تجربه سفر با کامیون VIP در ایران
پارسینه: یکی از خوانندگان پارسینه با ارسال یادداشتی نوشت:
از یک شرکت مسافربری که معروفترین برند محسوب میشود اما فقط شهرت دارد و کیفیت را کنار گذاشته، بلیت VIP خریدیم.
قرار بود بیش از 16 ساعت در جاده باشیم تا به مقصد برسیم. همان ابتدا فقط یک ظرف جوجهکباب به ما دادند که اندازه آن از وعده غذایی بچهها در مهدکودک هم کوچکتر بود و این روش پذیرایی بسیار تمسخرآمیز به نظر میرسید. سپس در حالی که منتظر بودیم تا بستههای خوراکی توزیع شود، اما هیچ چیزی به مسافران ندادند. نه آبمیوه، نه بیسکوئیت، نه دستمال کاغذی، نه هیچی! انگار زندانی جابهجا میکردند.
ما نفهمیدیم بلیت اتوبوس VIP خریدهایم یا سوار بر پشت کامیون به سفر رفتیم، چون به هر شهر و آبادی که میرسیدیم، راننده در آنجا توقف میکرد تا «بار تخلیه کند». معلوم نبود وظیفه آنها رساندن مسافران به مقصد بود، یا باربری بین شهری؟!
از سوی دیگر به دنبال توقف اتوبوس، گدایان و دستفروشان داخل میآمدند و تا ته اتوبوس قدم میزدند و با نگاههای سنگین خود برخی مسافران را قورت میدادند.
مکانهایی که برای استراحت مسافران انتخاب شده بود هم نمایشگاهی زنده از معضلات فرهنگی و اجتماعی و اخلاقی و صنفی و قانونی کشور بود. رستورانهایی که برای رانندهها و شاگردان آنها بخش VIP دارند و در محیطی به دور از چشم مسافران پذیرایی قرار میشوند.
وقتی یک شرکت مسافربری معروف، به سادهترین اصول احترام به شعور و رفاه مسافر اهمیتی نمیدهد و تنها پول برایش مهم است، شاهد اتفاقاتی هستیم که ترجیح میدهیم هزینه گران بلیت هواپیما و ریسک پرواز را بپذیریم، اما دیگر مجبور نباشیم تا توهین و تحقیر و بیاحترامی گردانندگان شرکتهای اتوبوسرانی را تحمل کنیم و ساعتها روی یک صندلی شکسته بنشینیم و حرص بخوریم.
سالها قبل شاگرد اتوبوسها با پارچ قرمز پلاستیکی و یک عدد لیوان فلزی به همه مسافرها آب میدادند و حالا هم شرکتهای مسافربری، در واقع همان تعاونیهای قدیمی هستند که نام خود را تغییر دادهاند و به برند تبدیل شدهاند. برای بیشتر آنها سلامتی راننده و اتوبوس و رفاه و آسایش مسافران اهمیتی ندارد و تنها جعبهها و پاکتهایی مهم است که باید به مقصد برسانند.
وقتی نگاه فقط به ماورای مرزها باشد مسلما وظیفه ی نظارتی را در داخل از دست خواهیم داد
کم و بیش همه سوار شدن دیگه داری کم لطفی میکنی ایقد هم بد نیست بهتره منصفانه نقد کنید
عملا دارا پول و اعصاب و وقت ملت رو به بازی میگیرن من حلال نمی کنم هم رادننده رو هم شرکت رو هم کسی که نظارت باید بکنه هم کسی که به اون دستگاه زیر نظرشه یعنی بگیر از پایین برو بالا من حلا نمی کنم
فکر کنم این نقد منصفانه نیست...
خدا بزرگترین نعمتی را که دارد یواش یواش از ما مردم ایران میگیرد و آن انصاف است ! متوقف کند و دو باره به ما مردم برگرداند !!! فعلا انصاف در میان کثیری از کسبه و تجار و نماینده و مسئولین رخت بر بسته ! و همه دنبال منافع دو صد چندان بر دیگری ظلم روامیداریم !!!همه هم به مقداری کم و زیاد دچارش شده ایم !!! بی انصافی را عرض میکنم !!!!