گوناگون

تجاوز به یک دانشجو در مشهد

پارسینه: یک دختر دانشجوی کارشناسی ارشد در کلانتری الهیه مشهد، اتفاق تلخی را که برایش افتاده است، تشریح کرد.

دختر جوان در حالی که اشک می ریخت و دستانش از شدت عصبانیت به لرزه افتاده بود درباره چگونگی ماجرا به کارشناس اجتماعی کلانتری الهیه مشهد گفت: اواخر شهریور بود که نتایج کنکور کارشناسی ارشد اعلام شد. آن روز وقتی نامم را در ردیف پذیرفته شدگان دیدم از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم دوست داشتم با تمام وجودم فریاد بزنم چرا که در رشته مورد علاقه ام، آن هم در یکی از دانشگاه های معتبر مشهد قبول شده بودم.

وقتی مادرم را در آغوش کشیدم احساس کردم توانسته ام اندکی از زحمات شبانه روزی او را جبران کنم اشک شوق در چشمانش حلقه زده بود که پدرم را در جریان قبولی من گذاشت. پدرم که کارگری زحمت کش است با دستان پینه بسته اش برایم دعا کرد و بدین ترتیب چند روز بعد عازم مشهد شدم و در ترم اول دانشگاه ثبت نام کردم.

هنوز یک هفته بیشتر از حضورم در مشهد نگذشته بود که روزی هنگام رفتن به دانشگاه با پسر جوانی آشنا شدم. ابراز علاقه «قاسم» به من موجب شد تا دوستی خیابانی من و او ادامه یابد. «قاسم» در همه تماس هایش وانمود می کرد که قصد دارد با من ازدواج کند اما منتظر فراهم شدن شرایطی برای خواستگاری بود چرا که من اهل یکی از شهرهای جنوبی کشور بودم و خانواده ام نیز در جنوب کشور ساکن هستند.

هنوز 3 ماه از این آشنایی نگذشته بود که «قاسم» پیشنهاد کرد برای صحبت درباره آینده و فراهم کردن شرایط خواستگاری به منزل یکی از دوستان متأهلش در منطقه جاده قدیم قوچان بروم من هم که هیچ گاه به نقشه شوم او فکر نمی کردم بلافاصله پیشنهادش را پذیرفتم. «قاسم» گفت: یکی از دوستانش با خودرو دنبالم می آید تا مرا به خانه دوستش برساند.اما وقتی به آن خانه لعنتی رسیدم اثری از قاسم نبود او حتی تلفنش را هم خاموش کرده بود و من نمی توانستم با او تماس بگیرم. وقتی شیشه مشروبات الکلی را در دست راننده خودرو دیدم پی به نیت شوم او بردم و فهمیدم که «قاسم» با طرح یک نقشه کثیف مرا در دام جوان شیطان صفت گرفتار کرده است .

خواستم فرار کنم اما او با تهدید به مرگ مقابلم ایستاد و... این گونه بود که همه هستی ام را از دست دادم و تازه متوجه شدم آن فرد شیطان صفت از اعمال کثیف خود فیلم نیز تهیه کرده است. در حالی که به روزگار سیاه خودم می گریستم او مرا سوار خودرو کرد تا به محل سکونتم برساند.

آن فرد در بین راه تهدیدم می کرد که سکوت کنم اما وقتی به اطراف میدان نمایشگاه بین المللی رسیدیم ناگهان با دیدن خودرو گشت پلیس روزنه امیدی پیدا کردم و در یک لحظه خودم را از خودرو پایین انداختم. مأموران نیز بلافاصله راننده را دستگیر و فیلم کثیف را نیز کشف کردند.

ارسال نظر

  • فرزاد

    خدایی من که گیج و مات و حیرون موندم تو کار این دخترا
    نمدونم دیگه کی قراره اینا از حوادث عبرت بگیرند و تو دام این پسرا گرفتار نشن
    ای بیچاره ها اصلا انگاری کلمه ازدواج که بگوششون میخوره دیگه مغزشون از کار میفته
    بابا این پسرا نود درصدشون دنبال دوستی و سکسن ولی چون میدونن دخترا با زبون صداقت تن به اینکارا نمیدن به هر دروغی چنگ میزنن تا شمارو بکشونن تو خونه
    پسری که قصدش ازدواج باشه اصلا از این مدل حرفا نمیزنه کی میخاید بفهمید دیگه
    چرا شماها تا یه پسر بهتون سلام میکنه و لبخند میزنه به چشم خاستگار نگاهش میکنید
    والا بلا این ازدواج آش دهن سوزیم نیس که شما واسش همه چیتون لا میدید

  • ناشناس

    ننه من غریبم بازی در نیار واسه چی باهاش دوست شدی هر کی تو خیابون بهت ابراز علاقه کنه باهاش دوست میشی دیگه اینم عاقبتش...

  • ناشناس

    همه هستی ام را از دست دادم؟ رواپزشکها و مددکارها باید به قربانیان تجاوز به خصوص دختران قربانی کمک کنند تا بر این افکار غلبه کنند.

  • ناشناس

    غلط کردی با غریبه تا یه شهر دیگه رفتی. از قدیم می گن کرم از خود درخته.

  • کیا

    ماشالله پله های ترقی را صد تا یکی میخاستی بپری، اما نشد..
    حتما میخاسته به مادرش بگه که خیلی زرنگه که هم دانشگاه مورد علاقش قبول شده و هم با پسر شاه پریون ازدواج میکنه..

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار