اگر واقعاً میخواهند و میتوانند جنگ کنند، چرا دست روی دست گذاشتهاند؟

پارسینه: احمد زیدآبادی به اظهارات پناهیان علیه ظریف و دولت سابق واکنش نشان داد.
خبرآنلاین نوشت: پناهیان روی آنتن صداوسیما جنجالی جدید به پا کرد. وی در برنامه سمت خدا گفت: جریان سازشکار حرفهای درشتی برای زدن دارد، نه حرفهای درست، افزود: میگوید بچهها و خانوادهها دارند کشته میشوند! چرا باید صدمه بخوریم؟ حالا که میشود کار را با مذاکره حل کرد.
بنا به روایت سایت انتخاب، او گفته است: سازشکارها همیشه دلایل به ظاهر منطقی دارند، حرفای درشتی برای شما به نفع صلح دارند، یکی از دلایل جنگ، این است که به منافع امت اسلامی حمله بشود، خب دقیقا چه زمان؟ ما چقد صبر کنیم؟ حمله پیش دستانه داشته باشیم یا نه؟ امام علی میگوید اگر دشمنت خارج از مرزها بخواهد به شما حمله کند، برو همانجا برو و قبل از اینکه حمله کند، به آن حمله کن وگرنه زیر چکمههای او باید از خواب بیدار بشوید.
واکنش زیدآبادی به اظهارات پناهیان
شیخ علیرضا پناهیان: "جریان سازشکار میگوید حالا که با یک مذاکره میشود کار را حل کرد، چرا باید صدمه ببینیم و بچهها و خانوادهها کشته شوند. این جریان همیشه طرف صلح، سلامت و عافیت را میگیرد. اینها حرفهای درشت میزنند، نه درست. هیچوقت نمیگذارند که به نتیجه برسید که الان زمان مقاومت و جنگ است."
الان دقیقاً کدام جریان سازشکار پای محکمی در قدرت رسمی دارد که مانع "مقاومت" و "جنگ" این افراد میشود؟ همۀ امور دست خود این افراد است.
اگر وقعاً میخواهند و میتوانند جنگ کنند، چرا دست روی دست گذاشتهاند؟ و اگر نمیخواهند و نمیتوانند دیگر چرا تقصیر آن را به گردن جریان سازشکار میاندازند؟ درست به همین است که انذار و هشدار افرادی مانند آقای ظریف نسبت به وقوع جنگی که تصمیم و ارادهای برای ورود به آن وجود ندارد، نه فقط بیدلیل است بلکه به همفکران آقای پناهیان این بهانه را میدهد که به هواداران آتشینمزاج خود اعلام کنند: "ما که میخواستیم اما این سازشکاران نگذاشتند!"
این وضعیت مرا به یاد یکی از همولایتیهای دعواگری میاندازد که نقلش بماند برای بعد...
این زید ابادی که پارسال خداحافظی کرد و گفت من دیگه ر قلم نخواهم زد!
چی شد پس؟
به نظرم پناهیان به اینا اشتباها گفته سازشکار،امثال رید ابادی ها افراد دروغگو و عهد شکن و دارای تزویر هستن،باد از هر سمت که بوزد!یا باری به هر جهت!
درزمان قدیم چندنفرریختندتوخانه ای وصاحب خانه زدند.همسایه اش دادمیزد:اهای یه نفرمردنیست که به دادش برسید؟ظریفی که ازکوچه می گذشت گفت:پس توچه هستی؟حالا آقای پناهیان میدان حاضره وآماده ست توورسائی وهمفکران برویدکمک