گوناگون

ارزشهای " پایتخت " و آلزایمر پایتخت

ارزشهای " پایتخت " و آلزایمر پایتخت

پارسینه: در خانواده نقی همه مشکلات به سادگی حل می شود و قدرت حل مسأله که از ویژگی-های یک خانواده موفق و مستقل است به خوبی قابل مشاهده است، اما متأسفانه در میان پایتخت نشینان افرادی دیده میشوند که تحمل پدر و مادر خود را ندارند، چه رسد به پدربزرگها و مادربزرگها. اما هما نه با ترحم که از سر مهر باطنی، پدر شوهر خود را زیبا و ستودنی نگهداری می کند.

مجموعه داستانی " پایتخت " به کارگردانی سیروس مقدم و بر اساس نوشته ای از محسن تنابنده عیدانه سال نود بود که خانواده از یاد رفته را برایمان به یاد آورد. تغییرات اجتماعی که بهانه ای است برای فراموشی نقشها، آنقدر پایتخت را تحت تأثیر خود قرارداده است که باور صبوری هما برایش به یک خیال تبدیل گشته است؛ به گونه ای که به عنوان آرزو هم توان اندیشیدن به آن را ندارد. تعامل زیبا و مهربانانه نقی و هما، دیداری از گذشته مردمان این سرزمین است.

تحولات زندگی مدرن که با تأخیر و البته، تمجیدهای غیر بومی زندگی ما را تحت سیطره خود درآورده، آسیبها و آفات جبران ناپذیری بر نظام خانواده وارد ساخته است.

آفاتی که به عنوان تهدیدی مخرب می توان از آن نام برد عبارتند از: ارتباط یک سویه در خانواده و داشتن برداشتی کاملا خدماتی از سوی یکی از زوجین نسبت به طرف مقابل، ترویج نگرشهای انحصارطلبانه جنسیتی مثل گرایشهای فمنیستی، شهوترانی های اجتماعی، تحمیل هزینه های نامناسب بر خانواده ها به دليل توسعه زندگی شهری، و آفاتی مانند آن. این آفات هر یک به نوبه خود، سهمی قابل توجه در گسست جدی میان زن و مرد و در نتیجه در نظام خانواده داشته اند.

اگر خانواده به عنوان یک نظام و یک مجموعه روابط در هم تنیده اجتماعی مورد توجه قرار نگیرد و نگاه به آن در سطح نگاههای هسته-ای محدود باقی بماند، بسیاری از ریشه ها و زمینه ها و پیامدهای رفتارهای خانوادگی و یا رفتارهای مرتبط با خانواده از نگاه برنامه ریزان دور خواهد ماند و این امر به نوبه خود منشأ يک آشفتگی نظری در باره نهاد خانواده خواهد شد که در نتیجه انبوهی از ناهنجاریها را به جامعه تحمیل خواهد کرد.

از زاویه ای دیگر تجربه چندین ساله نشان داده است که بسنده کردن به تبیین نظری اصول خانواده سالم و متعادل نمی تواند گرهی از مشکلات بگشاید. آنچه برای حیات اجتماعی ما ضروری است و مدتهاست که زنگ خطر بی توجهی به آن به صدا درآمده، ارایه الگوهای عملی و کارا با نگرشی واقع گرایانه در جامعه است.

بر کسی پوشیده نیست که سهم صداوسیما در ارائه و تبیین و ترویج چنین الگوهایی بیشتر از هر مجموعه ا ی دیگر می باشد. از این روست که ساخت فیلمها، مستندها و مجموعه های تلویزیونی خانوادگی عمیق و متأثر از آموزه های دینی و اخلاقی متناسب با فرهنگ بومی نقش مهمی در این میان ایفا می کند و سزاوارست هر چه بیشتر آن را بسط و گسترش داد. این توصیه با یک نگرانی غیرقابل انکار همراه است؛ نگرانی از پرداختهای کلیشه ای که آسیب بسیاری از برنامه ها به ویژه مجموعه های داستانی تلویزیونی است، اما این نگرانی نمی-تواند و نباید از تلاش همه دردمندان و علاقمندان به اصلاح نظام خانوده بکاهد و سرعت حرکت آنها را کند نماید.

در مجموعه داستانی پایتخت، ارزشهای فراموش شده با لهجه ای زیبا و دلنشین از گلستان ایران زمین به خانه هایی عرضه شد که نقش اعضای خانواده در برخی از آنها در معرض تهدید و رو به فراموشی است. در این خانواده ها خودخواهی و افسردگی جایگزین تعامل و وفاداری شده و ادبیات من و تو با تأکید بر جنسیت گرایی، به هیزمی برای آتش سوزانی تبدیل گشته است که فرزندان نخستین قربانیان آن هستند، صبوری جای خود را به مکر زنانه داده و تلاش برای حفظ خانواده و احساس غیرتمندی به لاابالی گری و مهمانی های شبانه و خانه های مجردی تبدیل گشته است.

