نگاهی به سناریوهای آمریکا برای تحریک ایران

برخی معتقدند که ترامپ به دنبال تحریک ایران برای آغاز یک درگیری بزرگ است. در چنین شرایطی او میتواند پس از پاسخ ایران از آن به عنوان بهانهای جهت تشدید تنشها، تقویت ملیگرایی و تغییر نظر مخالفان استفاده کند.
به گزارش پارسینه به نقل از فرهیختگان بالاخره پس از چند روز گمانهزنی آمریکا وارد جنگ شد. «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا بامداد روز گذشته (یکشنبه ۱ تیر ۱۴۰۴، ۲۲ ژوئن ۲۰۲۵) اعلام کرد به دستور او ارتش این کشور تأسیسات هستهای ایران را در فردو، نطنز و اصفهان هدف قرار داده است.
او سپس ادعا کرد زمان صلح فرارسیده است؛ اما اگر ایران به حملات آمریکا پاسخ دهد، این کشور حملات شدیدتری ترتیب خواهد داد. سیاست آمریکا پس از حمله رژیم صهیونی و سپس حمله به تأسیسات هستهای ایران آشکار شده و همه منتظر رویهای هستند که تهران در این خصوص در پیش میگیرد.
ایران پیش از این و در پی تهدیدات ترامپ در اوایل دوره دوم ریاست جمهوریاش اعلام کرد سیاستش «تهدید در برابر تهدید و تعرض در برابر تعرض» است. بر اساس این سیاست، بسیاری منتظر طراحی و اجرای عملیات یا عملیاتهای نظامی توسط تهران هستند.
حمله چگونه انجام شد؟
ابهامات زیادی در خصوص حملات بامداد یکشنبه وجود دارد. این ابهامات در سه سطح عامل حمله، ابزارهای حمله و میزان تخریبهاست. درباره عامل و نحوه حمله دو سناریو وجود دارد.
۱- ادعای آمریکا
رئیسجمهور آمریکا ادعا دارد کشورش خود به طور مستقیم به تأسیسات هستهای ایران حمله کرده است. رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا اعلام کرد برای حمله از ۷ بمبافکن بی-۲ استفاده کرده و ۱۴ بمب MOAB را بر روی تأسیسات هستهای پرتاب کردهاند. با توجه به عمق بالای فردو، اغلب بمبهای سنگرشکن علیه این تأسیسات به کار رفتهاند. گفته میشود ۱۲ بمب بر فردو و ۲ بمب بر روی نطنز ریخته شدهاند.
پس از آن نیز نیروی دریایی آمریکا با موشکهای کروز به تأسیسات هستهای حمله کردهاند که احتمالاً تنها نطنز و اصفهان با این موشک مورد هدف قرار گرفتهاند. نقلها نشان میدهد ۳۰ موشک کروز توماهاوک از زیردریاییها پرتاب شدهاند.
مقامات آمریکایی ادعا کردهاند این بمبافکنها به همراه جنگندههای اسکورت به فضای سرزمینی ایران نفوذ کردهاند. آنها تعداد کل هواگردهای حاضر در عملیات را ۱۲۵ فروند و تعداد کل سلاحهای مورد استفاده قرارگرفته را ۷۵ سلاح هدایت شونده اعلام کردهاند.
۲- احتمال حمله توسط رژیم صهیونی
برخی دیگر از احتمالات حکایت از آن دارد که رژیم صهیونیستی به وسیله اف-۳۵ و با بمبهای سنگرشکن سبکتر به تأسیسات حمله کرده است.
بر اساس این سناریو، حمله انجام شده، اما آمریکا برای نرمتر شدن این اقدام سخت، بدون آنکه دخالت مستقیمی داشته باشد، مسئولیت آن را برعهده گرفته است.
این سناریو درباره نوع تهاجم احتمالی است؛ اما باید مورد بررسی قرار گیرد. اجرای چنین سناریویی دلایلی دارد؛ نخست تشدید تنش توسط آمریکا به شکل مدیریت شده تا اوضاع از کنترل خارج نشود. از این رو آمریکا مسئولیت حمله اجراشده توسط رژیم صهیونی را برعهده گرفته تا ورود رسمی خود به عرصه را نشان دهد؛ اما بر اساس ملاحظات، پاسخها چندان متوجه آمریکا نشوند. مسئله بعدی به دلایل میدانی بازمیگردد. اگر در کنار رژیم صهیونی، آمریکا نیز وارد زد و خورد و یا جنگ میشد، محور مقاومت همچنان نیروی کافی بیرون جنگ داشت و میتوانست تعیینکننده ظاهر شود؛ پس واشنگتن قوایش در منطقه را بیرون از جنگ فراگیر حفظ کرد تا برای موازنهسازی در برابر اضلاع محور مقاومت به کار بروند.
با اینحال وقوع چنین سناریویی تنها یک احتمال است و همزمان شواهد اجرای حمله توسط آمریکا پررنگتر است، به ویژه آنکه واشنگتن آن را رسماً اعلام کرد.
طراحی آمریکا
همگان منتظر بودند آمریکا حملاتی دستکم در گستره تجاوزات رژیم صهیونی انجام داده و علاوه بر تأسیسات هستهای، به مواضع متعددی شامل تأسیسات نظامی و زیرساختی نیز حمله کند. واشنگتن اما ادعا میکند صرفاً به تأسیسات هستهای حمله کرده است.
از سوی دیگر حمله به این تأسیسات نیز تلقی میشد با دهها بمب سنگرشکن اجرایی خواهد شد؛ اما واشنگتن اعلام کرده بر روی فردو ۱۲ بمب پرتاب کرده است.
۱- تکاقدام تحریککننده به عنوان چاشنی جنگ فراگیر
ادعای ترامپ درباره حمله به ایران در همان لحظات اولیه با اعتراضاتی در آمریکا مواجه شد. پیش از این، در میان جمهوریخواهان و حتی حلقه درونی تیم وی نیز این شکاف دیده شده بود.
برخی معتقدند که ترامپ به دنبال تحریک ایران برای آغاز یک درگیری بزرگ است. در چنین شرایطی او میتواند پس از پاسخ ایران از آن به عنوان بهانهای جهت تشدید تنشها، تقویت ملیگرایی و تغییر نظر مخالفان استفاده کند.
بر همین اساس این افراد توصیه میکنند که ایران باید حتماً حملهای انتقامجویانه انجام دهد؛ اما باید تبعات آن را کنترل کند.
۲- پایهگذاری آزادی عمل برای حملات موردی
آمریکا حمله خود را در قالب «تک حمله» به بهانه آسیب به تأسیسات هستهای ایران که میتوانستند در تولید «سلاح هستهای» مورد استفاده قرار گیرند، توجیه کرد.
این احتمال وجود دارد که آمریکا با بهانهگیری و اتهامات دیگر، هربار هجومهایی را به داخل کشور تدارک ببیند تا بتواند از ابزار نظامی برای فرسوده کردن ایران بهره ببرد.
در این چهارچوب، هرچند ماه یکبار، آمریکا با ادعای کشف و وجود تأسیسات هستهای در بخشی از ایران، به آن حمله میکند.
از این رو حمله را میتوان در چهارچوب عادیسازی حملات ارزیابی کرد؛ واشنگتن به جای جنگ پرشدت و پردامنه، جنگ کمشدت، محدود و طولانیمدت را انتخاب کرده تا به نوعی نبردی یکطرفه با ایران داشته باشد؛ جنگی که در آن آمریکا هر از گاهی بدون آنکه پاسخ قابل توجهی دریافت کند، ایران را بمباران خواهد کرد.
۳- فریب
احتمال میرفت حمله آمریکا در بامداد روزگذشته به شکل شدیدتری اجرایی شود. اجرای آن در ابعادی کوچکتر از آنچه پیشبینی میشد میتواند به دلیل هوشیاری بالای ایران در پی اتفاقات ۲۳ خرداد - روز اول جنگ - باشد که طی آن تعدادی از فرماندهان نظامی و دانشمندان هستهای ترور شدند.
بر این اساس احتمال دارد پس از حصول برخی از خوشبینیها، آمریکا حملهای پرشدتتر را اجرایی کند.
نکات
۱- این احتمال وجود دارد که آمریکا در کوتاه مدت برای حفظ بازدارنگی در برابر ایران و کنترل پاسخی که تهران در انتقام از تجاوز به خاکش علیه این کشور اجرایی خواهد کرد، بخشی از توان خود را در تهاجم مورد استفاده قرار نداده و صرفاً بر تأسیسات هستهای تمرکز کرده است.
آمریکا قصد دارد در بازه کوتاهمدتی، ایران از هراس آسیب بیشتر به سمت عدم پیگیری انتقام و یا ارائه پاسخی کوچک متمایل شود. در صورت تحقق این هدف، آمریکا پس از مدتی کوتاه حملاتش را به سرعت از سر خواهد گرفت.
۲- بعضی تحلیلگران معتقدند هدف اصلی ورود آمریکا به درگیریها، نجات رژیم صهیونی از فشارهاست. در برابر این هدف آمریکا برخی تجویز کردهاند که ایران همچنان بر رژیم صهیونی متمرکز بماند و پس از تکمیل ضربات به سمت رویارویی با واشنگتن گام بردارد. با اینحال نظری پیش از حمله وجود داشت که تجویز میکرد برای به عقب راندن رژیم صهیونی که با وجود آسیبهایی که دیده همچنان به تجاوز خود ادامه میدهد، باید آمریکا و دیگر پشتیبانهایش را زیر ضربه برد.
۳- مقامات عالی ایران اعلام کردهاند که «رژیم صهیونی از این جنگ نباید سالم خارج شود.» این هدف تحت هیچ عنوان نباید تحت تأثیر قرار گیرد. رژیم صهیونی به مثابه پادگان غرب در منطقه، اهمیت بالایی دارد که میتواند بیشتر از برخی پایگاههای آمریکا در منطقه باشد. اهمیت پایگاهها و ناوهای آمریکایی بالاتر از رژیم صهیونی نیست.
ارسال نظر