دستنوشتهای از علی حاتمی برای یک پایان دردناک

در آستانه سالروز تولد زنده یاد علی حاتمی دستنوشتهای از این فیلمساز منتشر شده که مربوط به آخرین روز فیلمبرداری «حاجی واشگتن» است.
به گزارش پارسینه، ۲۳ مردادماه سالروز تولد کارگردانی است که در سینمای ایران به سعدی سینما و یکی از پایهگذاران سینمای ملی مشهور بود. او که خیلی زود و در سن ۵۲ سالگی از این دنیا رخت بربست، در دوران کاری خود آثاری ماندگار در خاطره جمعی مردم به جا گذاشت. یکی از این آثار فیلم سینمایی «حاجی واشنگتن» است که در سال ۱۳۶۱ ساخت شده و داستان زندگی نخستین سفیر ایران در امریکا را روایت میکند. این فیلم بنا به داستانش باید در آمریکا ساخته میشد اما به دلیل مشکلات موجود در آن زمان در ایتالیا تولید شد که گروه سازنده در آن مقطع با مشکلات متعددی مواجه شدند.
موزه سینما به بهانه تولد علی حاتمی سندی مکتوب را که به قلم این کارگردان نوشته شده، منتشر کرده؛ سندی که مربوط به آخرین روز فیلمبرداری «حاجی واشنگنتن» در تاریخ ۱۸ آبان ۱۳۶۰ است.
در گوشهای از این دستنوشته حاتمی با خودکار قرمز و خیلی کوچک نوشته شده: «حاجی رم» که به نام اولیه فیلم و تغییر آن اشاره دارد.
حاتمی در این دستنوشته که در اختیار موزه سینما است، با عنوان «پایان دردناک و زودگذر که باید فراموش شود» نوشته است:
«دیروز ۱۸ آبان ۱۳۶۰ همزمان با ۹ نوامبر ۱۹۸۱ بدون اینکه با خبر باشیم، آخرین روز فیلمبرداری بود (بعدا فهمیدیم.) در شب قبل از آخرین پلان فیلم، کارگردان جوانم بعللی ناراحت بود.
اصولا روزهای آخر به طور کامل وضع روحی درست و حسابی نداشتیم، هیچکدام مخصوصا کارگردان جوان. کارگردان پس از درگیری با مدیران تهیه و گرفتاری چک و مسائل مالی در پایین پلههای بهشت و رو به روی ساختمانهای بلند واشنگتن، سراغم آمد و به فحشم کشید، لحظه اول، شوخی پنداشتم ولی لحظه بعد جدی بودن قضایا را از ادامه گفتار کارگردان فهمیدم.
برافروخته گفت که فیلم را به میل من ساخته؟ و من هر لحظه برایش مزاحمت فراهم میکنم و اصولا کادر از من ناراضی و اصلا فیلمش را خراب کردهام. از طرف من فقط یک جمله رد و بدل شد(حق زحمتم را دادید) کارگردان گفت حق زحمتم را دادی.
پلان آخر گرفته شد، از درون داغون شده بودم و سراغ کادر ایرانی که فقط سه نفر بودند رفتم. ناراحتی آنها را پرسیدم که جواب جز انکار چیزی نبود، به هرحال انقدر ناراحت شدم که با فریادهای داخل ماشین آلفردو و ناراحتی چند روز بعد با خودم فکر کردم این مسائل پیش میآید و باید تحمل کرد و گاهی تحمل از قدرت انسان خارج است و اگر واقعا آدم درست فکر کنه نباید کسی مقصر باشد، نه من، نه کارگردان، نه کادر ایرانی. کارگردان جوانم همیشه در خلوت به من میگفت من هر کسی را بیشتر دوست داشته باشم با او بد رفتار ی میکنم. مثل بخشی در تهران، لابد مثل من در رم.»
ارسال نظر