گوناگون

طلبه، نماد دین یا نماد حکومت؟

طلبه، نماد دین یا نماد حکومت؟

پارسینه: یک تأمل/

رضا تاران در وبلاگ نامه‌های حوزوی نوشت:

طلبه نماد دین است یا جمهوری اسلامی؟ آیا مردم در نگاه و برخورد با طلاب به یاد دین و خدا می‌افتند یا یاد نظام سیاسی؟ عملکرد طلاب کدامیک را تداعی می‌کند؟ این سوالات از آن جهت مهم است که پاسخ به هر یک از این سوالات نتایج مهمی را در بر دارد. بنظر می‌رسد عملکرد بخشی از طلاب بگونه‌ای بوده است که بخشی از مردم، با دیدن طلاب نظام سیاسی را در ذهن می‌گذرانند و این مسئله باعث می‌شود کاستیهای نظام سیاسی به پای طلاب نوشته شود و نتیجه مهم این است که مردم بمرور اسلامی را که طلاب تبلیغ می‌کنند نمی‌پذیرند و این مسئله در دراز مدت به دینداری مردم آسیبهای جدی را وارد خواهد کرد.

اما نکته‌ای را باید در ابتدا مورد اشاره قرار داد به‌نظرمیتوان محتوای دین اسلام و عملکرد نظام جمهوری اسلامی را در سه بخش متصور شد: ۱- بخشی از عملکرد نظام سیاسی منطبق با دین اسلام است و می‌توان از آن‌ها دفاع کرد که شاید بخش کمی هم نباشد، ۲- در بخش دوم جمهوری اسلامی ممکن است توان اجرای برخی از دیدگاههای دین را نداشته باشد ۳- ممکن است بخشی از عملکرد نظام منطبق بادین نباشد.

بر این اساس اگر طلبه خود را نماینده دین بداند باید از بخشهایی از عملکرد نظام که منطبق بر دین است از نظام سیاسی دفاع کند و در راستای تقویت آن بکوشد، اما در بخشهایی که دین و عملکرد نظام منطبق بر هم نباشند باید آن را از نظام مطالبه کند، از سوی دیگر باید با دقت بر سیستم نظارت کند و در صورت مشاهده خطا، نظام سیاسی را امر به معروف و نصیحت کند. اما اگر قرار باشد طلبه نماینده و نماد حکومت باشد باید تمام همت خود را بکار بگیرد تا از عملکرد درست و احیانا بعضا نادرست نظام حمایت کند و یا آن را توجیه کند. بنظر برخی عملکرد‌ها دیدگاه دوم را در مورد برخی از طلاب تقویت می‌کند ونتیجه این مسئله را در دیدگاه بخشی از مردم نسبت به طلاب می‌توان مشاهده کرد به نمونه‌هایی از این عملکرد‌ها مروری داشته باشیم:

محتوای برخی سخنرانی‌ها: به سخنرانی برخی از طلاب و روحانیون حتما دقت دارید که بخش اعظم آن را مسائل سیاسی تشکیل می‌دهد، در دعای ندبه مسائل سیاسی در اولویت قرار می‌گیرد، بخش اصلی سخنرانی شبهای قدر سیاسی می‌شود، سخنرانی دعای عرفه که در سال یکبار برگزار می‌شود باید مسائل سیاسی را به مردم تبیین کند، خطبه اول نماز جمعه که باید معارف عمدتا اخلاقی مطرح شود وصل به مسائل سیاسی می‌شود، درست است که دین و سیاست باهم ارتباط دارند اما آیا تمام دین سیاست است؟ انسان گاهی حسرت می‌خورد در پای منبری بنشیند و دو کلمه مسئله اخلاقی گوش دهد، این مسئله گاهی آنقدر تند می‌شود که انسان شک می‌کند که گوینده درد دین دارد یا درد چیزهای دیگر.

قضاوت سیاسی: مردم در برخی از جلساتی که با طلاب و روحانیون دارند، نظر آن‌ها را در مورد برخی از شخصیت‌ها جویا می‌شوند و با کمال تعجب مشاهده می‌کنند معیار خوب و بد بودن افراد مسایل سیاسی است و نه تقوا و تدین، فردی که متقی و پاکدامن است اما مثل برخی از آقایان فکر نمی‌کند محکوم می‌شود و تقوای فرد بیچاره مورد تمسخر قرار می‌گیرد، چه بزرگانی از علما و مراجع بخاطر متفاوت فکر کردن مورد طعنه قرار می‌گیرند وچه کوته فکرانی که بخاطر تملق مورد تکریم و احترام واقع می‌شوند.