برآیند چنین رفتارهایی را می توان به آسانی در آشفتگی و از خود بیگانگی اعضای یک جامعه بزرگ به تماشا نشست. بایسته ساختار یک خانواده متعادل و متعالی است که روز به روز قدرت مهرورزی و تعامل در آن رو به تزاید باشد، و در موقعیتهای دشوار و پیچیده، به صورت یک مجموعه و نمایشی از مفهوم " ما " بتواند مسایل خانودگی را به بهترین شکل مناسب حل و فصل نماید، مانند مواجهه "هما" و "نقی " نسبت به حضور بابا پنجعلی و دیگر مسایلی که در حاشیه مهاجرت آنها به شهر برایشان پیش آمده است.

در خانواده نقی همه مشکلات به سادگی حل می شود و قدرت حل مسأله که از ویژگی-های یک خانواده موفق و مستقل است به خوبی قابل مشاهده است، اما متأسفانه در میان پایتخت نشینان افرادی دیده میشوند که تحمل پدر و مادر خود را ندارند، چه رسد به پدربزرگها و مادربزرگها. اما هما نه با ترحم که از سر مهر باطنی، پدر شوهر خود را زیبا و ستودنی نگهداری می کند. و این در حالی است که فراوانی طلاقهای عاطفی در خانواده-های مدرن و بعضاً تحصیل کرده آمار قابل توجهی را به خود اختصاص داده است.

فیلمنامه نویسان محترم تلاش قابل قبولی برای تبیین جایگاه خانواده و مقایسه خانواده سنتی و اصیل ایرانی با خانواده-های بریده از سنت و برآمده از مدرنیته نموده اند. این مجموعه به زیبایی نشان داد که حتی اگر ما مانند آنها که در اتاق پشت کامیون زندگی می کنند محاط فناوری نوین باشیم، می توانیم نهاد خانواده را آن گونه که متناسب با فرهنگ ماست، پاس بداریم. در این اتاقک که نماد مدرنیته و نوآوری است هنوز بلدرچینهای کوچه باغهای زندگی دیروز در کلاه شهرنشینان پر گلایه امروز زیبایی های خود را به نمایش می-گذارند تا ما فراموش نکنیم که می توان در عین بهره مندی از تجدد و نوآوری، به ارزشهای زندگی اصیل پایبند بود و حتی در قالب خواستگاری آن را در نسل آینده تداوم بخشید.

نباید فراموش کرد که درست مانند کامیونی پرقدرت که با تلنگری ساده، ترمز دستی اش رها می شود و حادثه ای سنگین به بار می آورد، مدرنیته نیز با ابزارها و ساز و کارهای درونی خود ویرانگری هایی را همراه دارد و توان جلوگیری از پیامدهای منفی خود را ندارد. باید پایتخت نشینان و شیفتگان مدعیان زندگی مدرن را متوجه همای سعادتی نمود که توسعه زندگی شهری سبب شده تا این پرنده مهر و امید از دیار ما دور شود و در آسمان شهرمان کمتر به پرواز درآید، باید به آنها هشدار داد که اگر مهر و عاطفه نسبت به ساراها و نیکاها فراموش شود، آنها صمدهای فردا خواهند بود. بد نیست نگاهی به خیابانهای شهر بیاندازیم، به نظر می رسد صدها و هزاران گواه بر درستی این باور می توان اقامه کرد.

در این مجموعه، نمادهای زندگی مدرن و معایب آن و روش حفظ خانواده سنتی به خوبی به تصویر کشیده شدند. به نظر می رسد مهمترین پیام این مجموعه که ضعف و کلیشه ای بودن دیگر برنامه های نوروزی سیما به آن جذابیت بیشتر بخشیده بود، قابل دسترس نشان دادن نظام سنتی خانواده در ایران بود.

نباید از یاد برد که همراه شدن بازیگردان و نقش-آفرینی به یاد ماندنی بازیگران، تلاش کارگردان را به نتیجه مورد نظر او نزدیکتر کرده بود. به عنوان یک مادر ایرانی و معلم بچه های خوب این مرز و بوم، به پاس داشت تلاش برای احیاء خانواده و پرداخت بی پیرایه به مقام زن و مادر از یک سو و شاداب سازی مردمانی که شاد زیستن حق مسلم آنهاست.به سازندگان پایتخت تبریک میگویم.

درست است که در پایتخت، همه، جز افرادی از طبقات فقیر جامعه، نسبت به نماز، دچار آلزایمرند ولی این گونه نیست که در خانواده-های سنتی، تنها بابا پنجعلی ها و کسانی که دچار آلزایمرند به یاد نماز باشند. از یاد نبریم که در تعامل سنت و تجدد، مهمترین عاملی که به حفظ ارزشهای اصیل و انسانی و خانوادگی یاری می رساند، ارتباط با خداست.

صدیقه قاسمی ـ دبیر آموزش و پرورش منطقه 3 تهران

ارسال نظر

  • لیلا

    لطفا نظرات را درج نمایید.

  • مهران

    تحلیل جالبی بود. دست مریزاد

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار