بالاخره دوستیهای پیش از ازدواج خوب است یا بد؟
پارسینه: تعدادی از افراد قبل از ازدواج به دلایل مختلف اقدام به دوستی با جنس مخالف میکنند.
دوستیهای قبل از ازدواج بدون شک دوستیهای پایدار و بلند مدتی نخواهند بود، اما وابستگی عاطفیای که بعد از مدتی بین دو طرف شکل میگیرد، جدایی را سخت میکند. افرادی که قبل از ازدواج اقدام به چنین روابطی میکنند اغلب بدون آشنایی کافی و درنظر نگرفتن معیارهای درست، اقدام به برقراری این رابطه میکنند و حاضر به پذیرش مسئولیتهای یک رابطه نیستند. چنین دوستیهایی به دلیل ضربههایی که طرفین رابطه متحمل میشوند، توصیه نمیشود.
به گزارش بهداشت نیوز، بخشی از این ضربهها مربوط به وابستگیهای عاطفی میشود. به عبارت بهتر، شما تصور کنید دختر و پسری تصمیم میگیرند که رابطهای با هم برقرار کنند، منتها، چون قصد ازدواج ندارند، ملاکهایی را که برای ازدواج در ذهن خود ساخته اند نادیده میگیرند، با این توجیه که قرار نیست این رابطه به ازدواج منجر شود؛ بنابراین با کسانی دوست میشوند که کیفیت اخلاقی و رفتاری پایین تری دارند.
از طرفی این رابطه آغاز میشود و بعد از مدتی این دوستی دو حالت پیدا میکند؛ یا رابطه به خاطر مشکلاتی که به وجود میآید قطع میشود و در این میان، طرفین ضربههای روحی- عاطفی زیادی خواهند خورد و یا این رابطه مدتی ادامه پیدا میکند تا وابستگی عاطفی شدیدی به وجود میآید و تصمیم میگیرند ازدواج کنند؛ غافل از اینکه این آدم مناسب ازدواج نیست و معیارهای یک ازدواج موفق در این رابطه وجود ندارد.
نکته دیگر این است که وقتی این گونه روابط براساس حداقل شناخت آغاز میشود، طرفین به مسائلی مانند معیارهای اخلاقی مورد پذیرش شان توجه نمیکنند. برای مثال، دختر یک حدی از رابطه را میپسندد، ولی پسر خواستههای بیشتری دارد و یا بالعکس. در این موارد مشاهده میشود طرفین از ترس از دست دادن دوستی و یا به خاطر تهدیدهایی که صورت میگیرد، تسلیم خواستههای طرف مقابل میشوند.
دوستی برای شناخت جنس مخالف
بعضیها میگویند من دختر و یا پسری را برای دوستی میخواهم تا بتوانم دخترها و یا پسرها را بشناسم؛ در صورتی که این کاملا غلط است. برای شناختن روحیات دخترها و یا پسرها لازم نیست افراد چنین روابطی را تجربه کنند. جنس متفاوت چیز پیچیدهای نیست که لازم باشد یک نفر «دوست دختر» یا «دوست پسر» داشته باشد تا جنس متفاوت را بشناسد. روابط معمولی که درون برخی چهارچوبهای اخلاقی و عرفی شکل میگیرد مثل روابط معمول دو همکلاسی یا دو همکار، برای شناختن جنس متفاوت کفایت میکند و لازم نیست برای شناخت پیدا کردن وارد روابطی بشوند که وابستگیهای عاطفی حرف اول و آخر را میزند.
در کشورهای غربی که حتی از لحاظ فرهنگی تفاوتهای زیادی با جامعه ما دارند و ارزشهای متفاوتی برای آنها تعریف شده است، تحقیقات نشان م. یدهد که افرادی که دوستی با آدمهای بیشتری را تجربه کردند و به قول معروف دوست دختر و یا دوست پسرهای بیشتری داشته اند و قبل از ازدواج روابط متعددی با جنس مخالف داشته اند، بعد ازدواج رضایت کمتری از زندگی شان دارند و مشکلات بیشتری را تجربه خواهند کرد. این تجربه برخلاف تصور قالب جوانان ماست. در حال حاضر، دخترها و پسرها فکر میکنند هرچه روابط بیشتری را تجربه کنند، در انتخاب همسر موفقتر خواهند بود، اما این یک ذهنیت نادرست است.
قطع رابطه
مرحله آخر، قطع این گونه روابط است. افراد باید بدانند که هرچه از عمر رابطه میگذرد، وابستگی بیشتری به وجود خواهد آمد و قطع رابطه همراه با رنج فراوان خواهد بود.
از نظر روانشناسی، از دست دادن یک رابطه که در آن عاطفه و احساس وجود دارد همچون مرگ یکی از نزدیکان، دردناک است و فرد دورهای سوگوار رابطه از دست رفته اش خواهد بود. گریه ها، خواهش و التماس ها، قول و قرارها و امثالهم در این دوران نباید مورد اعتنا قرار بگیرند؛ چراکه فرد برای فرار از غم از دست دادن رابطه دست به هر کاری میزند تا شاید بتواند طرف مقابل را از جدایی منصرف کند.
طرفین رابطه اگر بتوانند با واقعیت رو به رو شوند و چند ماه ناراحتی شان را کنترل کنند، به زندگی عادی برخواهند گشت و حتی بعد از سپر یشدن مدتی متوجه فواید قطع رابطه گذشته شان خواهند شد، اما اگر مدام امیدوارانه به فکر از سرگیری رابطه باشند، نخواهند توانست به زندگی عادی و معمولشان بازگردند.
یک نکته مهم
نکته دیگر این است که اگر تصمیم به قطع رابطه گرفته شد، این جدایی باید به یکباره و برای همیشه صورت گیرد و نه به صورت تدریجی یا با کم کردن رابطه. تجربه نشان میدهد کم کردن تدریجی رابطه مؤثر نیست و همه چیز باید یک دفعه تمام شود. تنزل رابطه به یک دوستی معمولی هم به هیچ عنوان مؤثر نخواهد بود؛ چرا که اینها سابقهای از یک رابطه عاطفی را با هم دارند که ممکن است طرفین را دچار مشکلات روحی کند.
منبع:بهداشت نیوز
ارسال نظر