بازگشت جاودان سیاست: اینبار کیارستمی
پارسینه: نادر فتوره چى
عباس کیارستمی در تمامی این سالها کوشید چهرهای کارتپستالی از «هنرمند غیر سیاسی» تصویر کند. چنین هم کرد. اودر ساخت این کارتپستال بسیار موفق بود: مشهورترین ایرانی در افکار عمومی غرب.
کسی که بزرگترین فلاسفه و کارگردانان معاصر اش را به واکنش و تحسین واداشت.کسی که توانست برای جامعهای که به شدت نیازمند به رسمیت شناختهشدن از نگاه غرب است، افتخاری بیش از پیروزیهای موردی در مسابقات ورزشی بیافریند.
حتی سکوتش در برابر اوضاع و احوال سیاسی جامعهای که به نام آن عنوانِ ممتازِ «شناخته شدهترین کارگردان ایران» را به دست آورد، بر محبوبیتاش افزود.ادب، کمحرفی و سیمای متین و باوقار او در کنار بیاعتناییاش به رسانهها و فرصتهای داخلی، از او چهرهای اسطورهای برای بخشهایی از جامعه بازسازی کرد.
مرگ غم انگیزش اما نشان داد که سیاست به هر نحو ممکن به زندگی باز میگردد.عباس کیارستمی، قربانی سهلانگاری پزشکانی شد که در جامعهای زندگی میکنند که اخلاق جمعی و اعتناء به سرنوشت دیگران(یعنی سیاست) از آن رخ برگرفته است و بیاعتنایی به خیر همگانی(غیر سیاسی بودن)، رایج ترین مسیر برای رستگاریست.
او در تمام سالهایی که با شعار «من سیاسی نیستم» در خارج از این مرزها به شهرت و افتخار میرسید، حواسش نبود که همسو با او، بخش وسیعی از جامعه نیز نسبت به «سیاست» و «خیر جمعی» بیاعتناء شده و این موجِ بلند «غیر سیاسی» و «شخصی»شدن حتی دامان بیمارستانها و اطباء را هم گرفته است.
مرگ مظلومانه او در جایی که آنرا «خانه دوست» میدانست، به شدت اندوهناک است، مخصوصا وقتی میدانیم «غیر سیاسی» بودن هم او را به عرش رساند و هم او را کُشت.
کسی که بزرگترین فلاسفه و کارگردانان معاصر اش را به واکنش و تحسین واداشت.کسی که توانست برای جامعهای که به شدت نیازمند به رسمیت شناختهشدن از نگاه غرب است، افتخاری بیش از پیروزیهای موردی در مسابقات ورزشی بیافریند.
حتی سکوتش در برابر اوضاع و احوال سیاسی جامعهای که به نام آن عنوانِ ممتازِ «شناخته شدهترین کارگردان ایران» را به دست آورد، بر محبوبیتاش افزود.ادب، کمحرفی و سیمای متین و باوقار او در کنار بیاعتناییاش به رسانهها و فرصتهای داخلی، از او چهرهای اسطورهای برای بخشهایی از جامعه بازسازی کرد.
مرگ غم انگیزش اما نشان داد که سیاست به هر نحو ممکن به زندگی باز میگردد.عباس کیارستمی، قربانی سهلانگاری پزشکانی شد که در جامعهای زندگی میکنند که اخلاق جمعی و اعتناء به سرنوشت دیگران(یعنی سیاست) از آن رخ برگرفته است و بیاعتنایی به خیر همگانی(غیر سیاسی بودن)، رایج ترین مسیر برای رستگاریست.
او در تمام سالهایی که با شعار «من سیاسی نیستم» در خارج از این مرزها به شهرت و افتخار میرسید، حواسش نبود که همسو با او، بخش وسیعی از جامعه نیز نسبت به «سیاست» و «خیر جمعی» بیاعتناء شده و این موجِ بلند «غیر سیاسی» و «شخصی»شدن حتی دامان بیمارستانها و اطباء را هم گرفته است.
مرگ مظلومانه او در جایی که آنرا «خانه دوست» میدانست، به شدت اندوهناک است، مخصوصا وقتی میدانیم «غیر سیاسی» بودن هم او را به عرش رساند و هم او را کُشت.
انسان ساده ای بود،با بخشی از حرفات موافقم...اگه سیاست داشت پیش پزشکای ایرانی نمیرفت،همین غفلتش بود.روحش شاد.
من مطلب را نمي گيرم يعني تقصير دكترها بوده كه ايشان سرطان داشته اند احيانا ؟
ایشون و البته کلا چپول ها سیاست رو در شعار دادن و موضعگیری های آبکی خلاصه کردند وگرنه خیلی از فیلمهای کیارستمی رو می توان سیاسی منظور کرد و البته جهان بینی این کاگردان در جهت صلح و خیر عمومیه .
دوباره کوتوله های پر ادعای جامعه بی تعهد پزشکی ایران(البته نه همه) یک ستاره را خاموش کردند.
دوباره کوتوله های پر ادعای جامعه بی تعهد پزشکی ایران(البته نه همه) یک ستاره را خاموش کردند.