گوناگون

چرا انسان مرگ‌آگاه است؟

پارسینه: چون هستی آگاه و جاودانه‌خواه است. انسان چون به جاودانگی می‌اندیشد، مرگ را مانع جاودانگی می‌داند. از سوی دیگر انسان هستی آگاه است و تا به هستی خود آگاه نباشد، به استمرار هستی که همان جاودانگی است، آگاه نخواهد بود. آگاهی به هستی به معنای آگاهی به هستیِ وجود نیست بلکه آگاهی به هستیِ خویش و خودآگاهی است. انسان هستی را از خود می‌فهمد و اگر کسی خود را نفهمد، هستی جز یک مفهوم توخالی که با عدم یکسان است، چیزی نیست.

تهی‌ترین مفهوم، مفهوم وجود است و فرقی با مفهوم عدم ندارد ولی چون انسان به عالم حضور راه دارد و خود را حضورا می‌یابد، هستی را می‌یابد و آن‌گاه هستی را به مفهوم تبدیل می‌کند.
به عبارت دیگر، ابتدا خود را می‌یابد سپس مفهوم هستی را می‌سازد.

جاودانگی چیست؟ جاودانگی همان هستی است.

جاودانگی نه تنها در مفهوم بلکه در مصداق مساوق با هستی است. هستی پیدا نمی‌شود بلکه هستنده بوجود آمده است. موجود پیدا می‌شود ولی وجود پیدا نمی‌شود. موجود نیز به وجود پیدا می‌شود.

وجود از کجا می‌آید؟ وجود نمی‌تواند که لاوجود باشد، چون تناقض است. همه چیز می‌تواند نباشد ولی وجود نمی‌تواند لاوجود باشد.

پس اگر وجود لاوجود نیست، از چیزی هم بوجود نیامده است و نمی‌تواند لاوجود باشد، نه این که امکان دارد و حالا نمی شود بلکه شدنی نیست. پس نتیجه می‌گیریم وجود ازلی و ابدی و همیشگی و جاودان است.

پس جاودانگی مساوق با هستی است. کسی که به هستی آگاهی دارد جاودانه می‌اندیشد. اگر انسان از هستی ناآگاه بود، جاودانگی را نمی‌فهمید. حیوان‌ها، نبات‌ها و جمادها جاودانگی را نمی‌فهمند چون هستی را نمی‌فهمند.

نها انسان است که جاودانگی را می‌فهمد، زیرا خود پرتو هستی است. اگر به جاودانگی آگاهی داریم، بهره‌ای از جاودانگی در ما هست. جاودانه مطلق نیستیم و دو حیث داریم، از یک حیث به جاودانگی وصلیم و ارتباط داریم و از یک حیث محدودیم و ماهیت و زمان و مکان داریم و این دلهره زا است.

- غلامحسین ابراهیمی دینانی

ارسال نظر

  • ناشناس

    من که اصلا به جاودانگی فکر نمی کنم و تو همین عمر خودم هم موندم.کی حوصله جاودانگی داره.

  • ناشناس

    مساوق با هستی؟؟ اونم با تکرار؟؟

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار