گوناگون

اصلاح طلبی عملگرایانه ،راه یا بیراهه؟

اصلاح طلبی عملگرایانه ،راه یا بیراهه؟

پارسینه: جریان اصلاح طلبی،از زمان ظهور در عرصه سیاسی ایران در سال هفتاد و شش همواره به عنوان یک نیروی سیاسی ایده آل گرا مطرح بوده است.

پارسینه/آرش رازانی: این جریان سیاسی به عنوان نقطه مقابل اصول گرای محافظه کار که استراتژی تعریف شده اش تداوم راه رفته و تثبیت وضعیت جاری به عنوان الگوی امتحان شده و قابل اتکا در اداره جامعه بود ؛ با هدف انجام اصلاحات سیاسی و اجتماعی به منظور بازگشت به "خط امام" در تحقق عدالت اجتماعی و توسعه سیاسی- که به زعم این گروه در سایه توسعه ی اقتصادی قرار گرفته بود- اعلام موجودیت کرد.

از آن روزگار تا کنون ، این جریان سیاسی برای ادامه ی حضور در عرصه ی سیاسی کشور با شرایط غالبا دشواری روبرو بوده است.دشواری هایی که به دو دلیل عمده بر سر راه اصلاح طلبی قرار داشته و دارند.

دلیل اول،نهفته در ذات مفهوم اصلاح طلبی است. جریان های سیاسی رفرمیست(اگر بتوان این عبارت را مسامحتا معادل اصلاح طلب در نظر گرفت) خود را به عنوان بدیل انقلاب به عنوان راه بینابین برای اصلاح وضعیت جامعه معرفی می کنند.

ذات این مطلب که : "وضعیت موجود آرمانی نبوده و نیاز به اصلاح دارد" ،برای سیستم حاکم چالش بر انگیز است.دشواری های ناشی از این ویژگی ذاتی جریان اصلاح طلب و نارضایتی حاصل از انتقاد به نهاد های حاکمیتی منجر به ایجاد محدودیت ها و تقابل های آشکار و پنهان بر سر راه اصلاح طلبی می گردد .موانعی از قبیل محدودیت های رسانه ای در برابر اصلاح طلبان ،شکایت های متعدد نهاد های رسمی علیه منتقدین ومانند آن .
دلیل دوم ،تندروی ناشی از عدم تفکیک عملی بین مفهوم اصلاح و انقلاب در بین چهره های شاخص جریان اصلاح طلبی است.در دوره ی اول دولت اصلاحات و همچنین در قضایای سال های 88 تا 89 ،افکار عمومی با چهره هایی در جریان اصلاح طلبی به عنوان نظریه پرداز و شاخص روبرو می شد که متن سخنرانی ها و نوشته های آنها بیشتر شبیه بیانیه انقلابیون خواهان بر اندازی بود تا رفرمیست های قائل به مشروعیت کلی نظام.

تندروی های این چهره های شاخص که ناشی از عدم برآورد صحیح آنها از توان خود و تمایل به اصلاح در جامعه و همچنین در نظر گرفتن اهداف غیر ممکن برای اصلاحات در سیستم بود ؛ عملا منجر به افراطی شدن شعار ها و رفتار قسمتی از بدنه اصلاح طلبان می گردید که بالطبع برخورد شدید و قهری دستگاه های امنیتی و قضایی را در پی داشت.

در نتیجه ی موارد گفته شده ،بعد از انتخابات سال هشتاد و هشت و وقایع پس از آن بزرگان اصلاح طلبی برای ادامه حیات سیاسی جریان اصلاح طلبی با دو مانع بزرگ روبرو بودند : بی اعتمادی شدید سیستم قضایی و امنیتی و در عین حال سر خوردگی و یاس بدنه ی هوادارن جریان اصلاح طلبی. برای بازگشت به عرصه سیاست ورزی و حل این دو مشکل و در عین حال حفظ هویت اصلاح طلبانه ،لازم بود که تغییر رفتار از سطح تغییر تاکتیک فراتر رفته و تغییر استراتژی کلی در این جریان اتفاق بیفتد ؛که افتاد.

تغییر استراتژی که اتفاق افتاد ،بازی در زمین حریف و سعی در بردن بازی با قواعد او بدون سعی در تغییر زمین بازی بود.به تعبیر واضح تر ،اصلاح طلبی آرمان گرایانه با هدف غایی تغییر همه جانبه ی فضای سیاسی کشور به اصلاح طلبی عملگرایانه با هدف مشارکت در فضای سیاسی فعلی کشور به منظور تحقق محدود اهداف جریان اصلاح طلبی در عرصه های مختلف تغییر وضعیت داد.نقطه ی آغاز علنی شدن این تغییر استراتژی ؛شرکت رئیس دولت اصلاحات به عنوان اصلی ترین نماد جریان اصلاحات در انتخابات مجلس سال 90 در شهرستان دماوند بود.

این اتفاق در شرایطی افتاد که عمده ی جریان اصلاح طلبی تحت تاثیر فضای پس از وقایع انتخابات 88 تصمیمی برای مشارکت در انتخابات در سطوح مختلف نداشتند.تغییر استراتژی در ابتدا توسط عمده ی اصلاح طلبان درک نشد و این عمل نمادین رئیس دولت اصلاحات با اعتراضات شدیدی از درون جریان اصلاح طلبی مواجه شد.

اما ادامه ی فعالیت سیاسی عملگرایانه در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 درک بهتر شرایط حساس کشور و البته توجیه اصلاح طلبان توسط افراد شاخص این جریان برای شرکت در انتخابات ؛ منجر به توفیق بزرگ و غیر منتظره ی پیروزی با پرچم اعتدال گردید.ادامه توفیق های این جریان در همین هفتم اسفند گذشته و در جریان انتخابات مجلسین قابل مشاهده است.

اما این همه ماجرا نبود.واقعیت این است که اصلاح طلبی عملگرایانه برای توفیق در دو انتخابات قبل عملگرایی را رنگی از آرمان گرایی زده است.این رنگ آرمان گرایانه در حقیقت مزیت اصلی اصلاح طلبان برای پیروزی بر رقبای اصول گرا در انتخابات محسوب می گردد و درست همان گمشده ی انتخاباتی اصول گرایان در نبود محمود احمدی نژاد به عنوان تنها ایده پرداز آرمانگرایی محرّک در اصول گرایان است. عامل برانگیزاننده در انتخابات سال 92 ،جلوگیری از تکرار محمود احمدی نژاد در قالب سعید جلیلی و در انتخابات اخیر حذف چهره های شاخص تقابل با اصلاح طلبی از سالیان گذشته برای اثبات قدرت اجتماعی اصلاح طلبان بود.توصیه های سرمایه های کاریزماتیک اصلاح طلبی برای مشارکت در انتخابات این رنگ و بوی آرمان گرایانه را بیشتر و امکان پیروزی را ممکن تر کرد.اما آیا بیش از این می توان به اصلاح طلبی عملگرایانه با رنگ آرمانگرایی ادامه داد ؟این نسخه تا کی جوابگو و موثر است؟

آنچه این روزها به عنوان پیروزی اعتدال گرایی و تعقل بر افراط گرایی بیان می شود ،یک روی سکه است.در حقیقت این تعریف برندگان انتخابات از وضعیت برنده و بازنده است .

اما روی دیگر این سکه ،جدایی آرمان گرایی از عمل گرایی در هر دو سوی ماجراست.واقعیت این است که اصلاح طلبی عملگرایانه مزیت نسبی خود برای برنده شدن در برابر رقیب اصولگرا را مدیون همان اندک رنگ آرمان گرایانه است.و اصول گرایی نیز دقیقا از ضعف در همین نقطه برای کشیدن هواداران خود پای صندوق رای ضربه خورد و ناکام ماند.

هم اکنون که عملا اصول گرایان اعتدالی و اصلاح طلبان عملگرا دست در دست یکدیگر شاهد پیروزی را در بر گرفته اند و طرد افراطی گری خرسندند ،اصولگرایی آرمان گرایانه در حال بازسازی وجهه خود و رجعت به چهره هایی همچون محمود احمدی نژاد برای آشتی دوباره با هواداران است.چهره های دیگری نیز چون محسن رضایی ، باقر فالیباف, سعید جلیلی و حتی علیرضا زاکانی هم سعی در معرفی خود به عنوان رهبر کاریزماتیک جریان اصول گرایی آرمان گرا دارند.

در این میان ،اصلاح طلبی با حضور همه چهره های خود -حتی رهبران در حصر- در انتخابات عملا به همه ی قواعد بازی در این زمین تن داده و اکنون با آزمون بزرگی برای اثبات صحت ادعای خود روبروست که فرصت چندانی نیز برای تحقق این مهم در اختیار ندارد.

در انتخابات بعدی ،جریان اعتدال و اصلاح طلبی عمل گرایانه با این سوال مواجه خواهد بود که برتری های به دست آمده در انتخابات های گذشته منجر به چه بهبود ها و دستاورد های ملموسی در سطح جامعه و اقتصاد و معیشت مردم شده است؟

این بار دیگر نمی توان با ایستادن بر سکوی افتخار "برجام" از دستاورد های بین المللی برای پیروزی بر حریف آرمان گرا سخن گفت.عرصه ی اقتصاد و معیشت مردم ،همان عرصه ای است که اگر دولت و مجلس اعتدالی هر چه سریع تر برای به سامان کردن ملموس آن اقدامی صورت ندهند ؛به سرعت به عرصه ی تاخت و تاز اصول گرایی آرمانگرایانه بدل خواهد گردید .

تجربه ی تاریخی دهه های اخیر نشان داده است که مردم این کشور ذهن به مراتب آماده تری برای پذیرش وعده های رویا فروشان نسبت به متاع قلیل ولی واقعی عملگرایان دارند.

اصلاح طلبی عملگرایانه ،اگر نتواند نشانه های واضحی از "اصلاح" امور به هواداران خود نشان دهد ،دیگر تفاوت چندانی با اصول گرایی اعتدالی نداشته و عملا قدرت بسیج اجتماعی خود را به طرز موثری از دست خواهد داد.در این صورت ودر انتخابات آتی، اصلاح طلبی دور از آرمان گرایی و فاقد رهبر کاریزماتیک به عنوان جریان اجتماعی و سیاسی ، جریانی به بیراهه رفته است.

ارسال نظر

  • ناشناس

    اگر اصولگرایی این بود که در زمان محمود اجرا شد اقتصاد سیاست خارجی و داخلی...مردم هرگز به ان دوران برنمی گردند

  • گفتمان انقلاب اسلامی

    بسم الله الرحمن الرجیم
    خواهشمند است این دو گزاره را دوباره با دیده ی خرداندیش واکاوی کنید. داوری با شماست!
    1. این بار دیگر نمی توان با ایستادن بر سکوی افتخار "برجام" از دستاورد های بین المللی برای پیروزی بر حریف آرمان گرا سخن گفت.عرصه ی اقتصاد و معیشت مردم ،همان عرصه ای است که اگر دولت و مجلس اعتدالی هر چه سریع تر برای به سامان کردن ملموس آن اقدامی صورت ندهند ؛به سرعت به عرصه ی تاخت و تاز اصول گرایی آرمانگرایانه بدل خواهد گردید .
    2. تجربه ی تاریخی دهه های اخیر نشان داده است که مردم این کشور ذهن به مراتب آماده تری برای پذیرش وعده های رویا فروشان نسبت به متاع قلیل ولی واقعی عملگرایان دارند.

    و یک پرسش:
    آیا بهبود نسبی در معیشت مردم درخواستی است نابجا از منتخبین فعلی؟

  • ناشناس

    هشت سال عمرمان با اين اصلاحات دروغ سوخت، اميدوارم هيچگاه اصلاح طلبان به قدرت نرسند چراكه فريبكار تر و بى عرضه تر از اين جماعت ،ايران ندارد

  • سیدمحمد خالقی

    اصلاحات پیشرفته - ایران شایسته

  • ناشناس

    اصلاحات برنامه درخوری برای اداره کشور تو چنته نداره، چون نقطه اتکائشون نظریاتی هستند که در موقعیت ها و بافت های دیگه جغرافیایی ارائه شدن. اما اصولگراها هم با بروز نبودن، انفعالی بودن، با مردم نبودن، راه رو به نفع اصلاح طلبا باز گذاشتن.

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار