آیا «زن و بچه» نمایش معصومیت از دسترفته جامعه ایرانی است؟

مهدی قنبر، منتقد سینما در یادداشتی نوشت: فیلم «زن و بچه» سوگنامهای بر معصومیت ازدسترفته شخصیتهای قصه است؛ معصومیتی که همه شخصیتهای قصه را از کودکان تا جوانان، میانسالان و کهنسالان در برمیگیرد.
ضعف اصلی فیلم را باید در نگارش فیلمنامه و بهویژه شخصیتپردازی آن دید. فیلمنامهای که برای خلق هیجان بیشتر و ایجاد گره و رسیدن به نقطه اوج داستان از سکانسهای غیرواقعی و دور از ذهن سود میبرد. این روایتها آنقدر غیرواقعی و غیراخلاقی هستند که واکنش جامعه پزشکی و پرستاری را هم در پی داشتند. همچنین شخصیتهایی که یا شکلگیری روابطشان برای مخاطب سینما غیرمنطقی و باورپذیر نیست یا اساسا از مقطعی در داستان لزوم حضورشان ضروری نیست و تداوم آن هیچ کمکی بهپیش برد داستان نمیکند نیز در فیلمنامه فراوان هستند. چهرههایی که اصرار برای ادامه حضورشان بیشتر به تعارف کارگردان با بازیگر صاحبنام فیلم بازمیگردد.
«حمید» با بازی «پیمان معادی» شخصیتی است که قرار بود بهعنوان نقش منفی وارد داستان شود، اما او بیشتر شخصیتی خاکستری است تا منفی کلاسیکی که ما میشناسیم. او اگرچه فردی است خبیثت و سودجوییهای غیراخلاقی دارد؛ اما در خلال داستان مشخص میشود که به دلیل ضرورتهای زندگی ناچار به اعمال آن شده است. رفتارغیراخلاقی که بهنوعی خُرد یا کلان همه شخصیتهای دیگر داستان را نیز از جمله «مهسا»، «ناظم مدرسه»، «خاله مهری»، «رعنا»، «مادر» و حتی «علی یار» و «ندا» به آن تن میدهند و هیچ شخصیتی در فیلم از آن بیبهره نیست. هریک از شخصیتهای قصه برای رسیدن به هدف و درخواستشان از یکدیگر طلب پول میکنند. اتفاقی که اگرچه ابتدا خنده بیننده را به همراه دارد؛ اما این سکانس فان تاکید میکند که همین تخممرغ دزدهای کوچک قابلیت آن را دارند روزی شتر دزدهای قهاری شوند.
اینکه «علی یار» قمار میکند و برای انجام تکالیف مادربزرگش از او پول میگیرد همگی مقدمه تلکهگیریهای بزرگی است همانند کاری که شخصیت «حمید» انجام میدهد. حتی آنقدر این بیماری در خانه و جامعه مسری میشود که شخصیت معصوم «ندا» فرزند کوچک «مهسا» را هم درگیر میکند. زیرا او هم از برادرش برای انجام تکالیفش پول میگیرد. گرفتن پول برای انجام خلافهای کوچک و دمدستی از کودکی آغاز میشود و این روند در سطح بزرگسالان ادامه پیدا میکند.
کارگردان عملکرد آنها را معلول و زخمخورده جامعهای بیمار میداند که برای کسب پول، هر کار بیاخلاقانه را انجام میدهد. پس «سعید روستایی» شخصیت «حمید» را نمیتواند بهعنوان نقش منفی فیلم و موتور محرک خوبی برای پیش برد داستان معرفی کند. جدای از روایت نادرست نویسنده از جامعه ایرانی که به نظر سیاهنمایی برای جلب نظر جشنوارههای جهانی میآید؛ این شخصیت پس از پایان مراسم خواستگاری «مهسا» بهطورکلی مسئولیت هدایت قصه و نقشش را در داستان به تمام میرساند. یعنی لزومش در داستان دیگر ضرورتی ندارد. چنانچه ادامه داستان بدون شخصیت «حمید» هم امکانپذیر است و هیچ خللی در ادامه ایجاد نمیشود.
در صورت خروج شخصیت «حمید» از قصه پس از خواستگاری، ماجرای مرگ شخصیت «علی یار» که موتور دوم قصه «زن و بچه» است به حرکت میافتد و دیگر ضرورتی برای ایجاد قصه «مهری و حمید» نیست. قصهای که هیچ کمکی جز فرزندِ مهری به قصه نمیکند. چالش رابطه این دو در قصه بسیار غیرملموس و غیرقابلباور است. زیرا نهتنها اطلاعات درستی پیش از آن در این باره بهجز چند نگاه مشکوک و اروتیکِ کودکانه و سخیف از سوی «مهری» به «حمید» در مراسم خواستگاری «مهسا» داده نمیشود. حتی ادامهدار بودن آن نیز هیچ کمکی به داستان نمیکند.
شکایت پدربزرگ «علی یار» میتوانست تحت تاثیرعمه او که توسط «مهسا» تحقیرشده و کتکخورده هم شکل بگیرد. یا بهدنیاآمدن فرزند «مهری» میتوانست با ازدواج او با هر شخصیت دیگری در داستان شکل بگیرد. مقوله مثلث عشقی و خیانت عشقی مهری خواهر مهسا به او در فاصلهای کوتاه بدون ارائه اطلاعات بیشتر برای مخاطب باورپذیر نیست. مخاطب در خلال داستان مرگ «علی یار» و غم و رنج «مهسا» در پی کشف این مثلث عشقی نیست و فرصت پیگیری یک ماجرای عمیقِ عاشقانه و خیانت مهری را ندارد. پس بهاینترتیب شخصیت «حمید» از یک جایی به بعد در داستان اضافه است، این شخصیتپردازیها و چالشهای ایجاد شده برای مخاطب قابلقبول نیست.
همانطور که رابطه «حمید» ۵۰ساله با «مهری» ۲۵ساله در شرایطی که او خواستگار «مهسا»، خواهر مهری بود بسیار مضحک و سطحی است. از سوی دیگر باوجود این حجم از مصائب مهسا دیگر داستان گنجایش یک مثلث عشقی را ندارد. برخی از این چالشهای ساختگی در فیلمنامه بسیار بیمعنی و توهین آمیز است. به خصوص سکانس بیمعنای اتاق ccu سادهلوحانه و خام دستانه است. زیرا وضعیت وخیم قلبی و ریوی پدرشوهر «مهسا» میتوانست نمایشی از مکافات عمل باشد. همین سکانس بهتنهایی برای مخاطب این مسئله را تداعی میکند که او دیگر از این اتاق زنده بیرون نخواهد آمد؛ اما اینکه «مهسا» با وجود پرستار بودن به علت کینه سنگین از بیمار بدحال تصمیم بگیرد تمام دستگاههای کمک تنفسی را از او جدا کند، سکانسی بسیار خام دستانه و توهین به جامعه پرستاری کشور است.
اتفاقی که نهتنها درایران که در هیچ کجای دنیا توسط پرستاری حرفهای هم صورت نمیگیرد. به همین سبب است که این فیلم و سکانس مورد نظر، اعتراض جامعه پرستاری و پزشکی کشور را در پی داشت. قرار نیست برای خلق اوج، فرود و چالش در داستان به هر حربه کودکانه و ساده لوحانهای متوسل شد وهمچنین برای نگهداشتن شخصیت مرد قصه به واسطه تعارف و برندینگ بازیگر آن، کارگردان تا پایان فیلم او را در قصه نگه داشته و برایش موقعیتهای جدید خلق کند.
فیلم «زن و بچه» سوگنامهای بر معصومیت ازدسترفته شخصیتهای قصه است. معصومیتی که همه شخصیتهای قصه را از کودکان تا جوانان، میانسالان و کهنسالان فیلم را در برمیگیرد. گویا شخصیتهای فیلم همانند زالو از همدیگر تغذیه میکنند و این امر را از کودکی میآموزند. البته این امر درباره شخصیتهای فیلم «زن و بچه» صدق میکند؛ زیرا اگر «سعید روستایی» بخواهد فیلمش را بهعنوان برشی از جامعه ایران معرفی و آن را به ایرانیان نسبت دهد کاری بسیار توهینآمیز و نفرتانگیز انجام داده است. این مورد نهتنها سیاهنمایی که تهمت و توهینی ناروا به این جامعه زخمخورده است، که سالها از فیلمسازان جوان برای بالا رفتن از نردبان موفقیت و دیدهشدن در فستیوالهای جهانی آن را هر بار سیاهتر و تلختر از قبل به جهانیان معرفی میکنند.
نکته دیگر فیلم عدم مسئولیتپذیری شخصیتهای قصه است. کودکان فیلم میآموزند تا هرگز مسئولیت اقدامات خود را نپذیرند و گناه خود را بر گردن دیگری بیندازند. این روند نیز از بزرگترین شخصیت قصه تا کوچکترین آن که «ندا» باشد ادامه پیدا میکند. شخصیت «مهسا» همه را برای مرگ فرزندش مقصر میداند حتی «ندا» را که مشق و تمرینهای مدرسه «علی یار» را ناقص نوشته تا باعث اخراج او از کلاس و اردو بشود و در نهایت با روان شدن به خانه پدربزرگ مرگ او رقم بخورد. «مهسا»، همچنین ناظم را که او را از مدرسه و اردو اخراج کرده، پدربزرگ که «علی یار» را کتک زده و «مهری» که اصرار خواهرزادهاش را به «مهسا» نگفته است را در مرگ پسرش مقصر میداند و همه را ملامت و تنبیه میکند؛ اما خود را بهعنوان مادر «علی یار» هرگز سرزنش نمیکند.
مخاطب در انتظار میماند که این نکته و نگاه فیلمساز به نتیجه برسد و شخصیت اصلی قصه در جایی از راهرفته بازگردد و بهاشتباه خود پی ببرد؛ اما هیچ کجا او اصلاح نمیشود. این شیوه زندگی همه شخصیتهای قصه است. هیچکدام از یکدیگر به دلیل اشتباهاتشان عذرخواهی نمیکنند. نه «مهری» و «حمید» از «مهسا»، نه پدربزرگ، نه ناظم مدرسه و نه حتی «مهسا» از تهمتهایی که به دیگران میزنند. همه شخصیتها از یکدیگر متوقع هستند، خود را برای کارهایی که کردهاند محق میدانند و برای کارهایشان دلیل میتراشند.
کارگردان در سکانس پایانی نیز نتوانسته مفهوم مسئولیتپذیری را در اذهان جا بیندازد. نتوانسته در جمعبندی فیلمش مقوله پذیرش شرایط موجود، یا مقوله گذشت و یا حتی بهتمامی، مقوله انتقام را نمایش دهد. فیلم در نهایت با یک فریب خودخواسته به پایان میرسد. اینکه آدمهای قصه بازهم از پذیرش واقعیت موجود سرباز میزنند و خود را فریب میدهند. اینکه «مهسا» در ذهنش «علی یار» فرزند مهری را جایگزین علی یارِ خودش کرده و خود را مادر او خطاب میکند.
سکانس فوق حاکی از این است که هیچ یک از شخصیتهای داستان به خصوص «مهسا» واقعیت موجود را نپذیرفتهاند. پس ازآنجاییکه هنوز به حقیقت مصیبت، عدمپذیرش مسئولیت و نقش اجتماعی و خانوادگی خود پی نبردهاند بروز اتفاق مشابه «علی یار» همچنان برایشان محتمل است.
فیلم «زن و بچه» ساخته جدید «سعید روستایی» نهتنها در پرونده کاری او اثری آبرومند است. بلکه کارگردان با فیلم «برادران لیلا» بهتدریج یک عقبنشینی آشکار به سمت فیلمهای جشنواره پسند را در پیش گرفته است که میکوشند با هرچه سیاه و تلختر نشاندادن جامعه ایرانی و روابط آنها، نظر سیاستگذاران و هیئت داوران این جشنوارهها را جلب کنند. جوایزی که ممکن است برای کارگردان افتخاری درخور باشد؛ اما برای جامعه ایرانی زخم خوردی از بیمهر کارگردانان جوان، اما جاهطلب، افتخاری بهحساب نمیآید. اینکه کارگردانان صاحب سبک سینمای ایران مانند «مرحوم کیارستمی» و «اصغر فرهادی» با ساخت فیلمهایی با موضوعات انسانی، اجتماعی و ارزشمند به کسب جوایز معتبر جهانی نیز نائل میشوند امر پسندیدهای برای جامعه سینمایی و فرهنگی کشور است. اما اینکه کارگردانان جوان کشور بخواهند آن را ساده سازی کنند و با الگوبرداری دست چندم و بدون تامل بر آن دست یابند نتیجهای جز دلخوری و دل آزاری جامعه هنری و فرهنگی در پی نخواهد داشت. بهتر است کارگردانان جوان بکوشند تا با رسیدن به سبک و شیوه فیلمسازی خود دراندیشه کسب جایگاه جهانی برای آثارشان باشند.
ارسال نظر