روایت شاعرانه گوهر خیراندیش از زیبایی بیپایان ایران+فیلم
گوهر خیراندیش، بازیگر نامآشنای سینمای ایران، در توصیفی تصویری و احساسی از سفری خانوادگی به مازندران، از باران، مه و برفِ جادههای شمال گفت؛ روایتی که بار دیگر دلبستگی او به سرزمین مادری و زیباییهای بیبدیل ایران را یادآور میشود.
به گزارش پارسینه ؛ درود فراوان به شما عزیزانم …
یک روزِ من، به همراه خواهر مهربانم مریمبانو و همسر نازنینش؛ سفرمان را از دل جادّههای سبز شمال آغاز کردیم…
جایی که در کنار دریا، آواز پرندهها با بوی نمِ جنگل درهم میپیچد.
جاده پیش میرفت و ما لذت میبردیم از دیدن پاییزِ افسونگرِ جادّهی عباسآباد، در خطّهی همیشهسبز مازندران…
کمکم باران شروع شد؛ قطرههایی که آرام روی شیشه میلغزیدند و انگار قصهای قدیمی را زمزمه میکردند.
سپس مه، آرامآرام از دل آسمان و میان درختها پایین آمد، همهچیز را در آغوش گرفت و جاده را به رؤیایی بیپایان تبدیل کرد. و درست زمانی که به تونل کندوان نزدیک میشدیم، ناگهان…
برف. سفیدیِ پاکی که بر شاخهها و حاشیهی جاده مینشست و سکوتی شیرین به دل آدم هدیه میداد.
من در زندگیام دور دنیا را گشتم؛ شهرها، کشورها، جادههای بیپایان…
اما هیچجا—هیچجا—به زیباییِ سرزمینم، به آرامشِ این خاک، به وطنم…
ایرانِ من نمیرسد.
اینجا خانهی من است؛ و خانه…
همیشه زیباترین تصویر دنیاست.
ارسال نظر