فال حافظ در ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۱

پارسینه: فال حافظ در ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۱ منتشر شد.
تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
از هر فردی به اندازه توانایی و قدرتی که دارد، باید انتظار داشته باشی. اگر از دوستان ریاکار و دورو طلب کمک کنی، به جایی نمیرسی چون آنها فقط منافع خودشان را میبینند. بجای خواهش از انسانهای زبون از پروردگار قادر متعال استعانت کن. هر کاری راه چارهای دارد و نمیتوان به زور آن را حل کرد. ایمان و اراده برای رسیدن به هدف، چاره بیش از نیمی از مشکلات تو هستند. برای سربلند بودن در جامعه سعی کن آگاهی خودت را بالا ببری و ادب و اخلاق را رعایت کنی. اگر میخواهی منشأ خیر باشی، شرط پاکی و عصمت را بجای آور. از خدا بخواه تا روحیهای قوی پیدا کنی.
متن غزل شماره ۲۰۸ حافظ
خستگان را چو طلب باشد و قوت نبود
گر تو بیداد کنی شرط مروت نبود
ما جفا از تو ندیدیم و تو خود نپسندی
آنچه در مذهب ارباب طریقت نبود
خیره آن دیده که آبش نبرد گریه عشق
تیره آن دل که در او شمع محبت نبود
دولت از مرغ همایون طلب و سایه او
زان که با زاغ و زغن شهپر دولت نبود
گر مدد خواستم از پیر مغان عیب مکن
شیخ ما گفت که در صومعه همت نبود
چون طهارت نبود کعبه و بتخانه یکیست
نبود خیر در آن خانه که عصمت نبود
حافظا علم و ادب ورز که در مجلس شاه
هر که را نیست ادب لایق صحبت نبود
معنی و تفسیر غزل شماره ۲۰۸ حافظ
خستگان را چو طلب باشد و قوت نبود
گر تو بیداد کنی شرط مروت نبود
اگر به از پای افتادگانی که درخواست دیدار داشته و نیروی پیمودن راه وصل را ندارند، بیداد و ستم روا داری، شرط جوانمردی نیست.
ما جفا از تو ندیدیم و تو خود نپسندی
آنچه در مذهب ارباب طریقت نبود
ما از تو جور و ستمی مشاهده نکردهایم و تو نیز نمیپسندی که آنچه را که راه و رسم رندان و عارفان راه حق نیست با ما روا داری.
خیره آن دیده که آبش نبرد گریه عشق
تیره آن دل که در او شمع محبت نبود
کور باد آن چشمی که از گریه عشق غرق در آب فنا نشده است؛ سیاه و تار بادآن دلی که شمع محبت در آن نور نیفشانده است.
دولت از مرغ همایون طلب و سایه او
زان که با زاغ و زغن شهپر دولت نبود
بخت و اقبال را از همای سعادت و سایه او بخواه، چراکه زاغ و زغن شاهبال دولت ندارد. هما پرندهای افسانهای است که سایهاش بر هر کس بیفتند، به دولت میرسد؛ زاغ و زغن دو پرنده از خانواده کلاغ هستند و حافظ به استعاره میگوید که افراد بیارزش هیچ خیری ندارند و نباید سراغشان رفت.
گر مدد خواستم از پیر مغان عیب مکن
شیخ ما گفت که در صومعه همت نبود
اگر از پیر مغان و اهل میکده طلب فیض و یاری میکنم بر من خرده مگیر، زیرا که پیر ما فرمود: در اهل صومعه، عنایت و همت یافت نمیشود.
چون طهارت نبود کعبه و بتخانه یکیست
نبود خیر در آن خانه که عصمت نبود
وقتی پاکی و پاکدلی وجود نداشته نباشد، جایگاه و شأن کعبه و بتخانه فرقی ندارد و یکسان است. در خانهای که پاکدامنی و پرهیزگاری نباشد خیر و برکت هم نخواهد بود.
حافظا علم و ادب ورز که در مجلس شاه
هر که را نیست ادب لایق صحبت نبود
ای حافظ، در راه کسب دانش و اخلاق نیکو کوشا باش که بی ادبان را در مجالس خاصان و بزرگان جایی و راهی نیست و لیاقت مصاحبت آنها را ندارند.
تفسیر اول فال
دلت بر روی نوک زبانت است و تا زبان می گشایی راز دل را برملا می کنی و این خصلتی است که برایت دردسر درست خواهد کرد. روزگار بدی است و تو باید بیش از اینها عاقل باشی. سادگی و خامی تو کار دستت خواهد داد. به هر کسی اعتماد مکن و بدان که حال روزگاران متغیر است، پس هوشیار باش و دیده را باز کن تا بتوانی راحت زندگی کنی.
تفسیر دوم فال
یکی از اطرافیان به شما خیانت کرده و همین ضربه بدی به شما وارد کرده، این مسئله تجربه ای است که نشان می دهد لازم است دوستان را از دشمنان شناخته و زود به هرکسی اعتماد نکنید.
برخی افراد قصد دارند از شما سواستفاده کنند، حواستان باشد که پلی برای موفقیت افراد نااهل نشوید. از ظاهربینی حذر کنید. نیتی در دل دارید که با تلاش و ثبات قدم انشالله به آن خواهید رسید.
ارسال نظر