طلاق توافقي، بحران مدرن خانواده ايراني
پارسینه: آمار منتشر شده در خصوص واقعه طلاق و معنادار بودن سن جواناني که در سنين 29-25 از همسر خود جدا شدهاند و البته بالا بودن آمار طلاق توافقي و به مرز هشدار رسيدن اين نوع از طلاق نگرانيهاي بيشتري را ايجاد کرده است. اين امر نشان ميدهد متاسفانه امروزه جامعه ما با زوجهايي سر و کار دارد که ترجيح ميدهند به صورت توافقي از يکديگر جدا شوند. اکنون جداشدن توافقي که به نوعي راحتترين نوع طلاق است براي زوجين به «مد» تبديل شده آن هم برخلاف فرهنگ گذشته ما که طلاق به نوعي قبيح بود.
به گزارش پارسینه، آمار منتشر شده درخصوص واقعه طلاق و معنادار بودن سن جواناني که در سنين 29-25 از همسر خود جدا شدهاند و البته بالا بودن آمار طلاق توافقي و به مرز هشدار رسيدن اين نوع از طلاق نگرانيهاي بيشتري را ايجاد کرده است. اين امر نشان ميدهد متاسفانه امروزه جامعه ما با زوجهايي سر و کار دارد که ترجيح ميدهند با تفاهم و به صورت توافقي به سرعت از يکديگر جدا شوند. اکنون جداشدن توافقي که به نوعي راحتترين نوع طلاق است براي زوجين به «مد» تبديل شده است آن هم برخلاف فرهنگ گذشته ما که طلاق به نوعي قبيح بود.
سائنا شاهنده : «طلاق توافقي،بدون نياز به حضور زوجين در دادگاه و دفترخانه فقط در24 ساعت» باور ميکنيد با همين سرعت و راحتي بتوان تصميمي را اجرا کرد که عرش خدا را به لرزه در ميآورد،«اما ميشود.» اصلا شايد طلاق توافقي تنها موضوعي است که در دادگاههاي ما با اين سرعت به نتيجه ميرسد.
در طلاق توافقي زوجين بر روي اصل طلاق، مهريه يا در صورت داشتن فرزند بر روي حضانت فرزند توافق کرده و درخواست گواهي عدم سازش را به دادگاه ارائه ميدهند. مدارک لازم جهت گواهي عدم امکان سازش(طلاق توافقي) فقط و فقط امضاي وکالت نامه از طرف زوجين و کپي شناسنامه و سند ازدواج است و البته براي خانم برگه تست عدم بارداري که بايد به دادگاه ارائه شود.البته ارجاع به بخش داوري و دريافت نظر داور هم بخشي از روالي است که بايد طي شود ولي نشنيده بگيريد خود قضات هم ميگويند اين بخش بيشتر فرماليته است ! وقتي زوجين اين مدارک را تهيه کردند و حکم دادگاه هم با همين سرعت آماده شد فقط ميماند خواندن صيغه طلاق که آن هم در دفترخانه فقط چند دقيقه وقت ميگيرد و بعد از آن هم پايان زندگي مشترک. به همين راحتي.
ژست روشنفکري با طلاق توافقي
بحث و جدل آن روز با همسرم آن قدر آزردهام کرد که براي اولين بار به فکر طلاق افتادم. تصميمي که اصرار لجبازانه بر آن و تکرار هر
از چند گاهي آن، بالاخره شد آخرين تصميم در زندگي مشترکمان.آگهيهاي روزنامه و سهولت براي انجام اين کار هم اصرارم بر طلاق را بيشتر کرد. انگار همه چيز مهيا بود تا زندگي کوتاهم واقعا در 24 ساعت به پايان برسد. هر دو جوان بوديم و لجباز. هيچکدام هم وقتي پاي عمل به ميان آمد کم نياورديم. اما الان با گذشت چند ماه از طلاق هنوز باورم نشده که زندگيم اين گونه از هم پاشيده باشد.کاش کمي در دادگاه به مشکل برمي خورديم تا شايد از خر شيطان پايين ميآمديم. اين روزها انگار موضوعي با عنوان «طلاق توافقي» به نوعي مد براي زوجيني تبديل شده که ميخواهند در پس پرده لجبازي دو نفره اشان،ژست روشنفکري بگيرند آن هم با اين تعبير که ميخواهيم بدون آبروريزي و دلخوري يا احيانا کتک کاري از هم جدا شويم.البته تجربه در اين باره نشان داده است همين افراد که اين گونه بدون توجه به عواقب کاري که ميخواهند انجام دهند تن به طلاق ميدهند بعد از گذشت مدتي نه چندان طولاني و فروکش کردن تب لجبازيشان از تصميمي که گرفتهاند پشيمان شدهاند و مترصد پيدا کردن راهي بودهاند که به رجوع و بازگشت به زندگي بينجامد.اما هميشه برگشت به زندگي به راحتي «جدايي توافقي» نيست.
رشد ۵.۴ در صدي طلاق در سال جاري
بر اساس آمار سازمان ثبت احوال در شش ماهه اول سال 1390 تعداد 692هزار و يک واقعه طلاق به ثبت رسيده است که نسبت به مدت مشابه سال قبل 5.4 درصدافزايش داشته است.
بر اساس اين آمار در شش ماهه اول سال 1390 بيشترين طلاق ثبت شده مردان در گروه سني 29-25 ساله با رقم 17 هزار و 201 واقعه بوده و در همين مدت بيشترين طلاق ثبت شده زنان در گروه سني 29-25 ساله بوده است.
اين در حالي است که بنا بر آمار موجود در سال 89، 819 هزار و 687 واقعه ازدواج و 129 هزار و 966 واقعه طلاق در سراسر کشور به ثبت رسيده که بر اين مبنا به ازاي هر 6 ازدواج يک طلاق صورت گرفته است.
طلاق توافقي ! مد امروز
آمار منتشر شده در خصوص واقعه طلاق و معنادار بودن سن جواناني که در سنين 29-25 از همسر خود جدا شدهاند و البته بالا بودن آمار طلاق توافقي و به مرز هشدار رسيدن اين نوع از طلاق نگرانيهاي بيشتري را ايجاد کرده است. اين امر نشان ميدهد متاسفانه امروزه جامعه ما با زوجهايي سر و کار دارد که ترجيح ميدهند با تفاهم و به صورت توافقي به سرعت از يکديگر جدا شوند. اکنون جداشدن توافقي که به نوعي راحتترين نوع طلاق است براي زوجين به «مد» تبديل شده آن هم برخلاف فرهنگ گذشته ما که طلاق به نوعي قبيح بود.
اين امر در حالي است که به گفته يک جامعه شناس «بر اساس شواهد موجود عملا شرايط در دادگاههاي ما به گونهاي است که بهواسطه روند طولاني دادرسي در دادگاههاي طرفين با تفاهم ومذاکره در مورد جزئيات طلاق ترجيح ميدهند به صورت توافقي از يکديگر جدا شوند تا درگير مراحل سخت و طولاني دادگاهها براي جدايي نشوند.همين امر نيز باعث شده تا به افزايش اين نوع طلاق دامن زده شود.» به گفته محمدي فر اين اتفاق در کشور ما در حالي افزايش يافته که در حقوق بسياري از کشورها زماني با عنوان «مهلت فکر» يا «مهلت تجديد نظر» پيشبيني شده است که گاه سه ماه و گاهي هم تا شش ماه تعريف شده است تا شايد زوجين در اين مدت به سازش برسند. اما طبق قانون ما براي گرفتن طلاق توافقي چيزي حدود دو روز زمان کافي است، يک روز براي ارائه دادخواست و انجام آزمايش و يک روز براي حضور در محضر و جاري شدن صيغه طلاق و.... جدايي ! يعني همان چيزي که در تبليغات روزنامهها آمده است.اين بار تبليغات کاملا واقعي است!
چرا منحني طلاق همچنان رشد ميکند؟
واقعا چرا زنان اين روزها راحت تن به طلاق ميدهند و حتي راضي ميشوند تمام حق و حقوق و مهريه شان را که روزي در جلسه خواستگاري بر روي تعيين ميزان آن کلي بحث شده را ببخشند ولي از زندگي دونفره دل بکنند!مگر در فرهنگ ما طلاق چه از نوع توافقي و چه به درخواست زن يا مرد رخداد و واژهاي منحوس نبوده و نيست؟ چرا بايد با وجود تمام هشدارها و ابراز نگرانيهايي که درباره طلاق بارها و بارها گفته شده باز هم هر سال با افزايش آمار طلاق روبهرو شويم؟ آيا اين آمارها تلنگري هر چند ناچيز براي مسئولان دستگاههاي مختلف و در کنار آن خانوادهها نيست؟آيا واقعا مشکلاتي که رشد طلاق را به دنبال داشته واکاوي و بررسي شده و براي حل آنها تدبيري انديشيده شده است؟
علي محمودي دراين باره معتقد است دولت و نهادها نقش پررنگي در پايه ريزي برنامههاي اصولي براي تعديل يا کاهش عوامل طلاق و حتي بازنگري در قوانين و اصلاح آن دارند.ايجاد نهادهاي مشاوره ازدواج و ضرورت گذراندن مراحلي براي صدور حکم طلاق و حتي آموزش مهارتهاي زندگي قبل از ازدواج از جمله موضوعاتي است که دولت و نهادهاي مرتبط ميتوانند درباره آن با استفاده از نظر کارشناسان برنامهريزي کنند.اين جامعه شناس البته معتقد است برخي از دلايل اجتماعي و اقتصادي نيز در بالا رفتن هر ساله نرخ طلاق تاثير گذار است.به گفته وي تغيير در فضاي جامعه و آشنا شدن مردم بهويژه زنان با حقوق خود،گسترش حمايتهاي اجتماعي از زنان مطلقه،قانون به روز شدن مهريه،گرايش زنان به تساوي حقوقي زن و مرد در همه عرصههاي زندگي و ايجاد تحول در جايگاه زن در خانواده و تغيير در وظايف و تكاليف زن و مرد آن هم بدون آن که مردان براي قبول اين تحول آماده شده باشند باعث شده زنان مانند گذشته از جدايي واهمهاي نداشته باشند و در بسياري از موارد با کوچکترين مشکل و اعلام آمادگي مرد براي طلاق با عنوان آمادگي براي طلاق توافقي راهي دادگاه شوند.
وقتي سن ازدواج بالا ميرود!
همه ميدانيم که در جامعه ما سن ازدواج بالا رفته است و البته آمار طلاق هم همينطور.اگر چه ديدگاههاي مختلفي درباره بروز اين رخدادها وجود دارد. بسياري از افراد علت آن را آماده نبودن به لحاظ مسائل اقتصادي مي دانند اما به اعتقاد کارشناسان ضعيف شدن باورهاي اخلاقي افراد به ارزشهاي خانوادگي يکي از مهمترين علتهاي رويگرداني جوانان از ازدواج است و همين امر هم باعث شده تا سن ازدواج بالا رفته و به تبع آن بسياري از مشکلات و معضلات، جامعه و افراد را تهديد کند.اين نکته نيز اظهارنظر محمودي است که اعتقاد دارد وضعيت بالا رفتن سن ازدواج و از سوي ديگر افزايش طلاق که باعث زندگي مجردي افراد ميشود مناسب نيست و بايد راهکاري اساسي براي آن انديشيد. وي ميگويد:وقتي يک نفر بنا به دلايل مختلف در سني که بايد براي ازدواج اقدام کند از اين امر باز ميماند،عملا شرايط بهگونهاي ميشود که تمايلات و خواستههاي فردياش تغيير ميکند و قدرت انطباق وي با ارزشهاي فرد مقابل در او ضعيف ميشود.اين اتفاق خود ريشه مشکلات بعدي در زندگي مشترک ميشود.
اگر زوجين به اين نتيجه برسند که با وجود آن که فرصتهاي لازم را به هم دادهاند و تمام راههاي ارزيابي مشکل را طي کردهاند اما باز هم هيچ راهي بجز جدايي وجود ندارد بهترين راهکار آن است که بدون ايجاد درگيري و تشنج به صورت توافقي از يکديگر جدا شوند تا دايره آسيبهايي که از ناحيه طلاق به آنها وارد ميشود گسترده نشود
«طلاق يک بحران موقعيتي است که بهداشت رواني خانواده و جامعه راخدشه دار ميکند.» اين مطلب گفته روانشناسي است که سالها در جريان مشکلات زوجين قرار گرفته و به آنها مشاوره داده است.محمديان طلاق را بحراني موقعيتي ميداند و ميگويد: وقوع طلاق يک تصميم آني نيست بلکه فرآيندي است که با اختلافي کوچک شروع شده و با تکرار همين خطاي کوچک و جدي شدن اختلافات، جدايي يا بيميلي يکي از زوجين، قهرهاي طولاني و تکرار آن، خستگي زوجين از قهرهاي مکرر، به بروز طلاق عاطفي و سپس طلاق قانوني ميانجامد.علاوه بر اين عدم تمکين زوجين از مسائل زناشويي، تفاوتهاي فرهنگي، عدم شناخت زوجين، عدم مهارتهاي ارتباطي، مداخلات خانوادگي، فقر و بيکاري هم از جمله علل تسريع کننده عامل طلاق بخصوص در سالهاي اول ازدواج است همانگونه که بر اساس آمار موجود ۴۳ درصد طلاقها در ۵ سال اول و دو سوم آنها در دو سال اول زندگي رخ ميدهد.
وي ادامه ميدهد:زماني كه به خود واقعي ما صدمه وارد ميشود و عزت نفس مان پايين ميآيد، آن موقع است كه طلاق منفورترين حلال است.زماني كه به خودمان ضربه وارد ميكنيم و تحمل زندگي برايمان سخت ميشود.زماني كه تحملمان را پشت سر گذاشتيم،آن لحظه است كه خود واقعي ما هيچ احساسي به طرف مقابل ندارد و تنها راه نجات طلاق است.گر چه باز هم لازم است زن و مرد عجولانه تصميم نگيرند و با صبر و مدارا تلاش کنند تا شرايط را تغييردهند چرا که طلاق ابعاد رواني سختي دارد که اگر نسبت به آنها بيتوجه باشيم ممکن است با مشکلات بيشتري حتي نسبت به زمان زندگي مشترک روبهرو شويم.به همين دليل است که از ديدگاه روان شناسي فروپاشي يك خانواده يك رويداد ساده نيست زيرا بايد همه خاطرات و تجربيات نامطلوب زندگي از ذهن پاك شود و از بين برود تا فرد بتواند خود را با شرايط آتي زندگي هماهنگ سازد.
وي علاوه بر اين مهمترين دلايل طلاق را توقعات نادرستي ميداند كه طرفين از يكديگر دارند«عدم آگاهي جنسي،بيماري يا نقص جسماني، نبود امنيت شغلي، تضاد فرهنگي،فقر مالي و عدم درك متقابل افراد از يكديگر»اينها مواردي است که اين روانشناس در بيان دلايل بروز طلاق موثر ميداند.
وي خاطرنشان ميکند:اگر زوجين به اين نتيجه برسند که با وجود آن که فرصتهاي لازم را به هم دادهاند و تمام راههاي ارزيابي مشکل را طي کردهاند اما باز هم هيچ راهي بجز جدايي وجود ندارد بهترين راهکار آن است که بدون ايجاد درگيري و تشنج به صورت توافقي از يکديگر جدا شوند تا دايره آسيبهايي که از ناحيه طلاق به آنها وارد ميشود گسترده نشود البته با تاکيد بر اين مسئله که قبل از انجام هر اقدامي از راهنمايي و مشورت اعضاي خانواده و بخصوص مشاوره با روانشناسان و مشاوران خانواده بهره مند شده باشند و نهايت جمع بندي اين تلاشها و مشاورهها آنها را به طلاق رهنمون کرده باشد،در غير اين صورت هر اقدامي،عملي عجولانه و نپخته است که حاصل آن جز پشيماني چيز ديگري نخواهد بود.
وقتي زماني براي فکر کردن نباشد!
متاسفانه منحني آماري طلاق در کشور رو به افزايش است. آمارهاي منتشر شده از سوي سازمان ثبت احوال کشور هم هر سال رقمي بيش از سال پيش را براي وقوع طلاق بهعنوان يکي از وقايع چهارگانه حياتي اعلام ميکند.در کنار آن کارشناسان و مسئولان دادگاه خانواده از افزايش طلاق توافقي بخصوص در بين زوجهاي جوان خبر ميدهند آن هم در شرايطي که بر اساس تجربه همين کارشناسان،بسياري از زوجين طي مراحل دادرسي و جلسات دادگاه از طلاق پشيمان شده و به زندگي مشترک خود ادامه ميدهند و البته اين امکان در طلاق توافقي وجود ندارد.اينجاست که بايد گفت آيا واقعا وقت آن نرسيده مسير طلاق توافقي را که مشتريان آن جوانان تازه ازدواج کرده هستند اندکي طولانيتر کنيم تا شايد زوجين زماني براي فکر کردن بيشتر داشته باشند!
جداييهاي با کلاس...
مرد جوان هم که در دادگاه خانواده ونک حضور داشت با بيان اينکه ما در زندگي مشترک هدفمان با يکديگر کاملاً متفاوت بود، گفت: همسرم مانند من مديرعامل يک شرکت است و ما تنها مشکلمان با يکديگر متغير بودن هدفمان در زندگي است.
وي که مانند زن لبخند از لبانش محو نميشد، اظهار داشت: ما با يکديگر به اين نتيجه رسيديم که تنها راه رسيدن به آرزوهايمان طلاق است
نمي خواهيم کارمان به کتک کاري و ناسزا بکشد، توافقي جدا ميشويم
دادگاه خانواده شماره دو - ونک
زن و مرد آرام در سالن طبقه سوم مجتمع نشستهاند. هيچ صحبتي بين آنها رد و بدل نميشود. با صداي منشي شعبه وارد اتاق قاضي ميشوند. قاضي پس از مرور کوتاه پرونده با تعجب ميگويد: هنوز 6 ماه از زندگي شما نگذشته چرا به اين زودي درخواست طلاق داده ايد؟
مرد پاسخ ميدهد: من و همسرم در همين مدت کم به اين نتيجه رسيده ايم که با هم تفاهم نداريم و با توجه به اين که قبلا شاهد درگيري زوجين و از بين رفتن حرمت آنها شدهايم تصميم گرفتهايم قبل از آن که کار ما هم به کتک کاري و ناسزا گويي برسد محترمانه و بدون درگيري از هم جدا شويم. الان هم تمام توافقها بين من و همسرم ايجاد شده است و من حاضرم تمام حق و حقوق همسرم را هر طوري که اراده کند به او بدهم و از يکديگر جدا شويم. همسرم ميتواند جهيزيهاش را هم عينا با خود ببرد.
اظهارات همسر 28 ساله مرد نيز مهر تاييدي بود بر گفتههاي مرد. زن گفت: مهريه من 14 سکه بهار آزادي و هزار و 362 شاخه گل رز است و همسرم مختار است که اگر دوست دارد مهريه من را دقيقا آن طور که مشخص شده است بپردازد و اگر هم دلش نخواست من هيچ مهريهاي از او مطالبه نميکنم.وي اضافه کرد: ما کاملا به اين نتيجه رسيده ايم که براي ادامه زندگي مشترک تفاهم نداريم و خانواده هايمان را هم در جريان تصميمي که گرفته ايم قرار داده ايم و الان هم براي صدور حکم طلاق به دادگاه آمده ايم.مرد هم اظهار داشت: من مهريه همسرم را ميدهم و حتي اگر همسرم آن را نخواهد، مهريهاش را چه به صورتي که ثبت شده است و چه به صورت وجه نقد ميپردازم.زن اما از همسرش مهريهاش را همان گونه که ثبت شده است مطالبه کرد يعني دريافت 14 سکه بهار آزادي و 1362 شاخه گل. قاضي در چند جمله کوتاه زوجين را به ادامه زندگي مشترک و اين که کمي بيشتر براي شناخت يکديگر به هم فرصت بدهند راهنمايي کرد اما وقتي دو طرف بر طلاق اصرار کردند قاضي نيز حکم طلاق توافقي را براي آنها صادر کرد تا اين زوج تازه ازدوج کرده از يکديگر جدا شوند البته بعد از آن که پزشکي قانوني عدم بارداري زن را تاييد کند.
وضعيت وکلا هم مانند قاضي هاست.چه حوصله و جديتي دارند.هر کسي با آنها کار دارد بايد از سير تا پياز مشکلش را بگويد تا شايد راه قانوني براي مشکلش پيدا شود.هر روز دهها پرونده حقوقي روبهرويشان باز ميشود.کارشان شده زيرو رو کردن کتابهاي قانون.
راههاي جدايي گاهي آن قدر سخت و طولاني است که حتي همين وکلا هم اگر شرايط زندگي را نامناسب بدانند به موکلان خود توصيه ميکنند تا با توافق جدا شوند.وقتي وکيلي با تجربه چنين توصيهاي را ميکند نميتوان به راحتي از کنار آن گذشت. شايد واقعا طلاق توافقي «گاهي» بهت
سيد محمد حسيني وکيل پايه يک دادگستري درباره اين مطلب ميگويد: طلاق توافقي براي برخي زوجين که دچار مشکلات عديدهاي شدهاند و واقعا امکان زندگي در زير يک سقف را ندارند راهکار مناسبي است اما نبايد فراموش کرد که گاهي هم اقدام براي اين نوع طلاق اقدامي زودهنگام و عجولانه است بخصوص براي زوجيني که در ابتداي راه زندگي هستند و هنوز نميدانند که چگونه بايد با مشکلات زندگي مشترک روبهرو شوند يا از خطرات پس از جدايي بيخبر هستند.اينگونه زوجين به محض به وجود آمدن مشکل در زندگي مشترک تصميم ميگيرند بدون دغدغه و جنجال و خيلي محترمانه و معمولا با بخشيدن مهريه و حق و حقوق توسط زن و در اقدامي کاملا احساسي از يکديگر به صورت توافقي جدا شوند.اينجاست که بايد گفت طلاق توافقي به جاي اين که مشکل را حل کند مشکلات ديگري را به مشکلات زوجين اضافه ميکند.وي ادامه ميدهد: اين امر درحالي اتفاق ميافتد که به گفته جامعه شناسان در سالهاي اوليه ازدواج زن و مرد در حال شناختن ويژگيهاي فردي يکديگر هستند و اگر کمي صبوري بهخرج دهند متوجه ميشوند که به راحتي ميتوان مشکلاتي را که در ابتدا به نظرشان بزرگ بوده برطرف کرد. متاسفانه در برخي موارد با مراجعاني روبهرو بودهام که با عنوان عدم تفاهم و با اين تفکر که به درد هم نميخورند خواستهاند تا وکالت آنها را براي طلاق توافقي بپذيرم.بارها اين جمله را شنيدهام که ما با هم تفاهم نداريم آن هم کساني که هنوز يکي، دوسال از آغاز زندگي مشترکشان نگذشته است.متاسفانه اين مسئله بخصوص در بين افراد تحصيلکرده و زناني که داراي استقلال مالي هستند بيشتر ديده ميشود.وي ادامه ميدهد:به همين دليل لازم است تدابيري انديشيده شود تا طلاق توافقي بخصوص در سالهاي ابتدايي ازدواج تا اين اندازه با سهولت و آسان انجام نشود.ضمن آنکه بايد قبل از صدور هر حکمي مبني بر عدم سازش طرفين واحدهايي مانند مشاوره علت طلاق را بيشتر مورد بررسي قرار دهند تا به محض درخواست طلاق توافقي،زندگي مشترک دو نفر به پايان نرسد.
زوجين ميتوانند هول نشوند!
اما يکي ديگر از وکلاي خانواده نگاهي ديگر به موضوع طلاق توافقي دارد.به گفته وي مشکل تعجيل زوجين براي تن دادن به طلاق توافقي به سهولت اين نوع طلاق مربوط نميشود بلکه مشکل اصلي را بايد در نوع نگاه آنها به زندگي و انتخاب اشتباهي که کردهاند جستوجو کرد. به گفته ياسر شميراني اين که زن و مرد بعد از بروز مشکلات زندگي سريعا به سراغ طلاق توافقي ميروند و بهعبارتي براي جدايي هول ميشوند به سست بودن بنيان خانواده آنها ارتباط دارد و اين مسئله هيچ ارتباطي با موضوع طلاق توافقي ندارد. وي ميگويد:اينگونه زوجها ميتوانند عجله نکنند، ميتوانند صبوري کرده و به مشاور خانواده مراجعه کنند تا زندگي آنها از هم نپاشد.وي با اشاره به آياتي از قرآن کريم که در آن تاکيد بر جدايي همراه با آرامش شده است ميگويد:حتي در قرآن کريم و در سوره طلاق خداوند ميفرمايد يا همسرانتان را به وجهي نيکو نگاه داريد يا به وجهي نيکو از آنها جدا شويد به عبارتي کلام قرآن نيز تاکيد دارد اگر زن و مرد به جدايي رسيدند با خوبي و رضايت از هم جدا شوند که طلاق توافقي به اين قضيه نزديک است. چون معمولا با آرامش انجام ميشود؛ يک نفر بخشي از مهريه را ميبخشد و مرد هم قبول ميکند که طلاق بدهد. بنابراين قطعا طلاق توافقي گزينه خوبي براي خانوادههايي است که به اين نتيجه رسيدهاند نميتوانند به زندگي مشترک با هم ادامه دهند.
وي ادامه ميدهد: بهعنوان مثال آيا اين امر منطقي است که بگوييم زن وشوهري که بعد از ده سال زندگي مشترک تصميم گرفتهاند بهصورت توافقي از يکديگر جدا شوند ناگهان در جريان انجام طلاق متوجه شدهاند اشتباه کردهاند حتي در مورد زوجهايي که در سالهاي اول ازدواج به طلاق توافقي رو آوردهاند هم نميتوان اينگونه انديشيد چرا که در مورد اين زوجين هم معتقدم ازدواج آنها از ابتدا اشتباه بوده است و اين دو نفر هيچ سنخيتي با هم نداشتهاند.حال با اين وصف چرا ما بايد طلاق توافقي را زير سوال ببريم. وي تاکيد ميکند: اگر بنا باشد طلاق توافقي هم به سختي انجام شود اختلافات بيشتري بين خانوادهها بهوجود خواهد آمد. بنابراين بايد تلاش کرد تا اصلا کار زن و شوهر به جدايي نرسد و فقط زماني حرف از طلاق توافقي به ميان آيد که مشورت بزرگ ترهاي خانواده و مشاوران به نتيجه نرسيده باشد.
شميراني تصريح ميکند: ما بايد علت رسيدن اين دو نفر به طلاق را از سالهاي قبل مورد بررسي قرار دهيم.ايراد کار را بايد در نحوه آشنايي دو نفر يا نياموختن مهارتهاي زندگي توسط آنها ببينيم نبايد مسائل را به گردن داور يا سرعت در صدور راي طلاق بيندازيم چراکه وقتي زن و شوهر مشکلات اينچنيني داشته باشند يا نخواهند با هم زندگي کنند قطعا ازدست هيچکس کاري برنميآيد. بخصوص آن که بهتر است قبل از آن که ازدواج آنها موجب تولد فرزندي شود در مورد بودن يا نبودن در کنار هم تصميم بگيرند.
تهران امروز
سائنا شاهنده : «طلاق توافقي،بدون نياز به حضور زوجين در دادگاه و دفترخانه فقط در24 ساعت» باور ميکنيد با همين سرعت و راحتي بتوان تصميمي را اجرا کرد که عرش خدا را به لرزه در ميآورد،«اما ميشود.» اصلا شايد طلاق توافقي تنها موضوعي است که در دادگاههاي ما با اين سرعت به نتيجه ميرسد.
در طلاق توافقي زوجين بر روي اصل طلاق، مهريه يا در صورت داشتن فرزند بر روي حضانت فرزند توافق کرده و درخواست گواهي عدم سازش را به دادگاه ارائه ميدهند. مدارک لازم جهت گواهي عدم امکان سازش(طلاق توافقي) فقط و فقط امضاي وکالت نامه از طرف زوجين و کپي شناسنامه و سند ازدواج است و البته براي خانم برگه تست عدم بارداري که بايد به دادگاه ارائه شود.البته ارجاع به بخش داوري و دريافت نظر داور هم بخشي از روالي است که بايد طي شود ولي نشنيده بگيريد خود قضات هم ميگويند اين بخش بيشتر فرماليته است ! وقتي زوجين اين مدارک را تهيه کردند و حکم دادگاه هم با همين سرعت آماده شد فقط ميماند خواندن صيغه طلاق که آن هم در دفترخانه فقط چند دقيقه وقت ميگيرد و بعد از آن هم پايان زندگي مشترک. به همين راحتي.
ژست روشنفکري با طلاق توافقي
بحث و جدل آن روز با همسرم آن قدر آزردهام کرد که براي اولين بار به فکر طلاق افتادم. تصميمي که اصرار لجبازانه بر آن و تکرار هر
از چند گاهي آن، بالاخره شد آخرين تصميم در زندگي مشترکمان.آگهيهاي روزنامه و سهولت براي انجام اين کار هم اصرارم بر طلاق را بيشتر کرد. انگار همه چيز مهيا بود تا زندگي کوتاهم واقعا در 24 ساعت به پايان برسد. هر دو جوان بوديم و لجباز. هيچکدام هم وقتي پاي عمل به ميان آمد کم نياورديم. اما الان با گذشت چند ماه از طلاق هنوز باورم نشده که زندگيم اين گونه از هم پاشيده باشد.کاش کمي در دادگاه به مشکل برمي خورديم تا شايد از خر شيطان پايين ميآمديم. اين روزها انگار موضوعي با عنوان «طلاق توافقي» به نوعي مد براي زوجيني تبديل شده که ميخواهند در پس پرده لجبازي دو نفره اشان،ژست روشنفکري بگيرند آن هم با اين تعبير که ميخواهيم بدون آبروريزي و دلخوري يا احيانا کتک کاري از هم جدا شويم.البته تجربه در اين باره نشان داده است همين افراد که اين گونه بدون توجه به عواقب کاري که ميخواهند انجام دهند تن به طلاق ميدهند بعد از گذشت مدتي نه چندان طولاني و فروکش کردن تب لجبازيشان از تصميمي که گرفتهاند پشيمان شدهاند و مترصد پيدا کردن راهي بودهاند که به رجوع و بازگشت به زندگي بينجامد.اما هميشه برگشت به زندگي به راحتي «جدايي توافقي» نيست.
رشد ۵.۴ در صدي طلاق در سال جاري
بر اساس آمار سازمان ثبت احوال در شش ماهه اول سال 1390 تعداد 692هزار و يک واقعه طلاق به ثبت رسيده است که نسبت به مدت مشابه سال قبل 5.4 درصدافزايش داشته است.
بر اساس اين آمار در شش ماهه اول سال 1390 بيشترين طلاق ثبت شده مردان در گروه سني 29-25 ساله با رقم 17 هزار و 201 واقعه بوده و در همين مدت بيشترين طلاق ثبت شده زنان در گروه سني 29-25 ساله بوده است.
اين در حالي است که بنا بر آمار موجود در سال 89، 819 هزار و 687 واقعه ازدواج و 129 هزار و 966 واقعه طلاق در سراسر کشور به ثبت رسيده که بر اين مبنا به ازاي هر 6 ازدواج يک طلاق صورت گرفته است.
طلاق توافقي ! مد امروز
آمار منتشر شده در خصوص واقعه طلاق و معنادار بودن سن جواناني که در سنين 29-25 از همسر خود جدا شدهاند و البته بالا بودن آمار طلاق توافقي و به مرز هشدار رسيدن اين نوع از طلاق نگرانيهاي بيشتري را ايجاد کرده است. اين امر نشان ميدهد متاسفانه امروزه جامعه ما با زوجهايي سر و کار دارد که ترجيح ميدهند با تفاهم و به صورت توافقي به سرعت از يکديگر جدا شوند. اکنون جداشدن توافقي که به نوعي راحتترين نوع طلاق است براي زوجين به «مد» تبديل شده آن هم برخلاف فرهنگ گذشته ما که طلاق به نوعي قبيح بود.
اين امر در حالي است که به گفته يک جامعه شناس «بر اساس شواهد موجود عملا شرايط در دادگاههاي ما به گونهاي است که بهواسطه روند طولاني دادرسي در دادگاههاي طرفين با تفاهم ومذاکره در مورد جزئيات طلاق ترجيح ميدهند به صورت توافقي از يکديگر جدا شوند تا درگير مراحل سخت و طولاني دادگاهها براي جدايي نشوند.همين امر نيز باعث شده تا به افزايش اين نوع طلاق دامن زده شود.» به گفته محمدي فر اين اتفاق در کشور ما در حالي افزايش يافته که در حقوق بسياري از کشورها زماني با عنوان «مهلت فکر» يا «مهلت تجديد نظر» پيشبيني شده است که گاه سه ماه و گاهي هم تا شش ماه تعريف شده است تا شايد زوجين در اين مدت به سازش برسند. اما طبق قانون ما براي گرفتن طلاق توافقي چيزي حدود دو روز زمان کافي است، يک روز براي ارائه دادخواست و انجام آزمايش و يک روز براي حضور در محضر و جاري شدن صيغه طلاق و.... جدايي ! يعني همان چيزي که در تبليغات روزنامهها آمده است.اين بار تبليغات کاملا واقعي است!
چرا منحني طلاق همچنان رشد ميکند؟
واقعا چرا زنان اين روزها راحت تن به طلاق ميدهند و حتي راضي ميشوند تمام حق و حقوق و مهريه شان را که روزي در جلسه خواستگاري بر روي تعيين ميزان آن کلي بحث شده را ببخشند ولي از زندگي دونفره دل بکنند!مگر در فرهنگ ما طلاق چه از نوع توافقي و چه به درخواست زن يا مرد رخداد و واژهاي منحوس نبوده و نيست؟ چرا بايد با وجود تمام هشدارها و ابراز نگرانيهايي که درباره طلاق بارها و بارها گفته شده باز هم هر سال با افزايش آمار طلاق روبهرو شويم؟ آيا اين آمارها تلنگري هر چند ناچيز براي مسئولان دستگاههاي مختلف و در کنار آن خانوادهها نيست؟آيا واقعا مشکلاتي که رشد طلاق را به دنبال داشته واکاوي و بررسي شده و براي حل آنها تدبيري انديشيده شده است؟
علي محمودي دراين باره معتقد است دولت و نهادها نقش پررنگي در پايه ريزي برنامههاي اصولي براي تعديل يا کاهش عوامل طلاق و حتي بازنگري در قوانين و اصلاح آن دارند.ايجاد نهادهاي مشاوره ازدواج و ضرورت گذراندن مراحلي براي صدور حکم طلاق و حتي آموزش مهارتهاي زندگي قبل از ازدواج از جمله موضوعاتي است که دولت و نهادهاي مرتبط ميتوانند درباره آن با استفاده از نظر کارشناسان برنامهريزي کنند.اين جامعه شناس البته معتقد است برخي از دلايل اجتماعي و اقتصادي نيز در بالا رفتن هر ساله نرخ طلاق تاثير گذار است.به گفته وي تغيير در فضاي جامعه و آشنا شدن مردم بهويژه زنان با حقوق خود،گسترش حمايتهاي اجتماعي از زنان مطلقه،قانون به روز شدن مهريه،گرايش زنان به تساوي حقوقي زن و مرد در همه عرصههاي زندگي و ايجاد تحول در جايگاه زن در خانواده و تغيير در وظايف و تكاليف زن و مرد آن هم بدون آن که مردان براي قبول اين تحول آماده شده باشند باعث شده زنان مانند گذشته از جدايي واهمهاي نداشته باشند و در بسياري از موارد با کوچکترين مشکل و اعلام آمادگي مرد براي طلاق با عنوان آمادگي براي طلاق توافقي راهي دادگاه شوند.
وقتي سن ازدواج بالا ميرود!
همه ميدانيم که در جامعه ما سن ازدواج بالا رفته است و البته آمار طلاق هم همينطور.اگر چه ديدگاههاي مختلفي درباره بروز اين رخدادها وجود دارد. بسياري از افراد علت آن را آماده نبودن به لحاظ مسائل اقتصادي مي دانند اما به اعتقاد کارشناسان ضعيف شدن باورهاي اخلاقي افراد به ارزشهاي خانوادگي يکي از مهمترين علتهاي رويگرداني جوانان از ازدواج است و همين امر هم باعث شده تا سن ازدواج بالا رفته و به تبع آن بسياري از مشکلات و معضلات، جامعه و افراد را تهديد کند.اين نکته نيز اظهارنظر محمودي است که اعتقاد دارد وضعيت بالا رفتن سن ازدواج و از سوي ديگر افزايش طلاق که باعث زندگي مجردي افراد ميشود مناسب نيست و بايد راهکاري اساسي براي آن انديشيد. وي ميگويد:وقتي يک نفر بنا به دلايل مختلف در سني که بايد براي ازدواج اقدام کند از اين امر باز ميماند،عملا شرايط بهگونهاي ميشود که تمايلات و خواستههاي فردياش تغيير ميکند و قدرت انطباق وي با ارزشهاي فرد مقابل در او ضعيف ميشود.اين اتفاق خود ريشه مشکلات بعدي در زندگي مشترک ميشود.
اگر زوجين به اين نتيجه برسند که با وجود آن که فرصتهاي لازم را به هم دادهاند و تمام راههاي ارزيابي مشکل را طي کردهاند اما باز هم هيچ راهي بجز جدايي وجود ندارد بهترين راهکار آن است که بدون ايجاد درگيري و تشنج به صورت توافقي از يکديگر جدا شوند تا دايره آسيبهايي که از ناحيه طلاق به آنها وارد ميشود گسترده نشود
«طلاق يک بحران موقعيتي است که بهداشت رواني خانواده و جامعه راخدشه دار ميکند.» اين مطلب گفته روانشناسي است که سالها در جريان مشکلات زوجين قرار گرفته و به آنها مشاوره داده است.محمديان طلاق را بحراني موقعيتي ميداند و ميگويد: وقوع طلاق يک تصميم آني نيست بلکه فرآيندي است که با اختلافي کوچک شروع شده و با تکرار همين خطاي کوچک و جدي شدن اختلافات، جدايي يا بيميلي يکي از زوجين، قهرهاي طولاني و تکرار آن، خستگي زوجين از قهرهاي مکرر، به بروز طلاق عاطفي و سپس طلاق قانوني ميانجامد.علاوه بر اين عدم تمکين زوجين از مسائل زناشويي، تفاوتهاي فرهنگي، عدم شناخت زوجين، عدم مهارتهاي ارتباطي، مداخلات خانوادگي، فقر و بيکاري هم از جمله علل تسريع کننده عامل طلاق بخصوص در سالهاي اول ازدواج است همانگونه که بر اساس آمار موجود ۴۳ درصد طلاقها در ۵ سال اول و دو سوم آنها در دو سال اول زندگي رخ ميدهد.
وي ادامه ميدهد:زماني كه به خود واقعي ما صدمه وارد ميشود و عزت نفس مان پايين ميآيد، آن موقع است كه طلاق منفورترين حلال است.زماني كه به خودمان ضربه وارد ميكنيم و تحمل زندگي برايمان سخت ميشود.زماني كه تحملمان را پشت سر گذاشتيم،آن لحظه است كه خود واقعي ما هيچ احساسي به طرف مقابل ندارد و تنها راه نجات طلاق است.گر چه باز هم لازم است زن و مرد عجولانه تصميم نگيرند و با صبر و مدارا تلاش کنند تا شرايط را تغييردهند چرا که طلاق ابعاد رواني سختي دارد که اگر نسبت به آنها بيتوجه باشيم ممکن است با مشکلات بيشتري حتي نسبت به زمان زندگي مشترک روبهرو شويم.به همين دليل است که از ديدگاه روان شناسي فروپاشي يك خانواده يك رويداد ساده نيست زيرا بايد همه خاطرات و تجربيات نامطلوب زندگي از ذهن پاك شود و از بين برود تا فرد بتواند خود را با شرايط آتي زندگي هماهنگ سازد.
وي علاوه بر اين مهمترين دلايل طلاق را توقعات نادرستي ميداند كه طرفين از يكديگر دارند«عدم آگاهي جنسي،بيماري يا نقص جسماني، نبود امنيت شغلي، تضاد فرهنگي،فقر مالي و عدم درك متقابل افراد از يكديگر»اينها مواردي است که اين روانشناس در بيان دلايل بروز طلاق موثر ميداند.
وي خاطرنشان ميکند:اگر زوجين به اين نتيجه برسند که با وجود آن که فرصتهاي لازم را به هم دادهاند و تمام راههاي ارزيابي مشکل را طي کردهاند اما باز هم هيچ راهي بجز جدايي وجود ندارد بهترين راهکار آن است که بدون ايجاد درگيري و تشنج به صورت توافقي از يکديگر جدا شوند تا دايره آسيبهايي که از ناحيه طلاق به آنها وارد ميشود گسترده نشود البته با تاکيد بر اين مسئله که قبل از انجام هر اقدامي از راهنمايي و مشورت اعضاي خانواده و بخصوص مشاوره با روانشناسان و مشاوران خانواده بهره مند شده باشند و نهايت جمع بندي اين تلاشها و مشاورهها آنها را به طلاق رهنمون کرده باشد،در غير اين صورت هر اقدامي،عملي عجولانه و نپخته است که حاصل آن جز پشيماني چيز ديگري نخواهد بود.
وقتي زماني براي فکر کردن نباشد!
متاسفانه منحني آماري طلاق در کشور رو به افزايش است. آمارهاي منتشر شده از سوي سازمان ثبت احوال کشور هم هر سال رقمي بيش از سال پيش را براي وقوع طلاق بهعنوان يکي از وقايع چهارگانه حياتي اعلام ميکند.در کنار آن کارشناسان و مسئولان دادگاه خانواده از افزايش طلاق توافقي بخصوص در بين زوجهاي جوان خبر ميدهند آن هم در شرايطي که بر اساس تجربه همين کارشناسان،بسياري از زوجين طي مراحل دادرسي و جلسات دادگاه از طلاق پشيمان شده و به زندگي مشترک خود ادامه ميدهند و البته اين امکان در طلاق توافقي وجود ندارد.اينجاست که بايد گفت آيا واقعا وقت آن نرسيده مسير طلاق توافقي را که مشتريان آن جوانان تازه ازدواج کرده هستند اندکي طولانيتر کنيم تا شايد زوجين زماني براي فکر کردن بيشتر داشته باشند!
جداييهاي با کلاس...
مرد جوان هم که در دادگاه خانواده ونک حضور داشت با بيان اينکه ما در زندگي مشترک هدفمان با يکديگر کاملاً متفاوت بود، گفت: همسرم مانند من مديرعامل يک شرکت است و ما تنها مشکلمان با يکديگر متغير بودن هدفمان در زندگي است.
وي که مانند زن لبخند از لبانش محو نميشد، اظهار داشت: ما با يکديگر به اين نتيجه رسيديم که تنها راه رسيدن به آرزوهايمان طلاق است
نمي خواهيم کارمان به کتک کاري و ناسزا بکشد، توافقي جدا ميشويم
دادگاه خانواده شماره دو - ونک
زن و مرد آرام در سالن طبقه سوم مجتمع نشستهاند. هيچ صحبتي بين آنها رد و بدل نميشود. با صداي منشي شعبه وارد اتاق قاضي ميشوند. قاضي پس از مرور کوتاه پرونده با تعجب ميگويد: هنوز 6 ماه از زندگي شما نگذشته چرا به اين زودي درخواست طلاق داده ايد؟
مرد پاسخ ميدهد: من و همسرم در همين مدت کم به اين نتيجه رسيده ايم که با هم تفاهم نداريم و با توجه به اين که قبلا شاهد درگيري زوجين و از بين رفتن حرمت آنها شدهايم تصميم گرفتهايم قبل از آن که کار ما هم به کتک کاري و ناسزا گويي برسد محترمانه و بدون درگيري از هم جدا شويم. الان هم تمام توافقها بين من و همسرم ايجاد شده است و من حاضرم تمام حق و حقوق همسرم را هر طوري که اراده کند به او بدهم و از يکديگر جدا شويم. همسرم ميتواند جهيزيهاش را هم عينا با خود ببرد.
اظهارات همسر 28 ساله مرد نيز مهر تاييدي بود بر گفتههاي مرد. زن گفت: مهريه من 14 سکه بهار آزادي و هزار و 362 شاخه گل رز است و همسرم مختار است که اگر دوست دارد مهريه من را دقيقا آن طور که مشخص شده است بپردازد و اگر هم دلش نخواست من هيچ مهريهاي از او مطالبه نميکنم.وي اضافه کرد: ما کاملا به اين نتيجه رسيده ايم که براي ادامه زندگي مشترک تفاهم نداريم و خانواده هايمان را هم در جريان تصميمي که گرفته ايم قرار داده ايم و الان هم براي صدور حکم طلاق به دادگاه آمده ايم.مرد هم اظهار داشت: من مهريه همسرم را ميدهم و حتي اگر همسرم آن را نخواهد، مهريهاش را چه به صورتي که ثبت شده است و چه به صورت وجه نقد ميپردازم.زن اما از همسرش مهريهاش را همان گونه که ثبت شده است مطالبه کرد يعني دريافت 14 سکه بهار آزادي و 1362 شاخه گل. قاضي در چند جمله کوتاه زوجين را به ادامه زندگي مشترک و اين که کمي بيشتر براي شناخت يکديگر به هم فرصت بدهند راهنمايي کرد اما وقتي دو طرف بر طلاق اصرار کردند قاضي نيز حکم طلاق توافقي را براي آنها صادر کرد تا اين زوج تازه ازدوج کرده از يکديگر جدا شوند البته بعد از آن که پزشکي قانوني عدم بارداري زن را تاييد کند.
وضعيت وکلا هم مانند قاضي هاست.چه حوصله و جديتي دارند.هر کسي با آنها کار دارد بايد از سير تا پياز مشکلش را بگويد تا شايد راه قانوني براي مشکلش پيدا شود.هر روز دهها پرونده حقوقي روبهرويشان باز ميشود.کارشان شده زيرو رو کردن کتابهاي قانون.
راههاي جدايي گاهي آن قدر سخت و طولاني است که حتي همين وکلا هم اگر شرايط زندگي را نامناسب بدانند به موکلان خود توصيه ميکنند تا با توافق جدا شوند.وقتي وکيلي با تجربه چنين توصيهاي را ميکند نميتوان به راحتي از کنار آن گذشت. شايد واقعا طلاق توافقي «گاهي» بهت
سيد محمد حسيني وکيل پايه يک دادگستري درباره اين مطلب ميگويد: طلاق توافقي براي برخي زوجين که دچار مشکلات عديدهاي شدهاند و واقعا امکان زندگي در زير يک سقف را ندارند راهکار مناسبي است اما نبايد فراموش کرد که گاهي هم اقدام براي اين نوع طلاق اقدامي زودهنگام و عجولانه است بخصوص براي زوجيني که در ابتداي راه زندگي هستند و هنوز نميدانند که چگونه بايد با مشکلات زندگي مشترک روبهرو شوند يا از خطرات پس از جدايي بيخبر هستند.اينگونه زوجين به محض به وجود آمدن مشکل در زندگي مشترک تصميم ميگيرند بدون دغدغه و جنجال و خيلي محترمانه و معمولا با بخشيدن مهريه و حق و حقوق توسط زن و در اقدامي کاملا احساسي از يکديگر به صورت توافقي جدا شوند.اينجاست که بايد گفت طلاق توافقي به جاي اين که مشکل را حل کند مشکلات ديگري را به مشکلات زوجين اضافه ميکند.وي ادامه ميدهد: اين امر درحالي اتفاق ميافتد که به گفته جامعه شناسان در سالهاي اوليه ازدواج زن و مرد در حال شناختن ويژگيهاي فردي يکديگر هستند و اگر کمي صبوري بهخرج دهند متوجه ميشوند که به راحتي ميتوان مشکلاتي را که در ابتدا به نظرشان بزرگ بوده برطرف کرد. متاسفانه در برخي موارد با مراجعاني روبهرو بودهام که با عنوان عدم تفاهم و با اين تفکر که به درد هم نميخورند خواستهاند تا وکالت آنها را براي طلاق توافقي بپذيرم.بارها اين جمله را شنيدهام که ما با هم تفاهم نداريم آن هم کساني که هنوز يکي، دوسال از آغاز زندگي مشترکشان نگذشته است.متاسفانه اين مسئله بخصوص در بين افراد تحصيلکرده و زناني که داراي استقلال مالي هستند بيشتر ديده ميشود.وي ادامه ميدهد:به همين دليل لازم است تدابيري انديشيده شود تا طلاق توافقي بخصوص در سالهاي ابتدايي ازدواج تا اين اندازه با سهولت و آسان انجام نشود.ضمن آنکه بايد قبل از صدور هر حکمي مبني بر عدم سازش طرفين واحدهايي مانند مشاوره علت طلاق را بيشتر مورد بررسي قرار دهند تا به محض درخواست طلاق توافقي،زندگي مشترک دو نفر به پايان نرسد.
زوجين ميتوانند هول نشوند!
اما يکي ديگر از وکلاي خانواده نگاهي ديگر به موضوع طلاق توافقي دارد.به گفته وي مشکل تعجيل زوجين براي تن دادن به طلاق توافقي به سهولت اين نوع طلاق مربوط نميشود بلکه مشکل اصلي را بايد در نوع نگاه آنها به زندگي و انتخاب اشتباهي که کردهاند جستوجو کرد. به گفته ياسر شميراني اين که زن و مرد بعد از بروز مشکلات زندگي سريعا به سراغ طلاق توافقي ميروند و بهعبارتي براي جدايي هول ميشوند به سست بودن بنيان خانواده آنها ارتباط دارد و اين مسئله هيچ ارتباطي با موضوع طلاق توافقي ندارد. وي ميگويد:اينگونه زوجها ميتوانند عجله نکنند، ميتوانند صبوري کرده و به مشاور خانواده مراجعه کنند تا زندگي آنها از هم نپاشد.وي با اشاره به آياتي از قرآن کريم که در آن تاکيد بر جدايي همراه با آرامش شده است ميگويد:حتي در قرآن کريم و در سوره طلاق خداوند ميفرمايد يا همسرانتان را به وجهي نيکو نگاه داريد يا به وجهي نيکو از آنها جدا شويد به عبارتي کلام قرآن نيز تاکيد دارد اگر زن و مرد به جدايي رسيدند با خوبي و رضايت از هم جدا شوند که طلاق توافقي به اين قضيه نزديک است. چون معمولا با آرامش انجام ميشود؛ يک نفر بخشي از مهريه را ميبخشد و مرد هم قبول ميکند که طلاق بدهد. بنابراين قطعا طلاق توافقي گزينه خوبي براي خانوادههايي است که به اين نتيجه رسيدهاند نميتوانند به زندگي مشترک با هم ادامه دهند.
وي ادامه ميدهد: بهعنوان مثال آيا اين امر منطقي است که بگوييم زن وشوهري که بعد از ده سال زندگي مشترک تصميم گرفتهاند بهصورت توافقي از يکديگر جدا شوند ناگهان در جريان انجام طلاق متوجه شدهاند اشتباه کردهاند حتي در مورد زوجهايي که در سالهاي اول ازدواج به طلاق توافقي رو آوردهاند هم نميتوان اينگونه انديشيد چرا که در مورد اين زوجين هم معتقدم ازدواج آنها از ابتدا اشتباه بوده است و اين دو نفر هيچ سنخيتي با هم نداشتهاند.حال با اين وصف چرا ما بايد طلاق توافقي را زير سوال ببريم. وي تاکيد ميکند: اگر بنا باشد طلاق توافقي هم به سختي انجام شود اختلافات بيشتري بين خانوادهها بهوجود خواهد آمد. بنابراين بايد تلاش کرد تا اصلا کار زن و شوهر به جدايي نرسد و فقط زماني حرف از طلاق توافقي به ميان آيد که مشورت بزرگ ترهاي خانواده و مشاوران به نتيجه نرسيده باشد.
شميراني تصريح ميکند: ما بايد علت رسيدن اين دو نفر به طلاق را از سالهاي قبل مورد بررسي قرار دهيم.ايراد کار را بايد در نحوه آشنايي دو نفر يا نياموختن مهارتهاي زندگي توسط آنها ببينيم نبايد مسائل را به گردن داور يا سرعت در صدور راي طلاق بيندازيم چراکه وقتي زن و شوهر مشکلات اينچنيني داشته باشند يا نخواهند با هم زندگي کنند قطعا ازدست هيچکس کاري برنميآيد. بخصوص آن که بهتر است قبل از آن که ازدواج آنها موجب تولد فرزندي شود در مورد بودن يا نبودن در کنار هم تصميم بگيرند.
تهران امروز
زندگی مدرن یعنی همین!مدرنیسم غول بی شاخ و دم نیست.همین مباح شدن امور ،نشان سرعت جامعه به سمت مدرن شدن است.
aghaaaaaaaaaaaa be asle mozo bepardazin khale bazi nista moskelo peyda konid ke bi kari bi pooli va farhange reghabati ke konkor vase ma ovorde