کنشهای سیاسی: شاید شما هم طلبه‌ای را مشاهده کرده‌اید که لباس روحانیت برتن دارد و عکس کاندیدای انتخاباتی مورد علاقه را بر دست گرفته و در میان مردم پخش می‌کند و با استفاده از اعتبار دینی بدنبال بالا بردن اعتبار کاندیدای خود است، وقتی به او نزدیک می‌شوی، با استفاده از آیات و روایات انتخاب شده آنچنان هجمه‌هایی را بر رقیب وارد می‌کند که موی بدن انسان سیخ می‌شود، رقیب را براحتی متهم به فسق می‌کند و طرفداران وی را یا فاسق و یا فریب خورده معرفی می‌کند.

فاصله گرفتن از خواسته‌های مردم: مردم باید توجه کنند که شرکت در انتخابات واجب عینی است، شرکت در راهپیمایی واجب است، هرکس از نظام حمایت نکند مانند آن است که امام حسین ع را در صحرای کربلا تنها گذاشته است، این‌ها بخشی از فرا خواندن مردم به حمایت از نظام سیاسی است، گیریم که این مسائل درست است، اما برخی از خواسته‌های مردم چه می‌شود؟ چرا زمانی که گرانی کمر مردم را خم می‌کند خبری از اقایان نیست، اگر هم سخنی می‌گویند در راستای توجیه مسئله است، واقعیت این است که میان خواسته‌های مردم و روحانیت در برخی از مسائل فاصله ایجاد شده است، مردم انتظار دارند روحانیون آزاده باشند و برخی از اشتباهات نظام را از باب امر به معرف تذکر دهند.

شاید بتوانیم با مقداری احتیاط این فهرست بلند بالا را ادامه دهیم، اما آنچه در این میان ذبح می‌شود مسائل اسلامی است، مردم اگر دین خود را از طلاب و روحانیون قبول نکنند، دین را از دیگران خواهند گرفت، همین حالا می‌توانید با اندکی تامل این مسئله را در برخی هیات‌های مذهبی و جلسات خانگی و عرفانهای جدید مشاهده کنید. شاید بار دیگر زمان آن است که در مورد سخنان اساتید اخلاق در اوائل طلبگی مجددا فکر کنیم که می‌گفتند: طلبه‌ها سعی کنید طوری خود را بسازید که مردم با دیدن شما بیاد خداوند بیفتند.

دو نکته:
- باید اشاره کردکه ذکر این مسئله بمعنای این نیست که ما از نظام سیاسی فاصله بگیریم بلکه عمدتا در نحوه حمایت است.


-اینکه بسیاری از طلاب انسانهای پاک و فرهیخته‌ای هستند و هدف زیر سوال بردن آن‌ها نمی‌باشد.


ارسال نظر

  • ناشناس

    پاسخ من به عنوان یک خانم 33 ساله متاهل محجبه و معتقد به مبانی دین و کارمند دولت
    1- طلبه نماد دین است یا جمهوری اسلامی؟جمهوری اسلامی
    2- آیا مردم در نگاه و برخورد با طلاب به یاد دین و خدا می‌افتند یا یاد نظام سیاسی؟نظام سیاسی
    مثال جمهوری اسلامی: آقا تهرانی .ابوترابی . پناهیان . جنتی . احمد خاتمی .مصباح یزدی.
    مثال یاد دین و خدا : شهاب مرادی

  • ناشناس

    می توانید یک نظر سنجی کنید.
    با دیدن یک روحانی یا طلبه یاد چه می افتید.
    1- دین
    2- جمهوری اسلامی
    3- دین سیاسی

  • ناشناس

    طلبه نماد نظام سیاسي است

  • ناشناس

    متاسفانه به نکته حائز اهمیتی اشاره کردید که درد تمام دین دارانی است که آرزو دارند دین داری آنها به نسل بعدی منتقل شود ولی با توجه به مسائلی که عنوان کردید تقریبا این کار کم کم دارد غیر ممکن می شود

  • يك ايراني

    طلاب ديني با لباس مخصوص اين كار مي بايست نماد دين و مذهب باشند ولي متاسفانه امروز كمتر اين مطلب نمود دارد زيرا بسياري از روحانيون در مشاغلي غير از منصب اصلي خود وارد شده و از مردم دور شده اند .روحاني مي بايست همراه مردم و در دسترس آنها باشد تا در زمينه ي تخصصي خود يعني دين راهنماي آنها باشد اما.....خداوند علماي خدمتگزار دين خود را به سلامت نگه دارد.

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار