پیام تسلیت مرگ قدافی به جلال الدین فارسی در روزنامه اطلاعات

پیام تسلیت مرگ قدافی به جلال الدین فارسی در روزنامه اطلاعات

به گزارش پارسینه در روزنامه اطلاعات دیروز، مورخه دوم آبان 1390 این پیام تسلیت کنایه دار در صفحه آگهی های تسلیت این روزنامه خطاب به جلال الدین فارسی منتشر شده است:




جناب استاد جلال الدين فارسي
فقدان دوست گرامي و محرم و مورد افتخارتان را به شما تسليت ميگويم.
بهمن رضاخاني


جلال‌الدین فارسی (زاده:۱۳۱۲ مشهد -) سیاستمدار، نویسنده و نماینده سابق مجلس در ایران است. وی نخستین نامزد حزب جمهوری اسلامی در اولین انتخابات ریاست جمهوری در ایران بود که پس از مشخص شدن ملیت افغانستانی او به وسیله شیخ علی تهرانی ناچار به کناره گیری شد. او همچنین عضو مجلس خبرگان قانون اساسی، ستاد انقلاب فرهنگی ایران و نماینده دور دوم مجلس شورای اسلامی بوده‌است. در دوران پهلوی از مبارزان فعال بود که در زمینه کارهای تشکیلاتی و نیز نویسندگی، به فعالیت می‌پرداخت.


گفته می‌شود که بهمن رضاخانی برادر شخصی است که توسط جلال‌الدین فارسی به قتل رسیده است.



ارسال نظر

  • رضا نیکخوی منفرد

    نتیجه گیری از6مبحث مربوط به شورای حل اختلاف
    بنام خدا

    با تصویب قانون شورای حل اختلاف ادامه فعالیت شوراها ازدو حال خارج نیست یا در چارچوب قانون شورا وآئین نامه آن فعالیت می کنند یاخارج از آن البته نقد وبررسی کاربردی قانون نادیده گرفتن زحمات افراد مومن ودلسوز ومتعهد که همت آنها موجب حل اختلاف ورفع مشکلات مردم درشوراهای حل اختلاف سراسر کشوربوده نیست،وهمچنین بی اهمیت تلقی کردن صلح وسازش که هم در قران کریم وهم در کلام معصومین به آن تاکید فراوان شده نمی باشد بدیهی است اگر هم اکنون شوراها وارد به رسیدگی پرونده هائی شوند که بر اساس قانون صالح به رسیدگی آن نیستند وبه آن علم هم دارندولی بخاطر آمار پرونده درست کنند ونهایتا پرونده را با قرار عدم صلاحیت به مرجع قضائی ارسال کنند یا در نهایت پرونده را بایگانی کرده وخواهان را هدایت به طرح دعوی در دادگستری نمایند واین پرونده ها بشود آمارپرونده های رسیدگی شده در شورا بدانند که شرعا هم ضامن وقت وزمان اصحاب پرونده وهم ضامن هزینه بیت المال هستند امر قضائی قابل نیابت به اعضاء شورا نیست گرچه در موضوع دعوی مهارت وتسلط اعضاءشورا کمتر از قاضی شورا هم نباشد اگر اصحاب پرونده در موضوع دعوی در صلاحیت قاضی شورا قاضی شورا را نبینند اما رایی که صادر می شود با نام قاضی شورا باشد اگر بگوییم این نوعی مردم فریبی است آیا دروغ گفته ایم؟؟ ولو اینکه قاضی شورا صورتجلسات رسیدگی را هم دقیق مطالعه کرده وسپس رای را امضا کند آیا این رسیدگی مطابق قانون است؟؟اگر واقعا قاضی شورا در وقت اداری صبح کار ستادی رئیس یا معاون قضائی را در تشکیلات قضائی نداشته باشند وکارش رسیدگی به پرونده ها باشد آیا برای قاضی توانی برای رسیدگی در بعد از ساعات اداری باقی می ماند متاسفانه مدیران ستادی تشکیلات قضائی به اینکه کار قضائی خصوصا در دادسرا ودادگاه کیفری وخانواده از مشاغل سخت است اعتقادی ندارند ولی اکثر مردمی که مراجعه به مراجع قضائی دارند اذعان به سخت بودن کار قضائی دارند نگارنده درچهار مبحث نقدوبررسی قانون شورای حل اختلاف اثبات نمود که تقریبا صلاحیت اعضاء شورای حل اختلاف سالبه به انتفاء موضوع گردیده ودر قانون شورا صرفا مشاور می باشند وقبلادر قوانین رسیدگی در دادگاهها با صلاحیت بسیار گسترده یک مشاور پیش بینی شده بود وغالبا مشاور با درخواست دادرس دادگاه بود اکنون در صلاحیت بسیار محدود قاضی شورا سه مشاور ودومشاور علی البدل هم درغیاب اعضاء اصلی در یک شبعه حل اختلاف با حداقل دونفر هم کادر دفتری مشغول می باشندکه هم اکنون حدود پنجاه هزار نفردر شوراهای سراسر کشور مشغول هستند که شاید در کل دادگستری های ایران این تعداد افراد شاغل نباشند که روز به روز هم شعبات شورا افزایش می یابد واز اینکه یک اشتغال ناقص برای افراد زیادی بوجود آورده است موفق بوده است اما آیا بخاطر اشتغال ناقص عده ای برخلاف میل مردم باید شوراها را به آنها تحمیل کرد اینکه هفتاد درصد مردم از شوراها راضی هستند دروغ محض است ما در اجتماع زندگی می کنیم واظهار نظر مردم رامی شنویم اگر تصور می کنید ده درصد مراجعه کنندگان به شوراهای حل اختلاف از عملکرد شوراها رضایت دارند اجبار غیر قانونی رسیدگی در دعاوی مالی تا پنج میلیون تومان درشهرها را درشورای حل اختلاف بردارید ببینید مردم با اینکه هزینه دادرسی بعضا دو یا سه برابر نسبت به شورا باید بپردازند دعوی خود را درشورا مطرح می کنند یادردادگاه،عده ای از خواهانها که خواسته آنها کمتراز پنج میلیون تومان است خواسته خود را بیشتر ازپنج میلیون تومان تقویم می کنند تا در شورا رسیدگی نشود .اجبار مردم به طرح دعوی در شورای حل اختلاف برطبق ماده15 آئین نامه آن خلاف قانون اساسی است أئین نامه اجرائی برای نحوه اجرا ی قانون است ونمی تواند باید ونبایدی که قانون وضع نکرده است وضع کند وقتی درقانون صریحا منعی برای رسیدگی دادگاهها نشده باشد اصل 34 قانون اساسی حاکم است وبرفرض هم در قانون شورا منع رسیدگی دادگاهها را درموضوع صلاحیت شورای حل اختلاف می نمود چون شورای حل اختلاف دادگاه نیست خلاف اصل 34 قانون اساسی بود.

    اگر قرار است قوه قضائیه این همه امکانات ونیروی انسانی هزینه برای دعاوی بسیار محدود بنماید آیا بهتر نیست این هزینه را صرف تمام دعاوی در کل دادگستری های کل کشور نماید؟؟اکنون که برخلاف زمان حاکمیت آئین نامه شورا هم تمام اعضا شورا وکادر اداری را قوه قضائیه انتخاب می کند وهم کلیه لوازم مورد نیاز ومکان وبودجه آن به عهده قوه قضائیه گذاشته شده است اگر قرار باشد برای صلاحیت رسیدگی قاضی شورا پانصد قاضی استخدام شود به نسبت آن برای رسیدگی به کل دعاوی بنظر پنجاه هزار قاضی هم کم است که هم اکنون قضات سراسر کشور بر اساس اظهار نظر یک نماینده کمسیون قضائی مجلس کمتر از ده هزار نفراست ومتا سفانه سیاست رئیس محترم قوه قضائیه قبلی درچند سال توقف استخدام قاضی وتوسعه شورای حل اختلاف بود که هم اکنون کمبود قاضی فشار مضاعفی از تراکم کار بر قضات شاغل آورده که هم کیفیت کار پایین آمده وهم موجب اطاله دادرسی ونارضایتی مردم گردیده است البته چنانچه کنکاش بیشتری در قانون شورا شود قطعا مطالب بیشتری از کاستی ها قابل بیان است اما به همین مقدار اکتفا می گردد،قضا وقضاوت شأن والائی در اسلام دارد در شوراهای حل اختلاف شان قضا وقاضی مورد وهن قرار گرفت باید با تصمیم درست این شأن را احیا کرد زیرا نفع جامعه در ارزش دادن به قضا وقضاوت است

    اما پیشنهادهائی در مورد شورای حل اختلاف

    1-اجبار مردم در طرح دعوی خود درشورای حل اختلاف که غیر قانونی است برداشته شود ودر رسانه های ارتباط جمعی اطلاع رسانی شود

    2-دراصلاح قانون شورای حل اختلاف صلاحیت شورا با توجه به ماده 1آن محدود به بند الف ماده 8 وماده 12 و13 باشد درصورت لزوم این قسمت به متن ماده12 (در جرائمی که با شکایت شاکی شروع می شود جهت جلب رضایت شاکی توسط مشتکی عنه پرونده را برای یکبار دادیار و بازپرس می توانند به شورا ارجاع دهد ونتیجه را در فرجه معین مطالبه کنند)اضافه گردد

    3-با محدود شدن صلاحیت شورا درصورت لزوم نیروهای انسانی مومن کارآمد شورا در دادگستری به کار گرفته شود.

    4- قاضی شورا را از شورا حذف نمود وشیوه رسیدگی دردگاههای حقوقی1و2 وکیفری1و2 اسبق با اضافه کردن حقوقی3 به جای صلاحیت قاضی شورا با مقداری صلاحیت بیشتر احیاء کرد وشورای حل اختلاف صرفا بازوی کمک ومساعدت به قاضی درصلح وسازش طرفین پرونده و با ارجاع قاضی درموارد بند دو پیشنهاد انجام وظیفه کند در پایان از جامعه حقوقدانان جهت رشد وتوسعه مبانی نظری قضائی درخواست نقد و نظر منصفانه را دارم .ومن الله توفیق (رضا نیکخوی منفرد قاضی بازنشسته)

  • بهمن رضاخانی

    لا یحب الله الجهربا السوء من القول الا من ظلم
    قرآن کریم

    تندرستان رانباشد درد ریش جزبه همدردی نگویم درد خویش
    گفتن از زنبوربی حاصل بود با یکی درعمرخود ناخورده نیش
    سوزمن با دیگری نسبت مکن اونمک بردست ومن برعضو خویش
    سعدی

    برآ نم که بطورمختصردروغهای جلال الدین فارسی ، قاتل شادروان محمدرضا رضاخانی را مستند به پرونده قتل بیان نمایم.

    1- فارسی میگوید با ضربه بیل مهاجم ( به قول فارسی ) برروی زمین افتادم وتیرسوم شلیک شد. بازپرس پرونده (آقای الهیاری ) که حقا مردی شجاع وبه کارش تسلط داشت، میگوید چگونه تفنگ افتاده برروی زمین وقتی شلیک کند تیر به شکم آدم ایستاده میخورد؟ شما خود گفته اید معلم چریکهابوده ایدوکارشناس واسلحه شناس. دراین مرحله فارسی میگوید حق با شمااست من تحلیل عقلی کردم .
    2- فارسی به بازپرس میگویدبینی ام با ضربه بیل خونی شده وخونی که برروی بیل ریخته ازخون من است.

    این دروغ در4 مرحله کشف شد

    الف) شکارچیانی که دربین راه فارسی رادرحال فراردیده بودند وبه اوگفته بودند که بیا با هم برویم ومصدوم را به درمانگاه ببریم، شهادت داده اند که وقتی بطرف ده میرفت بینی او خونی نبوده است .
    ب) بهمن رضاخانی که قاتل را درحال فراردستگیرکرده بود دراولین روز بازجویی گفته بود که قاتل را با کتک کاری سوارماشین کرده وآورده است.
    ج) بازپرس طالقان بعد ازادعای فارسی میگوید هیچ آثارظاهری جرح بربینی شمادیده نمیشود؟ وبرای جلوگیری ازهرگونه ادعای بعدی جناب قاتل اورابه پزشک قانونی وبیل رابرای تعیین نوع گروه خون به آزمایشگاه میفرستد.
    د) معاینه بزشک قانونی ازبینی اوحکایت دارد که خون بینی او با ضربه بیل یا دسته بیل جاری نشده حداکثرضربه خفیفی خورده ودستکاری شده است (هردو درست بوده زیرا بهمن رضاخانی هنگام دستگیری قاتل به بینی او مشت زده لذا بینی او خونی شده )
    ه) آزمایشگاه مشخص نمود خون روی بیل ازنوع 0 بوده که متعلق به مقتول است وگروه خونی قاتل ازنوع ب میباشد.
    3- دراولین مراحل بازجویی که ممنوع الملاقات بود بااحترام نسبت به مقتول وبرادرش برخورد کرده وگفته نه مقتول رامیشناختم ونه شخص محترمی که بعدا متوجه شدم برادر مقتول است .
    4- قاتل درمراحل بازجویی میگوید من منطقه را میشناختم وبارها برای شکاروگردش به آنجارفته بودم وبازدرجایی ازپرونده گفته بود که آن مرحوم یکی از آرام ترین از هفت برادربوده است ولی دردادگاه سوم درحالیکه ازنتیجه رای اطمینان داشت با ذکرقسم به خداوند گفت مقتول مهدورالدم بود واگر رسول الله هم بود غیرازاین که من کردم نمیکرد.
    5- پس از رفع ممنوعیت ملاقات ودیداربااقوام ودیگران نامه مفصلی به دادستان مینویسد که توطئه قتل من دربین بوده وبرادرمقتول که سابقه ضد انقلابی دارد توطئه چیده که بوسیله برادرش مرا به قتل برساند وتقاضامیکند که پرونده به دادگاه انقلاب فرستاده شود ومیگوید من برای اولین بار به آن منطقه رفته ام وآنجارانمیشناختم (یاد تان هست که قبلا گفته بود چند باربرای گردش وشکار به آنجا رفته بودم) که بااظهارنظرآقای اللهیا ری درنحوه انتقال مقتول به درمانگاه وسایرقرائن مشخص میشود که توطئه دربین نبوده ومراحل بازجوئی وسپس ادامه آن دردادگاه عمومی انجام میشود.
    6- دربین راه یکی از شکارچیان ازآقای فارسی میخواهد که بیاباماشین ما برویم مجروح رابه بهداری ببریم. فارسی قبول نمیکند ولی دربازجوئی میگوید ازشکارچی برای بردن مجروح به بهداری کمک خواستم اجابت نکرد.
    7- شاهدان گفته اند که مقتول نتوانسته بابیل به قاتل بزند ولی قاتل میگوید با ضربه بیل به زمین افتاده ام (د رحکم هرسه دادگاه نخوردن بیل به قاتل تایید شده)
    8- فارسی میگوید تفنگ درحال افتادن بخودی خود شلیک شده وچون باسوال معقول آقای اللهیاری جانشین بازپرس طالقان- که انصافا هم شجاع وهم درکارخود تسلط کافی داشت - مواجه میشود، که گفته شماباظهارخودتان درلبنان معلم چریک ها بوده اید چگونه ممکن است تیر شلیک شده ارتفنگ افتاده برروی زمین به پهلوی آدم ایستاده بخورد؟ جناب قاتل ازدروغ سازی های خود عدول کرده ومی گوید حق با شمااست درآن حالت همان واکنش جانوری که درانسان برای گریزودفاع است، دوتیربه خاک شلیک کردم وتیرسوم به خودی خود شلیک شده واکنون نمیشود درمورد گذشته صحبت کرد .
    9- جناب قاتل ابتدا درجایی شلیک تیر سوم رابه اراده انکار میکند ودرجایی دیگرشلیک تیر سوم رابه عنوان دفاع مشروع قلمداد میکند وآنرادرحدود تقوی وانجام تکلیف دفاع معقول ومشروع میداند.
    جناب قاتل عزیز داشته شده، اگر به اراده نزده ای موضوعی دیگراست ولی باسوال معقول وفنی آقای اللهیاری ازآن عدول کردی.
    امااگربه عنوان دفاع مشروع زده ای، باکتاب تحریرالوسیله - که باافتخار به رخ بازپرس کشیدی که ازمقاماتی وباآنان نزدیکی وآنراترجمه کرده ای- مغایرت دارد.
    جناب قاتل عزیزداشته شدهء مدعی مسلمانی بهترنبود بجای پناه برد ن به غیر خدا به خدا پناه میبردی؟ وبه خانواده مقتول مراجعه وباتسلیت وعذ ر خواهی لا اقل از بارگناهانت میکاستی؟
    هم آقای حاج سید صادق قاضی طباطبائی قبل ازداد گاه بیشنهاد کرده بود وهم برادر مقتول درمصاحبه ای در روزنامه 31 – 6 -72 جمهوری اسلامی گفته بود حاضرند بگذرند اگرتو حقیقت رابگوئی وبا آنکه بیان حقیقت شرط نمیخواهد ما حاضریم اول سند رسمی گذشت راامضا کنیم وبعد شما بیان حقیقت را امضا کنی.

    ای قاتل بیچاره گمان میکنی که زنده مانده ای ؟ هرجا نام تومی آید کارننگینت تداعی شده ومردم به تو لعن میفرستند.
    لعنته الله علی القوم الظالمین.


    دوستان تقاضا دارم برای همه آشنایان بفرستید.
    بهمن رضاخانی

  • بهمن رضاخانی

    لا یحب الله الجهربا السوء من القول الا من ظلم
    قرآن کریم

    تندرستان رانباشد درد ریش جزبه همدردی نگویم درد خویش
    گفتن از زنبوربی حاصل بود با یکی درعمرخود ناخورده نیش
    سوزمن با دیگری نسبت مکن اونمک بردست ومن برعضو خویش
    سعدی

    برآ نم که بطورمختصردروغهای جلال الدین فارسی ، قاتل شادروان محمدرضا رضاخانی را مستند به پرونده قتل بیان نمایم.

    1- فارسی میگوید با ضربه بیل مهاجم ( به قول فارسی ) برروی زمین افتادم وتیرسوم شلیک شد. بازپرس پرونده (آقای الهیاری ) که حقا مردی شجاع وبه کارش تسلط داشت، میگوید چگونه تفنگ افتاده برروی زمین وقتی شلیک کند تیر به شکم آدم ایستاده میخورد؟ شما خود گفته اید معلم چریکهابوده ایدوکارشناس واسلحه شناس. دراین مرحله فارسی میگوید حق با شمااست من تحلیل عقلی کردم .
    2- فارسی به بازپرس میگویدبینی ام با ضربه بیل خونی شده وخونی که برروی بیل ریخته ازخون من است.

    این دروغ در4 مرحله کشف شد

    الف) شکارچیانی که دربین راه فارسی رادرحال فراردیده بودند وبه اوگفته بودند که بیا با هم برویم ومصدوم را به درمانگاه ببریم، شهادت داده اند که وقتی بطرف ده میرفت بینی او خونی نبوده است .
    ب) بهمن رضاخانی که قاتل را درحال فراردستگیرکرده بود دراولین روز بازجویی گفته بود که قاتل را با کتک کاری سوارماشین کرده وآورده است.
    ج) بازپرس طالقان بعد ازادعای فارسی میگوید هیچ آثارظاهری جرح بربینی شمادیده نمیشود؟ وبرای جلوگیری ازهرگونه ادعای بعدی جناب قاتل اورابه پزشک قانونی وبیل رابرای تعیین نوع گروه خون به آزمایشگاه میفرستد.
    د) معاینه بزشک قانونی ازبینی اوحکایت دارد که خون بینی او با ضربه بیل یا دسته بیل جاری نشده حداکثرضربه خفیفی خورده ودستکاری شده است (هردو درست بوده زیرا بهمن رضاخانی هنگام دستگیری قاتل به بینی او مشت زده لذا بینی او خونی شده )
    ه) آزمایشگاه مشخص نمود خون روی بیل ازنوع 0 بوده که متعلق به مقتول است وگروه خونی قاتل ازنوع ب میباشد.
    3- دراولین مراحل بازجویی که ممنوع الملاقات بود بااحترام نسبت به مقتول وبرادرش برخورد کرده وگفته نه مقتول رامیشناختم ونه شخص محترمی که بعدا متوجه شدم برادر مقتول است .
    4- قاتل درمراحل بازجویی میگوید من منطقه را میشناختم وبارها برای شکاروگردش به آنجارفته بودم وبازدرجایی ازپرونده گفته بود که آن مرحوم یکی از آرام ترین از هفت برادربوده است ولی دردادگاه سوم درحالیکه ازنتیجه رای اطمینان داشت با ذکرقسم به خداوند گفت مقتول مهدورالدم بود واگر رسول الله هم بود غیرازاین که من کردم نمیکرد.
    5- پس از رفع ممنوعیت ملاقات ودیداربااقوام ودیگران نامه مفصلی به دادستان مینویسد که توطئه قتل من دربین بوده وبرادرمقتول که سابقه ضد انقلابی دارد توطئه چیده که بوسیله برادرش مرا به قتل برساند وتقاضامیکند که پرونده به دادگاه انقلاب فرستاده شود ومیگوید من برای اولین بار به آن منطقه رفته ام وآنجارانمیشناختم (یاد تان هست که قبلا گفته بود چند باربرای گردش وشکار به آنجا رفته بودم) که بااظهارنظرآقای اللهیا ری درنحوه انتقال مقتول به درمانگاه وسایرقرائن مشخص میشود که توطئه دربین نبوده ومراحل بازجوئی وسپس ادامه آن دردادگاه عمومی انجام میشود.
    6- دربین راه یکی از شکارچیان ازآقای فارسی میخواهد که بیاباماشین ما برویم مجروح رابه بهداری ببریم. فارسی قبول نمیکند ولی دربازجوئی میگوید ازشکارچی برای بردن مجروح به بهداری کمک خواستم اجابت نکرد.
    7- شاهدان گفته اند که مقتول نتوانسته بابیل به قاتل بزند ولی قاتل میگوید با ضربه بیل به زمین افتاده ام (د رحکم هرسه دادگاه نخوردن بیل به قاتل تایید شده)
    8- فارسی میگوید تفنگ درحال افتادن بخودی خود شلیک شده وچون باسوال معقول آقای اللهیاری جانشین بازپرس طالقان- که انصافا هم شجاع وهم درکارخود تسلط کافی داشت - مواجه میشود، که گفته شماباظهارخودتان درلبنان معلم چریک ها بوده اید چگونه ممکن است تیر شلیک شده ارتفنگ افتاده برروی زمین به پهلوی آدم ایستاده بخورد؟ جناب قاتل ازدروغ سازی های خود عدول کرده ومی گوید حق با شمااست درآن حالت همان واکنش جانوری که درانسان برای گریزودفاع است، دوتیربه خاک شلیک کردم وتیرسوم به خودی خود شلیک شده واکنون نمیشود درمورد گذشته صحبت کرد .
    9- جناب قاتل ابتدا درجایی شلیک تیر سوم رابه اراده انکار میکند ودرجایی دیگرشلیک تیر سوم رابه عنوان دفاع مشروع قلمداد میکند وآنرادرحدود تقوی وانجام تکلیف دفاع معقول ومشروع میداند.
    جناب قاتل عزیز داشته شده، اگر به اراده نزده ای موضوعی دیگراست ولی باسوال معقول وفنی آقای اللهیاری ازآن عدول کردی.
    امااگربه عنوان دفاع مشروع زده ای، باکتاب تحریرالوسیله - که باافتخار به رخ بازپرس کشیدی که ازمقاماتی وباآنان نزدیکی وآنراترجمه کرده ای- مغایرت دارد.
    جناب قاتل عزیزداشته شدهء مدعی مسلمانی بهترنبود بجای پناه برد ن به غیر خدا به خدا پناه میبردی؟ وبه خانواده مقتول مراجعه وباتسلیت وعذ ر خواهی لا اقل از بارگناهانت میکاستی؟
    هم آقای حاج سید صادق قاضی طباطبائی قبل ازداد گاه بیشنهاد کرده بود وهم برادر مقتول درمصاحبه ای در روزنامه 31 – 6 -72 جمهوری اسلامی گفته بود حاضرند بگذرند اگرتو حقیقت رابگوئی وبا آنکه بیان حقیقت شرط نمیخواهد ما حاضریم اول سند رسمی گذشت راامضا کنیم وبعد شما بیان حقیقت را امضا کنی.

    ای قاتل بیچاره گمان میکنی که زنده مانده ای ؟ هرجا نام تومی آید کارننگینت تداعی شده ومردم به تو لعن میفرستند.
    لعنته الله علی القوم الظالمین.


    دوستان تقاضا دارم برای همه آشنایان بفرستید.
    بهمن رضاخانی

  • ناشناس

    ممنون از آقای بهمن رضاخانی و سایت پارسینه به خاطر چاپ توضیحات فوق. به امید اجرای عدالت.

  • آنیتا

    برای چگونگی دوستی فارسی با قذافی به لینک زیر مراجعه مراجعه کنید:http://www.beheshti.org/?p=1059

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار