«شطرنج سهبعدی» تهران در مقابل «چکرز» واشنگتن
پارسینه: یک نشریه آمریکایی در گزارشی به بررسی ۵ مزیت ایران در مذاکرات هستهای که آمریکا فاقد آن است پرداخت و شرایط را به نفع ایران عنوان کرد.
حرا: یک نشریه آمریکایی در گزارشی به بررسی ۵ مزیت ایران در مذاکرات هستهای که آمریکا فاقد آن است پرداخت و شرایط را به نفع ایران عنوان کرد.
مجله آمریکایی «فارن پالیسی» در مقالهای با مطرح کردن این سؤال که آیا ایالات متحده شانسی در برابر تهرانِ زیرک، عاقل و محتاط در مذاکرات هستهای دارد؟ نوشته است: هیچکس نمیداند معضل هستهای ایران چگونه پایان خواهد یافت. یک قرارداد خوب، قرارداد بد، هیچ قراردادی منعقد نخواهد شد، حمله نظامی امریکا یا اسرائیل؛ یا اصلاً هیچ یک از این موارد؟ اما در میان تمامی این عدم قطعیتها، حداقل یک امر تقریباً قطعی به نظر میرسد. ایرانیان در حال بازی شطرنج سهبعدی هستند، در حالی که ایالات متحده چکرز- که یک بازی ساده است- بازی میکند. منظور از تشبیه استراتژی امریکا به بازی چکرز این نیست که دولت «اوباما» در چگونگی برخورد با ایران ناتوان است. اما دولت امریکا میداند که خطرات مربوط به ایران مهمتر هستند؛ و دقیقاً به خاطر سوریه، باید منظمتر، متمرکز و هدفمندتر با ایران رفتار شود.
در این مقاله آمده است: با این وجود ایران مسلماً مزیتهای طبیعی خاصی دارد که ایالات متحده عاری از آنهاست. این بدین معنا نیست که ایالات متحده در بازی هستهای شکست خواهد خورد و ایران تاج پیروزی را به سر خواهد گذاشت. اما به این معناست که تهران میتواند در خواسته خود برای دست یافتن به قابلیت سلاحهای هستهای بسیار زیرکتر، ترفندآمیزتر و استراتژیکتر از تلاش واشنگتن برای متوقف ساختن آن عمل کند.
در ادامه این گزارش به ۵ مزیت ایران در مذاکرات هستهای اشاره شده و این 5 مزیت را 1-قدرتهای بزرگ در برابر قبایل کوچک 2- ایران به خوبی میداند به دنبال چیست. آیا ما هم میدانیم؟ 3- پدیدهای به نام روحانی4- مذاکره برای چه کسی؟5- متحد یا دشمن؟ می داند.
نویسنده در ادامه به تشریح 5 مزیت ایران در مقابل آمریکا پرداخته و در خصوص قدرت های بزرگ در برابر قبایل کوچک تصریح کرده است: بزرگ بودن همیشه به معنای باهوش و کارآمد بودن نیست، و کوچک بودن نیز لزوماً به معنای ضعیف بودن نیست. خاورمیانه مملو از بقایای قدرتهای بزرگی است که به اشتباه گمان میکردند میتوانند خواسته خود را به قبایل کوچک تحمیل کنند.
در گزارش فارن پالسی آمده است: وادار کردن و مجبور ساختن ملتها به انجام کاری که آن را مهم و حیاتی میدانند، کار آسانی نیست. سوابق تاریخی نیز در این زمینه چندان مطلوب نیست. قدرتهای بزرگ جهانی همانند ایالات متحده کارهای زیادی برای انجام دادن دارند، و در نتیجه نمیتوانند متمرکز عمل کرده و به آسانی خسته میشوند. قدرتهای کوچکتر نظیر ایران که در منطقهای خطرناک زندگی میکنند، نمیتوانند بدین شکل عمل کنند. آنها شدیداً بر چند مورد خاص و اندک متمرکز هستند: امنیت فیزیکی، حفظ هویت مذهبی و ملی، نارضایتیهای تاریخی، و هراس از قدرتهای بزرگ. آنها در بازی دادن و مانور دادن اطراف این قدرتهای بزرگ به منظور دست یافتن به اهدافشان کاملاً ماهر هستند و این کار را هم به خاطر خواسته خود و هم به خاطر آگاهیشان از اوضاع واقعی انجام میدهند: آنها به خوبی راههای فرعی، دامها و تلهها، و مسیرهای پیچیده منطقه خود را میشناسند.
