشار، احساس: در استراتژی انگیزش با استفاده از یک تصویر کلی و تخیل سازنده، دلیل انجام یک کار را با چشماندازی از آینده پیوند میزنند و در ذهن خود تجسم میکنند که اگر یک کار را انجام بدهند در آینده چه وضعیتی خواهند داشت و از این طریق انگیزهی لازم برای انجام آن کار را ایجاد میکنند. کسانی که از استراتژی انگیزش استفاده میکنند به خوبی از کلمات بهره میبرند و از آنها به گونهای استفاده میکنند که بتوانند با ایجاد انگیزه در دیگران آنها را با خود همراه کنند. دکتر مارتین لوترکینگ نمونهای سرآمد از افراد این دسته است.
۴. استراتژی همکاری کشش، احساسی: کسانی که در استفاده از این استراتژی مهارت دارند، به خوبی میتوانند با موفقیت، تیم خود را بسازند. آنها با استفاده از احساسات دیگران و شرکت دادن آنها در تصمیمگیریها، به قلب و ذهنشان راه پیدا میکنند.
در کل کلید موفقیت در اثرگذاری، توانایی استفاده از هر چهار استراتژی در زمان مناسب خود، با شیوههای مناسب، در برابر افراد تاثیرپذیر و به دلایلی درست است.
ارسال نظر