این اندیشکده یاد آور شده است: ایالات متحده در سالهای اخیر اغلب وارد منطقه و محله ایران شده، در حالی که اطلاعات بسیار اندکی از چشمانداز آنجا داشته است. ما با قدرت نظامی قدرتمند و برتری تکنولوژیکی خود میتوانیم رهبران را برکنار کرده و گروههایی که با منافع ما دشمنی دارند را تضعیف کنیم. اما بازیگران منطقهای میتوانند کاری کنند که این اقدامات برای ما بسیار گران تمام شود و این کار را هم میکنند. (کافی است نگاهی به لبنان، سومالی، افغانستان و عراق بیندازید) با گذشت یک دهه از زمانی که آنجا را ترک کردهایم، برنامهها و رؤیاپردازیهای ما تغییر چندانی نکرده است. دو دهه بعد، اگر هم مردم محلی به یاد آورند که ما زمانی در آنجا بودهایم، معمولاً خاطره خوبی از این موضوع ندارند.
در ادامه این مقاله تاکیده شده است: ایران به خصوص در سرمایهگذاری بر این گونه اشتباهات ایالات متحده بسیار ماهر است. حمله به عراق و افغانستان طالبان را ضعیف و «صدام حسین» را برکنار کرد (که هر دو از دشمنان ایران بودند) و باعث شد جایگاه ایران در منطقه تقویت شود. ایران نیز استادانه در منطقه مانور داده، و لذا در تحولات منطقه مانند بحران سوریه نیز مشارکت کرده است
نویسنده با بیان اینکه ایران به لطف کوچکتر بودن و زیرکتر بودنش، توانسته در برابر تحریمها دوام بیاورد؛ اظهارداشته است: در نهایت، ایران به لطف کوچکتر بودن و زیرکتر بودنش، توانسته در برابر تحریمها، انزوای سیاسی، جنگهای سایبری و تلاشهای سه دولت متوالی امریکا برای جلوگیری از دست یافتن آن به انرژی هستهای، دوام بیاورد.
این اندیشکده با تاکید بر اینکه ما واقعاً نمیدانیم ایرانیان چه نوع بازیای را در پیش گرفتهاندبا طرح این سوال که ایران به خوبی میداند به دنبال چیست. آیا ما هم میدانیم؟ به تشریح یکی دیگر از مزیت های ایران پرداخته و اظهارداشته است: ما واقعاً نمیدانیم ایرانیان چه نوع بازی را در پیش گرفتهاند. آیا ما با تلاش برای دست یافتن به معاهدهای برای معضل هستهای، در آستانه دورهای جدید از روابط ایران-امریکا قرار گرفتهایم؟ یا این رفتار خوشایند دیپلماتیک «روحانی» تنها به منظور خریدن زمان، بررسی نقاط ضعف و شکافها و اختلافنظرها در میان متحدان، خنثی کردن گزینه نظامی اسرائیل، و استفاده از گفتمان دلنشین و شیرین برای تقویت موضع رئیس جمهور امریکا که همیشه دیپلماسی را به شدت بر جنگ ترجیح داده، طراحی شده است؟
در ادامه این مقاله آمده است: ایالات متحده هم کاملاً از بازی خودش آگاه نیست. اگر دیپلماسی شکست بخورد، ایران را بمباران خواهیم کرد؟ آن را محاصره اقتصادی خواهیم کرد؟ اگر اسرائیل تصمیم بگیرد باید از نیروی نظامی استفاده کند ما چه خواهیم کرد؟ سیاست ما سرشار از بیبرنامهگی و بیتصمیمی است؛ و این امر کاملاً مشهود است. ایرانیان بسیار باهوش و زیرکند، و بر خلاف رهبران ایالات متحده، احتمالاً به خوبی میدانند در زمینه معضل هستهای به دنبال چه چیز هستند.
نویسنده با بیان اینکه پیدایش «روحانی» یک مهره عالی برای بازی با ایالات متحده است به تشریح مزیت سوم ایران در مقابل آمریکا پرداخته و مدعی شده است: پیدایش «روحانی» یک مهره عالی برای بازی با ایالات متحده است، چرا که پیروزی وی در انتخابات ریاست جمهوری واقعاً بازتاب دهنده تمایلات اصلاحطلبانه در میان مردم و حکومت ایران است. تحریمها در حال ویران ساختن اقتصاد کشور هستند و پتانسیل ایجاد نارضایتی جدی عمومی را دارند. پس چرا یک رئیس جمهور خوش برخورد، جذاب و آیندهنگر را به دنیا ارائه ندهیم که بتواند گفتمانهای ضد اسرائیلی را آرام سازد، واقعه هولوکاست را بپذیرد، و حتی با وجود این که تهران برنامه سلاحهای هستهای را دنبال میکند وجود این برنامه در ایران را انکار سازد؟
در ادامه این مقاله آمده است: بنابراین سرمایهگذاری بر «روحانی» برای «اوباما» این خطر را در پی دارد که اگر فرآیند به نقطهای برسد که آن چه ما به آنها پیشنهاد میکنیم برای ارضای نیازهایشان کافی نباشد، دولت امریکا احمق به نظر برسد؛ و با این که این رابطه دوستانه در حال جوانه زدن است، رئیس جمهور امریکا در موقعیتی دشوار و ناراحتکننده قرار گرفته و باید هرگونه سخن یا اقدام منفی ایرانیان را توضیح دهد. با این وجود ایران «روحانی» را به عنوان ریسکی تعیین کرده که ایالات متحده احساس میکند باید آن را بپذیرد.
این اندیشکده با تاکید بر اینکه ایران در مذاکره با ایالات متحده، آزادی عمل دارد اما آمریکا ندارد، بر توصیف مزیت چهارم ایران پرداخته و آورده است: ایران در مذاکره با ایالات متحده، آزادی عمل دارد. ما در چنین موقعیت مطلوبی نیستیم. موقعیت امریکا را باید در میان کنگره و متحدانش (اسرائیل و همچنین عربستان سعودی) ، به عنوان مجموعهای از سوءظن و هراس در نظر گرفت.
این نویسنده نوشته است: برای لغو تحریمها، و نیز برای توافق داخلی لازم برای هرگونه ابتکار عمل در سیاستهای خارجی، به ویژه در مورد موضوعی بدین مهمی، راضی شدن کنگره ضروری است. همانگونه که «وندی شرمن» ، معاون وزیر امور خارجه، اذعان داشته است، عدم انعقاد قرارداد بهتر از آن است که به یک معاهده بد تن دهیم. معاهده بد قراردادی است که باعث عصبانی شدن، مشکوک شدن و آزرده خاطر شدن اسرائیل گردد، و اگر تهران تصمیم بگیرد توافقنامه را تعلیق یا لغو کند، توانایی احیای مجدد و سریع گزینه سلاح هستهای را در اختیار ایران قرار دهد.
در ادامه این مقاله به آخرین مزیت ایران در مقابل امریکا اشاره کرده و تصریح کرده است: رئیس جمهوران ایالات متحده و مذاکرهکنندگان حکومت، دوران خود را با چهار سال میسنجند که منظور دوره اجرایی آنهاست. بر عکس، ایران به شکلی درازمدت بازی میکند و یک بازی نسلی را در پیش میگیرد. مطمئناً ایران در پی لغو تحریمهاست. اما اگر دقیقاً آن چه را که میخواهد به دست نیاورد، میتواند صبر کند.
این نشریه مدعی شده است: اوباما از لحاظ چارچوب زمانی دوره دوم ریاست جمهوریاش در تنگناست و علاوه بر آن، عقربههای دو ساعت نیز در حال نزدیک شدن به زمانی هستند که او هیچ علاقهای به رسیدنِ آن ندارد، یعنی گزینه نظامی. نخستین ساعت نشان میدهد که ایران در حال نزدیک شدن به نقطهای است که راه بازگشتی ندارد، یعنی دست یافتن به قابلیت سلاحهای هستهای. این امر به نوبه خود دومین ساعت، یعنی چارچوب زمانی اسرائیل برای اتخاذ تصمیم در مورد استفاده از گزینههای نظامی، را تحت تأثیر میدهد.
این نویسنده تصریح کرده است: رفتار دلپذیر «روحانی» نیز احتمالاً به نوعی سرعت مسائل را برای واشنگتن شتاب بخشیده است. با بالا رفتن سطح مذاکرات (باز شدن کانالهایی جدید هم برای رئیس جمهور امریکا و هم برای وزیر امور خارجه) ، به درازا کشاندن مسائل برای ایالات متحده دشوارتر خواهد شد. قبلاً در مذاکرات گروه 5+1 در آلماتی، استانبول، و مسکو ما طبق زمانبندی روحانیون جلو میرفتیم؛ اما اکنون تحت فشار زمانبندی سریع و فشرده واشنگتن هستیم. به هر حال وقتی رئیس جمهور در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، در مقابل تمام نمایندگان جهان، وزیر امور خارجه خود را برای مدیریت مذاکرات هدایت میکند، بازگشتن به شرایط معمول قبلی کار دشواری خواهد بود.
این اندیشکده اورده است: شاید لحظه تصمیمگیری در حال نزدیک شدن باشد. شاید هم نه. اگر مذاکرات به راستی با جدیت برگزار گردد و هدف، انعقاد یک قرارداد (هرچقدر هم ناقص) باشد، زمان برای ایالات متحده نگرانی چندان بزرگی نخواهد بود. با این حال اگر مسائل در میز مذاکره به خوبی پیش نروند، زمان آن خواهد بود که از تظاهر به این که مذاکرات میتوانند پاسخی برای این معضل باشند دست بکشیم.
در پایان این مقاله یاد آور شده است: این قضیه مانند چرخش تاس سرشار از احتمالات گوناگون است. اما ایران با وجود تمام مزیتهایی که نسبت به ایالات متحده و متحدانش دارد، ممکن است باز هم خطر کند.
در این مقاله آمده است: با این وجود ایران مسلماً مزیتهای طبیعی خاصی دارد که ایالات متحده عاری از آنهاست. این بدین معنا نیست که ایالات متحده در بازی هستهای شکست خواهد خورد و ایران تاج پیروزی را به سر خواهد گذاشت. اما به این معناست که تهران میتواند در خواسته خود برای دست یافتن به قابلیت سلاحهای هستهای بسیار زیرکتر، ترفندآمیزتر و استراتژیکتر از تلاش واشنگتن برای متوقف ساختن آن عمل کند.
در ادامه این گزارش به ۵ مزیت ایران در مذاکرات هستهای اشاره شده و این 5 مزیت را 1-قدرتهای بزرگ در برابر قبایل کوچک 2- ایران به خوبی میداند به دنبال چیست. آیا ما هم میدانیم؟ 3- پدیدهای به نام روحانی4- مذاکره برای چه کسی؟5- متحد یا دشمن؟ می داند.
نویسنده در ادامه به تشریح 5 مزیت ایران در مقابل آمریکا پرداخته و در خصوص قدرت های بزرگ در برابر قبایل کوچک تصریح کرده است: بزرگ بودن همیشه به معنای باهوش و کارآمد بودن نیست، و کوچک بودن نیز لزوماً به معنای ضعیف بودن نیست. خاورمیانه مملو از بقایای قدرتهای بزرگی است که به اشتباه گمان میکردند میتوانند خواسته خود را به قبایل کوچک تحمیل کنند.
در گزارش فارن پالسی آمده است: وادار کردن و مجبور ساختن ملتها به انجام کاری که آن را مهم و حیاتی میدانند، کار آسانی نیست. سوابق تاریخی نیز در این زمینه چندان مطلوب نیست. قدرتهای بزرگ جهانی همانند ایالات متحده کارهای زیادی برای انجام دادن دارند، و در نتیجه نمیتوانند متمرکز عمل کرده و به آسانی خسته میشوند. قدرتهای کوچکتر نظیر ایران که در منطقهای خطرناک زندگی میکنند، نمیتوانند بدین شکل عمل کنند. آنها شدیداً بر چند مورد خاص و اندک متمرکز هستند: امنیت فیزیکی، حفظ هویت مذهبی و ملی، نارضایتیهای تاریخی، و هراس از قدرتهای بزرگ. آنها در بازی دادن و مانور دادن اطراف این قدرتهای بزرگ به منظور دست یافتن به اهدافشان کاملاً ماهر هستند و این کار را هم به خاطر خواسته خود و هم به خاطر آگاهیشان از اوضاع واقعی انجام میدهند: آنها به خوبی راههای فرعی، دامها و تلهها، و مسیرهای پیچیده منطقه خود را میشناسند.
این اندیشکده یاد آور شده است: ایالات متحده در سالهای اخیر اغلب وارد منطقه و محله ایران شده، در حالی که اطلاعات بسیار اندکی از چشمانداز آنجا داشته است. ما با قدرت نظامی قدرتمند و برتری تکنولوژیکی خود میتوانیم رهبران را برکنار کرده و گروههایی که با منافع ما دشمنی دارند را تضعیف کنیم. اما بازیگران منطقهای میتوانند کاری کنند که این اقدامات برای ما بسیار گران تمام شود و این کار را هم میکنند. (کافی است نگاهی به لبنان، سومالی، افغانستان و عراق بیندازید) با گذشت یک دهه از زمانی که آنجا را ترک کردهایم، برنامهها و رؤیاپردازیهای ما تغییر چندانی نکرده است. دو دهه بعد، اگر هم مردم محلی به یاد آورند که ما زمانی در آنجا بودهایم، معمولاً خاطره خوبی از این موضوع ندارند.
در ادامه این مقاله تاکیده شده است: ایران به خصوص در سرمایهگذاری بر این گونه اشتباهات ایالات متحده بسیار ماهر است. حمله به عراق و افغانستان طالبان را ضعیف و «صدام حسین» را برکنار کرد (که هر دو از دشمنان ایران بودند) و باعث شد جایگاه ایران در منطقه تقویت شود. ایران نیز استادانه در منطقه مانور داده، و لذا در تحولات منطقه مانند بحران سوریه نیز مشارکت کرده است
نویسنده با بیان اینکه ایران به لطف کوچکتر بودن و زیرکتر بودنش، توانسته در برابر تحریمها دوام بیاورد؛ اظهارداشته است: در نهایت، ایران به لطف کوچکتر بودن و زیرکتر بودنش، توانسته در برابر تحریمها، انزوای سیاسی، جنگهای سایبری و تلاشهای سه دولت متوالی امریکا برای جلوگیری از دست یافتن آن به انرژی هستهای، دوام بیاورد.
این اندیشکده با تاکید بر اینکه ما واقعاً نمیدانیم ایرانیان چه نوع بازیای را در پیش گرفتهاندبا طرح این سوال که ایران به خوبی میداند به دنبال چیست. آیا ما هم میدانیم؟ به تشریح یکی دیگر از مزیت های ایران پرداخته و اظهارداشته است: ما واقعاً نمیدانیم ایرانیان چه نوع بازی را در پیش گرفتهاند. آیا ما با تلاش برای دست یافتن به معاهدهای برای معضل هستهای، در آستانه دورهای جدید از روابط ایران-امریکا قرار گرفتهایم؟ یا این رفتار خوشایند دیپلماتیک «روحانی» تنها به منظور خریدن زمان، بررسی نقاط ضعف و شکافها و اختلافنظرها در میان متحدان، خنثی کردن گزینه نظامی اسرائیل، و استفاده از گفتمان دلنشین و شیرین برای تقویت موضع رئیس جمهور امریکا که همیشه دیپلماسی را به شدت بر جنگ ترجیح داده، طراحی شده است؟
در ادامه این مقاله آمده است: ایالات متحده هم کاملاً از بازی خودش آگاه نیست. اگر دیپلماسی شکست بخورد، ایران را بمباران خواهیم کرد؟ آن را محاصره اقتصادی خواهیم کرد؟ اگر اسرائیل تصمیم بگیرد باید از نیروی نظامی استفاده کند ما چه خواهیم کرد؟ سیاست ما سرشار از بیبرنامهگی و بیتصمیمی است؛ و این امر کاملاً مشهود است. ایرانیان بسیار باهوش و زیرکند، و بر خلاف رهبران ایالات متحده، احتمالاً به خوبی میدانند در زمینه معضل هستهای به دنبال چه چیز هستند.
نویسنده با بیان اینکه پیدایش «روحانی» یک مهره عالی برای بازی با ایالات متحده است به تشریح مزیت سوم ایران در مقابل آمریکا پرداخته و مدعی شده است: پیدایش «روحانی» یک مهره عالی برای بازی با ایالات متحده است، چرا که پیروزی وی در انتخابات ریاست جمهوری واقعاً بازتاب دهنده تمایلات اصلاحطلبانه در میان مردم و حکومت ایران است. تحریمها در حال ویران ساختن اقتصاد کشور هستند و پتانسیل ایجاد نارضایتی جدی عمومی را دارند. پس چرا یک رئیس جمهور خوش برخورد، جذاب و آیندهنگر را به دنیا ارائه ندهیم که بتواند گفتمانهای ضد اسرائیلی را آرام سازد، واقعه هولوکاست را بپذیرد، و حتی با وجود این که تهران برنامه سلاحهای هستهای را دنبال میکند وجود این برنامه در ایران را انکار سازد؟
در ادامه این مقاله آمده است: بنابراین سرمایهگذاری بر «روحانی» برای «اوباما» این خطر را در پی دارد که اگر فرآیند به نقطهای برسد که آن چه ما به آنها پیشنهاد میکنیم برای ارضای نیازهایشان کافی نباشد، دولت امریکا احمق به نظر برسد؛ و با این که این رابطه دوستانه در حال جوانه زدن است، رئیس جمهور امریکا در موقعیتی دشوار و ناراحتکننده قرار گرفته و باید هرگونه سخن یا اقدام منفی ایرانیان را توضیح دهد. با این وجود ایران «روحانی» را به عنوان ریسکی تعیین کرده که ایالات متحده احساس میکند باید آن را بپذیرد.
این اندیشکده با تاکید بر اینکه ایران در مذاکره با ایالات متحده، آزادی عمل دارد اما آمریکا ندارد، بر توصیف مزیت چهارم ایران پرداخته و آورده است: ایران در مذاکره با ایالات متحده، آزادی عمل دارد. ما در چنین موقعیت مطلوبی نیستیم. موقعیت امریکا را باید در میان کنگره و متحدانش (اسرائیل و همچنین عربستان سعودی) ، به عنوان مجموعهای از سوءظن و هراس در نظر گرفت.
این نویسنده نوشته است: برای لغو تحریمها، و نیز برای توافق داخلی لازم برای هرگونه ابتکار عمل در سیاستهای خارجی، به ویژه در مورد موضوعی بدین مهمی، راضی شدن کنگره ضروری است. همانگونه که «وندی شرمن» ، معاون وزیر امور خارجه، اذعان داشته است، عدم انعقاد قرارداد بهتر از آن است که به یک معاهده بد تن دهیم. معاهده بد قراردادی است که باعث عصبانی شدن، مشکوک شدن و آزرده خاطر شدن اسرائیل گردد، و اگر تهران تصمیم بگیرد توافقنامه را تعلیق یا لغو کند، توانایی احیای مجدد و سریع گزینه سلاح هستهای را در اختیار ایران قرار دهد.
در ادامه این مقاله به آخرین مزیت ایران در مقابل امریکا اشاره کرده و تصریح کرده است: رئیس جمهوران ایالات متحده و مذاکرهکنندگان حکومت، دوران خود را با چهار سال میسنجند که منظور دوره اجرایی آنهاست. بر عکس، ایران به شکلی درازمدت بازی میکند و یک بازی نسلی را در پیش میگیرد. مطمئناً ایران در پی لغو تحریمهاست. اما اگر دقیقاً آن چه را که میخواهد به دست نیاورد، میتواند صبر کند.
این نشریه مدعی شده است: اوباما از لحاظ چارچوب زمانی دوره دوم ریاست جمهوریاش در تنگناست و علاوه بر آن، عقربههای دو ساعت نیز در حال نزدیک شدن به زمانی هستند که او هیچ علاقهای به رسیدنِ آن ندارد، یعنی گزینه نظامی. نخستین ساعت نشان میدهد که ایران در حال نزدیک شدن به نقطهای است که راه بازگشتی ندارد، یعنی دست یافتن به قابلیت سلاحهای هستهای. این امر به نوبه خود دومین ساعت، یعنی چارچوب زمانی اسرائیل برای اتخاذ تصمیم در مورد استفاده از گزینههای نظامی، را تحت تأثیر میدهد.
این نویسنده تصریح کرده است: رفتار دلپذیر «روحانی» نیز احتمالاً به نوعی سرعت مسائل را برای واشنگتن شتاب بخشیده است. با بالا رفتن سطح مذاکرات (باز شدن کانالهایی جدید هم برای رئیس جمهور امریکا و هم برای وزیر امور خارجه) ، به درازا کشاندن مسائل برای ایالات متحده دشوارتر خواهد شد. قبلاً در مذاکرات گروه 5+1 در آلماتی، استانبول، و مسکو ما طبق زمانبندی روحانیون جلو میرفتیم؛ اما اکنون تحت فشار زمانبندی سریع و فشرده واشنگتن هستیم. به هر حال وقتی رئیس جمهور در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، در مقابل تمام نمایندگان جهان، وزیر امور خارجه خود را برای مدیریت مذاکرات هدایت میکند، بازگشتن به شرایط معمول قبلی کار دشواری خواهد بود.
این اندیشکده اورده است: شاید لحظه تصمیمگیری در حال نزدیک شدن باشد. شاید هم نه. اگر مذاکرات به راستی با جدیت برگزار گردد و هدف، انعقاد یک قرارداد (هرچقدر هم ناقص) باشد، زمان برای ایالات متحده نگرانی چندان بزرگی نخواهد بود. با این حال اگر مسائل در میز مذاکره به خوبی پیش نروند، زمان آن خواهد بود که از تظاهر به این که مذاکرات میتوانند پاسخی برای این معضل باشند دست بکشیم.
در پایان این مقاله یاد آور شده است: این قضیه مانند چرخش تاس سرشار از احتمالات گوناگون است. اما ایران با وجود تمام مزیتهایی که نسبت به ایالات متحده و متحدانش دارد، ممکن است باز هم خطر کند.
ارسال نظر